صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۷۰۷
در دوران پساآشوب، بررسی مواضع خصمانه آلمان در برابر ایران نشان می‌دهد این کشور نگاه جدیدی در سپهر سیاست خارجی خود تعریف کرده است

در دوران پساآشوب، بررسی مواضع خصمانه آلمان در برابر ایران نشان می‌دهد این کشور نگاه جدیدی در سپهر سیاست خارجی خود تعریف کرده است. این که چرا آلمان به کانون مخالفت با ایران در قاره اروپا تبدیل شده و شاید بتوان گفت تلاش دارد در میدان خصومت علیه ایران، گوی سبقت را از دیگران برباید، محل بررسی این یادداشت است. تلاش شده برای این سوال، سه سطح روند بین‌المللی، عوامل داخلی و بازیگران غیردولتی (ارتباط با گروهک تروریستی منافقین) بررسی و به چرایی این مسئله پاسخ داده شود.

چرخش دوران در تاریخ اروپا

«جهان از این پس، دیگر جهان پیش از آن نیست»؛ چند روز پس از حمله روسیه به اوکراین گذشته و اولاف شولتس، صدراعظم آلمان برای یک سخنرانی مهم به پارلمان آلمان رفته؛ شولتس ۸ اسفند ۱۴۰۰ گفت: پوتین جنگی "بی‌رحمانه" را آغاز کرد و با این اقدام خود "چرخش دوران را در تاریخ قاره ما رقم زد". "جهان از این پس، دیگر جهان پیش از آن نیست."[1] مقصود او از ورود به عصر جدید، تحول در سیاست خارجی و مسائل دفاعی بود.

سپتامبر ۲۰۱۹ بود که اجلاس سفرای فرانسه در سراسر جهان در پاریس برگزار شد و  مکرون سخنران افتتاحیه این اجلاس بود. مکرون گفت: «ما یک بار در میانه جنگ دوم جهانی و سال‌های پس از آن بین دو قدرت بزرگ یعنی آمریکا و شوروی قرار گرفتیم. به این ترتیب اروپا به صحنه نبرد تبدیل شد که در آن این دو قدرت همه هزینه‌های خود را در این صحنه تحمیل کردند و آن چیزی که در پایان این جنگ باقی ماند، ویرانه‌ای به اسم اروپا بود. امروز نیز اروپا به صحنه نبرد بین آمریکا و چین تبدیل شده است؛ اگر نقش اروپا به روشنی تعریف نشود باز هم پس از پایان نبرد این دو قدرت بزرگ ویرانه‌ای باقی خواهد ماند به اسم اروپا.»

سردرگمی هویتی

آمادگی کشورهای اروپایی برای یافتن هویت جدید خود و انطباق با شرایط جدید دنیا که خود تعریفی از آن ارائه داده‌اند، مسئله‌ای نیست که در کوتاه مدت قابل حل و رفع باشد. به عقیده کارشناسان، می‌توان نوعی سردرگمی در سیاست خارجی کشورهای اروپایی مشاهده کرد. برای مثال اشتاین‌مایر، رئیس جمهوری آلمان در فروردین ۱۴۰۱ در واکنش به انتقادهای روزافزون به خاطر پافشاری بر تعامل با روسیه در حوزه انرژی در سال‌های گذشته گفت: «ما به پل‌هایی چنگ انداختیم که روسیه دیگر به آنها اعتقادی نداشت و متحدان ما در این مورد هشدار داده بودند.» پافشاری بر اعتماد آلمان به روسیه به عنوان تامین‌کننده اصلی انرژی مورد نیاز این کشور موضوعی است که اغلب سیاستمداران سوسیال دموکرات و محافظه‌کار آلمانی در سال‌های گذشته در مورد آن اتفاق نظر داشته‌اند. این اعتماد پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین به یک معضل جدی تبدیل شد؛

انتقادات درونی در آلمان در عرصه سیاست خارجی و عدم انطباق با شرایط جدید تا جایی ادامه داشت که مرکل، سه‌شنبه ۱۷ خرداد در اولین مصاحبه مهم خود از زمان کناره‌گیری در شش ماه قبل آن، اصرار داشت که در تعامل با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه «ساده لوحانه» عمل نکرده است.

طارق رئوف، مدیر ارشد پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد سیاست جدید آلمان در قبال ایران گفته[2] است: وزارت خارجه آلمان اظهارات عجیب و احمقانه‌ای کرده که نشان‌دهنده سردرگمی در سیاست‌های برلین است و این اظهارنظر در مورد برجام هم یکی از آنهاست. به نظر می‌رسد برلین از سوی بروکسل یا تهران به‌خوبی در جریان امور نیست و واقعیات جاری (درحوزه بین‌الملل) را درک نکرده است. نمی‌توان این مواضع را بر اساس نوعی منطق و عقلانیت قلمداد کرد.

حزب سبز و رفع خلاء هویتی آلمان

کابینه شولتس کابینه فعلی آلمان است. این کابینه از ائتلاف حزب سوسیال دموکرات آلمان-شولتس و اتحاد با حزب سبز آلمان و حزب دموکرات آزاد آلمان تشکیل شده‌است. وزیر خارجه این دولت آنالنا بائربوک از حزب سبز آلمان و راهبر سیاست خارجی این کشور است. احزاب سبز اروپایی، از حامیان حفاظت از محیط‌زیست هستند که در طیف چپ افراطی طبقه‌بندی می‌شدند و خواهان تغییر شدید در سیاست‌های اجرایی دولت‌های مختلف بوده‌اند. چهار ستون اصلی حزب سبز در زمان تاسیس این‌گونه معرفی شدند: عدالت اجتماعی؛ معرفت محیط زیستی؛ مردم سالاری سبز؛ عدم خشونت.

علاقه دخالت حزب سبز به دخالت در امور ایران به سال ۲۰۰۰ باز می‌گردد. جمعی از اصلاح‌طلبان ایران به دعوت حزب سبز آلمان برای شرکت در کنفرانس «ایران پس از انتخابات» (برلین) راهی آلمان شدند که حواشی خود را داشت.

 

حزب سبز از سال ۲۰۰۵ دیگر نقشی در دولت ۱۶ ساله مِرکِل نداشت تا اینکه حزب مذکور سال گذشته بخشی از دولت ائتلافی جدید آلمان شد. «بائربوک» (عضو حزب سبز) وزیر خارجه آلمان چهار روز بعد در نشست گروه هفت در انگلیس گفت که زمان برای احیای برجام رو به اتمام است. «بائربوک» روز ۱۵ دی نیز در واشنگتن گفت: «زمان زیادی برای احیای توافق هسته‌ای وجود ندارد ... ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای تاکنون اعتماد زیادی را به هدر داده است!»

حامیان اسرائیل و بهائیت

یکی دیگر از رهبران حزب سبز، امید نوری‌پور، نماینده ۴۶ ساله ایرانی‌تبار در پارلمان آلمان است. او که سابقه ۱۶ ساله عضویت در این حزب را دارد سال گذشته به عنوان یکی از دو رهبر حزب سبز این کشور انتخاب شد. این حزب بعد از به قدرت رسیدن و در مرحله دیگر، بعد از شروع آشوب‌ها در ایران، از این آشوب‌ها حمایت کردند. امید نوری‌پور در این ایام، یکی از فعالین ضدایرانی در حال کنش با رسانه‌های ضدایرانی بوده است و مصاحبه‌های متعدد علیه جمهوری اسلامی انجام داده است.

نوری‌پور در یکی از بیانیه‌های خود[3] در پارلمان آلمان، در حمایت صریح از اسرائیل، ایران را تهدیدی آشکار برای این رژیم جعلی معرفی می‌کند. او در بیانیه خود همچنین از بهایی‌ها در ایران حمایت کرده است. این اظهارات با تشویق اعضای حزب همراه بوده است.

 

این حزب با حمایت دیگر احزاب در پارلمان آلمان در حمایت از آشوب‌ها و افزایش فشار بر ایران درخواست‌هایی[4] علیه ایران به دولت فدرال آلمان پیشنهاد می‌دهد:

یکی از درخواست‌ها افزایش فشار سیاسی و دیپلماتیک بر ایران به بهانه‌های حقوق بشری از طریق شورای حقوق بشر سازمان ملل است؛ (همین شورا ایجاد مکانیزم حقیقت‌یاب علیه ایران به بهانه آشوب‌ها را تصویب کرد)
درخواست دیگر حمایت مالی از سمن‌هایی که وقایع ایران را مستند می‌کنند، است. افزایش تحریم‌های مالی تجاری علیه ایران و تنگ‌تر کردن حلقه صدور ویزا برای مسئولین ایران و خویشان آنها و افزایش تحریم‌های سپاه پاسداران پیشنهاد دیگر حزب سبز است. این گروه در بیانیه خود بر دسترسی مردم ایران به اینترنت گسترده هم تاکید داشته است. این گروه  از دولت المان خواسته است از فعالین دموکرات جامعه مدنی در ایران حمایت کند.

نقش ایران در خاورمیانه و جنگ علیه اوکراین در سازمان ملل محکوم شود. این حزب از دولت خواست در مورد فروش تجهیزات با کاربرد دوگانه تسلیحاتی به ایران و روسیه تحقیق کند و به پارلمان گزارشی ارائه دهد. (تسلیحات ایران که گاهی در ادبیات ژورنالیستی برگ برنده روسیه در این جنگ نامیده می‌شود، از دیگر عواملی است که آلمان‌ها را ترغیب کرده تا مواضع خصمانه علیه ایران بگیرند.)

در ادامه همین رویکرد ضد ایرانی حزب سبز، روبرت هابک، وزیر اقتصاد آلمان که از اعضای همین حزب است دوم دی‌ماه سال جاری اعلام کرد که دیگر «فرمت‌های اقتصادی» با ایران از جمله مذاکرات در مسائل انرژی و تمام ضمانت‌نامه‌های اعتباری و سرمایه‌گذاری برای توسعه تجارت با جمهوری اسلامی را تعلیق کرده است.

به عقیده کارشناسان، حزب سبز فعلی با اینکه نسبت به گذشته به رفتارهای میانه نزدیک شده و از آرمان‌های خود کمی فاصله گرفته، تلاش دارد  بخشی از خلاء هویتی آلمان که در بالاتر ذکر شد را با فرافکنی در عرصه سیاست خارجی پر کند. فراهم کردن دیدار اپوزیسیون ایرانی با اشتاینمایر، رئیس‌جمهور آلمان؛ دخالت‌های مکرر وزیر خارجه آلمان در امور ایران، حمایت برای برگزاری تجمع ضد ایرانی برلین، اظهارات ضد ایرانی نمایندگان پارلمان این کشور و اساسا تبدیل ایران در سیاست خارجی به یک مسئله جدی بخشی از تلاش‌های فرافکنانه آلمان برای فرار از فشار داخلی کشور و اتحادیه اروپا بر خود در مسئله جنگ اوکراین تعبیر می‌شود.

رابطه حزب سبز و منافقین چیست؟

سپتامبر ۲۰۱۸ فراکسیون پارلمانی حزب سبزها در پارلمان آلمان سوالاتی را در خصوص «سازمان مجاهدین خلق ایران» (منافقین) از دولت آلمان می‌پرسند! و دولت آلمان در یک سند[5] منتشر شده به سوالات پاسخ داده است.

یکی از سوالات مهم حزب سبز در مورد میزان مقبولیت منافقین در بین مردم ایران و در بین اپوزیسیون است. این حزب آلمانی پرسیده: ارزیابی دولت آلمان از نقش سازمان مجاهدین خلق و میزان مشروعیت [مقبولیت] آن در ایران و در بین اپوزیسیون ایرانی در اروپا چگونه است؟

طرح چنین سوالاتی نشان از اراده جدی حزب سبز برای دخالت در امور ایران و انتخاب یک گروهک تروریستی برای احتمالا ارتباط‌گیری، نشان از نیات پلید این حزب آلمانی است. حزبی که از ابتدا تلاش کرده روابط خود را با اپوزیسیون ضدایرانی تقویت کند.

در این سند دولت آلمان به منظور سفید سازی این گروهک تروریستی گفته است: سازمان مجاهدین در اروپا تحت پوشش شاخه سیاسی خود یعنی شورای ملی مقامت فعالیت‌های سیاسی‌اش را به پیش می‌برد که به دمکراسی، حاکمیت قانون، حقوق بشر و نیز جدایی مذهب از سیاست باور دارند.

دولت آلمان در مورد شاخه نظامی منافقین هم ابراز بی‌اطلاعی کرده است!

همچنیت دولت آلمان با اشاره به روابط گرم آمریکایی‌ها با این گروهک تروریستی، هیچ کلامی در راستای ممانعت از ارتباط حزب سبز با منافقین در پاسخ نیاورده است؛ دولت آلمان نوشته است: بر اساس اطلاعات دولت آلمان، سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در ایالات متحده آمریکا از شبکه و سازماندهی خوبی برخوردار بوده و به ویژه با نمایندگان حزب جمهوریخواه ارتباطات خوبی دارند. برخی از افراد که در دستگاه اجرایی دونالد ترامپ فعال هستند، قبل از آنکه پستی در دولت ترامپ به دست بیاورند بطور واضح حمایت خودشان از سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را اعلام و در گردهمایی آنان شرکت کرده بودند.

جالب‌تر اینکه دولت آلمان رسما اعلام می‌کند از رابطه این گروهک با عربستان و اقدامات غیرقانونی این جریان تروریستی هیچ اطلاعاتی در اختیار ندارد!

در میان اسامی نمایندگان سوال‌کننده، چند نام اعلام شده: امید نوری پور، کلودیا روت (آوسبورگ)، دکتر کنستانتین فون نوتس

بنظر می‌رسد سوالاتی که از دولت پرسیده شده جهت رفع ابهام موجود در مورد تروریستی بودن منافقین و ارتباط آشکار جمهوری‌خواهان آمریکا با این گروه باشد. به نوعی حزب سبز احتمالا در آستانه آغاز ارتباط با این گروه بوده و برای پیشگری از مشکلات احتمالی آتی و کسب اطمینان خاطر این سوالات را پرسیده و دولت فدرال آلمان هم هیچ نکته منفی بازدارنده از ارتباط را ارائه نکرده است! دولت آلمان با پاسخ عجیب به یک سوال رسما چراغ سبزی برای ارتباط با منافقین روشن می‌کند: «سازمان مجاهدین در آلمان برای اداره‌های اطلاعاتی و امنیتی دیگر یک اولویت محسوب نمی‌شود. دولت آلمان در حال حاضر شواهدی از اینکه این سازمان بخواهد اهداف سیاسی‌اش را بطور خشونت‌آمیز عملی کند، در اختیار ندارد.»

آنچه از شواهد امر پیداست، حزب سبز علاوه بر تمایلات روز سیاسی و در برهه چرخش دوران در اروپا از ایران به عنوان اهرمی برای کاهش فشار از روی خود استفاده می‌کند، بی ارتباط با گروهک ضدایرانی-تروریستی منافقین نیست. با احتساب نامه منتشر شده در مورد کنجکاوی این گروه در مورد منافقین، در تحلیل‌های آتی نسبت به رفتار دولت آلمان با ایران، نمیتوان نقش منافقین را نادیده گرفت.


[1]-https://www.dw.com/fa-ir/a-60935768

[2]-https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper/item/168596

[3]-https://www.gruene-bundestag.de/parlament/bundestagsreden/iran

[4]-https://dserver.bundestag.de/btd/20/043/2004329.pdf

[5]-https://dserver.bundestag.de/btd/19/042/1904278.pdf

نام:
ایمیل:
نظر: