«مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تکدورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم[۱]» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید قسمت هجدهم از این مجموعه گزارش است.
جلد کتاب «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم» نوشتهی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای
فصل ۸: توافق بد بی توافق بد
توافقهای بد به آمریکا آسیب میزنند
هیچ کلمهای بیش از «توافق» به رئیسجمهور ترامپ گره نخورده است[۲]. ترامپ به دنبال توافقهای خوب برای آمریکا بود. با این حال، چندین دهه بود که رهبران آمریکا توافقهای بدی کرده بودند: اجازه به چین برای عضویت در سازمان تجارت جهان و خودداری از مجازات این کشور به خاطر دغلبازیهایش طبقهی متوسط ما را تضعیف کرده بود؛ توافقنامهی اقلیمی پاریس در دورهی رئیسجمهور اوباما نیز همین خطر را داشت.
رستوران و هتل «آرکتیک» در شهر «بنت» در کانادا؛ جایی که اولین جرقههای ثروت در خانوادهی ترامپ زده شد. به گزارش خبرگزاری «بلومبرگ» این هتل-رستوران به سه چیز شهرت داشت: «غذای خوب، آبجو، و زنهای آماده به خدمت.»
ما در توافقنامههای کنترل تسلیحات نیز به مشکل برخورده بودیم: معاهدات ما با روسیه، آمریکا را در یک موضع خطرناک ضعف هستهای قرار داده بود. و بذلوبخشش بیمعنای ما در برجام، خطرناکترین سلاح جهان را در اختیار تروریستترین رژیم جهان قرار میداد. ضمن اینکه ضرر آمریکا در توافق با ایران فقط به موضوع کنترل تسلیحات محدود نبود: سال ۲۰۱۶، دولت اوباما ۴۰۰ میلیون دلار باج برای آزادی چهار گروگان به ایران پرداخت کرد؛ رقمی که بعداً به ۱/۷ میلیارد دلار افزایش یافت. اگرچه من از بازگشت آن آمریکاییها به خانه بیاندازه خوشحالم، اما اگر ما هم همین کار را با کرهی شمالی میکردیم، پیام وحشتناکی به جهان مخابره میشد مبنی بر اینکه میتوان از آمریکا اخاذی کرد. ما یک پنی هم برای بازگرداندن اسرایمان از کرهی شمالی پرداخت نکردیم. در عوض، رویکرد متفاوتی در پیش گرفتیم. راهبرد توافقمان را حول محور متغیرهای قدرت توسعه دادیم: چه کسی قدرت دارد و چه کسی حاضر است از قدرتی که در اختیار دارد، استفاده کند؟ ما حاضر بودیم توافقهای عالی برای آمریکا به دست بیاوریم، اما در عوض در مسابقهی محبوبیت در پکن و برلین ببازیم.
نجات گروگانهای آمریکایی
نمیتوانید بگویید آمریکا را در اولویت قرار میدهید، مگر اینکه برای محافظت از حقوق مسلم «زندگی، آزادی و جستوجوی خوشبختی» [بخشی از بیانیهی استقلال ایالات متحدهی آمریکا] تلاش کنید؛ و گاهی اوقات این تلاش به معنای بیرون آوردن آمریکاییهایی که میخواهند از این حقوق استفاده کنند، از اسارت ناعادلانه است. از میان تمام موضوعاتی که در سِمت وزیر خارجه و مدیر سیآیای روی آنها کار کردم، شاید رضایتبخشترین آنها برگرداندن آمریکاییها به خانه بود. ما نقض آزادی و کرامت آنها را مساوی با نقض استقلال و حاکمیت آمریکا میدانستیم. تضمین آزادی آنها عالیترین نمود طرزفکر «اول، آمریکا» [سیاست دولت ترامپ در اولویت قرار دادن امور داخلی آمریکا نسبت به امور خارجی و بینالمللی] در عمل بود. مفتخرم که بگویم در طول دورهی دولت ترامپ، ما توانستیم بیش از پنجاه آمریکایی را از حداقل بیستودو کشور (جاهایی مانند کرهی شمالی، ایران، و ترکیه) به خانه بازگردانیم. همچنین افتخار میکنم به اینکه [برای آزادی این آمریکاییها] هرگز هیچ باجی پرداخت نکردیم یا سازش غیراخلاقیای انجام ندادیم. به عبارت دیگر، توافق بد نکردیم.
برای بیرون آوردن آمریکاییها از ایران نیز تلاش [زیادی] کردیم. حتی پس از توافق رئیسجمهور اوباما با ایران نیز رژیم این کشور همچنان آمریکاییهای بیشتری را گروگان میگرفت. یکی از این آمریکاییها «شییو وانگ» بود: دانشجوی دکترای دانشگاه پرینستون، با همسر و یک پسر خردسال، که سال ۲۰۱۶، وقتی برای تحقیقات دانشگاهی به ایران سفر کرده بود، توسط این کشور بازداشت شده بود. در یک مقطع، هجده روز او را در سلول انفرادی نگه داشته بودند. از آنجایی که ما، بر خلاف رویهی دولت قبلی آمریکا، از انجام توافقهای بد و پرداخت رشوه به ایران خودداری میکردیم، مذاکرات بر سر آزادی این افراد کار طاقتفرسایی بود. آنچه بر اضطرار اقدامات ما میافزود، آگاهی از این بود که آمریکاییها در شرایط اسفناکی در زندان بدنامِ اوین در تهران نگهداری میشوند.
تصویر هوایی از مجموعهی زندان «جزیرهی رایکرز» در شهر «نیویورکسیتی» در ایالت نیویورک. این زندان یکی از بزرگترین مراکز اصلاحوتربیت و رواندرمانی در جهان است و به عنوان یکی از بدترین زندانهای آمریکا نیز شناخته میشود. جزیرهی رایکرز با بودجهی سالیانهی ۸۶۰ میلیون دلار، ۹۰۰۰ افسر مدنی و ۱۵۰۰ کارمند دیگر دارد که هر سال از ۱۰۰,۰۰۰ ورودی جدید میزبانی میکنند. زندانداری در آمریکا بیشتر یک «صنعت» است تا کارزاری برای اصلاح و تربیت بزهکاران. کمیسیون اصلاحوتربیت نیویورک اخیراً تحقیقات دربارهی خودکشی دستکم ۹۰ زندانی در زندانهای ایالتی و محلی این ایالت بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ را به پایان رساند؛ به عبارت دیگر، به طور متوسط، حدوداً هر ۲۰ روز یک خودکشی.
با تمام این اوصاف، ما هرگز دست از سر ایرانیها برنداشتیم و نمایندههای سوئیسی ما در مذاکرات نیز متحدان فوقالعادهای برایمان بودند. دسامبر ۲۰۱۹ بالأخره توانستیم شییو را به خانه برگردانیم، و من از دیدن عکسهای او در حالی که پسرش را، پس از بیش از سه سال، در آغوش گرفته بود و لبخند میزد، حظ کردم. ما همچنین «مایکل وایت» کهنهسرباز نیروی دریایی آمریکا را، که به ناحق [در ایران] زندانی شده بود، به خانه آوردیم. این آمریکاییها به لطف کار صبورانهی «برایان هوک» [مشاور سیاستی ارشد پمپئو و نمایندهی ویژهی وزارت خارجهی آمریکا در امور ایران بین سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰]، «اد مکمولن» سفیر [وقت] ما در سوئیس، و بسیاری از قهرمانان گمنام دیگر، به آغوش خانوادههایشان بازگشتند. با این وجود، متأسفانه، گروگانهای آمریکایی دیگری هستند که همچنان در ایران به دام افتادهاند و تهران هنوز از آنها به عنوان ابزار دیپلماسی استفاده میکند.
در عین حال، متأسفانه، همهی تلاشهای ما برای نجات گروگانهای آمریکایی موفقیتآمیز نبودند. من هنوز برای «باب لوینسون» و خانوادهاش دعا میکنم؛ افرادی که برایشان عشق و تحسین زیادی قائلم. باب با دولت آمریکا در ارتباط بود؛ سال ۲۰۰۷ توسط سرویسهای اطلاعاتی ایران دستگیر شد؛ و سالها گروگان بود. ایرانیها از او به عنوان ابزار معامله استفاده میکردند؛ یا شاید هم فقط میخواستند ظلمی را که مشخصهی رژیمشان است، اعمال کنند. دولت آمریکا تا چند سال مطمئن نبود که آیا لوینسون هنوز زنده است یا نه. افسوس که دولت اوباما به عنوان بخشی از قرارداد ۴۰۰ میلیون دلاری آزادی گروگانهای آمریکایی به عنوان مقدمهی تکمیل برجام، دربارهی باب، یا حتی جسد او یا مدرک دیگری دربارهی مرگ او، هیچ درخواستی از ایرانیها نکرد. حتی اطلاعاتی دربارهی محل نگهداری او هم دریافت نکردند. این [توافق بر سر آزادی زندانیان]، توافق وحشتناکی بود که مقدمهای برای یک توافق بدتر بود.
سال ۲۰۲۰، نهایتاً بهاجبار به این نتیجه رسیدیم که باب تقریباً به طور قطع مرده است؛ نتیجهای که در تضاد با بیش از یک دهه دروغهای ایرانیها دربارهی وضعیت او بود. من طی سالهای حضورم در دولت، بارها با خانوادهی باب ملاقات کردم. این میهنپرستان فوقالعاده، افرادی مصمم و شایسته بودند؛ و طبیعتاً گاهی اوقات طاقتشان طاق میشد. با اجازهی آنها بارها دربارهی باب صحبت کردم. اگر میخواهید نمونهی بارز یک کشور خاورمیانهای را ببینید که هیچ ارزشی برای زندگی انسان قائل نیست، کافی است به جمهوری اسلامی و رفتار کاملاً غیرانسانیاش با باب لوینسون نگاه کنید.
«پاریس هیلتون» (راست) مدل، خواننده و بازیگر آمریکایی میگوید در نوجوانی او را به یک کانون اصلاح و تربیت فرستادهاند، اما آنجا «مأمورانِ مرد، دوش گرفتنم را تماشا میکردند؛ و با اسمهای رکیک من را صدا میزدند.» اگر میخواهید نمونهی بارز یک کشور را ببینید که ارزش زیادی برای زندگی انسانها قائل است(!)، کافی است به پروندههای آزار جنسی در آمریکا نگاه کنید؛ جایی که بسیاری از قربانیان به خاطر فشار روانی و ناامیدی از احقاق حقشان دست به خودکشی میزنند.
راحت است که بگوییم آمریکا باید هر بار که یک آمریکایی گروگان گرفته میشود، بهای خواستهشده [برای آزادی او] را بپردازد. هرچه باشد هدف اصلی سیاست خارجی، دفاع از جان آمریکاییهاست. با این حال، انجام این کار احتمالاً باعث انفجار در تعداد گروگانگیریها میشود و مشکل را بدتر میکند. همزمان که رهبران ما برای مذاکره بر سر آزادی بازداشتشدگان در خارج از کشور تلاش میکنند، ما باید هر روز برای بیگناهانی که توسط رژیمهای تروریستی گروگان گرفته شدهاند، دعا کنیم. دردی که آنها میکشند و رنجی که خانوادههایشان تحمل میکنند، اغلب غیرقابلبیان است. من متأسفم که نتوانستیم به مأموریتمان دربارهی همهی آنها عمل کنیم، اما خوشحالم که بسیاری از آنها را بدون انجام توافق بد به خانه بازگرداندیم.
«رابرت لوینسون» در عکسی متعلق به سال ۲۰۱۱ با کاغذی که به انگلیسی دستوپاشکسته روی آن نوشته شده: «این نتیجهی ۳۰ سال خدمت به آمریکاست.» اگرچه مقامات آمریکایی ایران را متهم به دستگیری لوینسون میکند، اما دولت ایران بارها دربارهی سرنوشت لوینسون اظهار بیاطلاعی کرده است. لوینسون سال ۲۰۰۷، به ادعای آمریکاییها، در جزیرهی کیش در ایران ناپدید شد. خبرگزاری آمریکایی «آسوشیتدپرس» بعدها گزارش داد که بر خلاف ادعای دولت آمریکا که میگفت لوینسون در زمان ناپدید شدنش هیچ ارتباطی با واشینگتن نداشته، لوینسون از طرف سیآیای برای جاسوسی از دولت ایران به این کشور سفر کرده بوده است. خانوادهی لوینسون سال ۲۰۲۰ به توصیهی دولت آمریکا اعلام کردند که اعتقاد دارند لوینسون در بازداشت دولت ایران جان باخته است.
[۱] Never Give an Inch: Fighting for the America I Love
[۲] ترامپ خودش را یک مذاکرهگر خبره و استاد دستیابی به توافقهای خوب معرفی میکرد و حتی کتابی تحت عنوان «ترامپ: هنر توافق» نیز نوشته، که در دوران ریاستجمهوریاش دستمایهی طنزپردازی منتقدان به سیاست خارجی او و خروج دولتش از توافقنامههای متعدد بینالمللی، از جمله برجام، شد.