نژادپرستی سیستماتیک در اروپا دیگر موضوع و بحرانی نیست که سران این کشورها بتوانند در تبلیغات سیاسی و انتخاباتی خود آن را کتمان کنند! اتفاقاتی که اخیراً در فرانسه رخ داده است، نقطه آشکارساز وجود تبعیض نژادی و بحران هویت اجتماعی در این کشور است.
گزاره خبری: اخیراً افشای ماجرای کشته شدن یک جوان فرانسوی توسط پلیس این کشور، بار دیگر خشم شهروندان این کشور را برانگیخته است. چنانچه شواهد و مستندات موجود نشان می‌دهد، پلیس فرانسه نیز همانند پلیس آمریکا یک مظنون را با فشار روی گردن کشته است. "سدریک چوویات" که با موتور خود در پاریس مشغول به کار بود، در ماه ژانویه، توسط مأموران پلیس برای ایست بازرسی متوقف می‌شود. رفتار بد مأموران با "چوویات" منجر به اعتراض و سپس مجادله وی با پلیس می‌شود. درحالی‌که وی برخلاف پلیس مسلح نبود، نیروهای پلیس به وی هجوم برده و یکی از آن‌ها (به سبک همان افسر آمریکایی که جورج فلوید را به قتل رساند)، پای خود را بر روی گردن "چوویات" می‌گذارد. خبرگزاری فرانسه، با انتشار ویدئویی از این ماجرا (که قبل از آن نیز در شبکه‌های اجتماعی فرانسه منتشر شده بود)، می‌نویسد: «او قبل از اینکه جانش را بر اثر فشارهای زانوی پلیس فرانسه بر روی گردنش از دست دهد، حداقل 7 بار اعلام کرد که دارد خفه می‌شود. هنگامی‌که کارکنان امداد بالای سر او رسیدند، نبضش قطع شده بود و قادر به نفس کشیدن نبود. او به بیمارستان منتقل شد و دو روز بعد اعلام شد که فوت کرده است. »
گزاره تحلیلی: نکته تأسف‌بار در نهادینه شدن خشونت و تبعیض نژادی در فرانسه این است که تا قبل از انتشار این ویدئو، مقامات قضایی و امنیتی، علت مرگ "چوویات" را "بیماری" و ناتوانی جسمی اعلام کرده بودند! ماجرایی که نشان می‌دهد قتل افراد بی‌گناه توسط پلیس، چگونه توسط دستگاه قضایی و امنیتی این کشور موردحمایت قرار می‌گیرد؛ لیکن این پایان ماجرای پا گذاشتن بر گلوی بشریت در فرانسه یا آمریکا نیست؛ دیرزمانی است که با پذیرش گفتمان سرمایه‌داری و منطق اومانیستی توسط ملت‌های غربی، تمامی آرمان‌های الهی و اخلاقی یکی پس از دیگری جای خود را به آرمان‌های بشری داده‌اند و درست به همین دلیل است که خشونت به‌عنوان یکی از راه‌های دستیابی به هدف و سلاح اعلام برتری و قدرت توسط پلیس در این کشورها به کار می‌رود، سلاحی که آدمی را یاد حرف هابز، اندیشمند سیاسی غربی می‌اندازد که می‌گفت، انسان گرگ انسان است و برای خلاصی از این خشونت و گرگ منشی، مردم دولت تشکیل دادند تا امنیت آن‌ها را تضمین کند، ولی امروز در غرب همین دولت به گرگی تبدیل شده است که گلوی مظلومین و زیرپاافتادگان را می‌درد.