شرایط حاکم بر سوریه در مقطع بحران 1391 به گونه ای بود که کمتر کسی به بقای نظام اسد امید داشت. هجمه سنگین تبلیغاتی رسانه های منطقه ای خصوصا شبکه های الجزیره و العربیه و شمارش معکوس برای سرنگونی بشار اسد در حدی بود که حتی مسئولین سوری را دچار دستپاچگی کرده بود.
در آن اوضاع بحرانی که هم صحنه میدانی و هم وضعیت روانی کاملا به نفع مخالفان و علیه دولت سوریه رقم خورده بود، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با جدیت در کنار سوریه ایستاده و مانع سقوط نظام شود.
در راس این نگاه مقام معظم رهبری قرار داشت که ماجراى سوریه را ماجراى انتقام گیرى از حکومتى می دانست که سه دهه به تنهایى در برابر صهیونیست هاى غاصب ایستاده و از گروه هاى مقاومت در فلسطین و لبنان دفاع کرده است. در نگاه ایشان اگر سلطه طلبان بینالمللى به کمک دولت هاى منطقه اى گوش به فرمان، در کشورى به بهانه اى بحران بیافرینند و آنگاه به دستاویز وجود بحران، خود را به ارتکاب هر جنایتى در آن کشور مجاز شمارند، خطرى جدى است که اگر دولت هاى منطقه بدان نپردازند، باید منتظر فرارسیدن نوبت خود از این خدعه استکبارى باشند.[1]
بر اساس این راهبرد و در شرایطی که سوریه، دشوارترین مرحله بحران را سپری می کرد، نیروی قدس به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی مامور شد تا با جدیت بیشتری وارد صحنه سوریه شده تا ضمن مقابله جدی با تروریست ها، مانع سقوط نظام شود.
حضور شهید سلیمانی در سوریه
نیروی قدس در چهارچوب وظایف و ماموریت های قانونی خود از دیرباز در سوریه کم و بیش حضور داشت، هر چند این ارتباط عمدتا در چهارچوب پشتیبانی از گروه های مقاومت لبنان و فلسطین بود و تعامل گسترده ای با نظام دمشق وجود نداشت. وقوع بحران اما زمینه ارتباطات بیشتر نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی را با ساختارهای این کشور از دولت و ارتش گرفته تا بالاترین سطح یعنی ریاست جمهوری، فراهم نمود.
در ابتدا حضور سردار سلیمانی در سوریه و اقدامات کلیدی وی در این کشور بعد رسانه ای نداشت؛ اما با تشدید بحران و ضرورت حضور پررنگتر در عرصه سوریه، به تدریج مقامات سپاه از این واقعیت پرده برداشتند.
سردار اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده فعلی این نیرو، در مصاحبه ای اعلام کرد که جمهوری اسلامی در عملیات نظامی، شبه نظامی و غیرنظامی در سوریه همگام با رژیم بشار اسد شرکت دارد.
سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران نیز در یک مصاحبه رسمی ضمن تاکید بر حضور نیروی قدس در سوریه گفته است: سردار سرلشکر سلیمانی یکی از فرماندهان شاخص دفاع مقدس ماست که در مناطق عملیاتی سوریه و عراق حضور دارد و عملیات های مستشاری را هدایت و راهنمایی می کند؛ به اذعان همه دنیا، بخش عمده ای از پیشرفت ها و پیروزی های جبهه مقاومت، مرهون مشاوره های ایشان و شاگردان وی می باشد.[2]
مرحله توجیه و مستشاری
نخستین حضور و اقدام سردار سلیمانی در سوریه، جنبه توجیهی، مستشاری و آموزشی داشت. برای نمونه وی کارشناسانی از نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را به سوریه فرستاد تا به توجیه و آموزش پلیس سوریه در برخورد با شورش های خیابانی بپردازند.
اعزام تعدادی از افسران امنیتی سوریه به ایران جهت آموزش مدیریت بحران و کار اطلاعاتی ـ امنیتی در شرایط بحران، از دیگر اقدامات مستشاری نیروی قدس در آن برهه به سوری ها بود.
جمع بندی سردار سلیمانی آن بود که برخورد اولیه نظام با معترضان فاقد پشتوانه کافی اطلاعاتی بوده و برآورد درستی از بحران و ریشه های آن وجود نداشت. در نتیجه به جای برخورد انتظامی، برخورد نظامی صورت گرفت و این امر به نوبه خود، به وخامت اوضاع افزود.
با شکل گیری گروه های تروریستی و هجمه گسترده آن ها در سوریه، سیاست ها و عملکرد سردار سلمیانی در این کشور در جهت مقابله با بحران، وارد مراحل جدیدی شد.
تشکیل نیروهای مردمی
یکی از نقاط ضعف حکومت سوریه، فقدان تجربه در استفاده از نیروهای مردمی در بحران بود. لذا سردار سلیمانی که تجارب زیادی که از بسیج و نقش تعیین کننده آن در ایران داشت، به مقامات سوری توصیه کرد از ظرفیت های مردمی در مقابله با بحران جاری بهره برداری کنند. این اقدام علاوه بر آن که از یک سو می توانست به ارتش و نیروهای امنیتی در برابر حملات تروریست ها کمک شایانی کند، از دیگر سو مقدمه ای بود برای ترمیم شکاف های موجود میان حاکمیت و ملت.
به این منظور سردار شهید حسین همدانی که در امر بسیج مردمی تجارب زیادی داشت در سال 1391 عازم سوریه شد و با هماهنگی مقامات سوریه به تشکیل نیروهای دفاع ملی (قوات الدفاع الوطنی) پرداخت. اعضای این سازمان متشکل از داوطلبانی بود که آماده دفاع از کشور و نظام در برابر موج تروریسم بودند.
پس از آن که کار آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی به مرحله ثمردهی رسید، از این نیروها در قالب یگان های رزم در میادین مختلف علیه تروریست ها بهره برداری شد. سازمان و جایگاه نیروهای دفاع وطنی به تصویب رییس جمهور سوریه رسیده بود و قرار بود به عنوان یک سازمان هم تراز، در کنار ارتش سوریه ماموریت رزم و دفاع از سوریه را برعهده گیرند.
حضور حزب الله لبنان
شهید سلیمانی با توجه به حجم و ویژگی های بحران سوریه از همان ابتدا به این برآورد رسید که از ظرفیت حزب الله لبنان در مقابله با موج تروریسم در سوریه استفاده کند. حزب الله به عنوان یک سازمان قوی و باتجربه و پیرو ولایت فقیه و درس آموخته سپاه، کافی بود تا با اشاره سردار سلیمانی، به سرعت نیروهای خود را در سوریه به خط کند.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله در باره فلسفه حضور این حزب در سوریه به مواردی چون حفظ محور مقاومت، دفاع از اماکن مقدس، مقابله با فتنه طائفه ای و جریان تکفیر و نیز جلوگیری از سرایت جنگ و فتنه به داخل لبنان اشاره کرده و در پاسخ به کسانی که حضور حزب الله را در سوریه زیر سوال می برند گفته است: ما دیرهنگام وارد سوریه شدیم. ما زمانی وارد سوریه شدیم که قبلا همه وارد این کشور شده بودند و در این کشور جنگیده بودند. وی همچنین یادآوری کرده است که نظام سوریه در مقاطع مهمی همچون جنگ 33 روزه در سال 1385 در کنار مقاومت ایستاد، لذا حمایت از سوریه در شرایط فعلی امری ضروری است.[3]
نخستین دستاورد برجسته میدانی حزب الله، فتح راهبردی شهر القصیر در خرداد 1392 در غرب حمص بود. اهمیت آزادی این شهر از آن جهت بود که اولا راه ارتباطی تروریست ها را با لبنان مسدود کرد و دوم آن که مانع تقسیم سوریه به دو قسمت شمالی و جنوبی گردید.
برخی تحلیل های نظامی آزادی این شهر را برخاسته از نبوغ نظامی سردار سلیمانی و توانمندی چریکی حزب الله دانسته و آن را با شهر استالینگراد شوروی سابق مقایسه کردند که همه نگاه های جهانی به آن معطوف شد.[4]
بازسازی ارتش
ارتش سوریه از مشکلات زیرساختی عدیده ای در رنج بود. سازمان قدیمی و ناکارآمد، نیروهای خسته، فرسوده و بی انگیزه، تسلیحات و تجهیزات قدیمی و از کار افتاده ، انشعابات و فرارها در سطوح مختلف، فرار از خدمت سربازی، استقبال اندک مردم از فراخوان های ارتش، عدم بودجه کافی و... از جمله عوامل و مشکلاتی بود که ارتش را در مقابله با بحران و جنگ داخلی ناموفق نموده بود.
به همین دلیل سیاست سردار سلیمانی در آن مرحله معطوف به ارتش شد. این سیاست با تشکیل کمیته هایی موسوم به «کمیته ارتش» در بهار 1394عملیاتی شد. هدف اصلی از این طرح که حزب الله لبنان هم در آن نقش داشت، بازسازی و توانمندی ارتش در ابعاد مختلف سازمانی، عملیاتی، تاکتیکی، تسلیحاتی و لجستیکی بود.
کمیته ارتش نتایج مثبتی در سطح عملکرد میدانی ارتش برجای نهاد و حداقل آن بود که سطح روحیه و معنویات آنان را پس از شکست های متوالی تا حد زیادی ارتقا داد. نکته مهم آن بود که ارتش سوریه احساس کرد جمهوری اسلامی ایران با محوریت سپاه و شخص سردار سلیمانی در کنارشان ایستاده و از ارائه هیچ گونه کمکی به آن ها دریغ نمی ورزد.
مرحله حضور پررنگ میدانی
در اواسط سال 1393، به دنبال پیشروی های متوالی گروه های تروریستی در جبهه های مختلف به ویژه در شمال، نگرانی از تغییر معادلات میدانی و سیاسی نزد نظام و متحدانش فزونی یافت. سقوط ادلب توسط جیش الفتح و پس از آن تصرف تدمر به دست داعش و شکست های ارتش در جنوب موجب شد نیروی قدس راهبرد خود را تغییر دهد.
در چنین شرایطی شهید سلیمانی راهبرد جدیدی را پیشنهاد کرد که با تایید مقامات عالی نظام قرار شد با اعزام حجم بیشتری از نیروهای نظامی، عملا به ارتش سوریه در مقابله با تروریست ها کمک میدانی و مستقیم صورت گیرد.
سردار سلیمانی این تصمیم را در شرایطی اتخاذ کرد که ارتش و نیروهای بومی دچار ناکارآمدی جدی شده و در بسیاری از جبهات دست به عقب نشینی زده بودند. مسئولان سوری هم ضمن اعتراف به ضعف مفرط زیرساخت های خود، آشکارا از ایران درخواست اعزام نیروی رزمی نموده بودند.
به دلیل اهمیت راهبردی شهر حلب، خصوصا پس از پیشروی هایی که تروریست ها انجام داده بودند، تمرکز عملیاتی روی این شهر و اطراف آن بود، لذا قرارگاه نصر با محوریت سردار سلیمانی شکل گرفت و به فرماندهی و هدایت سلسله عملیات هایی پرداخت که نهایتا در آذرماه 1395 به آزادی شهر راهبردی حلب منجر شد.
دیدار و رایزنی با پوتین
در همان زمانی که پیشروی گروه های تروریستی در برخی از مناطق سوریه در حال افزایش بود، رسانه های مختلف از سفر سردار سلیمانی به مسکو و دیدار وی با ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه و برخی مقامات نظامی این کشور خبر دادند. گفته می شود سلیمانی در این دیدار درخواست ایران را مبنی بر حضور نظامی روسیه در سوریه و همکاری های میدانی مطرح کرده است.
علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل در واکنش به این خبر و در پاسخ به این که برخی حضور نظامی روسیه در سوریه را نتیجه گفتگوهای سرلشکر سلیمانی با مقامات روسی میدانند، تصریح کرد: رفت و آمد سردار سلیمانی و هماهنگی با مقامات روسی در وضعیتی که اتحاد ایران و روسیه در مبارزه با گروههای تروریستی رو به گسترش بوده کاملاً طبیعی است.[5]
از جزئیات این دیدار اطلاعات زیادی در دست نیست، اما گفته می شود عزم مسکو را جهت ورود به صحنه سوریه را جزم نمود. سیاست جدید روسیه حاکی از کمک مستقیم به نظام در برابر هجمات جدید گروه های معارض بود.
پس از آن هماهنگی و همکاری های سه طرفه (ایران، روسیه و سوریه) شکل گرفت و بر اساس توافقات فیمابین قرار شد جمهوری اسلامی با افزایش نیروی رزمی زمینی و روسیه با پشتیبانی هوایی، به ارتش سوریه در عملیات های تازه کمک کنند.
شکست داعش
سرانجام بزرگترین دستاورد شهید سلیمانی در سوریه درهم پیچیدن تومار گروه تکفیری ـ تروریستی داعش بود که با تدبیر و هدایت و نقش بی بدیل سردار سلیمانی در سال 96 در مرزهای شرقی سوریه تحقق یافت.
وی در نامه ای که در 30 آبان همان سال به محضر مقام معظم رهبری ارسال کرد چنین نوشت: حقیر بهعنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرت عالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی «بوکمال» آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام میکنم.
رهبر انقلاب در پاسخ به نامه شهید سلیمانی فرمودند: شما با متلاشی ساختن توده سرطانی و مهلک داعش نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه ملت ها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لٰکِنَّ اللهَ رَمیٰ» بود که بهخاطر مجاهدت شبانه روزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.
جمع بندی
حضور جدی نیروی قدس به فرماندهی شهید سلیمانی در سوریه بر اساس تصمیم راهبردی نظام و در شرایطی صورت گرفت که نظام سوریه با اوج گرفتن بحران در سال 1391، در معرض شدیدترین حملات میدانی، سیاسی و رسانه ای قرار گرفته بود.
زیرساخت های سوریه اعم از سازمان و امکانات و نیروی انسانی در شرایط مناسبی برای مقابله با حمله همه جانبه موج تروریسم نبود؛ لذا شهید سلیمانی با بهره گیری از امکانات و ظرفیت های نیرو و سایر بخش های سپاه و بسیج و حتی ارتش، مبارزه با تروریسم را در این کشور ساماندهی کرد.
کمک های نیرو که عمدتا صبغه مستشاری داشت، شامل ابعاد مختلف نظامی، امنیتی، لجستیکی، رسانه ای، آموزشی، سازماندهی و انتقال تجربه رزم و مدیریت بحران به سوری ها بود. این در حالی بود که متحدانی مانند روسیه و نیز گروه های شیعی تحت امر نیروی قدس مانند حزب الله لبنان، فاطمیون، حیدریون و زینبون، نقش موثری در عرصه میدانی علیه تروریست ها به ویژه گروه داعش ایفا کردند.
در پاییز سال 1394 جهت تغییر موازنه میدانی و سیاسی در شهر راهبردی حلب، این کمک ها تا حد اعزام نیروی رزمی از ایران در سطح محدود ارتقا یافت و سردار سلیمانی با حضور مستقیم و مستمر در قرارگاه نصر، چندین عملیات موفق را علیه گروه های تروریستی فرماندهی کرد، تلاش هایی که نهایتا به آزادی پایخت اقتصادی سوریه یعنی حلب انجامید و سوریه را از خطر دو تکه شدن (شمال و جنوب) نجات داد.
نیروی قدس با ورود به عرصه سوریه، هر چند هزینه هایی را متحمل شد و چهره های ارزشمندی را در راه دفاع از حرم اهل بیت و حفظ محور مقاومت تقدیم کرد؛ اما حداقل دستاورد این حضور هوشمندانه و مدبرانه آن بود که نظام سوریه را از خطر سقوط نجات داد.
با تغییر معادلات به نفع نظام، دیگر کسی از سرنگونی بشار اسد حرفی نمی زند و مناقشات سیاسی عمدتا مبتنی بر گزینه چگونگی کنار آمدن با بشار اسد شکل گرفته است. این وضعیت حاکی از ثبات نظام و مشروعیت سیاسی آن پس از حدود 10 سال جنگ و بحران تحمیلی علیه این کشور می باشد.
بی تردید نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان متحد راهبردی سوریه با محوریت نیروی قدس و فرمانده شجاع و هوشمند آن سردار شهید قاسم سلیمانی، در نجات این کشور در برابر حملات بی امان تروریستی، به عنوان نقشی بی بدیل و تاثیرگذار در تاریخ منطقه به یادگار خواهد ماند.
پی نوشت ها
[1]. پیام رهبر انقلاب به کنگره عظیم حج، 30/07/1391
[2] http://www.mizanonline.ir/fa/news/224100
[3] مقابلة السيد حسن نصر الله مع قناة الإخبارية السورية، 07/04/2015
http://archive.almanar.com.lb/article.php?id=1163413
[4]. صحیفة الأخبار اللبنانية، 06/06/2013
http://www.al-akhbar.com/taxonomy/term/4263