بعدازظهر روز جمعه خبر ترور دانشمند هستهای «محسن فخری زاده» مثل بمب صدا کرد؛ اگرچه همه مردم ایران در شوک شهادت دانشمند هستهای فرو رفته بودند؛ اما این غم و این حس و حال برای همسران و خانوادههای شهدای هستهای که سالها پیش این داغ را تجربه کرده بودند، حال و هوای دیگری داشت.
خانوادههای شهید «مسعود علی محمدی»، شهید «داریوش رضایینژاد»، شهید «مصطفی احمدی روشن» و ... با شنیدن خبر ترور شهید «محسن فخری زاده» انگار بار دیگر خبر ترور همسرانشان را با همه وجود و جزئیات به خاطر آورده بودند و غم تازهشان، تازهتر شده بود.
اما در این بین حال و هوای همسر شهید دکتر «مجید شهریاری» طور دیگری بود. او در روز هفتم آذرماه داشت خودش را برای سالگرد ۱۰ سالگی شهادت همسرش آماده میکرد که خبر شهادت دانشمند شهید فخری زاده را شنید.
دکتر «بهجت قاسمی» همسر شهید مجید شهریاری میگوید: «هیچوقت یادم نمیرود اولین شخصی که بعد از ترور و شهادت همسرم خودش را به ما رساند. شهید محسن فخری زاده بود. حتی تا چندین جلسه همسر ایشان برای دلداری به خانهمان میآمد و کنار دل دردمند ما مینشست. حالا با شنیدن خبر ترور با خودم فکر میکردم که چه قصه مشترکی داریم من و خانم شهید فخری زاده! ما در لحظه شهادت همسرانمان اولین شاهد ماجرا بودیم و چه سرنوشت همسانی برای ما پیشآمده بود».
شهید شهریاری و شهید فخری زاده در پروژه ها همکار بودند
دکتر قاسمی میرود در خاطرات سخت گذشته و ادامه میدهد: «هیچوقت یادم نمیرود در روزهایی که همسر شهید فخری زاده ممنوعیت رفتوآمد امنیتی داشتند؛ کنارمان ماندند تا تنها نباشیم و بهحق دلداریشان آراممان میکرد. حضورشان یادآور همه آرمانها و اهداف خانوادههای هستهای بود. آن روزها به دلیل شرایط امنیتی کمتر خانوادههای پژوهشگران هستهای با یکدیگر رفتوآمد میکردند؛ اما دکتر شهریاری استاد دانشگاه بود و شهید فخری زاده پروژههای وزارت دفاع را پیش میبرد و هر دور ارتباط تنگاتنگ کاری با یکدیگر داشتند.
همسر دکتر شهریاری نفس تازه میکند و اضافه میکند: «در تمام این ۱۰ سال هرگاه مشکلات امنیتی برای خانوادههای شهدای هستهای پیش میآمد، اولین شخصی را که در جریان میگذاشتیم شهید محسن فخری زاده بود. او با تمام مشغلههایی که داشت همچون برادری بزرگ کنار همه خانوادههای شهدای هستهای بودند».
قاسمی میگوید: «بهمحض اینکه خبر را شنیدم همه اتفاقاتی که در لحظه ترور دکتر شهریاری برایم رخداده بود برای چند هزارمین بار در ذهنم تکرار شد این اتفاق برای من بسیار شوکه کننده بود بهخصوص اینکه در روزهای سالگرد همسرم این اتفاق افتاد. حس کردم بهترین کاری که میتوانم انجام دهم حضور در کنار همسر ایشان و خانوادهشان است. خودم را بهسرعت به بیمارستان رساندم تا بتوانم لحظهای در کنار ایشان باشم.
شما هم به جرگه ما پیوستید
همراهی همسر شهید فخری زاده را فراموش نخواهم کرد. من که این لحظهها را تجربه کرده بودم خوب میدانستم علاوه بر دلداری و حمایت اقوام و فامیل کسانی که غم مشترک دارند بهتر میتوانند یکدیگر را درک و دل یکدیگر را آرام کنند. وقتی به همسر شهید فخری زاده رسیدم فقط به او گفتم: «شما هم به جرگه ما پیوستید. حالا ما همدردیم و باید این روزها را تاب بیاوریم».
بهجت قاسمی لحظاتی را به سکوت میگذارند مثلاینکه خاطرات خودش زنده شده باشد و میگوید: «راستش دقایق اول ترور برای همه همسران بسیار شوکه کننده است؛ اما ما خودمان را برای این روزها آماده کرده بودیم. هرچه همسرانمان بیشتر در دانش پیش میرفتند انگار ما همدلمان را آمادهتر میکردیم. همه اینها را همسر شهید فخری زاده خوب میدانست. همسران مردان پژوهشگر و دانشمندان هستهای یاد گرفتهاند مثل همسرانشان طور دیگری زندگی کنند و خودشان را برای روزهای سخت آماده کنند؛ ما در زندگیهایمان یاد گرفتهایم هرلحظه منتظر یک اتفاق باشیم.
همسر دکتر مجید شهریاری با اشاره به پیشرفتهای خطیری که در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم میگوید: «هرچند سالها طول میکشد شخصیتی مثل دانشمند شهید محسن فخری زاده تربیت شود؛ اما ما خانوادهای شهید هستهای مطمئن هستیم آنقدر جوانهای باانگیزه داریم که میتوانند راه علمی این شهدا را ادامه دهند».