صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۳۶۲
بسیاری معتقدند که ماتریکس قابلیت تسلط بر ذهن انسان را دارد. البته این مسئله ایده‌ای است که دو دهه قبل مطرح شده است و تا کنون نقد‌های زیادی بر آن نوشته شده است.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/ زینب اصغریان

ماتریکس شبکه‌ای از فضای رسانه‌ای و دیجیتالی است که توسط هوش مصنوعی طراحی می‌شود. بسیاری معتقدند که ماتریکس قابلیت تسلط بر ذهن انسان را دارد. البته این مسئله ایده‌ای است که دو دهه قبل مطرح شده است و تاکنون نقد‌های زیادی بر آن نوشته شده است.

 اما اگر اجمالی بخواهیم به پرسش فوق پاسخ دهیم باید گفت احاطه افکار توسط دنیای مجازی بحث گسترده‌ای است. عده‌ای از کارشناسان اعتقاد دارند که در هر صورت اراده انسان بر هوش مصنوعی تسلط دارد و در حال حاضر امکان تسلط هوش مصنوعی بر انسان وجود ندارد و برای رسیدن به این مرحله راه زیادی در پیش است. اما اگر ماتریکس را فضایی ترکیبی از رسانه و هوش مصنوعی در نظر بگیریم ماهیت مسئله متفاوت می‌شود. چرا که عنصر بسیار مهم رسانه در این ترکیب جای گرفته است و نهایتا می‌توان گفت پاسخ به این سوال هم آری و هم خیر است.

 پاسخ به این سوال از این جهت مثبت است که:
 جنگ امروز ما جنگ شناختی است به عبارت دیگر اذهان و افکار و رفتار جهان را رسانه‌ها خلق می‌کنند و هدایت می‌کنند. رسانه نقش بسیار مهمی در زندگی امروز دارد. رسانه‌های جمعی بالاخص انواع مجازی‌اش توانسته‌اند تسلط سیستماتیک هدایت‌کننده‌ای را در سطح جهان برعهده بگیرند. سیطره امپراتوری جهانی بر تمامی جهان فرضیه فوق را قوت بخشیده است. آیا جز این است که این دستگاه عریض و طویل رسانه‌ای جهان اعم از هالیوود و سینما و بازی‌های مختلف برای همین مسئله به وجود آمده‌اند؟ قاعدتا گسترش فناوری‌های نوین در جهان در کنار توسعه سلطه غرب توانسته است بازی جدیدی را در سراسر جهان آغاز کند. تلاش برای تغییر سبک زندگی، نوع خوردن و پوشیدن از یک طرف و نوع نگاه به جهان از سوی دیگر از مهم‌ترین اهداف این تمدن است.

 اما چرا بخشی از پاسخ منفی است؟
 بدلیل تشکیل حلقه‌های مقاومتی که در سراسر جهان علیه امپراتوری رسانه‌ای شکل گرفته است باید گفت همواره این گزاره صادق نیست. تغییر سبک زندگی با فشار غرب در بسیاری از نقاط با واکنش معکوس همراه بوده است. آمار‌ها نشان می‌دهد در نقاط مختلف آمریکا مردم تمایل چندانی به استفاده از فضای مجازی ندارند. چرا که ۲۱۷ قانون توسط دولت آمریکا درباره استفاده از فضای مجازی وضع شده است و تا حدی فضای مجازی امنیتی شده است بنابراین عموم مردم تمایل چندانی برای استفاد از این فضا ندارند. حتی بخش زیادی از مردم -را به پس از خرید توئیتر توسط ایلان ماسک و افشاگری‌های سیاسی او– اعتماد خود را از دست داده‌اند. آشکار شدن روابط رسانه و سیاست یکی از مهم‌ترین نقاطی است که به صورت ملموس شفاف شده است. دستگیری افشاگرانی مانند جولیان آسانژ هم حکایت از حساسیت دیکتاتورمآبانه غرب در نبرد رسانه‌ای دارد. رسانه‌های مخالف نه تنها قدرت ابراز اندام ندارند بلکه در صورت کوچکترین مقاومتی به صورت بسیار ساده باید لطایف‌الحیلی از میان برداشته خواهند شد. حذف مخالفان از عرصه رسانه حداقل کاری است که اتفاق می‌افتد. امپریالیسم جهانی کوچکترین کج‌تابی را در این زمینه نمی‌پذیرد.

 حتی این امپراتوری بر حذف مخالفان خود بسیار رادیکال است. بیانیه اجلاس مونیخ نشان داد که هر عاملی که نظم آمریکایی را در سطح جهان به چالش بکشاند محکوم به فناست. جمهوری اسلامی هم متاسفانه علی‌رغم این که در مقابل این ابرقدرت ایستاده است، اما به دلیل این که هنوز به درستی نتوانسته است از ظرفیت‌های انسانی خود برای هدایت فضای رسانه‌ای بهره برد، بسیار عقب از ماجراست. البته اصل مقاومت ایرانی در نقاط مختلف جهان الگوسازی شده است و مانند یک گلوله برفی در حال بزرگتر شده است. اما در واقع پاشنه آشیل جمهوری اسلامی رسانه است. ایران اسلامی هزاران دستاورد هم که داشته باشد تا رسانه نداشته باشد نمی‌تواند به سرعت به مسیر خود ادامه دهد. رسانه زبان گویای هر نظام و تفکری است و متاسفانه رسانه پاشنه آشیل این نظام است. چرا که رسانه‌ها در جهان به راحتی می‌توانند خوب را بد جلوه دهند. دوست را دشمن کنند و البته قاتل را شهید جا بزنند.

 بی دلیل نبود که آیت الله جوادی آملی بیان کرده بودند چنانچه در این زمانه پیامبری مبعوث می‌شد الزاما در کار سینما ورود می‌کرد. در پایان باید گفت رسانه‌های دروغ‌پرداز غربی که از مالیخولیا و شهوت دیده شدن سیری‌ناپذیر رنج می‌برد نتوانسته‌اند فضای رضایت را تسری بخشند. انسان متاثر از غرب فهمیده است که اسیر چنگال یک امپراتوری رسانه‌ای است که براحتی نمی‌تواند خود را رهایی بخشند. عدم آرامش و اضطراب بالا و آمار‌های گسترده خودکشی در نقاط مختلف جهان نیز از عوارض این نبرد نابرابر است.

 حال دوباره باید به این پرسش پاسخ داد که آیا ما در ماتریکس زندگی می‌کنیم؟
 پاسخ اگر سلطه امپراتوری غرب را بپذیریم بله و در غیر این صورت خیر.

نام:
ایمیل:
نظر: