طی روزهای اخیر، سیگنالهای متفاوتی در خصوص جنگ اوکراین مخابره میشود که آیندهپژوهی این نبرد را تا حدود زیادی تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی از این سیگنالها ایجابی (ناظر بر پایان منازعه) و برخی دیگر سلبی (ناظر بر ادامه نبرد) میباشد.
جنگ اوکراین بیش از آنکه به یک گره کور استراتژیک برای نظام بینالملل تبدیل شود، به معمایی غیرقابل حل برای سران اوکراینی و در راس آنها ولادیمیر زلنسکی تبدیل شده است. طی روزهای اخیر، سیگنالهای متفاوتی در خصوص جنگ اوکراین مخابره میشود که آیندهپژوهی این نبرد را تا حدود زیادی تحت تاثیر خود قرار داده است. برخی از این سیگنالها ایجابی (ناظر بر پایان منازعه) و برخی دیگر سلبی (ناظر بر ادامه نبرد) میباشد. به راستی این پارادوکسها منبعث از چه واقعیاتی است؟ آیا میتوان چنین مواردی را برخاسته از تناقضات درونی اعضای ناتو و نگاه متفاوت آنها نسبت به آینده نبرد در اوکراین دانست.
رمزگشایی از مواضع کولبا
نیم نگاهی بر مواضع مقامات اوکراینی، تا حدودی میتواند به این سوال مهم پاسخ دهد! اخیرا "دیمیتری کولبا" وزیر امور خارجه اوکراین در سخنانی تاکید کرده است که مقامات غربی، حمایتهای کافی از اوکراین را در جریان نبرد با روسیه صورت ندادهاند! رمزگشایی از سخنان کولبا و مواضع مشابه زلنسکی چندان دشوار نیست! مطالبه اولیه مقامات اوکراینی (در روزهای نخست نبرد مبنی بر ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور با مخالفت رسمی سران ناتو مواجه شد. فراتر از آن، در جریان اعمال تحریمهای انرژی علیه روسیه، برخی اعضای ناتو چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی تحریمهای جمعی اعلامی را دور زده و با مسکو وارد معامله شدند. حتی وعده واشنگتن مبنی بر استقرار سامانه موشکی پاتریوت نیز از دید مقامات اوکراینی، نمیتواند مصداق یک "حمایت تاثیرگذار" در میدان نبرد باشد! زلنسکی در جریان سفر به واشنگتن دریافت که آموزش استفاده از این سامانه و حتی انتقال اجزای آن به داخل اوکراین ممکن نیست و فراتر از آن، هزینه استفاده احتمالی روسیه از موشکهای بالستیک (در ازای استقرار سامانه پاتریوت آمریکا) به مراتب بیشتر از فواید استقرار این سامانه ناقص آمریکایی است!
ماجرا به این نقطه ختم نمیشود. اوکراین رسماً باید عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا را فراموش کند، زیرا آتلانتیکیها ریسک حضور کشوری که تبدیل به زمین سوختهشده را در بین خود نمیپذیرند، حتی اگر این کشور قربانی سیاستهای خود آنها محسوب شود. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در تازهترین سخنان خود تاکید کرده است که کشور متبوعش، عضویت دائم اوکراین در ناتو را نمیپذیرد، زیرا این مسئله، "خط قرمز" روسیه و به معنای "اعلان جنگ ناتو به مسکو " محسوب میشود. سرنوشت عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا نیز مشخص است. بسیاری ازاعضای این اتحادیه، هرگز حاضر به پذیرش کشوری جنگزده در میان خود نیستند.
آیا اوکراین "موضوع معامله" است؟
در این میان، سوال مهم تری مطرح میشود که پاسخ آن تا حدود زیادی از واقعیات پشت پرده میدان نبرد پرده برمیدارد! آیا پس از فرسایشی شدن نبرد اوکراین، اکنون این کشور به موضوع معامله پنهان غرب و روسیه تبدیل شده است؟
چندی پیش مقامات امنیتی ارشد آمریکا و روسیه (روسای سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی روسیه) در آنکارا با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. اگرچه طرفین ادعا کردند که در جریان این دیدار، صرفا موضوع "بازدارندگی تسلیحاتی و هستهای "مورد بحث قرار گرفته و سخنی از "جنگ اوکراین" به میان نیامده است، اما نه تنها افکار عمومی دنیا، بلکه شخص زلنسکی و همراهانش نیز این ادعا را نپذیرفتند! درک این موضوع برای رئیسجمهور اوکراین بسیار سخت است که کشورش به موضوع معاملهای پشت پرده و راهبردی میان کاخ سفید و کاخ کرملین تبدیل شود، اما ظاهرا این اتفاق در آیندهای نزدیک یا دور رخ خواهد داد! به عبارت بهتر، اوکراین به تحریک ناتو وارد میدان نبرد شد، اما امروز حتی قدرت تعیین ادامه مسیر خود (جنگ یا صلح) را ندارد! هرگونه تصمیمی از جمله پایان جنگ یا استمرار نبرد را در این میدان، اعضای ناتو اتخاذ میکنند نه اوکراینیها! این بدترین وضعیتی است که یک کشور میتواند خود را در آن تعریف کند.
و دوباره کسینجر!
این روزها شنیدن نام کسینجر برای اوکراینیها شدیدا آزاردهنده است! هنری کسینجر استراتژیست مشهور آمریکایی، طی روزهای اخیر پیشنهاداتی را با هدف "پایان دادن به جنگ اوکراین" مطرح ساخته که با خشم مقامات اوکراینی و سکوت معنادار کاخ سفید و کشورهای اروپایی مواجه شده است. طرح ارائه شده از سوی کسینجر، دو مولفه اصلی را در بر میگیرد:
نخست اینکه اوکراین باید در طرح نهایی، به کشورش بیطرف تبدیل شود و پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را فراموش کند.
دوم اینکه در ازای بازگشت مناطق چهارگانه (لوهانسک، دونتسک، زاپورژیا و خرسون)، اوکراین پیوستن رسمی کریمه به روسیه را به رسمیت بشناسد و دیگر اعضای سازمان ملل متحد نیز از این موضوع تبعیت کنند.
هرچند مقامات روسی ترجیح دادهاند کمتر در خصوص طرح کسینجر اظهار نظر کنند، اما بر همگان مسجل است که ثوابت پایان جنگ اوکراین، "عدم عضویت اوکراین در ناتو" و "به رسمیت شناختن تعلق کریمه به روسیه" است! در جریان سفر اخیر زلنسکی به کاخ سفید، وی نگرانیهای خود را در خصوص معامله پشت پرده آمریکا -روسیه بر سر کشورش را به بایدن منتقل ساخت! رئیسجمهور آمریکا این مسئله (معاملات پنهانی) را به صورت تلویحی تایید کرد، اما در ظاهر متعهد شد تا هرگونه راه حل نهایی در خصوص اوکراین، با تایید دولت زلنسکی صورت گیرد! بدیهی است که چنین ادعایی بیشتر نوعی تلاش برای آرام ساختن اوکراینیها محسوب میشود، زیرا کییف اکنون حکم "بازیگر تابع" در میدان جنگ یا صلح با روسیه را دارد نه "بازیگر تعیین کننده" را! در این میان، اوکراینیها هر لحظه نگران هستند که بر سر موجودیت ارضی و سیاسی آنها معاملهای صورت گیرد که حداقلیترین مولفههای ثابت آن، جدایی رسمی کریمه و فراموش کردن عضویت در ناتو برای همیشه باشد! در این معادله، اوکراینیها شکست خوردگانی خواهند بود که ناچار هستند سالها بابت بازسازی کشور بحران زده خود (که برخی از زیرساختهای حیاتی آن نیز از بین رفته است) زمان صرف کنند. با این حال، اصرار دولتهای آمریکا و انگلیس بر تبدیل کردن اوکراین به یک گره کور ژئواستراتژیک در منطقه آسیای میانه و اروپا، حتی در صورت پایان ظاهری جنگ و انعقاد پیمان صلح نیز به قوت خود باقی خواهد ماند و مولد تنشهایی میان روسیه و غرب خواهد بود.