پایگاه خبری-تحلیلی المانیتور در گزارشی به بررسی سیاستها و اقدامات قطر و امارات در بحران لیبی پرداخته است که در ادامه به بخشهایی از آن اشاره میشود:
از زمان آغاز جنگ داخلی در لیبی، دوحه با جریانهای اسلامگرا و تندروی انقلابی ائتلاف کرد و ابوظبی با جریانهای متمایل به ناسیونالیست و غیراسلامی همراه شد. اگرچه بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، قطر وضعیت بهتری داشت، پس از آن اما خلیفه حفتر به متحد ابوظبی تبدیل شد و شرایط به سود امارات تغییر کرد.
پس از پایان نبرد ۲۰۲۰ در طرابلس، امارات به بازتنظیم رویکرد خود پرداخت. اماراتیها در مجمع گفتوگوی سیاسی لیبی به رهبری سازمان ملل متحد شرکت کرده و موفق شدند از پیوندهای خود با ذینفعان و همچنین دیپلماسی تجاری برای دستیابی به آنچه از طریق حمایت از عملیات نظامی ارتش ملی لیبی به دست نیاورده بودند، استفاده کنند.
در پاسخ به رویکرد ابوظبی، دوحه در حال ایجاد روابط در شرق لیبی است؛ از جمله با شخصیتهایی درون ارتش ملی لیبی مانند بلقاسم حفتر و افسران عالی رتبه که طرفدار انقلاب ۱۷ فوریه هستند. همچنین بازگشت متحدان قطر به لیبی که از سال ۲۰۱۶ خارج از این کشور بودند، باعث شد دوحه به نوعی موقعیت خود را در طرابلس بازیابی کند.
بهرغم کاهش قابل توجه اقدامات تهاجمی بازیگران گوناگون بحران لیبی از زمان امضای آتشبس در سال ۲۰۲۰، ریشههای تنشهای ایدئولوژیک و رقابت استراتژیک بین قطر و امارات همچنان پابرجاست. در این میان قطر رویکرد خود در حمایت از بهار عربی را در تعامل با لیبی ادامه میدهد.
در سوی مقابل امارات در تلاش است شریکی ضروری برای قاهره در تحولات لیبی باشد. ابوظبی همچنین خود را به عنوان دروازهبان مناطق شرقی لیبی قلمداد میکند. به ویژه با توجه به اینکه منافع استراتژیک ترکیه در مدیترانه شرقی از نظر جغرافیایی به مناطق ساحلی شهرهای شرقی لیبی که ترکیه ادعا میکند با آنها مرزهای دریایی دارد، مرتبط است.