صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۲۵۶۷۷
باید دید چه مبانی‌ای را به عنوان پایه برای فرزندانمان می‌پذیریم و چه چیزهایی را قبول داریم. ارزش‌هایی را که بدان پایبند هستیم، از کجا نشاءت می‌گیرند و از چه مسائلی روی‌گردان هستیم.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/ نفیسه محمدی
فضای مجازی، پنجره‌هایِ باز رو به تکنولوژی و درگاه‌های ورود به دنیای ناشناخته، چند سالی‌است که ذهن و وقت همه را به خود مشغول کرده است. فارغ از حسن‌ها و عیب‌های گوناگون این فضا، نوع دسترسی که تا مدتی پیش، جز برای بزرگسالان و گروه کمی از نوجوانان و کودکان، امکان پذیر نبود، نکته‌ی نگران‌کننده‌ای در پی نداشت، اما با پیشرفت و ایجاد فضاهای مجازی، خریدهای اینترنتی و خدمات غیر حضوری از طریق این بسترِ تازه ایجاد شده، ورود همگان به این حوزه، به خصوص ورود کودکان و نوجوانان خواه ناخواه آسانتر صورت گرفت.

با ورود ویرووس ناشناخته کرونا و سامان گرفتن مدارس و کلاسها و آموزش غیر حضوری، پیش‌روی این طیف پرخطر به سوی فضای مجازی و ورود زود هنگام‌شان، سرعت بیشتری گرفت و عملا کنترل اندکی هم که وجود داشت، از دست رفت.

رشد زندگی دیجیتال بخشی از مراحل تربیت کودکان را به عهده رسانه‌ها گذاشت، اما بعضی از والدین نه تنها با این شرایط همراهی نکردند، بلکه نگرانی‌هایی نیز در این زمینه ذهن‌شان را درگیر کرد، که آیا با در دست گرفتن تربیت و رشد کودکان توسط رسانه‌ها، جایگاه پدر و مادر حفظ می‌شود و اصلا آیا رسانه از عهده‌ی تربیت کودکان برمی‌آید؟

برای پاسخ به این سوال باید گفت رسانه‌ها قطعا در تربیت کودکان نقش دارند، اما کنترل و بررسی و تایید یا رد صلاحیت آن، با والدین است، که البته آن هم بحثی جدا دارد. متاسفانه دیده می‌شود خانواده‌ای که برای رشد و تربیت فرزند خود بسیار دقت‌عمل و ظرافت به خرج می‌دهد اما کودک زمانی که در کنار دیگر هم‌سالان خود، که هر کدام تربیت مخصوص خود را دارند، قرار می‌گیرد، خواه ناخواه تاثیرات منفی را دریافت می‌کند.

در بحث دسترسی کودکان به فضای مجازی نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است و غالبا هم فراموش می‌شود در نظر گرفتن سن و هماهنگی آن با فضای مورد استفاده است. هر رسانه‌ای مورد استفاده نیست، حتی برای بزرگسالان، که بخشی از شرایط موجود را درک می‌کنند و از عهده کنترل آن برمی‌آیند.

نکته جالب توجه این است که وقتی از برخی والدین خواسته می‌شود کنترل شرایط را در دست بگیرند، با خوش‌بینی مضحکی اعتقاد دارند که کودکان بالاخره وارد این فضا می‌شوند و نمی‌شود آن‌ها را محدود کرد. اما یا خبر ندارند یا خود را بی بی‌خبری می‌زنند که رسانه با این رشد سریعی که دارد و شرایطی که آن را به راحتی در دسترس قرار می‌دهد، مثل تیغ دولبه است.

باید دید چه مبانی‌ای را به عنوان پایه برای فرزندانمان می‌پذیریم و چه چیزهایی را قبول داریم. ارزش‌هایی را که بدان پایبند هستیم، از کجا نشاءت می‌گیرند و از چه مسائلی روی‌گردان هستیم.

از زمانی که مسئله‌ی سند ۲۰۳۰مطرح شد و عیب‌ها و محاسنی برایش شمرده شد، دغدغه‌ی اهالی فرهنگ این بود که این نوع راهکارها نه تنها برای جامعه‌ی ایران مفید نیست بلکه ضررهای بی‌شماری داشته و در صدد مقابله با آن برآمدند. چه مقالات و نوشته‌هایی که ارائه نشد و چه پدر و مادرهایی که این سند را سند بی‌کفایتی مسئولان در امر آموزش و پرورش دانستند. اما معلوم نیست چه اتفاقی صورت گرفت که با تمام مخالفت‌ها مخصوصا انتقاد رهبر معظم انقلاب به سند ۲۰۳۰ چرا اکنون هیچ نظارتی برای راهیابی کودکان و نوجوانان به فضای مجازی نیست.
 
نظارت از خانه آغاز می‌شود، اما می‌بینیم با ظهور شبکه آموزشی شاد و دسترسی همه اقشار از کوچک و بزرگ به رسانه‌های مختلف، سند ۲۰۳۰عملا در قانون اجرا نمی‌‌شود ولی در عمل آرام و زیرپوستی به خانواده‌ها تزریق می‌شود چه بسا پیشرفته‌تر و نگران‌کننده‌تر...

وقتی فرهنگ اسلامی در مقایسه با معیارهای بین‌المللی که خاص کشورهای غربی است، منسوخ شمرده می‌شود و به نام تساوی جنسیتی، کودکان را وادار می‌کنند بدون هیچ محدودیتی، موانع جنسیتی را از بین ببرند، در واقع بدون هیچ هزینه‌ای و بسیار آرام و بی سروصدا، خانواده‌ها و جوانان را به آنچه که غربی‌ها در نظر داشته‌اند، سوق می‌دهند.

زمانی برای از دست رفتن داستان شهادت فرزندان ایران و حذف آن در کتاب‌های درسی، چه شور و التهابی در جامعه شکل گرفته بود، اما اکنون بدون اصرار و پافشاری آنقدر به داستان‌های قهرمانان پوچ و توخالی غربی پرداخته می‌شود که جایی برای شهیدان گلگون کفن نمی‌ماند.

حال اینکه اگر حذف فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت به دلیل حذف خشونت و خشونت‌طلبی بود، چه چیزی غیر از خشونت و جنگ و پرخاشگری، با ارائه برخی از  فیلم‌ها و مستندها‌ و بازی‌ها، به کودکان می‌آموزیم؟

ما انسان‌های همیشه نگرانی هستیم، که سند۲۰۳۰ را نمی‌پذیریم، اما با ورود ماهواره و تماشای سریال‌های مستهجن اروپایی و ارتباطات بی‌پایه و اساس، عملا و مو‌به مو، چه بسا بدتر از این سند را به اجرا گذاشته‌ایم. تغییر سبک زندگی اسلامی- ایرانی به سمت زندگی و مدل غربی، خلاف فرهنگ متداول کشور و در قالب جهانی سازی و حرکت به سمت توسعه و پیشرفت، به‌طور واضح و روشن در زندگی‌ها، در حال شکل‌گیری است.

اکنون نیاز است تا خانواده‌ها علاوه بر شرکت در خط مقدمی که امروز مبارزه همه‌جانبه با کرونا نام گرفته است، به صورت جهادی و خودجوش کنترل عمل را در دست بگیرند و مراقب ذهن و فکر روشن کودکانشان باشند، که وظیفه‌ی اصلی والدین مراقبت از گلهای نوپای زندگی است، چرا که آینده و ساختن ایرانی مقتدر، در دست‌های کوچک آنهاست.
 
نام:
ایمیل:
نظر: