صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۵۷۳

حجاب‌ستیزان اجاره‌ای

عباس حاجی نجاری

برنامه‌ریزی برای تداوم حضور هنجارشکنان و حجاب ستیزان در شهر‌های مختلف یکی از پدیده‌های مهمی است که این روز‌ها در راستای شکل‌دهی به یک نافرمانی مدنی در امر حجاب و در چارچوب راهبرد بیگانگان در حال گسترش است. نکته‌ای که واکنش سریع رئیس دستگاه قضا را در هفته گذشته در پی داشت و ایشان صراحتاً اعلام کرد که پشت قضیه برخی اتفاقات عفاف و حجاب این روز‌ها دشمن ایستاده است. دستگاه‌های امنیتی شبکه‌های پشت پرده ناهنجاری رعایت نکردن حجاب را شناسایی و معرفی کنند، دادستان ما آن‌ها را به اشد مجازات خواهد رساند. پیش‌ازاین خبری رسیده بود که در پی حرکت ۹ دختر نوجوان کشف حجاب کرده و بد‌ترین پوشش با تیپ پسرانه از تهران به‌وسیله قطار به سمت قم، موضوع در دستور کار شبکه امنیت قرار گرفت و ضمن هماهنگی با پلیس امنیت عمومی و کسب دستور مقام قضایی و با حضور به‌موقع پلیس و تیم‌های ویژه ضابطین بسیج هر ۹ نفر به‌محض پیاده شدن از قطار بازداشت شدند. اخیراً مراجع انتظامی و امنیتی چندین فرد را دستگیر کرده‌اند که به گفته خودشان صرفاً مأموریت داشته‌اند با دریافت دستمزد، با نوع پوشش به‌خصوص که با هنجار‌های ایرانی همخوانی ندارد در خیابان‌ها تردد کنند؛ و بعضاً ساعتی پنج دلار دستمزد برای قبح زدایی و برهنگی در خیابان‌های تهران دریافت کرده بودند.
آنچه بیشتر در جریان این حجاب ستیزی باید موردتوجه قرار گیرد، نقش شبکه‌های معاند و جریان سازان داخلی و بیرونی برای اقداماتی نظیر کشف حجاب برای ارائه تصویری افسارگسیخته از این حوزه در داخل کشور است و هدف آن نیز تلاش برای عادی انگاری و عرفی‌سازی کشف حجاب در جامعه از طریق اجیر کردن افرادی است که با پوشش‌های تابو شکنانه در خیابان‌های شهر‌های کشور و به‌ویژه شهر‌های مذهبی تردد کنند تا به‌زعم خود در عین هنجارشکنی و عادی‌سازی بی‌حجابی، ضمن تصویرسازی برای رسانه‌های معاند، جامعه هدف یعنی دختران و بانوان را با خود همراه کرده و متدینین را نیز نسبت به این پدیده منفعل کنند و این‌گونه القا کنند که این امر در کشور فراگیر و باید واقعیت را در این زمینه بپذیرند.
در این زمینه چند نکته قابل‌ذکر است:
۱-وضعیت کنونی حجاب در جامعه را می‌توان معلول سه علت دانست؛ الف: عدم اقدام مسئولان به وظیفه خود در این عرصه ب: عدم رعایت قوانین و اصول و مبانی اسلام و عمل به وظیفه شرعی (امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) توسط مردم ج: و درنهایت تبلیغات سوء دشمنان در ایجاد وضعیت فعلی است؛ و این در حالی است که میل به خودنمایی، تبرج، زینت، تزیین، تجمل، خودآرایی، تمایل به جلب نظر دیگران و به‌ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، لجاجت و مقاومت منفی از عوامل گسترش بدحجابی و بی‌حجابی است.
۲-آنچه وضعیت ارزش‌های فرهنگی را دچار چالش می‌کند، مشکلاتی است که در بنیاد‌های اجتماعی، اقتصادی کشور پدیدار گشته است و کارآمدی سازوکار‌های اداره جامعه را کاهش داده است. مشکلات اقتصادی، فاصله گرفتن از عدالت، افزایش نرخ تورم، فساد‌های اقتصادی و... اثر خود را بر زندگی روزمره مردم می‌گذارد و مردم آثار آن را در زندگی خود مشاهده می‌کنند. مشکلات کشور در این عرصه‌ها خواه‌ناخواه بر نظام ارزشی-هنجاری جامعه اثر می‌گذارد و آن‌ها را نیز متزلزل می‌سازد.
۳- در تحلیل این پدیده باید بین حجاب و عفاف تفکیک قائل شد. حجاب یک مسئله ظاهری است و عفاف باطنی، و از رعایت صرف حجاب، نمی‌توان به عفاف رسید. برداشت‌های متفاوتی از عفاف و حجاب در جامعه وجود دارد، بررسی‌های میدانی نیز در مورد چرایی تمایل به بی‌حجابی صورت نگرفته، مشخص نیست که چند درصد آن ناشی از عدم اطلاع از ارزش‌های دینی است، چند درصد ناشی از مخالفت سیاسی است، چند درصد ناشی از فنّاوری نوین است و چند درصد ناشی از مسائل فرهنگی است. تا اطلاع دقیقی نسبت به این علل و زمینه‌ها جمع‌آوری نشود، برنامه‌ریزی دشوار است.
۴- مسئله حجاب یک مسئله چندوجهی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و نمی‌شود صرفاً با اقدامات سلبی آن را حل کرد. حجاب را باید به‌مثابه مسئله‌ای اجتماعی با کارکرد‌های متنوع فرهنگی، اجتماعی، هویتی، اعتقادی، سیاسی و حتی اقتصادی در نظر گرفت و سازوکار‌های نمادین پشتیبان آن، بایستی با زبان، لحن وبیانی باورپذیر به‌ویژه برای نسل‌های نو ترویج شود و امکان گفت‌وگوی درباره آن، برای همه اقشار جامعه فراهم آید.
۵-در بعد ارشادی تبلیغ عفاف و حجاب، بهره‌گیری از همکاری مردم، هیئت‌های مذهبی و سمن‌ها با آموزش صحیح برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در موفقیت اقدامات مردمی اجرای این قانون نقش اساسی دارد، مضافاً بر اینکه از شکل‌گیری دوقطبی‌های اجتماعی که دشمنان در پی آن هستند جلوگیری می‌کند.
۶-مقابله با شبکه‌های سازمان‌یافته فساد و فحشا نیاز به همکاری مراکز امنیتی و اطلاعاتی دارد، پیگیری و دستگیری سرشاخه‌های این شبکه‌ها، زمینه اقدامات سامان‌یافته را فراهم می‌کند.
۷- روند‌ها در روز‌های اخیر درزمینه مواجهه با پدیده بی‌حجابی، نشانگر جواب دهی تلاش مسئولان امر در چارچوب رعایت حداقل‌ها برای مدیریت فضای حجاب در جامعه است و می‌توان به اثربخشی آن امیدوار بود و این در حالی است که اقدامات ایجابی در حوزه مسائل فرهنگی و حل مشکلات معیشتی مردم نیاز به عزم و اراده جدی مسئولان امر دارد.

نگاهی نو به توافق تهران-ریاض

دكتر هادي محمدي

 یک ماه  از توافق میان وزیران خارجه ایران و عربستان در پکن می گذرد و در جدیدترین تحول نمایندگی های سه‌گانه ایران در عربستان سعودی نیز آغاز به کار کرده اند ، این یعنی قدمی جدید در راه فعال سازی بیشتر روابط تهران و ریاض بعد از حدود 8 سال سردی و قطع روابط دیپلماتیک. اما آن چه در هفته ها و روزهای اخیر بیش از هر چیز به گوش رسیده و در تحلیل ها بیشتر نوشته شده در ابعاد امنیتی و سیاسی این توافق بوده است . این را می توان به وضوح دید که توافق ایران و عربستان زلزله ای سیاسی در منطقه بود و نه تنها روابط ایران با دیگر کشورهای عربی را تقویت و بازسازی کرده و می کند، که حتی توانست اختلافات چند سال اخیر میان دیگر کشورهای عربی را نیز تلطیف کند به گونه ای که بعد از 13 سال شاهد سفر وزیران خارجه سوریه و عربستان به پایتخت های هم بودیم ، ترکیه و مصر همکاری های جدید را برنامه ریزی کردند و یمن و عربستان در چارچوب آتش بسی که بارها تمدید شده به تبادل اسیر پرداختند .

با همه این  توفیقات ، آثار این توافق اگرچه در سبد امنیتی و ثبات منطقه تعریف می شود اما از آن جا که آرامش و امنیت زیرساخت و نیاز اولیه برای توسعه اقتصادی نیز هست ، این حرکت سریع به سمت امنیت سازی در منطقه ای که بیش از دو سوم انرژی نفت و گاز دنیا را تامین می کند قطعا بر اقتصاد منطقه و دنیا نیز اثرگذار خواهد بود و در این میان ایران نباید تنها و بیشتر از هر بعد دیگری به بعد سیاسی و امنیتی توافق با ریاض بیندیشد . عربستان سعودی به عنوان یکی از پردرآمدترین کشورهای جهان برای آینده نه چندان دور خود طرح های توسعه ای مهمی تعریف کرده که قطعا ایران می تواند از این سبد توسعه ای بهره برداری های زیادی داشته باشد . این کشور برای چند سال آینده طرح جذب 700میلیارد دلاری سرمایه گذاری خارجی دارد که با توجه به نزدیکی ایران و قرابت های فرهنگی و مزیت های نسبی کشورمان در تولید ارزان قیمت و با کیفیت کالاهای مورد نیاز عربستان، حتما جایگاه مهمی را در آینده اقتصادی عربستان می تواند به خود اختصاص دهد.

اما مهم ترین مزیت نسبی کشورمان برای اقتصاد عربستان که به نوعی اقتصاد رقیب ما محسوب می شود و نه مکمل ، جایگاه ژئوپلیتیک ایران است که می تواند به راهگذر مهم و راهبردی برای صادرات محصولات نفتی و پتروشیمی عربستان به کشورهای اروپایی ، شرق آسیا و آسیای میانه بدل شود . امکانی که با توجه به توسعه راه های جاده ای و آهن در کشورمان و امنیت قابل توجه در مسیرهای ترانزیتی می تواند برای طرف سعودی جذابیت های بالایی به همراه داشته باشد . بر این اساس اگر اقتصاد ایران و عربستان هماهنگ شوند و عربستان ترانزیت خود را از ایران به آسیای مرکزی و قفقاز انجام دهد زمینه همکاری مهمی ایجاد می کند .  از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز در شرایط فعلی و فشارهای تحریمی که یکی از اهدافش انزوای ایران است نیاز دارد تا به کسب منافع در محیط بین الملل بپردازد و هزینه ها و توفیقات امنیتی و نظامی خود در باثبات سازی منطقه ای را به نوعی در حوزه اقتصادی نقد کند .

بنابراین اصل بدون اتصال به پیوست های توسعه ای در محیط بین‌الملل این اهداف و این تنیدگی در اقتصاد منطقه اتفاق نخواهد افتاد .  این که کشورهای عربی به ویژه عربستان به این فهم رسیده‌اند که بدون برقراری امنیت پایدار و کنار گذاشتن مخاصمه با کشور بزرگی همچون ایران نمی توان سیاست اصولی و راهبردی مبتنی بر پیشرفت اقتصادی و توسعه ای در سطح جهانی را محقق کرد خود از دستاوردهای توافق تهران و ریاض به حساب می آید که باید مورد بهره برداری بیشتر ما قرارگیرد .در مجموع به نظر می رسد با عبور سریع از مراحل اولیه آغاز به کار نمایندگی ها و پس از برگزاری مراسم حج واجب در دو ماه آینده باید بیش از هر چیز به تقویت دیپلماسی اقتصادی با عربستان پرداخت و اجازه نداد این فرصت بکر مانده در 8 سال گذشته ، به راحتی همچون فرصت هایی که در برخی دیگر از کشورهای همسایه یا فراهمسایه اما دوست از دست دادیم از دست برود .

اعزام گروه های تجاری و اقتصادی و تشکیل کمیسیون اقتصادی مشترک بین دو کشور از ضروریات اولیه است که توجه بخش های ذی ربط از جمله وزارت خارجه ، وزارت اقتصاد و وزارت صمت را می طلبد . در این راه حتی سفر رئیس جمهور هم می تواند گره هایی را باز کند و به کار سرعت بدهد .قطعا این فرصت که دیپلماسی داده می تواند برای ایران و منطقه عوایدی فراتر از امنیت و ثبات داشته باشد ، اگر با تدبیر و هوشمندی برخورد کنیم .

رونمایی از مکتب مقاومت در سفر رئیسی 

 سعدالله زارعی
 سفر آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی به سوریه و امضای سند جامع همکاری‌های چندجانبه و بلندمدت توسط وی و دکتر بشاراسد طی روزهای اخیر به مرکز تحلیل‌ها و اظهارنظرهای منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل گردید. روابط راهبردی ایران و سوریه طی بیش از چهار دهه اخیر استمرار داشته و تحولات سهمگین سیاسی و امنیتی این دوران نتوانسته تأثیر کاهنده‌ای بر آن بگذارد. نحوه مواجهه دولت و مردم سوریه با این سفر هم بر «بسیار ویژه» بودن روابط دو کشور تأکید می‌کند. سوریه به خصوص طی یک سال اخیر هیئت‌های دیپلماتیک زیادی را به خود دیده است. اکثر دشمنان دیروز سوریه که طی سال‌های 1390 تا 1397 برای از میان برداشتن دولت آن و بخش‌بخش کردن این سرزمین همداستان شده بودند، یکی یکی راه دمشق را پی گرفتند. هیئت‌های سعودی، اردنی، اماراتی، بحرینی، کویتی، تونسی، مراکشی و اتحادیه عرب در یک سال اخیر با دولت بشاراسد دیدار داشته‌اند. مصر البته پیش از این‌ها و چندی پس از سقوط دولت اخوانی «محمد مرسی»، روابط نظامی و سیاسی با دمشق را از سرگرفت و ترکیه در هفته‌های اخیر در قالب مذاکرات چهارجانبه عملاً روابط سیاسی - امنیتی با دولت سوریه را برقرار کرده است اما با این وجود و علی‌رغم اهمیتی که بازگشایی روابط میان این کشورها با دمشق داشت، هیچ‌کدام به‌اندازه سفر رئیس‌جمهور ایران بازتاب پیدا نکرد و محل تحلیل‌های مختلف واقع نگردید. این موضوع در نگاه اول خیلی عجیب به نظر می‌رسد؛ چرا که در مقایسه سفر رئیس‌کشوری که هیچ‌گاه رابطه راهبردی آن با سوریه قطع نشده با بازگشایی روابط کشورهایی که تا چندی قبل به بقاء دولت و تمامیت ارضی سوریه رضایت نمی‌دادند، علی‌الظاهر باید دومی اهمیتی فراتر داشته باشد اما برعکس شد! چرا؟ 
واقعیت این است که سفر مقامات کشورهایی که طی حدود ده سال اخیر در موضع خصومت با سوریه بودند، در چارچوب مراودات رایج صورت گرفت و البته به معنای تسلیم شدن به واقعیت عدم امکان اسقاط دولت دمشق و عدم امکان تجزیه سوریه است. اگرچه سوریه از این باز تعریف روابط بیش از کشورهای دیدارکننده، نفع می‌برد، اما مقامات آن را چندان هیجان‌زده نکرد و دکتر بشاراسد مانند کسی که هیچ نیازی به آنان ندارد، با این هیئت‌ها مواجه گردید. این نوع برخورد در جای خود، حکایت‌گر آن است که سوریه هنوز به این کشورها اعتماد ندارد و نیز چندان تأثیری برای بازگشایی روابط سیاسی با این کشورها نمی‌بیند. در همین هفته‌های اخیر، دولت ترکیه برای بازگشایی روابط با دمشق ابراز علاقه کرد، اما رئیس‌جمهور سوریه با صراحت این دعوت را تا پیش از خارج شدن نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه، رد کرد و گفت‌وگو با همسایه شمالی خود را در چارچوب کمیته چهارجانبه محدود نمود. 
دیدار مقامات ارشد ایران و سوریه در دمشق در چارچوب یک مکتب سیاسی صورت گرفت و معنای آن بسیار فراتر از روابط سیاسی و یا حتی روابط راهبردی و تنظیم چند سند همکاری‌های راهبردی بود. این دیدار در چارچوب «مکتب مقاومت» انجام شد کما اینکه این موضوع هم در مصاحبه آیت‌الله رئیسی با شبکه عرب‌زبان المیادین در دمشق و هم در سخنان دکتر بشاراسد برجسته بود. دیدار آیت‌الله رئیسی با مقامات ارشد سازمان‌های فلسطینی در دمشق هم ماهیت اصلی این روابط را آشکار کرد. کما اینکه اگر بگوییم آنچه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در دمشق شاهد بودیم، جلوه‌هایی از «مکتب شهید سلیمانی» بود، گزافه نگفته‌ایم. 
دکتر بشاراسد در مصاحبه خود گفت «همان‌طور که ما در جریان جنگ 8 ساله‌ای که بر ایران تحمیل گردید، در حمایت بی‌درنگ و پیوسته از ایران تردید نداشتیم، ایران هم در جریان جنگ بزرگی که طی سال‌های اخیر به سوریه تحمیل گردید، تردید و درنگ نداشت» و اضافه کرد «ایران با خون از ما حمایت کرد.» تا آنجا که این قلم به یاد دارد، این سطح از روابط در عرصه بین‌الملل بی‌سابقه است. البته در مواردی وقتی یک کشور درگیر جنگ می‌شود، کشورهای دوست آن، علاوه‌بر حمایت سیاسی و تسلیحاتی و آموزشی، از طریق اعزام نفرات نظامی نیز از آن حمایت می‌کنند، اما هرگز این حمایت را علنی نکرده و به گردن نمی‌گیرند. همین روزها حدود 100 سند «سری» و «خیلی محرمانه» امنیت ملی آمریکا افشا شد که حدود نیمی از آنها به کمک‌های آمریکا به دولت اوکراین در جنگ کنونی مربوط می‌شود. علنی شدن حضور نیروهای آمریکایی در جنگ اوکراین به ولوله‌ای در آمریکا تبدیل شده است و مقامات آن از وقوع یک «رسوایی ویرانگر» خبر می‌دهند. کما اینکه در جریان جنگ 8 ساله علیه ایران، 23 کشور از عراق در مقابل ایران حمایت تسلیحاتی، مالی و سرزمینی می‌کردند و از میان آنان، دست‌کم پنج کشور، نیروی نظامی هم به عراق گسیل کرده بودند که اردن، مصر و یمن (تحت سیطره علی عبدالله صالح) از جمله آنها بودند. اما دولت‌های این کشورها هیچ‌گاه چنین کمکی را اعلام نکردند و به گردن نگرفتند. 
بنابراین نوع روابط نظامی ایران و سوریه از این حیث یک استثناء است و این استثناء تأثیر عظیمی بر محیط بین‌المللی برجای گذاشته است. کمک نظامی سوریه به ایران در جریان جنگ تحمیلی غربی- عربی علیه ایران در شرایطی صورت گرفت که در این جنگ، کشورهای عربی موضع نسبتاً یکپارچه‌ای علیه ایران داشتند و صدام حسین پس از پایان جنگ و پیش از حمله به کویت اعلام نمود، براساس یک طرح عربی وارد جنگ با ایران شده است. در آن شرایط حمایت دولت عربی سوریه از ایران به مثابه یک خنجر در پشت جبهه عربی بود و بر این اساس دولت‌های عربی کینه حکومت سوریه را به دل گرفته و همواره مترصد ضربه زدن به آن بودند و تا پای متلاشی کردن این کشور پیش رفتند. 
وقتی سوریه درگیر فتنه بزرگ بین‌المللی شد که بعضی به غلط از آن به «جنگ داخلی سوریه» تعبیر می‌کنند، ایران بلافاصله به کمک سوریه شتافت. در زمانی که ایران عزم خود را برای حفظ تمامیت ارضی و دولت سوریه جزم کرد، جبهه بزرگی با ترکیب 120 کشور غربی، عربی و اسلامی با محوریت آمریکا و با استفاده از ظرفیت‌های سازمان ملل در مقابل سوریه قرار گرفته بود و پیشروی نیروهای تروریستی - تکفیری به گونه‌ای بود که حفظ تمامیت ارضی و نیز بقاء دولت این کشور در مرز غیرممکن قرار داشت. در آن زمان - به خصوص در اوایل بحران سوریه - قدرت‌های آسیایی هم با توجه به عضویت آنان در شورای امنیت سازمان ملل، در قالب این سازمان در مقابل سوریه قرار گرفته بودند. کما اینکه «کنفرانس ژنو 1» ترکیبی از همه اعضای شورای امنیت با محوریت آمریکا بود. اما عده و عده مقابل سوریه، ایران را در حمایت قاطع و مستمر به تردید نینداخت و حال آنکه یک احتمال جدی از نتیجه ورود ایران به بحران سوریه، شکست بود. کما اینکه وقتی دولت سوریه، جبهه عربی را شکافت و به سمت ایران آمد، یک سر ورود آن شکست بود و مرحوم حافظ اسد با درک دقیق هزینه‌هایی که باید در حمایت از ایران بپردازد، وارد معرکه شد. این نوع از ورود در واقع یک منطق و مکتب جدیدی را بر مسایل بین‌المللی به ثبت رساند که ما از آن به «مکتب مقاومت» تعبیر می‌کنیم. 
در جریان نظام دوقطبی که کشورهای دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر تقسیم شده بودند، وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی تأسیس گردید، ایران نظام دوقطبی را به رسمیت نشناخت و در مراودات بین‌المللی خود آن را در نظر نگرفت. ایران با شعار نه شرقی، نه غربی از ابتدا در جایگاه «قطب سوم» قرار گرفت و بر این اساس به تولید ادبیات پرداخت. بعد که با اضمحلال شوروی، نظام دوقطبی از میان رفت، ایران زیر بار نظام تک‌قطبی که به شدت از سوی آمریکا و غرب دنبال می‌شد، نرفت و خود را «قطب دوم» دانست و امروز هم که آمریکا رو به ضعف نهاده و جایگاه غرب به عنوان قطب اول به شدت متزلزل گردیده است، جمهوری اسلامی خود را در جایگاه ویژه در نظام‌ آینده جهانی می‌داند. 
سفر آیت‌الله رئیسی به دمشق درست در وسط یک کشاکش پرشدت جهانی قرار گرفته است؛ جنگ اوکراین که از یک نظر جنگ آمریکا و روسیه و از نظر دیگر، جنگ اروپا با اروپاست، چارچوب‌های سابق جهانی را دستخوش تغییر کرده است؛ پیروزی ایران در مواجهه سنگین دهه‌های اخیر با غرب، سازوکارهای کنترل غرب را فشل نموده است؛ سر برآوردن کشور سوریه از یک جنگ 8 ساله جهانی، ژئوپلیتیک مناسبات نظامی را تا حد زیادی دگرگون ساخته است؛ ناتوانی غرب در مهار به‌موقع کرونا و عقب افتادن نسخه‌های مدیریت بهداشتی - درمانی آن در مقابل کشورهایی نظیر ایران که در چارچوب مناسبات سابق قدرت بین‌المللی قرار نداشته‌اند؛ تنش روزافزون میان آمریکا و چین و فروپاشی درونی و اضمحلال نزدیک رژیم اسرائیل که برای مهار آسیا در سواحل مدیترانه جا‌سازی شده بود، تغییر معادلات جهانی را نشان می‌دهند. 
سفر رئیس‌‌جمهور ایران به دمشق، در واقع بلند کردن پرچم پیروزی «مکتب مقاومت» در مهم‌ترین سوژه‌های جهانی است. ایران از ابتدا، جنگ اوکراین را یک جنگ آمریکایی دانست؛ جبهه مقاومت در منازعه سنگین غرب علیه ایران پیروز شده است؛ سوریه در یک جنگ جهانی به پیروزی رسیده است؛ ایران توانسته زودتر از غرب، بیماری فراگیر کرونا را چاره کند و مناسبات ایران با قدرت‌ها و سازمان‌های بزرگ آسیایی در قالب راهبردی و توأم با امضای قراردادهای بلندمدت تنظیم گردیده است. سفر آقای رئیسی در واقع رونمایی از «مکتب مقاومت» در موضوعاتی است که هر کدام در حکم یک سنگ بنا در ساخت «نظام آینده» جهان است. 
در کنار این موضوع، توافقات راهبردی متنوع سفر هیئت جمهوری اسلامی هم جایگاه خود را دارد. بعضی از ناظران داخلی ایران گمان کرده‌اند، سوریه بسیار فقیر است و یا آسیب‌های وارده به آن، آن‌قدر زیاد است که این توافقات اقتصادی جز هزینه برای ایران ندارد؛ در حالی که این تصور فاقد پشتوانه کارشناسی است. سوریه کشور فقیری نیست، منابع و معادن این سرزمین به خصوص در حوزه پتروشیمی بسیار زیاد است. سوریه با سواحل طولانی مدیترانه، می‌تواند بهترین اتصال‌دهنده ایران با اروپا و شمال آفریقا باشد. زمین‌های مستعد کشاورزی سوریه می‌تواند بخش قابل توجهی از نیازهای ایران به غلات را برآورده کند و حدود چهار و نیم میلیون نفر جمعیت علویان و شیعیان جعفری سوریه می‌تواند توریسم مذهبی ایران را شکوفا نماید. 
اما از حیث زمان لازم برای برخاستن سوریه از ویرانی‌های ناشی از جنگ اخیر باید گفت، سوریه زمان بیشتری از زمانی که ایران برای عبور از فضای ویرانی‌های جنگ هشت ساله و ورود فعال به حوزه اقتصادی نیاز داشت، نیاز ندارد. به‌طور قطع سطح خرابی‌های سوریه در جنگ سنگین سال‌های اخیر از سطح خرابی‌های ایران از جنگ هشت ساله کمتر است و در عین حال ایران توانست ظرف دو سه سال برخیزد و توانست کشور را به کارگاه تولیدات صنعتی و کشاورزی تبدیل کند. سوریه نیز برای رسیدن به این نقطه، بیش از دو سه سال زمان نمی‌خواهد. پس تجار و صنعتگران ایرانی می‌توانند با اطمینان خاطر از به دست آوردن سود مناسب، به نیازها و ظرفیت‌های اقتصادی سوریه ورود نمایند. خوشبختانه در سفر آقای رئیسی به سوریه، سند همکاری‌های جامع درازمدت و همه‌جانبه دوکشور به امضا رسیده و تضمین‌های لازم برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی دو کشور در نظر گرفته شده است.
نام:
ایمیل:
نظر: