اهمیت این منطقه از آنجا بروز و ظهور پیدا میکند که دولت سیزدهم پس از روی کار آمدن؛ دیپلماسی با کشورهای همسایه را در راس برنامههای خود قرار داد.
آسیای مرکزی یا آسیای میانه سرزمین پهناوری در قاره آسیا است که هیچ مرزی با آبهای آزاد جهان ندارد. اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده است، اما معمولاً آن را دربرگیرنده کشورهای امروزی، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان میدانند. اغلب سرزمینهای دیگری، چون افغانستان، شمال شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، و گاه سینکیانگ (ترکستان شرقی قدیم) در غرب چین و جنوب سیبری در روسیه نیز شامل آسیای مرکزی میشوند. این منطقه از شمال به روسیه، از جنوب به ایران و افغانستان، از شرق به چین و از غرب به دریای خزر متصل است.
اهمیت این منطقه از آنجا بروز و ظهور پیدا میکند که دولت سیزدهم پس از روی کار آمدن؛ دیپلماسی با کشورهای همسایه را در راس برنامههای خود قرار داد. این در حالی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم به اندازه نگاه به سمت اروپا، غرب و برجام معطوف شد که از منطقهای مانند آسیای میانه غافل شدیم. حال این غفلت به عمد بود یا سهوا اتفاق افتاد محل بحث ما نیست، اما توجه ابراهیم رئیسی به گسترش روابط با کشورهای همسایه میتواند بارقه امیدی در آینده اقتصادی کشور باشد.
توسعه روابط با کشورهای آسیای میانه اولویت دولت سیزدهم
از همین منظر بود که بیست و چهارم شهریورماه رئیسجمهوری توسعه روابط با کشورهای آسیای میانه به خصوص تاجیکستان را جزو اولویتهای اول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد و گفت: «اشترکات بسیاری میان مردم این منطقه در حوزههای فرهنگی و تمدنی وجود دارد و ظرفیتهای بسیاری برای همکاریهای اقتصادی و تجاری میان تهران و دوشنبه وجود دارد.» اما نکته مهم اینجاست که در قبال رویکرد ایران به آسیای میانه کشورهای منطقه نیز اهمیت نگرش منطقهای سیاست خارجی ایران را بهدرستی درک کردهاند. آنان بهخوبی میدانند که تعامل با ایران، چه منافع سیاسی و اقتصادی ارزشمندی بهدنبال دارد.
مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه در مورد ظرفیتها و زمینههای همکاری گفته است: «تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان، برای مشارکت در پروژه بندر چابهار ایران ابراز تمایل کردهاند و هیئتهای کارشناسی آنان، از منطقه بازدید کردند. قرقیزستان و قزاقستان مکان را دیدهاند که بتوانند برای خودشان ایستگاههایی درست کنند که بار آنها که به آنجا میآید و از آن طریق این بار ترانزیت شود. فقط تاجیکستان نیست، بلکه بقیه هم هستند و وزیر راه قرقیزستان دو بار به چابهار سفر کرد. مقامات این کشورها به چابهار رفتند و در حال صحبت با بنادر و کشتیرانی هستند که مکانهایی را در اختیار آنها بگذارند که بارهای آنها بهصورت ترانزیت و رفت و برگشت جابهجا شود.»
ارمنستان و قزاقستان پنجرهای باز برای دیپلماسی اقتصادی
در تکمیل رویکرد این کارشناس باید توضیح داد که در میان کشورهای آسیای میانه، بازار ارمنستان یکی از بازارهای مهم منطقه است چراکه میانگین حجم بازار این کشور ۱۲/۴ میلیارد دلار است و میتواند فرصت بسیار ارزشمندی برای تجار و بازرگانان جمهوری اسلامی ایران باشد. از سوی دیگر ارمنستان به دلیل بافت کوهستانی محل استخراج سنگهای معدنی از جمله طلا، مس، آهن و… بوده که میتواند از منظر اقتصادی ظرفیت بسیار بالایی را برای همکاری میان دو کشور ایجاد کند. علاوه بر ارمنستان، قزاقستان نیز بزرگترین اقتصاد آسیای میانه را داراست.
شاخص اقتصادی این کشور در ۱۷ سال جهش ۲۲ رتبهای را نشان داده است و به همین دلیل در بین ۲۰ کشور پیشرو در حوزه توسعه آزادی اقتصادی در جهان قرار گرفته است. بر اساس گزارش بانک جهانی، قزاقستان از سال ۲۰۱۵ به باشگاه کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا پیوسته و از منظر ضریب جینی این کشور با امتیاز ۲۷.۵ در بین کشورهای با کمترین شکاف طبقاتی جای گرفته است. همچنین حجم تجارت خارجی قزاقستان بالغ بر ۷۴ میلیارد دلار است که از این میزان، حدود ۴۴ میلیارد دلار آن را صادرات و ۳۰ میلیارد دلار آن را واردات این کشور تشکیل میدهد. اقلام عمده صادراتی قزاقستان عبارت است از: نفت خام ۱۹.۹ میلیارد دلار، نفت پالایشی ۱.۲۱ میلیارد دلار، گاز ۲.۴ میلیارد دلار، مس و سنگ مس ۴.۱ میلیارد دلار، مواد رادیواکتیو (اورانیوم و مشتقات آن) ۱.۸ میلیارد دلار، روی ۹۳۶ میلیون دلار، گندم ۶۵۶ میلیون دلار. با توجه به ساختار اقتصادی قزاقستان، بازار این کشور میتواند فرصتهای مهمی را برای شرکتهای صادراتی ایرانی فراهم آورد.
ترکمنستان، دروازه ورود به آسیای میانه
از سوی دیگر کشور ترکمنستان با مساحت ۴۸۸۱۰۰ کیلومتر مربع، با جمعیتی بیش از ۵ میلیون نفر و ۹۹۲ کیلومتر مرز مشترک خاکی و ۲۲۸ کیلومتر مرز مشترک آبی دارای اهمیت ویژهای به لحاظ ژئواکونومی و ژئواستراتژیکی برای جمهوری اسلامی ایران است. ریشههای تاریخی و فرهنگی و مسلمان بودن اکثریت جمعیت این کشور، ظرفیتهای اقتصادی در بخش نفت و گاز و نیز عضویت ترکمنستان در سازمان همکاریهای اکو فرصت مناسبی برای روابط دوجانبه را فراهم میآورد که نباید از آن غافل بود.
ترکمنستان، به رغم جمعیت نسبتا اندک، از نظر بازار مصرف و مبادلات تجاری برای بخشهایی از اقتصاد ایران دارای اهمیت ویژه است. علاوه بر آن، موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ترکمنستان، هم برای ایران و هم رقبای منطقهای و فرامنطقهای ایران جالب توجه است. از سوی دیگر، کوتاه بودن مسیر ترانزیتی زمینی بین ایران و ازبکستان از طریق ترکمنستان از جمله مزیتهای حمل و نقلی جمهوری اسلامی ایران در آسیای میانه است که حتی با وجود تعرفههای گمرکی بالا بین دو کشور، صادرات جمهوری اسلامی ایران به ازبکستان را به لحاظ اقتصادی توجیه مینماید.
هراس غرب از توسعه روابط ایران در شرق
همچنین منطقه آسیای میانه یکی از مناطق کلیدی در اتصال چین به اروپاست، با این حال وقوع جنگ اوکراین تا حد زیادی این مسیر راهبردی و ژئوپلتیکی را کماثر و حتی مسدود ساخته است، از این رو ایران با نگاهی عملگرایانه میتواند این انسداد ژئوپلتیکی و تجاری را مخاطب قرار دهد و مسیر تجاری جایگزینی را برای اتصال قدرتهای شرقی و کشورهای دیگر در آسیای میانه و شرق جهان به غرب ارائه کند؛ مسئلهای که نه تنها وزن راهبردی ایران را در چارچوب معادلات بینالمللی افزایش خواهد داد بلکه درآمد ترانزیتی قابل توجهی را نیز نصیب ایران خواهد کرد که این دو موضوع میتوانند حامل مزایا و منافع قابل توجهی برای کشورمان باشند، البته تحقق این ایده میتواند تا حد زیادی مناسبات اقتصادی ایران با کشورهای منطقه آسیای میانه را نیز تقویت کند و فرایند ادغام اقتصادی کشورمان با آنها را تسریع بخشد.
از سوی دیگر، اقبال ایران به توسعه روابط خود با کشورهای منطقه آسیای میانه در سطوح مختلف تا حد زیادی برنامهریزیها و سرمایهگذاریهای گسترده کشورهای غربی و متحدان منطقهای آنها جهت محدودسازی روابط خارجی ایران را بیاثر و خنثی میکند و موجب میشود تا عرصهها و فرصتهای جدیدی پیش روی سیاست خارجی ایران قرار گیرند. در واقع، غرب همواره در تلاش بوده است به نوعی ایران را در مدار ارتباط با خود حفظ کند و از اتخاذ جهتگیریهای جدید و غیرمطلوب (از نگاه غرب) از سوی آن جلوگیری کند، از این رو توسعه روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی، از نگاه غرب نوعی تلاش ایران جهت تغییر مدار ایران است که شاید دهها سال و از دوران قبل از انقلاب بر کشور حاکم بوده، تلقی میشود و مدتهاست این مسئله زنگ خطر را در پایتختهای غربی به صدا درآورده است، از این رو شاهدیم که هجمهها و حملات مختلفی علیه ماهیت و چشمانداز توسعه روابط ایران با کشورهای منطقه آسیای میانه مطرح میشود.