صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۶۰۰

رمزگشایی از بازگشت سوریه به اتحادیه عرب

نیما گلیاری

رسانه ها از پایان جلسه سرنوشت ساز شورای وزیران خارجه اتحادیه عرب در قاهره و موافقت آنها با بازگشت سوریه به این اتحادیه پس از ۱۲ سال خبر دادند. بر همین اساس وزرای خارجه اتحادیه عرب طی یک جلسه مشورتی پشت درهای بسته درباره بازگشت مشروط سوریه به اتحادیه عرب پس از غیبت ۱۲ ساله، توافق کردند. در پیش نویس این تصمیم آمده است که شرکت هیئت‌های سوری در جلسات اتحادیه عرب از امروز هفتم مه از سر گرفته خواهد شد. باید توجه داشت که در همین چارچوب، سخنگوی اتحادیه عرب روز پنج‌ شنبه هفته گذشته گفت، وزرای عرب روز یکشنبه در قاهره برای گفت‌ و گو در مورد وضعیت سوریه در بحبوحه تلاش‌ های منطقه‌ ای برای عادی‌سازی روابط با سوریه دیدار خواهند کرد. همچنین یک منبع دیپلماتیک اعلام کرد که اعضای اتحادیه عرب یکشنبه در عربستان جمع می‌شوند تا به بازگشت سوریه به کرسی خود در اتحادیه عرب رای دهند. از همان زمان این فرضیه نیز مطرح بود که در صورت موافقت با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، احتمال دارد بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه ریاست هیئت سوری در نشست اتحادیه عرب به تاریخ ۱۹ ماه مه را برعهده بگیرد. این اتفاقات سبب‌ شد تا اکثر اعضای اتحادیه عرب با پیوستن سوریه به نشست آتی اتحادیه عرب در ۱۹ ماه مه موافقت کنند. اما نکته قابل توجه این است که دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در سفر ۲۴ مارس خود به بیروت در دیدار با مقامات لبنان به تغییر موضع اعراب در قبال روابط با سوریه پرداخته است. «لیو» درباره سوریه به لبنانی‌ ها گفته است که واشنگتن بازگشت این کشور به اتحادیه عرب را وتو نمی‌ کند اما شروطی برای تحقق این اتفاق دارد. طبق شنیده ها، آمریکا دو شرط را در این باره مطرح کرده است؛ شرط نخست این است که تصمیم بازگشت به اتحادیه عرب ناشی از یک موضع مشترک عربی باشد که به موجب آن همه اعراب و نه برخی از آن ها در نهایت سوریه را به اتحادیه عرب بازگردانند.  شرط دوم نیز این است که این بازگشت رایگان و بدون هزینه نخواهد بود، بلکه باید بخشی از یک تفاهم باشد که در آن مشخص شود سوریه چه چیزی را می‌تواند در ازای بازگشت به اتحادیه عرب به کشورهای عربی بدهد. شروطی که به نظر می رسد قسمتی از آن ها در این مدت از سوی سوریه تضمین شده اند و مسیر بازگشت آن ها به اتحادیه عرب هموار شده است.

 
ادبیات امنیتی و ایران قوی
سینا واحد 
در آخرین جنگ تمدنی غرب خونخوار و بی‌رحم، که با «ایران قدرتمند و مهرگستر»، چند ماه پیش، به‌وقوع پیوست؛ و بیش از یکصد روز، جهان اخبارگویان و رسانه‌های خبرسازان را، شیفته توجه خبری و حرف‌های بی‌شمار ساخت؛ سبب گشت: یک کلمه زیبا و پرحرارت و دوست‌داشتنی، در ادبیات رسانه‌ها و گزارش‌ها و تفسیر‌های روزنامه‌ها و... به چرخش درآید و بالا برود و بر آسمان واژگانی فرهنگ ایران و انقلاب، به تلألؤ بپردازد و چشم‌ها را، به‌سوی خویش، دعوت کند؛ و این کلمه «خوش‌آوا»، همانا «شهید‌امنیت» است. ترکیب کلمه «شهید»، با هر کلمه قدرتی و اجتماعی دیگر به‌گونه‌ای طبیعی و ذاتی، هم «زیباآفرین» است و هم «نفوذگرانه»؛ اما در این مطلب، از «زیباآفرینی» و «قدرت شخصیت‌بخشی» کلمه «شهید» نمی‌خواهیم، سخن بگوییم! بل، سخن، درباره مساله‌ای هست که مورد غفلت شدید، واقع شده و از «کارکرد ملی» و نیز «فراملیتی» و «جهانی» آن، جامعه امروزین بی‌بهره شده است؛ و ادب‌آفرینان و تاریخ‌نگاران و «روایتگران خوش‌زبان ایران قوی» را، بی‌خوراک و بی‌توشه، گذاشته است. این «غفلت فرهنگی»؛ یا بهتر است بگوییم: «غفلت تبلیغاتی»؛ شامل همه جنبه‌های «نبرد‌های امنیتی» می‌شود؛ که درباره آن، هم، کم سخن گفته می‌شود؛ و هم بسیار، مورد بی‌توجهی رسانه‌ای و رسانه‌ها، واقع می‌شود.... اگر «شهید امنیت»، داریم؛ یعنی، «جنگ امنیتی» داریم. جنگی کامل و بدون نقص و کاستی. یعنی، «جنگ نرم امنیتی داریم»، «جنگ سخت امنیتی» داریم.
«تروکاژها» یا «خرابکاری امنیتی»، داریم. «فریبکاری امنیتی» داریم. «آدم‌ربایی امنیتی» داریم؛ و در انتها، «استراتژی جنگ امنیتی» داریم و نیز «تاکتیک‌های دفاع امنیتی». آنچه که، در تاریخ معاصر ۴۰ساله جهان، آشکار است این حقیقت است که پس از حمله شبانه «دلتافورس» به صحرای کویری طبس، «ایران قوی» بزرگ‌ترین دشمن امنیتی آمریکا، در جهان است و هیچ دولت و سازمان سیاسی‌ای تا اکنون، همداستان کامل با «ایران قوی» نشده است! نه «چین» و نه «روسیه» به مفهوم کامل «امنیتی» دشمن آمریکا، نیستند و نمی‌توانند باشند. آمریکای پربانک و پول، یک دشمن دارد به‌نام «ایران قوی» ... و این سخن تاریخی را، اگر قبول کنیم؛ یعنی هرسال، «حمله‌های دلتافورسی» متعدد به‌منظور ضربه زدن به نظام امنیتی ایران قوی، صورت پذیرفته و چونان، داستان بدفرجام صحرای طبس، در «کویر بدفرجامی و بدبیاری» فرورفته و با چهره شکست‌خورده؛ عقب‌نشینی کرده‌اند. اما، هیچ حرف و سخن و روایت دلشادکننده ملی و سرزمینی از آن‌ها - آن نبرد‌های بی‌سر و صدای نرم و خاموش -نیست. هیچ روایتی، از قهرمانان بزرگ نبرد‌های امنیتی و شکست‌ناپذیران ایران قوی به چشم خورد.
این روش مبتنی بر سکوت‌ورزی، در عرصه تاریخ سیاسی جهان و ایران امروز و پرتحول و پیش‌رونده؛ اصلا و ابدا، جایز نیست. سازمان‌های امنیتی و حفاظتی ایران قوی، که در سکوتی گسترده و بی‌حرف، فداکاری‌های «رستمانه» و وطن‌پرستانه، کرده‌اند؛ و چشم دشمن بدقلب را، پرخاک نموده‌اند و دست‌های بدنیت آنان را، زخم کاری زده‌اند؛ باید، از این هاله ضخیم «سکوت» بیرون بیایند و به ضرورت‌های تبلیغاتی امروز ایران قوی، پاسخ مثبت دهند. داستان‌های واقعی امنیتی و خاطرات امنیتی و «ادبیات امنیتی»، امروزه از پرمصرف‌ترین تولیدات فرهنگی است. اگر، نگاهی به سینمای تبلیغاتی مغرورانه و قدرت‌طلبانه آمریکا، بیندازیم؛ خواهیم دید: «استراتژی قصه‌های امنیتی» در بالاترین سطح «تولید» و «عرضه» و البته مصرف جهانی است! «ادبیات امنیتی»؛ امروزه، نه‌تن‌ها یک، نیاز ضروری در راه حفاظت و تقویت «تخیل ملی جوان و جوانان» ایران‌زمین، به حساب می‌آید، بلکه، یک نیاز واقعی و ضروری سرتاسر جغرافیای آبی‌فام، قدرت جوان مقاومت تاریخی است. بنابراین، «اقتدار خاورمیانه‌ای مقاومت» باید در همه لایه‌های روانی و روحی شخصیت تاریخی «مدافعین حرم»، گسترش یابد و «پرریشه و پرخاطره» گردد؛ و اینها، نمی‌شود، مگر این‌که «ادبیات امنیتی»! و «خاطره امنیتی» ... وارد میدان بزرگ مصرف فرهنگی کشور گردد، و در برابر جولان «قصه‌های امنیتی» دشمن! قدرت‌گرایی و خاطره‌سازی و روح‌آفرینی، کند... و به پیشروی ادامه دهد.

هم‌افزایی و پرهیز از حاشیه‌ها از حرف تا عمل!

سیدعبدالله متولیان

هم‌افزایی، همدلی و همکاری قوای نظام و تمرکز بر حل مسائل کشور از یک‌سو و پرهیز مردم و مسئولان از درگیرشدن و سرگرم شدن به حاشیه‌ها از سوی دیگر از مهم‌ترین، فوری‌ترین و ضروری‌ترین راهبرد‌های نظام برای «سرعت بخشی به انجام امور کشور»، «جلوگیری از بروز اختلافات»، «افزایش کارآمدی» و... از دغدغه‌ها و مطالبات مستمر رهبری از مسئولان و مردم در بیش از سه دهه گذشته است. فراموش نکنیم که یکی از توصیه‌های مهم رهبری در آغاز به کار دولت سیزدهم مراقبت از نیفتادن در حاشیه‌ها است. از آخرین باری که حضرت امام خامنه‌ای بر این مهم تأکید کرده و فرموده بودند: «اگر قوای مقننه، مجریه و قضائیه به‌طور کامل همکاری کنند، کار‌ها به هیچ وجه گره نمی‌خورد که خودِ مسئولان و مدیران این قوا می‌دانند که این همکاری و هم‌افزایی چگونه ایجاد می‌شود.» بیش از دو هفته نمی‌گذرد که حاشیه سازان جامعه را درگیر طرح و نقشه (پروژه) «شاسی بلند گیت» کرده و زمینه را برای استفاده حداکثری دشمن بیرونی و فرصت‌طلبان داخلی آماده ساخته و متأسفانه شاهد تولید حاشیه‌های فرصت سوز و کم توجهی مردم و مسئولان به این امر راهبردی بوده ایم.
رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «حاشیه‌ها همیشه ساخته و پرداخته دست دشمن نیست بلکه گاهی از روی غفلت یا عوامل دیگر و با انگیزه‌های گوناگون، حاشیه‌هایی در اطراف یک کار یا یک شخص ایجاد می‌شود که مردم باید بی‌اعتنا باشند و مسئولان هم بدون توجه به حواشی، تلاش خود را بر کار‌های مهم و مشکل‌گشا متمرکز کنند.». از این رو شناخت شاخصه‌ها و ویژگی‌های حاشیه‌ها ما را از افتادن در دام آن‌ها باز می‌دارد. برخی از شاخصه‌های مهم حاشیه‌ها به قرار زیر است:
۱- حاشیه‌ها بر بستر واقعیت‌های جامعه شکل می‌گیرد، اما معمولاً با ویروس دروغ، غلو و بزرگنمایی در سطح جامعه برجسته می‌شوند.

۲- حاشیه‌ها بسیار هدفمند بوده و معمولاً دارای اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت هستند.

۳- هیچ گاه حاشیه‌ها مسئله اصلی جامعه نیستند، ولی با پروپاگاندای رسانه به اولویت جامعه تبدیل شده و مسائل اصلی کشور را به محاق و انزوا می‌برند.

٤- حاشیه‌ها به دلیل ماهیت اختلاف افکنانه و سرگرم‌کننده‌ای که دارند با استقبال رسانه‌های دشمن مواجه شده و دشمنان را به فکر ماهی‌گیری از آب گل آلود می‌اندازند.

۵- حاشیه‌ها را در داخل کشور اغلب افراد حقیقی و یا حقوقی بر بستر تعارض منافع تولید کرده و به آن‌ها دامن می‌زنند.

۶- حاشیه‌ها علاوه بر دامن زدن به اختلافات، معمولاً مسئولان را درگیر مسائل فرعی کرده و آنان را از پرداختن به وظایف اصلی و کلیدی باز می‌دارند.

۷- حاشیه‌ها در یک جنگ شناختی و ادراکی، اندیشه و ذهن مردم را هدف‌گیری کرده و در پی آلوده‌سازی افکار عمومی هستند.

۸- حاشیه‌ها برای دشمن فرصت‌سازی کرده و سبب سوءاستفاده و طمع ورزی بیگانگان می‌شوند.

۹- مردم به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی هر نظام سیاسی هستند و حاشیه‌ها این سرمایه عظیم اجتماعی را از بین می‌برند.

۱۰- حاشیه‌ها در داخل کشور با استقبال افراد ناآگاه، کم ظرفیت، آلوده به اغراض غیرالهی و... مواجه می‌شود و این افراد خواسته یا ناخواسته به‌عنوان عامل حاشیه سازان عمل می‌کنند.

۱۱- بخشی از افکار عمومی که آگاهانه و یا ناآگاهانه درگیر بحث حاشیه‌ها می‌شوند در حقیقت، اهداف دشمن را تکمیل کرده و ضمن پازل طراحان و نیازمندان به حاشیه‌ها، به خود و مردم زیان وارد کرده و شاخه‌ای را که خود نیز بر آن نشسته‌اند بن می‌بُرند.

۱۲- حاشیه‌ها ماهیتی تفرقه افکنانه داشته و به اختلافات قوا و نهاد‌های نظام دامن می‌زنند.

۱۳- وارد شدن در میدان هر حاشیه به منزله تسلیم شدن و ورود در دومینوی حاشیه‌های بعدی است که جامعه در باتلاق مسائل بیهوده غرق می‌کند.

۱٤- حاشیه‌ها جامعه را به دوقطبی کشانده و عملاَ وحدت و انسجام جامعه و مردم را مخدوش می‌کند.

۱۵- پرداختن به حاشیه‌ها مانع از هم افزایی، همدلی و همکاری قوا می‌شود.

۱۶- درگیر شدن قوای نظام با حاشیه‌ها روح اخوت، صمیمیت، تعاون و همکاری را درهم شکسته و میدان را برای تاختن امیال شیطانی و غیرالهی آماده و مستعد می‌کند.

۱۷- حاشیه‌ها نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه معمولاً بر مشکلات کشور می‌افزایند.

۱۸- حاشیه‌ها معمولاً برای افراد مشهور (سلبریتی ها) فرصت ساز بوده و حاشیه مناسبی برای سودجویی و کاسبی بیشتر از طریق دامن زدن به آن حاشیه به منظور عضوگیری بیشتر فراهم می‌کند.

۱۹- هضم شدن در حاشیه ها، مانع از تجزیه و تحلیل عمیق و نگاه فرصت‌ساز به ابعاد حاشیه‌ها می‌گردد که پرداختن و ضریب دادن به طرح (پروژه) دروغین خودرو دادن به نمایندگان برای صرف نظر کردن از استیضاح و سایه شوم آن بر مسائل اصلی کشور یک نمونه از آن است.

۲۰- تولید‌کنندگان حاشیه‌ها بر بستر فضای مجازی در قالب طرح و نقشه (پروژه) جامع، با ده‌ها ریزحاشیه به مسموم‌سازی افکار عمومی می‌پردازند به طوری که در اغلب اوقات هم موافقان و هم مخالفان آن حاشیه در میدان دشمن بازی کرده و پازل دشمنان ضد نظام و ضد مردم را تکمیل می‌کنند. کارنامه مردم و به ویژه مسئولان نظام در کمتر از دو ماهه اول سال جاری در درگیر نشدن با حاشیه‌های تولید شده کارنامه قابل قبولی نیست و آنان را از هم افزایی قوا و توجه کامل و پرداختن به مهم‌ترین و اصلی‌ترین اولویت کشور یعنی «مهار تورم و رشد تولید» بازداشته است. مسئولان باید توجه کنند که فرصت‌ها مانند ابر می‌گذرد و در فرصت باقی‌مانده از سال ۱۴۰۲ باید نسبت به تحقق شعار سال پاسخگو باشند، خاصه اینکه، حاشیه‌سازی برای عوام فریبی و جذب آراء مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در ماه پایانی سال از اولویت‌های احزاب سیاسی کشور در ترجیح منافع حزبی بر منافع ملی (تعارض منافع) به حساب می‌آید.

بازی با آمار، ممنوع!

مهدي حسن‌زاده

سرانجام روز گذشته نرخ تورم مرکز آمار پس از وقفه ای بیش از 40 روزه منتشر شد. اگرچه همین آماری هم که منتشر شد، ناقص و خیلی خلاصه است. این در حالی است که تغییر سال پایه از 1395 به 1400 که پیش از این به عنوان دلیل تاخیر در اعلام این نرخ مطرح شده بود، قاعدتا نباید چنین تاخیری را ایجاد می کرد. این در حالی است که نرخ تورم بانک مرکزی نیز که توقف اعلام آن از سال 97 توسط دولت سابق مورد انتقاد مسئولان دولت فعلی بود، همچنان مدتی است که منتشر نشده است. در کنار مسئله اعلام نرخ تورم با توقف انتشار آمار قیمت مسکن تهران نیز مواجه هستیم، چنان که گزارش های ماهانه بانک مرکزی در این باره از 11 دی ماه به روز نشده و گزارش های ماهانه مرکز آمار در این باره نیز از 16 بهمن به بعد منتشر نشده است. این مسائل در کنار هم نشان می دهد که نوعی تشتت در اعلام آمارها یا شاید نوعی ترس از انتشار آمار وجود دارد. چرا که اگر وقفه در انتشار نرخ تورم را ناشی از تغییر سال پایه، قابل توجیه بدانیم، وقفه در انتشار قیمت مسکن را چگونه می توان توجیه کرد؟! واقعیت این است که آمار دو کاربرد دارد. کاربرد صحیح آن، استفاده از آمار به مثابه تب سنج و آینه واقعیت است.

براین اساس توقف انتشار آمار که در برهه هایی در سال های گذشته نیز رخ داده است، ناقض این کارکرد صحیح است. مسئولان، متخصصان و رسانه ها باید به آمار رسمی و متقن دسترسی داشته باشند تا مطابق تصویری که این آمارها از واقعیت نشان می دهند، تصمیم گیری، مطالبه گری و تحلیل کنند. با این حال آمار کاربرد نادرستی نیز دارد که نمایشی است. بر این مبنا برخی مسئولان و دستگاه های تبلیغاتی منتسب به آن ها، آمارهای صرفا مثبت یا بخشی از آمار را که مثبت است یا آمارها را زمانی که مثبت هستند، مورد استناد و تبلیغ خود قرار می دهند. این نوع مواجهه آماری، نگاه سیاسی و ابزاری به آن است و در بلند مدت، بی اعتمادی مردم به آمارهای رسمی را رقم می زند و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نمی توان انتظار داشت که آمارهای مثبت و امیدوارکننده نیز از سوی افکار عمومی پذیرفته شود. نمونه هایی از این گونه آمارها را می توان در استناد به آمار تجارت خارجی دید.

در شرایطی که برخی مسئولان اجرایی از رشد صادرات سخن می گویند، دقت در آمار گمرک نشان می دهد که رشد ارزش صادرات غیرنفتی در شرایطی رقم خورده که وزن صادرات تغییر چندانی نداشته است و این رشد درآمد ارزی صادرات نفتی ناشی از افزایش قیمت های جهانی بوده است. علاوه بر این باید توجه داشت که مهم ترین شاخص تجارت خارجی کشور تراز تجاری است که در سال گذشته منفی 5/6میلیارد دلار بوده و از سال 1400 بدتر شده است. خلاصه سخن این که؛ آمارها به ویژه آمارهای اقتصادی، عرصه ای برای تبلیغات و نمایش نیست. آینه ای است که به تناسب وضعیت می تواند خوبی یا بدی و پیشرفت یا پسرفت را نشان دهد. برخورد شفاف و غیرگزینشی با آن به اعتماد مردم کمک می کند و برعکس آن موجب سلب اعتماد می شود. بنابراین در انتشار و تبلیغ آمارها نباید گزینشی و سیاسی عمل کرد.

مأموریت چندگانه عملیات با رمز «شاسی بلند»

محمد ایمانی

۱)باور کردنی نیست. احتمالا کمتر کسی توجه داشته باشد که وزارت صمت (صنعت، معدن و تجارت)، ظرف ۵ سال و ۹ ماه، هفت وزیر و سرپرست به خود دیده است! ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، محمدرضا نعمت زاده وزیر صمت، جای خود را به محمد شریعتمداری داد. هر دو نفر، رئیس‌ستاد‌های انتخاباتی روحانی در سال‌های ۹۲ و ۹۶ بودند. پس از شریعتمداری، رضا رحمانی، مدرس خیابانی، جعفر سرقینی و علیرضا رزم حسینی سر کار آمدند تا دولت روحانی، ظرف چهار سال باقی مانده، پنج وزیر و سرپرست وزارت صمت را تجربه کند. رحمانی را روحانی به خاطر یک دلخوری کنار گذاشت و شریعتمداری، در آستانه استیضاح و برکناری بود که روحانی، او را برداشت و به عنوان «وزیر تعاون، رفاه و کار» معرفی کرد. مجلس همسو نیز رای اعتماد داد. رضا رحمانی را هم خود روحانی کنار گذاشت و سرقینی و رزم حسینی را جایگزین کرد. با استیضاح فاطمی امین و سرپرستی نیازی، وزارت صمت، هفتمین متولی را در کمتر از شش سال تجربه می‌کند. آیا این بی‌ثباتی مدیریتی، به نفع تولید و تجارت و رشد اقتصادی کشور بوده، یا به زیان آن؟ عجیب این که یک نماینده، پس از استیضاح اخیر گفت: «چهار وزیر دیگر در نوبت استیضاح هستند که باید عزل شوند یا استعفا دهند، در غیر این صورت، به وظیفه خود عمل خواهیم کرد»!
۲) روند استیضاح وزیر صمت را مرور کنید. موضوع گرانی خودرو و جولان دلالان و نارضایتی مردم، در رسانه‌ها داغ بود که ناگهان یک نماینده، منتفی شدن استیضاح قبلی وزیر را به ادعای واگذاری خودروی شاسی بلند به 75 نماینده را ربط داد و بحث را منحرف کرد. بلافاصله شبکه رسانه‌های زنجیره‌ای، این ادعا را دستمایه تسویه حساب با دولت و مجلس قرار دادند. این فضاسازی، در انفعال برخی نمایندگان و رای به برکناری وزیر (برای تبرئه مجلس) نقش داشت؛ غافل از این که طراحان سناریو، خواب دیگری -برای دامن زدن به مجادله میان دولت و مجلس متصف- دیده‌اند. ناگهان فضای رسانه‌ای، پر شد از تیتر‌های درشتی مثل: «معمای شاسی بلند»؛ «خودرو گیت»؛ «شاسی بلندها!»؛ «ناگهان شاسی بلند‌ها»؛ «چه کسی راست می‌گوید؟»؛ «رونمایی از رانت واگذاری خودرو»؛ «رانت در مجلس انقلابی»؛ «دعوای انقلابیون بالا گرفت/ افشاگری تهدید‌آمیز مجلس علیه دولت» و «حمله کم‌ سابقه پاستور به بهارستان». در ادامه هم با بهانه‌های دیگر، تیتر زدند: «فساد در دفتر شهردار»؛ «جزیره فروشی برای بازنشستگان»؛ «ماجرای جزیره فروشی» و «به جای فروش کیش و قشم، نفت و گاز بفروشید».
۳) این، همان شبکه رسانه‌ای و سیاسی است که دو دهه قبل و در مجلس ششم، به مفسدی به نام شهرام جزایری سواری دادند، رشوه گرفتند، کارت ویژه برای تردد به کمیسیون‌ها دادند و او را مشاور طرح‌های عجیبی مانند «عدم اخذ وثیقه برای تسهیلات کلان بانکی» کردند! همین‌ها بعدا، حقوق و پاداش‌های‌های ده‌ها و صد‌ها میلیونی برخی مدیران را با این توجیه که سرمایه کشور هستند، توجیه کردند. جالب است بدانید که در جریان درگیری‌های درون جریانی مدعیان اصلاحات، کانال روزنامه سلام، اسفند سال ۱۳۹۶، درباره استیضاح وزیر رفاه و کار فاش کرد: «یکی از نمایندگان فراکسیون امید (اصلاح‌طلبان) که در هیئت‌رئیسه مجلس هم عضو است، از ربیعی برای رای اعتماد درخواست کرده که ۵ نفر از بستگانش در هیئت ‌مدیره شرکت‌های بزرگ شستا منصوب شوند.»
۴) در فضا‌سازی اخیر، چنین القا شد که ۷۵ نماینده، خودرو گرفته‌اند تا وزیر صمت را استیضاح نکنند. اما نماینده مدعی، فهرستی صرفا حاوی شماره و با نام‌های خط خورده منتشر کرد! این سیاه بازی برای چه بود؟ چرا باید وزیر دولت فعلی را درباره موضوع ادعایی مربوط به دوره دولت سابق، ترور شخصیت می‌کردند، اما نام کسانی را که ادعا می‌شد خودرو گرفته‌اند، می‌پوشاندند؟! این رفتار، شک برانگیز نیست؟ بررسی‌ها روشن کرد ماجرای ادعایی، نه ربطی به استیضاح وزیر صمت داشته و نه در دوره دولت فعلی اتفاق افتاده است! با این وجود، بی‌اخلاقی و دروغ، کار خود را کرد. این نوع بی‌مبالاتی و اتهام‌پراکنی، به جای بیان دقیق و شفاف و مستند، جفا در حق دولت، و همچنین مجلسی است که ۲۹۰ نماینده دارد. ضمنا، جنایت در حق امید و اعتماد مردم است. آیا میان کار نماینده منتسب به حلقه انحرافی، با کاری که همین حلقه، بهمن ماه ۱۳۹۱، در ماجرای استیضاح وزیر کار و رفاه مرتکب شدند و با بازی متقابل برخی نمایندگان، مجلس نهم و دولت دهم را یک‌جا لجن مال کردند، نسبت و سنخیتی دیده نمی‌شود؟ آن روز با تحریکات برخی عناصر مشکوک در دولت و مجلس، این دو نهاد چنان همدیگر را بی‌حیثیت کردند که ثمره‌اش را ائتلاف ‌اشرافیت غربگرا، پنج ماه بعد در انتخابات سال ۱۳۹۲ چید؛ و آن هشت سال پرخسارت را در قالب فرصت‌سوزی‌های بزرگ، رانت‌های هنگفت و واگذاری خسارت‌بار شرکت‌ها رقم زد.
۵) رسانه‌های زنجیره‌ای، در حالی که با ژست دفاع از مردم، به مجلس فشار می‌آوردند و نمایندگان را به سمت استیضاح هُل می‌دادند، پس از استیضاح نوشتند اهمیت ماجرا، شکاف در میان دولت و مجلس بوده، و هیچ مشکل اقتصادی با استیضاح حل نمی‌شود:
-«استیضاح نه تاثیری بر صنعت دارد و نه بر خودرو. انگیزه نمایندگان نه تغییر فرد با هدف اصلاح، بلکه پاسخ به مطالبه عمومی برای رفع اتهام از خودش است و این، منجر به افزایش کارایی نخواهد شد» (اعتماد)؛
-«پایان یک بازی دو سر باخت. فاطمی ‌امین برکنار شد اما در میدان رای اعتماد، نه مجلس پیروز بود، نه دولت. این استیضاح، دو سر باخت بود» (آفتاب یزد)؛
-«مجلس شاید برای آنکه اتهام گرفتن خودرو و حمایت از وزارت صمت را از خود سلب کند‌، به فقدان اعتماد به وزیر صمت رای داد. ایـن رای، هیچ مشکلی را از دولت‌، اقتصاد و خودرو حل نخواهد کرد و چه ‌بسا آنها را تشدید کند... ایجاد شکاف میان دولت و مجلس، رخداد مهمی بود. همان مجلسی که بیش از ۲۰۰ عضو آن دو سال قبل، رئیسی را برای ریاست‌ جمهوری فرا خواندند» (روزنامه هم‌میهن/ کرباسچی)
۶) برای راستی آزمایی مدعیان اعتدال و اصلاحات، اجازه دهید دو موضوع دیگر را یادآور شویم. اولی، نوع برخورد خصمانه‌ای که با مصوبه قانونی «مالیات بر سوداگری و عایدی سرمایه» کردند. حجم حملاتی که برخی از این نشریات، همین روزها به نیابت از منافع نامشروع مفسدان و دلالان دانه درشت علیه مصوبه مجلس ترتیب دادند، کم سابقه بود. آنها به جای حمایت از مبارزه با جنایت دلالان و سفته‌بازانی که خون مردم را در شیشه می‌کنند و از متهمان اصلی تورم ‌سازی هستند، سعی کردند مردم را بترسانند و علیه این قانون مترقی بشورانند. این خباثت در حالی روی داد که اخذ مالیات از سوداگری‌های غیر مولد، از بدیهیات اصلاحات اقتصادی در کشورهای پیشرفته است.
۷) موضوع دوم؛ رسانه‌های مذکور چقدر به دروغ واگذاری خودروهای شاسی بلند برای منتفی شدن استیضاح ضریب دادند؟ این را با سانسور یک خبر مهم قضایی مقایسه کنید. خبر، مربوط به محکومیت قطعی شماری از مدیران ارشد بانک مرکزی در دولت سابق است. متهمان، در پرونده اول، به پرداخت جریمه نقدی معادل ۲ برابر بهای ریالی ارز موضوع قاچاق محکوم شدند و پرونده دوم در حال رسیدگی است. میزان تخلفات ارزی در دادگاه‌های قبلی، ۱۵۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار، و ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو اعلام شده بود. و معادل ریالی آن، با دلار ۱۰ هزار تومانی، بالغ بر ۱۶۰۰ میلیارد تومان، و با دلار ۴۰ هزار تومانی، حدود ۶۴۰۰ میلیارد تومان را شامل می‌شود. به نظر شما چرا باید اغلب نشریات مذکور، خبری با این اهمیت را پوشش ندهند؟!
۸) محافل تحت قیمومت «اشرافیت غربگرا»، دقیقا کدام ماموریت را دنبال می‌کنند؟ در این‌باره، «عباس- ع» (متهم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان)، ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ در هفته نامه صدا نوشت: «مهم‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در ۵ سال گذشته، به نحو مطلوبی از سوی اصلاح‌طلبان پیش‌ رفته. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار جدی و حتی به لحاظ تاریخی بسیار مهم است. اصلاح ‌طلبان باید نقش «گُوِه»ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند». مشابه این سخن را کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، آذر ۱۳۹۴ بر زبان راند. او در مصاحبه با روزنامه شرق، ضمن نام بردن از اصولگرایانی مانند آقای لاریجانی گفته بود: «ما بعد از پیروزی در انتخابات ۹۲، روش نامعقولی به کار نگرفتیم. دولت از طرف مقابل یارگیری کرده، مثلا در سیاست خارجی و برجام. در مجموع بازی طرفداران دولت در گروه ‌های سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم می‌تواند اتفاق بیفتد».
۹) عبرت آموز این که حسین مرعشی، دبیرکل بعدی کارگزاران، ۱۳ شهريور ۱۳۹۸، درباره لاریجانی به روزنامه اعتماد گفت: «چه لزومی دارد به سمت اصولگرایان معتدل برویم. در دنیا مرسوم است که روی اسب برنده شرط می‌‌بندند. کارگزاران هم روی اسب بازنده شرط‌‌بندی نمی‌کند. آنها بازارشان را از دست داده‌اند». پس این جماعت، چه توقعی از نیروهای منتسب به جریان انقلاب دارند؟ به عنوان یک نمونه، متهم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان (عضو تیم گرداننده چند نشریه زنجیره‌ای)، ۵ مهر ۱۳۹۱ به «عصر ایران» گفته بود: «آقای ناطق اگر از جایگاه فعلی ‌‌اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح‌ طلبان بپیوندد، چیزی به آنها اضافه نمی‌‌کند. اهمیت او در این است که در آن سو قرار دارد، نه در این‌‌ سو. او اگر به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می‌ دهد. ناطق باید در آن‌ سو خوب بازی کند».
۱۰) مسئولیت‌ها نباید لوث شود. دولتمردان باید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند و سؤال و استیضاح، حق -و بعضا تکلیف- نمایندگان است. اما مسئولیت‌ها و تکالیف قانونی، مانع همدلی و هم‌افزایی برای حل مشکلات مردم نیست؛ بلکه بسیاری از مشکلات، صرفا با همدلی سه قوه رفع می‌شود. فساد و زد و بند، قطعا باید خط‌قرمز دستگاه‌ها باشد. اما فرق است میان «مبارزه هوشمندانه، مستند، شفاف، دقیق و منصفانه با تخلفات»، و «عوام فریبی، هیجان‌زدگی، سیاسی‌کاری، و هزینه تراشی برای کشور». رفتاری که در ماجرای اخیر، از مافیای رسانه‌ای وابسته به ‌اشرافیت غربگرا دیده شد، نه مواجهه صریح و صادقانه با تخلف ادعایی، بلکه عملیات فریب بود. باید بدون ملاحظه، با کمترین زد و ‌بندی، در صورت اثبات، برخورد شود؛ اما هوچی‌گری و عملیات روانی برای به تقابل کشاندن دولت و مجلس، و باز داشتن از مسئولیت خدمتگزاری، داستان دیگری است. کشاندن مسئولان به درگیری با یکدیگر، نقشه بدخواهان ملت ایران است که راز حمایت‌شان از مدیران ناکارآمد در دولت سابق را «رساندن کشور به نقطه جوش» می‌خواندند.
در این میان، حکایت معدود کسانی که با کوته‌بینی و احیانا تسویه‌حساب سیاسی، در درون جریان انقلاب آسیب آفرینی می‌کنند، حکایت همان کسی است که از لج سرنشین دیگر، کِشتی را سوراخ می‌کرد. یا آن کس که می‌خواست به دیگری آسیب بزند، با کاری که به خودش زیان می‌رساند. امیر مومنان‌(ع) به او فرمود: «إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ. تو مانند كسى هستى كه نيزه‌اى را در تن خود فرو كند، تا كسى را كه پشت سرش بر مرکب سوار است، بكُشد». ادبیات برخی افراد کم تحمل در مجادلات سیاسی میان طیف‌های منسوب به انقلاب، از این جنس است.

در كجاي تاريخ ايستاده‌ايم

 محمدکاظم انبارلویی

۱- آمریکایی‌ها تمرکز خود را از روی «اقتصاد» و «نظامیگری» برده‌اند روی «اطلاعات» ، «ارتباطات» و «سازماندهی»!
آن‌ها دقیقا می‌خواهند بدانند در دنیا چه خبر است؟ چگونه می‌توان ارتباطات خود را در سراسر جهان با نیروهایی که قرار است سازماندهی شوند، حفظ کنند این نیروها چقدر توانایی حفظ منافع غرب به‌ویژه آمریکا را دارند؟
آن‌ها از افغانستان فرار کردند . آرزوهای خود را در غرب آسیا بربادرفته می‌دانند فرزند نامشروع خود یعنی رژیم اشغالگر قدس را در محاصره نیروهای مقاومت می‌بینند. دست‌‌های آن‌ها روی ماشه سلاح‌هایشان و حتی «مکانیزم ماشه» نیز شل شده است. رفتن رئیسی به دمشق، عادی‌سازی روابط ایران با همسایگان به‌ویژه همسایگان جنوبی و بسط روابط با جهان منهای آمریکا توسط ایران یک الگو برای کشورهایی شده است که می‌خواهند با عزت و مستقل و منهای فشارهای آمریکا زندگی کنند.
۲- رصد اطلاعاتی آمریکا در ۵ قاره جهان نشان می‌دهد طرفداران انقلاب و شیفتگان امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب روزبه‌روز افزایش می‌یابد حتی در کشورهایی که جمهوری اسلامی هیچ دسترسی و یا تبلیغی نکرده پایگاه جمهوری اسلامی روز به روز در آن کشورها تقویت و محبوبیت ملت ایران به عنوان یک ملت فداکار و شجاع که در برابر امپریالیسم جهانی ایستاده بیشتر می شود. هسته‌های حزب‌الله به طور خودجوش در چهار گوشه جهان شکل گرفته است. موتور تحرک این هسته‌ها اسلام و به‌ویژه مکتب اهل بیت (ع) است. رصد اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد حتی در روستاهای دوردست آفریقا هم نام انقلاب و نام بنیانگذاران جمهوری اسلامی آشنا است. مردم جهان ملت ایران و انقلاب اسلامی را نقطه امید خود برای رسیدن به آزادی واقعی و استقلال حقیقی و نجات از جور و ستم استبداد جهانی به رهبری آمریکا می‌دانند .
۳- دولت و ملت ایران در این معرکه‌گیری آمریکا با تکیه بر «اطلاعات» و «ارتباطات» و نوسازی «سازمان» یک وظیفه تاریخی آن‌هم در حساس‌ترین و پرمخاطره‌ترین مرحله حرکت تاریخی خود دارد.
آمریکا می‌داند در حوزه‌های علمیه ما و زیر سقف دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌های ما چه می‌گذرد. آنها برای اخلال در برنامه‌های پیشرفت جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی کردند.
آنها مرتب در به هم زدن «ویترین» و «دکور» جمهوری اسلامی با تکیه به سه قوه «غضب» ، «شهوت» و «نفرت» برنامه‌ریزی می‌کنند.
موتور رسانه‌های جهنمی آنها روی دور تند «نفرت» ، «خشم» ، «اختلاف»، «ناامیدی» و «بی‌اعتمادی» تولید محتوا می‌کنند.
۴- سال ۱۴۰۲ حوزه علمیه قم وارد یکصدمین سال تأسیس خود توسط
 آیت الله العظمی عبدالکریم حائری یزدی می‌شود. در این یک صد سال تطورات و تحولات زیادی در حوزه های علمیه در قم و شهرهای بزرگ ایران اتفاق افتاده است.
امروز حوزه علمیه قم متکفل صیانت از اسلام ناب محمدی (ص) در ایران ، منطقه و جهان است.
جریان‌های انقلاب برخاسته و متأثر از این حوزه خالق نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.
اتحاد و ائتلاف و همبستگی جریان انقلابی که به همبستگی ملی و اتحاد ملی سرریز می‌شود ، در برابر توطئه‌های آمریکا یک اصل و وظیفه الهی و انقلابی است.
درک این مهم که در کجای تاریخ ایستاده‌ایم و با چه مسائلی روبه‌رو هستیم و راه‌حل‌های آن چیست خیلی مهم است.
۵- آمریکایی‌ها می‌خواهند ما را از درون متلاشی کنند . رصد توطئه‌های آنها در حوزه فرهنگ ، اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل اجتماعی یک ضرورت حتمی است. آنها روی تخریب «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام به عنوان دو امتیاز بزرگ نظام ما تمرکز اطلاعاتی و ارتباطاتی و سازمانی دارند. یک جریان منحط ، مأمور و گاهی غافل در داخل دشمنان را یاری می‌کند. سهم اصلاح‌طلبان و اعتدالیون اگر از اپوزیسیون داخل و خارج بیشتر نباشد کمتر نیست. امسال سال انتخابات است. فرصتی است برای تحکیم پایه‌های جمهوریت و تعظیم شعائر الهی و اسلامی ، اگر غفلت کنیم ضربه می‌خوریم. نیروهای انقلاب باید به فکر تجمیع و تحکیم قوت و قدرت خود برای رویارویی با توطئه‌های غرب باشند.
۶- رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز عیدفطر همکاری و همدلی و هم‌افزایی سه قوه را یک راهبرد مهم و اساسی برای حل مشکلات و پیشرفت کشور دانستند و فرمودند :
«سرگرم حاشیه‌ها نشوید، گاهی حاشیه‌ها ساخته و پرداخته دشمن نیست. مردم و مسئولان بدون اعتنا به حاشیه‌ها تلاش خود را روی کارهای مهم و مشکل‌گشا متمرکز کنند.»
ادبیات گفت‌وگو و تعامل بین قوا گاهی حاشیه‌ساز می شود. دشمن از همدلی و اتحاد قوا عصبانی است. دنبال شکافی بین قوا می‌گردد تا بساط تفرقه‌افکنی و نفرت‌آفرینی و دو‌به‌همزنی خود را پهن کند. در جنگ‌شناختی اتحاد دولت و ملت از یک سو و اتحاد قوا از سوی دیگر تعیین‌کننده نتیجه نهایی جنگ نرم است.غفلت کنیم از این ناحیه آسیب می‌بینیم.

اتوپیای دموکراسی

کوروش الماسی
یکی از آسیب‌های پرهزینه عرصه سیاست‌ورزی، ناتوانی بخش درخورتوجهی از دغدغه‌مندان سلامت، توسعه و امنیت کشور، در اجماع درباره «اهداف مشترک ملی» است. یقینا تبیین قابل قبول موضوع ناتوانی اجماع دغدغه‌مندان سلامت و امنیت و توسعه، بر سر اهداف مشترک، نه‌تنها دارای ابعاد و ریشه‌های گوناگون بومی و خارجی است؛ بلکه بسیار فراتر از توان و مجال یک موجز است. ازاین‌رو نکاتی کلی و مختصر درباره یکی از بنیادی‌ترین دلایل ناکامی ایجاد اجماع‌سازی سیاسی حول اهداف ملی، یعنی «اتوپیای دموکراسی» ارائه می‌شود. تبیین اتوپیای دموکراسی تلاش دارد تا نشان دهد که میان «اهداف سیاسی» و «ابزار، ملزومات و روش‌های تحقق اهداف سیاسی» تفاوت «جنسیتی و عمیقی» وجود دارد. اینکه توجه به تفاوت اهداف (رهایی شهروندان از زیست بدون چشم‌انداز) و ابزار تحقق اهداف سیاسی (روش یا چگونگی رهایی)، اصلی‌ترین نیاز عرصه سیاسی به منظور حصول تحولات کم‌هزینه و پایدار سیاسی است. نکته درخورتوجه اینکه ناخشنودی، نارضایتی و ناامیدی از زیست روزمره، منشأ انتقادهای سیاسی است. به‌ عبارتی در شرایطی که زیست روزمره شهروندان دچار انواع چالش‌های معیشتی، اجتماعی، فرهنگی، روان‌شناختی و... باشد، منطقی و طبیعی است که انسان‌ها (شهروندان) از عوامل، کارگزاران و نهادهای مدیریتی؛ ناراضی و ناخشنود بوده، در نتیجه خواهان کارآمدی، تغییر و تحول در ساختار مدیریت شهری، استانی و ملی باشند. نکته قابل تعمق که یقینا برخی مخالف خواهند بود، این است که به گواه شواهد و تجربیات دغدغه‌مندان امنیت، سلامت و توسعه کشور، ایده یا طرحی درباره ایجاد «ساختار مدیریت سیاسی مطلوب و محتمل» ندارند؛ بلکه آنچه بستر آشفتگی و ناکامی دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه کشور است، برخی ایده‌ها و طرح‌ها درباره «ساختارهای مدیریت سیاسی مطلوب و آرمانی» است. این موجز به‌هیچ‌وجه نفی دموکراسی نیست؛ بلکه جلب توجه دغدغه‌مندان سلامت، توسعه و امنیت کشور به لزوم «تعامل با واقعیات عینی عرصه سیاسی» است؛ بنابراین در راستای کاربردی‌کردن اندیشه‌ها، اهداف و عملکرد برخی اذهان و اراده‌های سیاسی، تبیین کلی و مختصری از مفاهیم اتوپیا، دموکراسی و شرایط عینی عرصه سیاسی ارائه می‌شود.

اتوپیا؟

به‌ طور کلی و مختصر، معطوف به اهداف، شرایط، مکان‌ها و پدیده‌هایی است که تاکنون وجود (عینی) نداشته‌اند و صرفا در برخی «اذهان خیال‌پرداز» وجود دارند. به‌ عبارتی اتوپیا معطوف به پدیده‌ها، خواسته‌ها، آرزوها و تمایلات روان‌شناختی است. 

به بیانی کاربردی، اتوپیا (آرزو، تصور و...) در تضاد با عین (واقعیت) درک می‌شود.

دموکراسی؟

بنیادی‌ترین اهداف سیاسی در جهان خرد و اخلاق بنیاد معاصر، صیانت و حصول منافع، امنیت و توسعه (در عرصه‌های گوناگون) ملی است. اینکه نوع ساختار یا شیوه حکمرانی امری ثانوی است. اینکه کاربردی‌ترین «معیار ارزیابی مطلوب‌بودن یا نبودن شیوه یا ساختار مدیریت سیاسی، رضایت شهروندان از زیست روزمره است». در سراسر تاریخ جوامع، انتقال قدرت تنها از طریق انواع ابزارهای سخت (خشونت‌آمیز) انجام شده است. دموکراسی محصول عصر روشنگری (رنسانس) در اروپا، به‌عنوان میوه تحولات و توسعه علمی در عرصه‌های گوناگون به‌ویژه در حوزه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی است. به‌ عبارتی عصر روشنگری در اروپا زمینه نگاه کاربردی به چیستی انسان و چیستی و ساختار زیست اجتماعی شد. به بیانی، تلاش‌های فکری انجام‌شده در عصر روشنگری، انسان را از آسمان به زمین آورد؛ بنابراین دموکراسی به‌عنوان یک روش نوین حکمرانی، «محصول تولد و رشد خرد جمعی»، مبتنی بر حاکمیت قانون، محصول نگاه زمینی، کاربردی، قابل فهم و قابل سنجش به انسان و نظم اجتماعی است. به ساده‌ترین و کاربردی‌ترین بیان، دموکراسی، راهکار یا ابزار خردمحور عصر معاصر به منظور انتقال قدرت بدون اعمال خشونت بوده و هست. به‌ عبارتی «دموکراسی، قدرت را از اراده انسان‌ها جدا و زیستی مستقل به آن (قدرت) داد». راهکار حکمرانی مبتنی بر دموکراسی به این معنی است که افراد، گروه‌ها یا جناح‌های گوناگون برای «مدت محدودی» و طی فرایند انتخابات «پدیده مستقل قدرت» را به منظور اجرائی‌کردن برنامه‌ها و ایده‌های (انسانی و ملی) خود، در اختیار می‌گیرند. همانند توپ طلایی (قدرت) که به برگزیدگان فوتبال (سیاست‌ورزان) در اروپا اهدا می‌شود، اینکه توپ طلا (قدرت) برای مدت محدودی در اختیار برترین فوتبالیست‌ها (صاحب‌منصبان) قرار می‌گیرد. اگر تبیین کلی و مختصر از مفهوم دموکراسی منطقی و کاربردی تلقی شود، آن‌گاه باید گفته شود که نکته‌ای بسیار کلیدی و کاربردی در اذهان دموکراسی‌طلبان مغفول مانده است. اینکه شیوه مدیریت کلا سیاسی، برایند و تابع سطح توسعه علوم گوناگون به‌ویژه علوم انسانی و علوم اجتماعی به‌مثابه زمینه «تولد و رشد خرد جمعی» است. اینکه تلاش برای استقرار دموکراسی در ساختار مدیریت مبتنی بر اندیشه‌ها، اهداف و تمایلات جناحی، متافیزیکی و تاریخی (دلایل عدم توسعه علوم انسانی و اجتماعی) به‌عنوان اصلی‌ترین مانع تولد و رشد خرد جمعی در جامعه، چگونه ممکن است؟ دموکراسی مطلوب‌ترین روش شناخته‌شده حکمرانی است و «بالاخره» در ایران مستقر خواهد شد؛ اما دموکراسی‌طلبان موظف هستند توضیح دهند که «تا زمان بالاخره»، درد و رنج بی‌پایان، ناامیدی، امور و چالش‌های گوناگون و انواع و انبوه نیازهای شهروندان «با کدام روش و ساختار مدیریت کلان سیاسی» باید مدیریت شود؟ به باور نگارنده، «اتوپیای دموکراسی، مانعی بنیادی بر سر راه تدبیر و ایجاد ساختارهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کاربردی و بومی به منظور ایجاد تحولات در ساختارهای مدیریت سیاسی است».

شرایط عینی عرصه سیاسی؟

بر کسی پوشیده نیست که انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی زیستی دشوار، ناامیدکننده و بدون چشم‌انداز روشن، برای شهروندان رقم زده است. پرسشی که تعمق درمورد آن بسیار ضروری است، این است که اگر به هر دلیل، استقرار دموکراسی در زمان حال و آینده نزدیک ممکن نباشد، آن‌گاه شیفتگان مدیریت دموکراسی، چه توصیه‌هایی برای گذر شهروندان از انواع و انبوه چالش‌های بی‌پایان دارند؟ نکاتی که دموکراسی‌خواهان صادق، بااخلاق، واقع‌گرا و میهن‌دوست به ضرورت باید مورد تعمق قرار دهند، اینکه «دموکراسی شیوه مدیریت سیاسی و نه ابزار یا روش ایجاد تحولات سیاسی» است. به عبارتی «اول باید تحول سیاسی ایجاد شود و سپس دموکراسی به‌مثابه روش و ساختار مدیریتی (حکمرانی) مستقر شود». «با روش و ساختار مدیریتی نمی‌توان تحول سیاسی ایجاد کرد». از نظر منطقی وقوع و ایجاد تحول ساختاری مقدم بر شیوه و نوع ساختار مدیریتی است. «استقرار دموکراسی (روش حکمرانی)، قبل از تحول ساختار مدیریتی، اتوپیاست». با توجه به جمیع شرایط عرصه سیاسی داخلی، منطقه و جهانی، تمرکز تلاش‌ها برای استقرار دموکراسی، بی‌شک «مانعی جدی برای تدبیر و ایجاد تحولات ممکن جایگزین مدیریتی» خواهد بود. تکرار چندباره یک نکته خالی از لطف نیست؛ اینکه هدف سیاسیِ اخلاقی، میهن‌دوستانه و انسانی ایجاد شرایط مساعد برای میلیون‌ها شهروند گرفتار در انواع و انبوه چالش‌های بی‌پایان و نه تلاش برای استقرار یک روش یا ساختار مدیریت خاص (دموکراسی) به هر قیمت است.

نام:
ایمیل:
نظر: