آمریکا اکنون درگیر یک جنگ تمامعیار داخلی است. جنگی که افسران آن را مردم این کشور و در تقابل با یکدیگر شروع کردهاند.
پلیس آمریکا در اقدامی کاملاً وحشیانه یک فرد سیاهپوست را با طرز فجیعی به قتل رساند. امری که مورد خشم مردم این کشور قرار گرفته است و موجب اعتراضها و تجمعات خشونتآمیز در برخی شهرهای این کشور بالاخص مینیاپولیس شده است. به بهانه این اقدام و در گزارشی تفصیلی به بررسی برخی اقدامات پلیس آمریکا و دولت آن در برخورد با مردم این کشور خواهیم پرداخت.
۱- آمار قتل شهروندان آمریکایی بهویژه سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا سالانه روند افزایشی به خود گرفته است. پایگاه خبری "ایندیپندنت" مینویسد، در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ سالانه تقریباً ۱۰۰۰ نفر جان خود را براثر شلیگ گلوله و ضرب و شتم توسط پلیس آمریکا از دست میدهند. تاکنون ۱ سیاهپوست از هر ۱۰ نفر توسط پلیس کشته شده است، اما این رقم برای سفیدپوستان ۱ نفر از هر ۲۰ نفر است. بعد از سیاهپوستان، اسپانیایی تبارها هستند که ۱۸ درصد جمعیت آمریکا را شامل میشوند و در قتلهای صورت گرفته توسط پلیس، ۱۶ درصد را در برمیگیرند. به گزارش پایگاه آیافال ساینس، خشونت پلیس آمریکا عامل اصلی مرگومیر جوانان سیاهپوست ۲۰ تا ۳۵ ساله در این کشور است.
همانگونه که مشاهده میشود درصد مرگومیر براثر خشونتهای پلیس در آمریکا بسیار بالاست و اینگونه قتلها ششمین عامل مهم مرگومیر در آمریکا است.
۲- بر اساس آمارهای رسمی مرکز حقوقی "giffords" بیش از ۱.۲ میلیون آمریکایی در حوادث یک دهه گذشته مورد هدف اسلحه قرارگرفتهاند! هرسال، ۳۶ هزار آمریکایی براثر شلیک مستقیم گلوله، جان خود را از دست میدهند که بهطور متوسط هر روز، ۱۰۰ نفر در آمریکا با اسلحه کشته میشوند! از این میان نیز بیش از ۲۲ هزار نفر به دلیل خودکشی با اسلحه به قتل میرسند. بهعلاوه سالانه بیش از ۱۰۰ هزار نفر نیز براثر شلیک گلوله مجروح شده و توانایی لازم برای ادامه زندگی را از دست میدهند. از این رقم نیز بیش از ۷۶ هزار نفر براثر تیراندازی و حمله در اماکن عمومی مجروح میشوند.
۳- بهطور میانگین، ماهانه ۵۲ زن آمریکایی به دلیل خشونتهای خانگی به قتل میرسند و بسیاری دیگر نیز مجروح میشوند. این خشونتها اغلب توسط مردان نسبت به زنان اعمال میشود. حدود یکمیلیون از زنان آمریکایی که در حال حاضر زنده هستند، یا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح شده یا بهمنظور دفاع از خود به شریک زندگیشان، شلیک کردهاند. بهعلاوه بر اساس آمارها، حدود ۴.۵ میلیون نفر از زنان این کشور، حداقل یکبار با اسلحه تهدید شدهاند.
این آمار گوشهای از وضعیت بغرنج آمریکا در بحث خشونتهای موجود در این کشور است. علاوه بر این موارد، ایالاتمتحده درزمینه مرگومیر ناشی از موادمخدر، خودکشی و... در جهان اول است. نمونههای بالا تنها خشونتهای ناشی از قتل با اسلحه است. در رابطه با این وضعیت و چگونگی تحلیل موضوع ذکر چند نکته مهم است:
۱- آمریکا اکنون درگیر یک جنگ تمامعیار داخلی است. جنگی که افسران آن را مردم این کشور و در تقابل با یکدیگر شروع کردهاند.
۲- برخلاف ادعاهای مضحک آمریکاییها که خود را مهد دموکراسی! نامیدهاند، اقدامات این کشور را باید برخلاف منشورهای سازمان ملل نامید. ماده ۳ منشور ملل متحد و همچنین ماده ۴ آن بهخوبی این وضعیت را ترسیم کردهاند. ماده ۳ میگوید که افراد متعلق به اقلیتها به خاطر اِعمال یا عدم اِعمال حقوق مذکور در اعلامیۀ حاضر نباید به هیچ شکل متحمل آسیبی شوند. ماده ۴ نیز میگوید که دولتها، در صورت لزوم، تدابیری اتخاذ میکنند که افراد متعلق به اقلیتها بتوانند بهطور کامل و واقعی حقوق بشر و تمامی آزادیهای اساسی را، بدون هیچگونه تبعیض و در شرایط برابری کامل در مقابل قانون، اعمال کنند». با این تفاسیر باید گفت که اولاً آمریکاییها دست به نقض قوانین بینالمللی زدهاند و ثانیاً در یک جنگ کاملاً آشکار با اقلیتهای دینی قرار دارند. درنتیجه باید ایلات متحده را بهجای مهد دموکراسی، مهد تبعیض دانست.
۳- اقدامات اخیر در آمریکا بیش از همه نشانگر افول و فروپاشی این کشور در آینده نزدیک است. حضور افراد مسلح در مراکز امنیتی ایالات مختلف در مخالفت با قرنطینه عمومی به دلیل شیوع کرونا و عدم استطاعت برخی ایالتها از دستورات دولت مرکزی در کنار اغتشاشها و اعتراضهای چند روز گذشته و آتش زدن پرچم آمریکا، نشانه زوال و روبه افول بودن این بهاصطلاح ابرقدرت است. این اقدامات را میتوان مصداق افول موریانهای در آمریکا دانست. بهگونهای که "نوام چامسکی"، اندیشمند و نظریهپرداز مشهور آمریکایی میگوید که افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقامهای آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است.
درمجموع میتوان اینگونه عنوان کرد که آمریکا بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان است و جان انسانها در آن کمترین ارزش را دارد. در کنار این مسئله وجود تبعیضهای مختلف نژادی و دینی در این کشور در کنار بحرانهای مختلف اقتصادی و سیاسی، زمینههای افول این کشور همچون شوروی را فراهم کرده است. بهگونهای که اندیشمندان آمریکایی نیز به آن اذعان کرده و دارند.