صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  عناوین کل دیدگاه >> یادداشت هادیان
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۳۲۳۱۸۷
پایگاه بصیرت / حمید خوش‌آیند*
هدف از این نوشتار کوتاه اصلاً سرزنش تیم مذاکره‌کننده ایران نیست، اما بعضاً لازم است تا برخی واقعیات آن‌قدر تکرار شود تا برای آن‌هایی که از واقعیات فرار می‌کنند، موضوع جا بیفتد.
این یک واقعیت تلخ و «کتمان‌ناپذیر» است که طرف‌های اروپایی و آمریکا از اجرای تعهدات برجامی ایران که به عقب‌نشینی تهران از بسیاری از برنامه‌های هسته‌ای خود منجر شد، به «سود حداکثری» رسیده‌اند که در کمتر شرایطی می‌توانستند به آن دست یابند.
در نقطه‌ی مقابل، جمهوری اسلامی قرار دارد که با سهل‌انگاری و یا «خطا‌های استراتژیکی» تیم مذاکره‌کننده، با امضای برجام به «ضرر مطلق» رسیده است. هزینه‌ای که برجام روی دست ایران گذاشت، حقیقتاً از هزینه‌هایی که هشت سال جنگ بر کشور تحمیل نمود هم بیشتر بود. حتی قبل از خروج ترامپ از برجام نیز، این توافقنامه یک ضرر محض به شمار می‌رفت و با نقض‌های مکرر دولت اوباما و تحریم‌های پی‌درپی، هیچ «آورده‌ای» که بتوان بدان امید بست، برای ما نداشت. هر کس هم که بگوید با امضای برجام در همان یکی دو سال اول، کشور از مزایای آن منتفع گردید و رشد اقتصادی سر به فلک نهاد و ... حرف صحیح و از سر اطلاع نزده است. توافقی که یکی از مؤلفه‌های راهبردی قدرت یعنی «اقتدار هسته‌ای» را از کشور بگیرد و منجر به کاهش و یا از بین رفتن بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای شود و هیچ مزیت پایداری برای کشور نداشته باشد، توافق نیست، بلکه در خوشبینانه‌ترین حالت، «هزینه» و ضرر است.
سیاست‌های تحریمی علیه ایران هم اشباع شده و دیگر موضوعی نمانده که مورد تحریم قرار نگرفته باشد. خطر جنگ هم دفع گردیده و سایه‌ی آن از سر کشور برداشته شده است. حال با این وجود به راستی چرا برخی و جریانی در کشور همچنان اصرار دارند که باید بر این هزینه پایبند بود! آیا این سیاست‌ورزی و خردگرایی و صیانت از منافع ملی نیست؟!
برجام، پدیده‌ای است که آمریکا که یکی از طرف‌های اصلی بود، از آن خارج شده و تمام تحریم‌ها را برگردانده است، کشور‌های اروپایی نیز به ناچار تعهداتشان در برجام را واگذاشته‌اند، در این سو ایران نیز به خروج گام به گام از برجام رسیده است. آیا با این وصف اصولاً می‌توان گفت که برجامی وجود دارد، مگر اینکه بحث از تاریخ در میان باشد؟! جالب است اروپایی‌ها هم که به خوبی می‌دانند برجام به تاریخ پیوسته است، همچنان وانمود می‌کنند که برجام وجود دارد و همچنان تلاش می‌کنند تا حیات آن را با بازگشت ایران از گام‌هایی که به عقب برداشته، حفظ کنند!
از نظر آمریکا و اروپا برجام توان هسته‌ای ایران حداقل را به بیست سال پیش برگردانده است، لذا دیگر نباید نگران بود. آنچه مایه نگرانی است، موشک‌ها و سایت‌های نظامی ایران است که باید چاره‌ای برای آن اندیشید؛ لذا در یک فرآیند پیچیده و هوشمندانه در صددند تا با استفاده از تجربه برجام، توان موشکی و نظامی ایران را نیز مهار کنند. وزارت خارجه باید بیش از هر زمان دیگری مراقبت کند تا در دام فریبنده‌ای که برای «قدرت موشکی و منطقه‌ای» ایران تدارک دیده شده است، به نام تعامل با دنیا و با توجیه برداشته شدن تحریم‌ها و اینکه جز با بین‌الملل‌گرایی نمی‌توان بر مشکلات فائق آمد، نیفتد. 30
نام:
ایمیل:
نظر: