صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۶:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۰۰۲۴

روزنامه کیهان **

پوزش همراه با خدا‌حافظی دولت از آمریکا! /حسین شریعتمداری

  ساده‌لوح نباشید، فایل صوتی آقای ظریف برخلاف آنچه که برخی از دولتمردان ادعا می‌کنند «محرمانه» نبوده و از ابتدا برای انتشار تهیه شده است. آقای ظریف در این فایل صوتی نقش اصلی را ندارد، او به نمایندگی از دولت، سخن می‌گوید و روی سخن نیز قبل از آنکه با مردم ایران باشد، با دولت آمریکاست. بخوانید!
۱- فرض کنید به جای آقای ظریف، قرار بود وزیر خارجه آمریکا درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اظهار نظر کند! ... حالا با توجه به مواضع بار‌ها اعلام شده آمریکا درباره کشورمان به این پرسش پاسخ بدهید که وزیر خارجه آمریکا قرار بود علیه کشورمان چه بگوید که آقای ظریف در فایل صوتی مورد اشاره نگفته است؟!
۲- جان‌مایه سخنان آقای ظریف آن است که مواضع و عملکرد حاج قاسم سلیمانی (بخوانید، نماد مقاومت) مانع از آن بود که دولت روحانی سیاست خارجی نظام را آنگونه که آمریکا و متحدانش می‌خواهند دنبال کند! آقای ظریف می‌گوید: «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی]بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که می‌گفت می‌خواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان، مذاکره می‌کردم». او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: «وقتی میدان (بخوانید مقاومت در برابر زورگویی‌های آمریکا) تصمیم‌گیر باشد، این می‌شود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، این می‌شود که می‌توانند با ما بازی کنند.»! به بیان دیگر، همه مشکلات دولت آقای روحانی آن بوده و هست که بینش و منش حاج قاسم سلیمانی (بخوانید مکتب سلیمانی) به دولت ایشان اجازه نمی‌داده است که سیاست خارجی کشور را بر مدار عرف تحمیلی آمریکا اداره کند!
۳- وقتی سخن به شهید بزرگوارمان، حاج قاسم سلیمانی می‌رسد، سخن از نماد مقاومت و «مکتب سلیمانی» در میان است و هنگامی که آقای ظریف دست به ترور شخصیت او می‌زند و بینش و منش او را اصلی‌ترین مانع در سیاست خارجی دولت معرفی می‌کند، به وضوح و با صراحت، به مقاومت ایران در مقابل باج خواهی‌های آمریکا و اسرائیل اعتراض می‌کند! حالا خودتان قضاوت کنید که آیا این دیدگاه با آنچه آرزوی ۴۲ ساله آمریکا و اسرائیل بوده و هست تفاوتی دارد؟!     
۴- به تصویری که آقای ظریف از شهید سلیمانی ارائه می‌دهد توجه کنید. ایشان شهید سلیمانی را یک ژنرال قدرتمند و با نفوذ معرفی می‌کند که اقداماتش در حمایت از جبهه مقاومت
(بخوانید حمایت از جان و مال و ناموس مردم)، منطقه را برای آمریکا و متحدانش نا امن کرده است!... آقای ظریف توضیح نمی‌دهد که اگر مجاهدت‌های قاسم سلیمانی و یاران پاکباخته او نبود، امروز بعضی‌ها باید پوتین‌های داعش را واکس می‌زدند! و... ضمن آنکه آمریکا و متحدانش از قاسم سلیمانی‌ها و نیرو‌های عظیم و پا به رکاب حزب‌الله حساب می‌برند و گرنه - با عرض پوزش-
برای بعضی‌ها تره هم خُرد نمی‌کردند!
۵- با این توصیفی که آقای ظریف از شهید سلیمانی ارائه داده است و با تلویحی ابلغ من تصریح آن شهید بزرگوار را عامل تنش در منطقه معرفی کرده است، باید به مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ حق داد که به شهادت رساندن سردار سلیمانی را یک اقدام ضروری و با هدف کمک به آرامش منطقه بداند! و بعد از انتشار فایل صوتی ظریف با کمال وقاحت بگوید «ترور [شهادت]سلیمانی توسط دولت ما تأثیر گسترده‌ای بر ایران و خاورمیانه داشته است... اگر حرف مرا قبول ندارید از ظریف بپرسید»! شرم آور نیست؟! هست!
۶- آقای ظریف فراموش کرده است که ده‌ها میلیون نفر در ایران و چند برابر بیشتر در سراسر جهان اسلام و حتی از ملت‌های آزاده و غیر‌مسلمان در تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی شرکت کرده و در فراق او خون‌گریستند. این تشییع پر شکوه به اعتراف دوست و دشمن همانند تشییع پیکر مطهر امام راحل (‏ره) در تاریخ معاصر بی‌نظیر - و نه کم نظیر- بوده است؛ و این در حالی است که مردم، قاسم سلیمانی و بینش و منش او را می‌شناختند و با آگاهی کامل از مکتب او در تشییع پیکر مطهرش شرکت کرده بودند. از این روی با جرأت و بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت، بدگویی ظریف درباره سردار دل‌ها، اولاً؛ اهانت آشکار به صد‌ها میلیون مسلمان و آزاده جهان و ده‌ها میلیون تن از مردم پاکباخته ایران است. ثانیاً؛ شهید سلیمانی برجسته‌ترین نماد مبارزه با تروریست‌هاست، بنابراین آقای ظریف در اظهارات سخیف خود علیه سردار سلیمانی، با تروریست‌های تکفیری و قاتل صد‌ها هزار زن و مرد و کودک بی‌گناه فالوده خورده است و ثالثاً؛ با قاتلان آن شهید بزرگوار از جمله، ترامپ و پمپئو و نتانیاهو و بن‌سلمان و‌... اعلام همبستگی کرده است!
باید برای جناب ظریف که نشان داده است با نظام و مردم این مرز و بوم نامحرم است این رباعی را از قول سعدی گوشزد کرد که.

آن یکی در سماع رندان شد
زآن میان گفت شاهدی بلخی
گر ملولی ز ما تُرش منشین
که تو هم در میان ما تلخی

۷- یکی از مضحک‌ترین واکنش‌ها به فایل صوتی ظریف، موضع برخی از دولتمردان و رسانه‌های تحت امر آنهاست که به جای اعتراض به ظریف و ابراز شرمندگی و اعلام انزجار از اظهارات ضددینی و ملی او، هیاهو به راه انداخته و برای رَد گم‌کردن، زبان به اعتراض گشوده‌اند که چه کسی این فایل صوتی را که «محرمانه»! بوده است، لو داده و منتشر کرده است؟! ظاهراً این جماعت شعور مردم را دستکم گرفته و با شعور دم‌دستی خود به مقایسه نشسته‌اند! چرا که.
الف: این فایل در اختیار تهیه‌کنندگان آن، یعنی دولتمردان در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری و تحت مدیریت آقای آشنا
بوده است و کسانی که در تهیه آن دست داشته‌اند نیز برخی از افراد بد‌سابقه‌اند که در کارنامه خود زندانی شدن به جرم همراهی با دشمنان اسلام و انقلاب و نظام را دارند. فایل صوتی در اختیار این قماش بوده است، آقایان چرا رَد گم می‌کنند و نعل وارونه می‌زنند؟!
ب: آقایان اگر متن این مصاحبه و فایل صوتی را تائید نمی‌کنند چرا آن را تهیه کرده‌اند؟! و اگر مورد تائیدشان است چرا از انتشار آن مضطرب شده‌اند؟!
ج: دستپاچگی دفتر رئیس‌جمهور از انتشار این فایل صوتی به وضوح نشان می‌دهد که می‌دانند، دست به چه خیانتی زده‌اند!
و اگر اینگونه نبود، چرا از انتشار آن ابراز نگرانی می‌کنند؟!
د: هیاهوی مدعیان اصلاحات و دفتر رئیس‌جمهور درباره اینکه چه کسی فایل صوتی را منتشر کرده است به وضوح نشانه فرار از خیانتی است که مرتکب شده‌اند. وگرنه، اولاً یافتن کسی که فایل را منتشر کرده است همانگونه که گفته شد بسیار آسان است و متهم اصلی در میان خودشان است و ثانیاً سر و صدای آن‌ها در این خصوص مانند آن است که قتلی اتفاق افتاده و کسی یا کسانی قاتل را معرفی کرده‌اند و آقایان به جای دستگیری و مجازات قاتل که اولویت وظیفه آنهاست، قاتل را رها کرده و دنبال کسی می‌گردند که او را لو داده است! آیا این نشانه آن نیست که خودشان در قتل دست داشته‌اند؟!
۸- و بالاخره اگرچه در این باره گفتنی‌های فراوان دیگری نیز هست، ولی یادداشت پیش‌روی را با اشاره به این نکته که
جانِ کلام است به پایان می‌بریم و آن، اینکه براساس شواهد موجود و آنچه مورد اشاره قرار گرفت، فایل صوتی یاد شده برخلاف ادعا و‌های و هوی آقایان، محرمانه نبوده و از سوی دولت و با خود‌سوزی ظریف و برای انتشار تهیه شده است. مخاطب آن نیز مردم ایران نیستند بلکه دولت آقای روحانی از این طریق برای دشمن پیام فرستاده و اعلام می‌کند که برای جلب نظر آمریکا، همه توانی که در چنته داشته است به کار گرفته و اگر در این راه به موفقیتی دست نیافته و نتوانسته است ایران اسلامی را به دام آمریکا و متحدانش بکشاند، تقصیر از دولت نبوده است بلکه نیرو‌های
پا به رکاب و از جان گذشته اسلام و انقلاب نظیر سردار سلیمانی مانع اصلی بوده‌اند! به بیان دیگر این پیام را باید بیانیه پوزش دولت
از آمریکا و خدا حافظی در پایان دوره ۸ ساله دانست!

********************

روزنامه وطن امروز **

عشق به خالق و محبت به مخلوق ۲ رکن اصلی سیره امام حسن (ع) /سیدعباس موسوی‌مطلق*

یکی از مهم‌ترین عوامل رشد و ارتقای زندگی معنوی، داشتن اسوه‌ها و الگو‌های اخلاقی تراز اول است. در بین همه اسوه‌های اخلاقی، جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و بویژه امام حسن مجتبی (ع) بسیار ویژه است.  
دوران زندگی امام حسن (ع)، شرایط خاص و حساسی حکمفرما بود؛ جامعه از نعمت وجود پیامبر و امیرمومنان محروم شده بود و خیلی از اسوه‌های اخلاقی و دینی که از صحابه خاص امیرمومنان بودند به شهادت رسیده بودند. در چنین شرایطی سیره اخلاقی امام حسن (ع) مانند خورشید عالم‌تاب، چراغ راه مسلمانان و خداجویان شده بود. در واقع سیره ایشان، مبین سیره حقیقی نبوی و علوی بود.  
از بین همه ویژگی‌های امام حسن مجتبی (ع)، از نظر بنده مساله عبادت آن بزرگوار، جایگاه ویژه‌ای دارد. حالات امام حسن (ع) حین عبادت بسیار خاص و ممتاز بوده است. همچنین برنامه عبادی ایشان درباره تلاوت قرآن، چنان با خضوع و خشوع و حضور همراه بوده است که انسان را غرق در حیرت می‌کند. همین عبادت تام و تمام، ظهور و بروزش در ارتباط آن حضرت با مخلوقات جلوه می‌کرد. شما اگر سیره امام حسن مجتبی را ببینید یکسره محبت و خدمت به مخلوقات است.  
در روایتی، راوی نقل می‌کند حسن بن‌علی علیه‌السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبه‌روی او قرار گرفته بود، هر لقمه‌ای که می‌خورد یک لقمه هم به آن سگ می‌داد. عرض کردم: یابن رسول‌الله! این سگ را از خود دور نمی‌کنی؟ حضرت فرمود: رهایش کن، زیرا من از خداوند حیا می‌کنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم.  
این را هم اضافه کنم که فضیلت شجاعت امام حسن (ع) از آن فضایلی است که مغفول مانده است. صبر و شکر نیز از دیگر فضایل آن حضرت است که در سیره ایشان به همدیگر عجین شده است.  
ما درباره معرفی سیره امام حسن مجتبی (ع) کم‌کاری کرده‌ایم، همگی مقصر هستیم و کوتاهی کرده‌ایم. در این مدتی که از انقلاب شکوهمند اسلامی می‌گذرد آن مقدار که باید در حوزه ادبیات و شعر و رمان و داستان و ساخت فیلم و سریال، به معرفی و ترسیم سیره امام حسن (ع) برای جامعه می‌پرداختیم، نپرداختیم. باید صاحبان قلم و هنر همت کنند و چهره زیبای سیره امام حسن (ع) را ـ آن طور که شایسته ایشان باشد ـ با استفاده از ابزار‌های نوین و رسا به جامعه معرفی کنند.

 *استاد حوزه علمیه

*********************

روزنامه خراسان**

پناهگاه مشاغل بی دفاع کجاست؟ /مهدی حسن زاده

گزارشی از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر شد که نشان می‌داد بازار کار ایران طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ با پدیده‌ای مواجه شده است که از آن به عنوان مشاغل بی دفاع نام برده ایم. ۲ ویژگی بارز این بی دفاع بودن، بدون بیمه بودن مشاغل ایجاد شده و واحد‌های اقتصادی کوچک است. چنان که فقط ۲۸ درصد اشتغال ایجاد شده در این مدت بیمه دارند و بقیه مشاغل فاقد بیمه هستند. همچنین ۷۵ درصد اشتغال در واحد‌های کمتر از پنج نفر و تک نفره ایجاد شده است که نشان می‌دهد واحد‌هایی که پذیرای شاغلان بوده تا چه اندازه پایه‌های لرزانی دارد. تجارب جهانی نشان داده است که هر چه واحد‌های اقتصادی خردتر باشند، امکان تحقیق و توسعه و سرمایه گذاری برای نوآوری در آن‌ها کمتر است. به این ترتیب هم اکنون علاوه بر لشکر بیکاران با شاغلانی مواجه هستیم که در فعالیت‌های خدماتی، خرد و لرزان بدون بیمه و حمایتی از آتیه آن‌ها فعال هستند. این مسئله نشان می‌دهد که سیاست‌های معطوف به بازار کار فقط نباید بیکاران را مدنظر قرار دهد بلکه باید بخشی از اشتغال را نیز که دارای پایه‌های مستحکمی نیست، مدنظر قرار دهد و بتواند آن بخش از اشتغال را به استحکام لازم برساند.
بازار کار در اقتصادی نظیر ایران با گوناگونی فراوان مواجه است، لذا برخلاف آن چه که طی دولت‌های مختلف در این حوزه یک سیاست ثابت برای اشتغال همه گروه‌ها در نظر گرفته شده است، نیاز به مجموعه‌ای از سیاست‌های اشتغالی داریم که بتواند از یک سو برای جوان تحصیلکرده شهری علاقه‌مند به فضای استارت آپی و از سوی دیگر برای زن سرپرست خانوار در یک روستای مناطق دورافتاده، فرصت شغلی ایجاد کند. از این رو اولین سیاست در عرصه اشتغال زایی این است که نباید یک سیاست واحد برای اشتغال همه پیش بینی کرد. علاوه بر این تقویت چتر تامین اجتماعی برای مشاغل غیررسمی فعلی نیز ضروری است. نسلی که در این دوره وارد بازار کار شده و فاقد بیمه است، در دهه‌های آینده به تدریج متقاضی حمایت‌های اجتماعی و بیمه‌ای خواهد شد وگرنه در عمل به ورطه فقر و تنزل جایگاه در بین دهک‌های درآمدی کشیده می‌شود. برای مواجهه با این بحران، فشار به اشتغال موجود برای رفتن زیر بار پوشش تامین اجتماعی نتیجه‌ای ندارد و منجر به ریزش شغل خواهد شد، چرا که تامین اجتماعی به منزله سدی در برابر فعالیت‌های اقتصادی عمل کرده است و فشار زیادی به صاحبان مشاغل وارد می‌کند. راهکار جایگزین ایجاد رقابت در این عرصه و مجوز به بیمه‌های عمر برای قرارداد با شاغلان موجود است. بیمه‌هایی که اکنون با دریافتی کمتر خدمات بهتری را در مقایسه با تامین اجتماعی ارائه می‌دهند. ایجاد رقابت در عرصه حمایت اجتماعی از شاغلان موجب می‌شود که هم هزینه تامین مالی فعالان اقتصادی کاهش یابد و هم نیروی کار تحت پوشش حمایتی قرار گیرد و از تبعات اشتغال بدون حمایت بیمه‌ای دور بماند.

********************

روزنامه ایران **

توقفی در کار نیست/رضا اردکانیان*

مقام معظم رهبری در دیدار به مناسبت هــفتــــه دولــــت در دوم شهریور ۱۳۹۹ فرمودنـــــــد «یکی از چیز‌هایی که در مورد سال آخر قابل توجه است، این است که کار‌هایی که شروع شده یا قول آن داده شده سعی بشود تمام بشود.» و سپس مشخصاً به طرح‌های وعده داده شده از سوی وزارت نیرو اشاره و بر اجرای آن‌ها طبق برنامه‌ریزی تأکید کردند. وزارت نیرو از مهرماه ۱۳۹۸ پویش هر هفته-الف- ب- ایران را با هدف برنامه‌دار کردن افتتاح طرح‌ها، انسجام و نظم سازمانی، رؤیت‌پذیر کردن دستاورد‌ها برای جامعه و ممانعت از هرگونه ایجاد سستی و خلل در فرایند به ثمر رساندن طرح‌های صنعت آب و برق بر اثر فشار‌های ظالمانه تحریم و تنگنا‌های مالی اجرا کرده است. محتمل است که سستی‌هایی در سال آخر دولت‌ها در فرایند کاری دستگاه‌های اجرایی ایجاد شود، اما چنین احتمالی در صنعت آب و برق بر اثر تجربه دو سال اجرای پویش هرهفته-الف-ب- ایران و انسجام و یادگیری سازمانی صورت گرفته بر اثر آن به حداقل رسیده است.
شاخص این مدعا آنکه پویش هرهفته-الف-ب- ایران برای طول سال ۱۴۰۰ نیز برنامه‌ریزی شده و با قوت اجرا خواهد شد.
برنامه پویش هرهفته_الف_ب_ایران در سال ۱۴۰۰ برای کل سال و در دو مقطع تنظیم شده است. مقطع اول شامل افتتاح و راه‌اندازی طرح‌ها تا هفته دوم مردادماه و مقطع دوم از هفته سوم  مردادماه تا هفته چهارم اسفندماه را دربرمی‌گیرد. این برنامه برای آن تنظیم شده است که کوچک‌ترین خللی بر اثر فرایند تغییر مدیریت این وزارتخانه در دولت جدید ایجاد نشود و بعد از برگزاری انتخابات و قرار گرفتن وزیر جدید نیرو در سمت مدیریت این وزارتخانه زیرساختی، کمترین مشکلی در پیشبرد امور صنعت آب و برق بروز نیابد. این اقدام بالاخص از این منظر که سال ۱۴۰۰ از نظر میزان بارش‌ها در زمره سال‌های خشک به‌شمار می‌رود و تابستان سختی به جهت وضعیت منابع آب و به تبع آن میزان آب در دسترس برای تولید برق از نیروگاه‌های برقابی پیش رو است، اهمیت دارد.
وزارت نیرو در چارچوب مقطع اول پویش هرهفته-الف-ب-ایران در سال ۱۴۰۰ نسبت به تکمیل ۵ سد ملی، ۱۱ هزار هکتار شبکه اصلی آبیاری و زهکشی، ۱۰ واحد نیروگاه برق حرارتی، ۱۳ تصفیه‌خانه آب، ۱۹ تصفیه‌خانه فاضلاب، ۲۵ نیروگاه مقیاس کوچک، ۲۲ نیروگاه تجدیدپذیر، ۴۴ طرح پست و خطوط انتقال فوق توزیع و توزیع نیروی برق، آبرسانی به ۴۰۷ روستا و برق رسانی به ۲۰۶ روستا فعالانه اقدام می‌کند و آماده‌سازی و برنامه‌ریزی فعالیت‌ها برای تحویل مدیریت وزارتخانه و صنعت آب و برق در بهترین شرایط برنامه‌ریزی‌شده به دولت بعد را انجام خواهد داد و به این ترتیب تلاش می‌شود تا کشور و مردم بابت فرایند‌های مربوط به انتقال مدیریت، کمترین هزینه‌ای را متحمل نشوند.
افتتاح طرح‌های بزرگ و مهم صنعت آب در سه استان هرمزگان، مازندران و خوزستان برنامه هفته چهارم پویش هرهفته-الف-ب-ایران در سال ۱۴۰۰ را به خود اختصاص می‌دهد. طرح‌هایی که در این هفته به بهره‌برداری می‌رسند عبارتند از:
 واحد سوم سامانه نمک‌زدایی بندرعباس و خط انتقال آبرسانی به بندرعباس از آب‌شیرین‌کن و تصفیه‌خانه سرنی در استان هرمزگان با ارزش سرمایه‌گذاری ۱۷۱۵ میلیارد تومان که با توجه به شرایط خشک‌سالی در سال ۱۴۰۰ نقش مهمی در تأمین آب شرب بندرعباس خواهد داشت.
    واحد دوم تصفیه‌خانه فاضلاب ساری در مازندران با ارزش سرمایه‌گذاری ۱۵۰ میلیارد تومان
    شروع عملیات اجرایی سد زارم‌رود در مازندران با ارزش سرمایه‌گذاری ۹۰ میلیارد تومان
    آبگیری سد بالارود در استان خوزستان با ارزش سرمایه‌گذاری ۶۴۵ میلیارد تومان
 
ارزش سرمایه‌گذاری در مجموع طرح‌هایی که افتتاح و بهره‌برداری می‌شوند ۲۵۱۰ میلیارد تومان است. فاز‌های اول و دوم آب‌شیرین‌کن بندرعباس در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹ به بهره‌برداری رسیده بود و اکنون با بهره‌برداری از فاز سوم، گامی به سوی تأمین پایدار منابع آب شهر بندرعباس و کاهش فشار بر تأمین منابع آب این شهر از میناب و رفع مسائل اجتماعی مرتبط با آن است.
خط لوله فولادی ایجاد شده به طول ۳۳ کیلومتر برای انتقال آب تولیدی آب‌شیرین‌کن به بندرعباس ظرفیت پوشش آبرسانه به ۴ شهر بندر خمیر، پل، تازیان و بندرعباس را دارد و ۹ شهرک و ۲۵ روستا نیز در مسیر این خط لوله آبرسانی می‌شوند. مجموع آبرسانی از این خط برای یک میلیون نفر و با مقدار ۳۶ میلیون مترمکعب در سال است. این سامانه نمک‌زدایی با ظرفیت ۱۰۰ هزار مترمکعب در روز، بزرگ‌ترین سامانه نمک‌زدایی در کشور نیز است. کاهش وابستگی به منابع آب سطحی و زیرزمینی در حدود ۵۰ درصد، کاهش انتقال آب بین‌حوضه‌ای از دشت میناب به بندرعباس، مقابله با فرونشست زمین در دشت میناب و کاهش مسائل اجتماعی بر اثر تأمین آب پایدار، از خصوصیات این طرح است.
تصفیه‌خانه آب سرنی نیز یک مترمکعب آب رودخانه سرنی را تصفیه و زلال‌سازی کرده و یک متر مکعب آب زلال‌شده از تصفیه‌خانه میناب را هم فیلتر می‌کند. این تصفیه‌خانه نیز سبب کاهش فشار بر منابع آب زیرزمینی شده و به تعادل‌بخشی سفره در منطقه میناب کمک می‌کند. این طرح هم‌چنین در طول دوره ساخت قریب به ۲۰۰ نفر را مستقیم و ۴۰۰ نفر را غیرمستقیم شاغل ساخته است که ۸۵ درصد آن‌ها نیرو‌های بومی بوده‌اند.
استان مازندران نیز که به دلیل مجاورت با دریا و جنس خاک با مشکلات زیادی در زمینه دفع فاضلاب مواجه است با احداث تصفیه‌خانه ساری ظرفیت بیشتری برای غلبه بر مشکلات محیط زیستی ناشی از فاضلاب پیدا می‌کند. این تصفیه‌خانه ۹۳ هزار مترمکعب فاضلاب را در شبانه‌روز تصفیه می‌کند و ۱۰۶ هزار نفر را تحت پوشش دارد. امکان بازچرخانی و استفاده از پساب فاضلاب‌ها در بخش‌های کشاورزی و صنعت، استفاده از کمپوست ناشی از تصفیه‌خانه برای فضای سبز و افزایش بهداشت عمومی نیز از پیامد‌های محیط زیستی و اجتماعی این تصفیه‌خانه است.
سد خاکی بالارود در استان خوزستان، سالیانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب را تنظیم می‌کند. سطح اراضی پایین‌دست سد که به صورت شبکه آبیاری آماده شده شامل ۶ هزار و ۵۰۰ هکتار است و در آینده نیز نیروگا‌ه‌های ۴ مگاواتی این سد برای تولید برق در این سد ساخته می‌شوند. کاهش خسارات ناشی از سیلاب بالاخص در اندیمشک، توسعه جذابیت‌های گردشگری، و تأمین ۰.۸ میلیون مترمکعب آب برای شهر حسینیه و مناطق اطراف، از مزایای اجتماعی و اقتصادی این سد است.
سد زارم‌رود نیز که عملیات اجرایی آن آغاز می‌شود با حجم مخزن ۸۳ میلیون مترمکعب و تنظیم ۹۷ میلیون مترمکعب آب در سال، برای تأمین آب شرب شهرستان‌های ساری و میاندرود و ۸۰ درصد روستا‌های این شهرستان، تأمین حقابه صنعت و کشاورزی، کنترل سیلاب و تکثیر طبیعی ماهیان خزری احداث می‌شود که همه این اهداف متضمن اثرات اجتماعی قابل توجه بر منطقه نیز هست.
افتتاح و بهره‌برداری از طرح‌های مذکور گام محکمی در راستای پیشبرد برنامه پویش هرهفته-الف-ب-ایران در سال ۱۴۰۰ است. وزارت نیرو در این سال به اتکای تجارب دو سال گذشته، برنامه‌دارتر از گذشته، در آخرین ماه‌های خدمت‌رسانی دولت دوازدهم و نیز پس از آن گام برمی‌دارد.

*وزیر نیرو

*********************

روزنامه شرق **

‌تباهی کار مولد/حمزه نوذری

از نظر مارکس در نظام سرمایه‌داری کارگر از کار آفریننده و آزاد که سازنده انسان است، محروم می‌ماند و نیروی کار برای زنده‌ماندن کار می‌کند. در این نظام، نیاز‌های اقتصادی انسان را به کار وا می‌دارد. در چنین وضعی، نیرو‌های کار احساس می‌کنند فقط در فعالیت‌های حیوانی خود مثل خوردن و آشامیدن آزادی عمل دارند، حال آنکه در وظایف انسانی‌شان که مهم‌ترین آن کار است، احساس انسانیت نمی‌کنند؛ زیرا نه فرایند تولید را در کنترل دارند و نه محصول آن را. وود، یکی از شارحان مارکس، معتقد است علت نظام‌مند این امر که مردم و به‌ویژه کارگران در جامعه سرمایه‌داری نمی‌توانند احساس معنا یا خود‌ارزشمندی را حفظ کنند، آن است که آنان خود را در وضعیتی می‌یابند که نیازشان به خود فعلیت‌بخشی برآورده نمی‌شود و نمی‌توانند قابلیت‌های انسانی‌شان را پرورش دهند و به کار گمارند. مارکس سرشت اصلی و ویژگی منحصر‌به‌فرد انسان را در کار و فعالیت تولیدی خلاصه می‌کند. از نظر او، انسان‌ها ذاتا تولیدکننده هستند و فعالیت تولیدی جنبه فراگیر عینیت آنان بوده پس تولید و کار اساسی‌ترین کارکرد انسان است. فعالیتی که رضایت‌بخشی انسان را به دنبال دارد و می‌تواند قوا و استعداد‌های انسان و سرشت اصلی او را عینیت ببخشد، کار یا تولید است. به عبارتی، تولید و کار، بنیادی‌ترین سرشت انسان و جامعه انسانی هستند پس خود‌فعلیت‌بخشی و به‌کارگیری استعداد‌ها و شکوفایی سرشت انسانی، در کار و تولید نهفته است. شرایط کار در اغلب بنگاه‌های تولیدی در ایران نامناسب است. شرایط به‌گونه‌ای است که نه‌تن‌ها کارگران احساس خودفعلیت‌بخشی و خودارزشمندی نمی‌کنند، بلکه از حداقل امکانات نیز محرم هستند. در مواجهه با شرایط نامناسب کاری، اغلب کارگران دچار مشکلات عمده‌ای در محل کار و زندگی اجتماعی خود شده‌اند؛ کارگران جوان‌تر به دنبال خروج از کار تولیدی هستند و راهبرد‌هایی را دنبال می‌کنند تا در اولین فرصت به مشاغل خدماتی، خرید و فروش و واسطه‌گری روی بیاورند. در اغلب پژوهش‌ها کارگرانی که تجربه کاری بیشتری در بنگاه تولیدی دارند، اظهار می‌کنند امید آن‌ها به بهبود شرایط کاری و اقتصادی‌شان در کار تولیدی بسیار کمتر شده روابط خویشاوندی و خانوادگی‌شان نابسامان شده و فشار و تعارض خانوادگی در زندگی‌شان افزایش یافته است؛ به‌گونه‌ای که با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. یافته‌های پژوهش‌ها نشان می‌دهد اعتبار و منزلت کار مولد به علت شرایط نامناسب کاری، کاهش یافته است و کار مولد، علاقه‌مند کمتری دارد. مثال‌های زیادی در این زمینه وجود دارد. کارگری که در یک کارخانه مهم تولیدی کار می‌کرد و مهارت زیادی در تولید داشت، به جهت شرایط نامناسب کاری و دستمزد‌های اندک، کار مولد را کنار گذاشت و اکنون در کار خرید و فروش دلار کار می‌کند و در طول یک هفته به اندازه یک ماه کار در شرایط نامناسب تولیدی درآمد دارد. به‌جای تولید محصول و ایجاد ارزش اضافی، برای کسی که دلال دلار است، کار می‌کند؛ به این شکل که دوستان و اعضای خانواده را برای خرید هر نفر مبلغ دوهزارو ۳۰۰ دلار با پول واسطه‌گر به صرافی دولتی می‌برد و بعد از خرید در بازار آزاد می‌فروشد. با سهمیه دلار هر نفر یک میلیون تومان درآمد کسب می‌کند که نصفی از این درآمد به او تعلق می‌گیرد، یعنی ۵۰۰ هزار تومان و اگر بتواند هفته‌ای ۱۰ نفر از فامیل و دوستان را برای این کار ترغیب کند، ماهانه پنج میلیون تومان درآمد خواهد داشت که بسیار بیشتر از درآمد کار در شرایط نامناسب کار تولیدی است. وقتی از این فرد پرسیدم این درآمد همراه با ریسک است و ثابت نیست، در پاسخ اشاره کرد که در کار در بنگاه تولیدی نیز با ریسک اخراج و‌... روبه‌رو هستیم و با همه بالا و پایین شدن، کار خرید و فروش در مجموع بهتر از کار تولیدی است. این موضوع پیامد‌های اقتصادی زیادی برای جامعه به بار می‌آورد؛ از‌جمله اصالت‌زدایی از کار مولد و کاهش رشد اقتصادی اشتغال‌زا. شرایط کاری در بنگاه‌های تولیدی به‌گونه‌ای است که نیاز‌ها و ضرورت‌های اقتصادی کارگر را برآورده نمی‌کند و شاهد پدیده‌ای به نام شاغلان فقیر هستیم. علاوه بر آن، شرایط کاری به‌گونه‌ای است که کارگران در فضای کوچک و بسته با حداقل‌های بهداشتی و ارتباطات کلامی ناچیز کار می‌کنند که هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی بسیار ضعیف می‌شوند. اگر شرایط کاری به‌گونه‌ای باشد که کارگر ارتباطات کلامی با همکاران داشته باشد، کمتر دچار بیگانگی از کار می‌شود. دستمزد‌های پایین و ساعات طولانی کار و رفت‌وآمد از منزل تا محل کار، وقت آزادی برای آنکه کارگر به خانواده و دیگران بیندیشد، باقی نمی‌گذارد؛ در نتیجه کارگران علاوه بر محل کار و در روند تولید، در زمینه خانوادگی نیز دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شوند. برای مثال، کارگران بنگاه تولیدی پوشاک اغلب شرایط کاری خود را با سایر مشاغل مقایسه می‌کنند؛ در مقایسه با مشاغل خدماتی و خرید و فروش، احساس نابرابری و فرودستی دارند، در‌حالی‌که جزء کارگران مولد هستند و سهم زیادی در ارزش افزوده محصول نهایی دارند. این کارگران احساس می‌کنند نسبت به ساعات کاری که مشغول فعالیت هستند، در دستمزد‌ها و سود در پایین‌ترین مرتبه قرار دارند. در چنین شرایطی که دستمزد‌ها از حداقل زندگی کمتر است، کارگر نمی‌تواند نیروی خود را بازیابد و مایحتاج خانواده را تأمین کند که نتیجه آن شکل‌گیری شاغلان فقیر است. شرایط نامناسب کاری مانعی جدی بر سر راه فرهنگ و اخلاق کار و زمینه‌ساز بیگانگی از کار است. بیگانگی کارگر تولیدی از درون تولید آغاز می‌شود و سپس در فعالیت‌های روزانه دیگر رخ می‌دهد. کارگری که شرایط نامناسب کاری را تجربه می‌کند، از کار بیگانه می‌شود و سپس این روند در عرصه خانواده و سایر افراد ادامه می‌یابد. اگرچه شرایط کاری که در آن روابط انسانی و ارتباطات غیررسمی میان کارگران وجود دارد، از نظر کارگران شرط لازم در کاهش بیگانگی و گسترش فرهنگ کار است، اما شرط کافی نیست. شرایط اقتصادی کشور به‌گونه‌ای است که صاحبان بنگاه‌های تولیدی (کارفرمایان) وقت و توان اندیشیدن به بهبود شرایط کارگران را ندارند و این مسئله در اولویت کاری کارفرمایان قرار ندارد. شرایط اقتصادی‌ای که کارفرمایان در شکل‌گیری شرایط نامناسب درون بنگاه به آن اشاره می‌کنند، از‌جمه اجاره سنگین محل کار و کمبود مواد اولیه، ذهنیت آن‌ها را از بهبود شرایط کار کارگران دور کرده است. برای بهبود شرایط کاری کارگران موانعی است که کارفرما باید برطرف کند، مانند وضع بهداشتی محیط کار، شرایطی که کارفرما باید به وجود بیاورد مانند توجه به نیاز‌های کلامی کارگران و رفع برخی موانع مانند حمایت درست و مؤثر از کار مولد که به سیاست‌های دولت برمی‌گردد. در شرایط کرونایی وضعیت کارگران در کار‌های تولیدی به‌ویژه در کارگاه‌ها و کارخانه‌های کوچک، نامطلوب‌تر شده و نیازمند توجهی جدی‌تر است.

*********************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: