ایران بازیگر قدرتمند درعرصه پهپادها
پهپادها(پرنده های هدایت پذیر از راه دور) با توجه به نوع، امکانات، تجهیزات و طراحی، قادرند مأموریت های متنوع اطلاعاتی، شناسایی، مراقبت و هدف یابی و جمع آوری الکترونیکی شنود، تهاجمی و انتحاری را با اولویت استفاده بهینه از امکانات و به خصوص منابع انسانی انجام دهند. به عبارت دیگر هواپیماهای بدون سرنشین از جمله تجهیزات پیشرفته عصر حاضر هستند که در جنگ های فعلی و آینده جایگاه ویژه ای دارند. به عنوان مثال در جنگ های اخیر قفقاز و اوکراین پهپادها نقش ویژه ای در مدیریت صحنه نبرد داشته اند. از طرفی با توجه به برتری تسلیحاتی و اطلاعاتی کشورهای قدرتمند و دشمنان جمهوری اسلامی ایران، جنگ های آینده قاعدتاً از نوع ناهمتراز بوده و پیروزی در آن ها، مستلزم به کارگیری خلاقیت نظامی و ابتکارهای تاکتیکی و استفاده از تجهیزات مناسب است؛ بنابراین استفاده ازتجهیزات و آرایه های مطلوب پهپادی، می تواند در نظام دفاعی جمهوری اسلامی ایران بسیار مؤثّر واقع شود و در نتیجه برای حفظ و تحکیم امنیت و اقتدار ملی موثر باشد.به منظور دستیابی به این مهم، تیرماه امسال ، اولین ناو دسته پهپادبر نیروی دریایی راهبردی ارتش متشکل از یگانهای شناور سطحی و زیرسطحی با حمل انواع پهپادهای رزمی، شناسایی و انهدامی در ناوگان جنوب نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با حضور فرمانده کل ارتش و فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش رونمایی شد. این موفقیت نیروی دریایی تنها یک ماه پس از ارائه گوشهای از توانمندی پهپادی ارتش در قالب پایگاه سری پهپادی ۳۱۳ به دست آمد. این توانمندی و برگزاری تمرین موفق ناودسته پهپادبر پیشرفته نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر فراز اقیانوسها که در لبه فناوری نظامی قرار گرفته ، مصداق روشنی از اقتدار مشروع و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است که برای کشورهای منطقه پیام آور عزت ملتها و همچنین تأمین امنیت جمعی بدون حضور نامشروع بیگانگان و کشورهای فرا منطقه ای است. پرواز انواع پهپادهای دریاپایه و عمودپرواز از عرشه یگانهای شناور سطحی و زیرسطحی برای نخستین بار و در شرایط اخیر برگ زرین دیگری از افتخارات نیروی دریایی راهبردی و ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود که اشراف اطلاعاتی و عملیاتی شناورها را تا صدها کیلومتر فراسوی مرزهای آبی میهن عزیزمان افزایش داده و عمق راهبردی و توان رزم پهپادی نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در پهنه آبهای آزاد و بینالمللی که وظیفه حراست از مرزها و اقتصاد دریایی را برعهده دارد، افزایش داده است. اقدام هوشمندانه ارتقای دانش پهپادی ارتش در شرایطی که منطقه غرب آسیا با حضور قدرت های فرامنطقه ای متلاطم شده و نیز حفظ ارتقای توان و آمادگی رزمی شبانه روزی و رشادتهای دلاورمردان و جان برکفان ارتش جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان و سربازان قابل توجه و به لحاظ راهبردی حائز اهمیت بسیار است.پس از این رونمایی ها بود که شاهد توجه و نگرانی های زیادی از سوی مسئولان و کارشناسان نظامی جهانی در رابطه با قدرت پهپادی ارتش جمهوری اسلامی ایران بودند و اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران با اتکا به توان یگانهای جدید پهپادی خود، به برتری هوایی محلی دست یافته تا جایی که مدعی شدند تهران در ارتباطات نظامی اش با مسکو به روسیه پهپاد صادر کرده است . این موارد نشان می دهد ارتش و دیگر نیروهای نظامی و دفاعی کشورمان در سالهای اخیر پیشرفتهای مستمر و چشمگیری در طراحی و تولید انواع پهپادها داشته و این تلاشها اکنون بسیار فراتر از منطقه گسترش یافته و ایران را به یک بازیگر مهم حوزه طراحی و ساخت پهپادها تبدیل کرده است.رزمایش اخیر نشان می دهد که هم اینک ارتش جمهوری اسلامی ایران با قدرت شبکه محور، تاکتیک پذیر، مدرن و ویرانگر پهپادهای بومی خود نقش جدی در مقابله و حذف تهدید ها علیه میهن عزیزمان دارد . دانش و تخصصی که با تکیه بر جوانان گام دومی ارتش بهدست آمده و کشور ما را به صادرکننده پهپاد در جهان تبدیل کرده است. از سوی دیگر با نزدیک شدن به توافق هسته ای و احیای برجام که بر اساس شنیده ها یکی از بخش هایش لغو تحریم های تسلیحاتی آمریکا علیه ایران است، این امکان وجود دارد که بازارهای نظامی جدیدی برای فروش پهپادهای ایرانی که نام و آوازه خوبی در دنیا پیدا کرده اند نیز ایجاد شود. چنین رزمایش گسترده و موفقی می تواند به نمایشگاهی برای عرضه این دستاورد راهبردی نظامی ایران به شمار آید .
به آمریکا اجازه ندهید خرش از پُل بگذرد!(یادداشت روز)
۱- گفتهاند - و پسندیده نیز هست- که «تَسْقُطُ الْآدَابُ بَیْنَ الْأحْبَابِ... در میان دوستان، آداب دست و پا گیر (رودربایستیها) برداشته میشود». وجیزه پیشروی با این نگاه نوشته شده است و هشدار دلسوزانهای است به دستاندرکاران مذاکرات هستهای کشورمان با این انگیزه که در مذاکرات پیشروی و توافقی که گفته میشود با آن فاصله چندانی نداریم، از ترفندهای حریف برحذر باشند و مخصوصاً پس از حضور مقتدرانه و شایسته تحسینی که تاکنون در جریان مذاکرات داشتهاند تا آنجا که با تحقیر آمریکا به تیم آنها اجازه حضور در میز مذاکره را ندادند و ... خدای نخواسته به نقطه پیش از دور جدید مذاکرات و برجام سراسر خسارت باز نگردند. ۲- برجام برای آمریکا یک سند طلایی و برای کشورمان معاهدهای فاجعهبار و خسارت محض بوده است. نپرسید اگر چنین است چرا ترامپ از برجام خارج شد؟! پاسخ روشنتر از آن است که با کمترین ابهامی همراه باشد. اولاً: ترامپ به گفته خانم موگرینی بعد از تضمین(!) آقای روحانی مبنی بر این که ایران حتی در صورت خروج آمریکا از برجام نیز، در برجام باقی میماند! اقدام به خروج از برجام کرد. خانم فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) در مصاحبه با نشریه «پولیتیکو» میگوید «من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند و از آن خارج نشود»! ترامپ (بخوانید تمامیت آمریکا) با شناختی که از انفعال دولت قبل داشت در پی آن بود که ایران برای بازگشت آمریکا به برجام، امتیازات بیشتری به حریف واگذار کند! و برجامهای ۲ و ۳ و ... نیز شکل بگیرد! ولی مقامات بالادستی چنین اجازهای به دولت آقای روحانی ندادند و ترفند ترامپ به نتیجه نرسید. ثانیاً: هدف از مذاکرات منجر به برجام، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد، بلکه صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد! ثالثاً: اگر برجام خسارت محض نبوده و دستاوردی نیز داشته است، چرا دولتمردان آقای روحانی و سایر حامیان برجام تاکنون نتوانستهاند درباره دستاوردهای آن کمترین توضیحی بدهند و لااقل به یک یا دو نمونه از آن اشاره کنند؟! رابعاً: آیا اصرار آمریکا برای احیای برجام، نشانه اهمیت حیاتی برجام برای آمریکا و متحدانش نیست؟! ... صدها نمونه از اظهار نظر مقامات رسمی و مطرح آمریکایی، اروپایي و صهیونیستی را میتوان آدرس داد که بعد از امضای برجام، نه فقط کار برنامه هستهای ایران بلکه، کار نظام اسلامی ایران را تمام شده میدانستند و برای نظرات خود، دلایل و شواهد قابل قبولی نیز ارائه میکردند و... ۳- اکنون پرسش این است که آیا توافق جدید، احیای همان برجام با همان متن و محتواست؟ و یا در متن و محتوای آن تغییرات اساسی و بنیادین داده شده است؟! به عنوان مثال، و فقط چند نمونه؛ آیا پرونده PMD (ابعاد نظامی احتمالی در برنامههای هستهای) مختومه میشود؟ و اطلاعات مربوط به مراکز حساس نظامی کشورمان مانند گذشته در اختیار بازرسان آژانس (بخوانید جاسوسان موساد و سیا و MI6) قرار نخواهد گرفت؟! دو روز قبل آقای «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مصاحبه با سی ان ان، اعلام کرد که این پرونده مختومه نیست! و دیروز، بار دیگر در مصاحبه با شبکه P B S آمریکا تاکید کرد به بازرسیهای حداکثری از تاسیسات و مراکز (هستهای و نظامی) ایران نیاز داریم! گفتنی است، بازرسی از برنامه هستهای ایران، سختترین و گستردهترین سیستم بازرسی است که آژانس در دنیا اِعمال میکند! به گفته آقای دکتر اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان «صنعت هستهای ایران کمتر از ۲ درصد از ظرفیت هستهای جهان را در اختیار دارد اما ۲۵ درصد از بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران انجام شده است». آقای اسلامی در ادامه به نکتهای اشاره میکنند که شاهد این بخش از یادداشت پیشروی است. ایشان میگوید: «حاصل این همه سال اتهام و مذاکره تبدیل به سند برجام شده و آن را با هدف تخریب و از بین بردن زیرساختهای هستهای ایران آغاز کردهاند (نظر این کارشناس برجسته درباره برجام). آیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تحریمی گروههای تروریست! خارج میشود؟! دیروز آقای محمد مرندی گفت: «ماههاست که میگویم حذف سپاه پاسداران از FTO (فهرست ادعایی سازمانهای تروریستی خارجی) پیششرط نیست»! ایشان توضیح ندادند که «پیششرط» نیست؟ یا اصلاً در میان شرطها نیست؟! گفتنی است، دیروز فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در غرب آسیا (سنتکام) با صدور بیانیهای اعلام کرد «شب گذشته (4 فروند جنگنده ائتلاف آمریکایی با بمبهای هدایت شونده، 9 پایگاه مورد استفاده گروههای وابسته به سپاه پاسداران ایران در دیرالزور سوریه را بمباران کردند». اگر خدای نخواسته حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست گروههای تروریستی، در شرایط پیشنهادی ما نباشد! آمریکای تروریست میتواند حمله اخیر خود را به بهانه حمله به یک گروه تروریستی! توجیه کند! البته سخنگوی وزارت خارجه کشورمان ضمن محکوم کردن حمله آمریکا به مواضعی در خاک سوریه، هرگونه وابستگی شبهنظامیان این کشور به سپاه پاسداران را تکذیب کرده است. ولی جسارت آمریکا در اعلام حمله به سپاه، درخور تامل است! بندهای ۱ و ۲ از ماده ۴ معاهده NPT بر استفاده تمامی کشورهای عضو از ظرفیتها و امکانات صلحآمیز دانش و تکنولوژی هستهای و تبادل تجهیزات مربوطه تاکید ورزیده است. به عنوان مثال، در بند ۱ از ماده ۴ NPT آمده است «هيچ يك از مقررات پيمان حاضر به نحوي تعبير نخواهد گرديد كه به حقوق غيرقابل تفويض هر يك از دول طرف پيمان در راه توسعه تحقيقات و توليد و بهرهبرداري از انرژي هستهاي به منظورهاي صلحجويانه - بدون تبعيض و طبق مقررات مواد 1 و 2 پيمان حاضر لطمه وارد سازد». و در بند ۲ از همان ماده تصریح میکند «كليه دول طرف پيمان متعهد ميشوند مبادله هرچه وسيعتر تجهيزات و مواد اطلاعات علمي و تكنولوژيك را به منظور مصارف صلحجويانه انرژي هستهاي تسهيل نمايند و حق مشاركت در اين مبادلات را دارا ميباشند به علاوه طرفهاي پيمان كه قادر باشند بايد همچنين منفرداً يا به اتفاق ساير دول يا سازمانهاي بينالمللي- در توسعه بيشتر استفاده از انرژي هستهاي براي مقاصد صلحجويانه تشريك مساعي نمايند». سؤال این است که در توافق پیشروی، برنامه هستهای کشورمان از چه ظرفیتها و امکانات تحقیقاتی، تجهیزاتی و... برخوردار خواهد بود؟! آیا مانند برجام برنامه هستهای ایران به حالتی نزدیک به تعطیل کشیده میشود و تنها برای خالی نبودن عریضه! به نصب چند سانتریفیوژ از نسلهای کهنه، تعیین میزانی اندک برای اورانیوم غنیشده و سقفی کوتاه برای درصد غنیسازی و ... بسنده شده است؟! اگر اینگونه باشد که فاتحه برنامه هستهای کشورمان خوانده میشود و در حالی که بسیاری از کشورها برای بهرهگیری از انرژی صلحآمیز هستهای و سایر دستاوردهای آن به صف شدهاند، ایران اسلامی را از این امکان و ظرفیت تعیینکننده در صنعت و اقتصاد محروم کردهایم! در توافق احتمالی تکلیف تحریمها چه میشود؟! آیا همانگونه که انتظار میرفت و اعلام شده بود تمامی تحریمها لغو میشوند؟ اگر پاسخ منفی باشد -که امید است نباشد- باقی ماندن تحریمهای غیرهستهای که تماماً غیرقانونی نیز هست هیچ تغییری - تاکید میشود هیچ تغییری- در تحریمها پدید نخواهد آمد و تحریمهایی که احیاناً لغو شدهاند به بهانههای غیرهستهای باقی میمانند و... !! مگر چه تعداد از نزدیک به ۱۷۰۰ تحریم موجود هستهای است؟! این سؤال نیز مطرح است که ماجرای تضمین آمریکا در توافق پیشروی چگونه است؟ سخن از تضمین آمریکا مبنی بر اینکه از برجام خارج نشود! یک گزاره کاملاً انحرافی است زیرا برجام برای آمریکا یک سند طلایی است و هرگز از آن خارج نمیشود (به علت خروج ترامپ اشاره شد). آمریکا باید تضمین بدهد که به تعهداتش عمل میکند و تحریم جدیدی تحت هر عنوان دیگر وضع نمیکند. پاسخ ما به بدعهدی آمریکا باید در حوزه اختیارات خودمان باشد چرا که آمریکا نشان داده است به هیچ عهدی پایبند نیست و حتی از نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که تضمین برجام بود نیز امتناعی ندارد. ما میتوانیم و باید در صورت نقض عهد آمریکا، در مرحله اول تمام بازرسیهای آژانس را متوقف کنیم و در مرحله بعد با استناد به بند یک ماده ۱۰ NPT از این پیمان خارج شویم. ۴- در آخرین دقایقی که این وجیزه نوشته میشد، خبر رسید که آمریکا پاسخ خود به متن پیشنهادی را به ایران ارائه کرده است و سخنگوی وزارت خارجه کشورمان اعلام کرد که ایران بررسی پاسخ آمریکا را آغاز کرده است. تیم هستهای کشورمان که اقتدار و هوشمندی آنها در طول مذاکرات وین مثالزدنی بوده است به یقین با همان هوشمندی و اقتدار منافع ملی ایران اسلامی را پی میگیرند و چنانکه پاسخ آمریکا تامینکننده نظرات و خواسته قانونی کشورمان نباشد به آن تن نخواهند داد و بیتردید و برخلاف قبلیها به آمریکا اجازه نمیدهند خرش از پُل بگذرد و به ما بخندد! /حسین شریعتمداری
اشتباه بزرگ آمريکا در خاورميانه
یدالله کریمی پور
سال ها است از تهاجم ايالات متحده به عراق و فروپاشي و حذف رژيم بعث و صدام حسين مي گذرد. اين حمله از ديدگاه شاخص هاي ژئوپليتيک براي عراق دردآور بوده است. سهل است که بعدها معلوم شد، منافي اهداف منطقه اي آمريکا بوده است. تقريبا همه ژئوپوليتيسين هاي کارآمد درباره اشتباه استراتژيک آمريکا در حمله و حذف صدام از چند منظر هم نظرند. نخستين عنوان در اين خصوص حذف خاکريز بزرگ در منطقه بود. رژيم سکولار و البته مستبد صدام بعثي، خاکريزي بلند و استوار در برابر تروريست هاي بنيادگرا و برباد دهنده اي همچون القاعده و داعش بود. تا اين ديکتاتور بر سر قدرت بود، بنيادگرايان سلفي در پايگاه هاي هندوکش محصور و منزوي بودند. با سقوط خاکريز صدام بعثي، شرايط براي خيز تروريست ها مهيا شد و عملا آمريکا در منطقه خاورميانه با چالش هاي متعدد ديگري مواجه شد و هزينه هاي زيادي به دولت هاي اين کشور تحميل شد. از سوي ديگر محور يکپارچگي با اين اقدام آمريکا از بين رفت. هر چند سرشت عراق چند مليتي است و بهترين شيوه حکومتداري آن گونه اي نظام فدرال است ولي فروپاشي رژيم صدام پيش و بيش از آن که به عقلانيت و بلوغ سياسي منجر شود، موجبات جنگ و تنش داخلي بي پاياني را مهيا کرده است. در شمال کردها دولتي با خودمختاري گسترده و درواقع با استقلال دوفاکتو تشکيل داده اند. در جنوب نيز احزاب و قبايل شيعي، قدرت را در دست دارند ولي پراکنده و نسبت به هم کينه ورزهستند. در باختر نيز سني ها ساز خود را مي زنند و سياست هاي خاص خود را در آن منطقه به شکلي پيش مي برند. آن چه مشخص است، در دوران پس از صدام تا کنون، عراق فاقد يکپارچگي مردمي سرزميني شده و همواره مهياي جنگ داخلي بوده است که جاي جاي آن را تبديل به سفره اي باز براي همسايگان شده است. با حذف صدام بعثي، جاي جاي عراق ميدان و جولانگه کشورهاي همسايه شده است. ترکيه به بهانه پ ک ک و نيز ترکمن هاي کرکوک، ايران با انگيزه پشتيباني از شيعيان و ايجاد دالان ارتباطي با سوريه و لبنان، عربستان براي ايجاد موازنه با ايران و همگرايي با ملي گرايي عربي ، پس از حذف صدام، همواره بازيگري توانمند در عراق ناتوان بوده اند. مشخصا حمله آمريکا در سال 2003 به عراق نتايج نامطلوب فراواني داشته است که در ادامه مي توان به آشفتگي ممتد نهادينه شده در عراق اشاره کرد. در آن مقطع زماني حمله آمريکا در پي اشتباهي بزرگ انجام شد. وجود و احتمال توسعه جنگ افزارهاي هسته اي، اشتباه و بي بنيادي ادامه حمله و حضور، هدف توجيهي رئيسان جمهوري آمريکا را به شکلي تغيير داد که هنوز تبعات آن را مي توان مشاهده کرد. پس از آن ايجاد دموکراسي به عنوان جانشين استبداد صدامي با اما و اگرهايي همراه شد. بايد توجه داشت که با خروج نيروهاي آمريکايي، خبري از مردم سالاري نشد. سهل است که جنگ و درگيري ميان دولت زير کنترل شيعيان و سني هاي الانبار و منطقه مياني تکوين و اوج گرفت. سپس نوبت داعش فرا رسيد و اينک منازعه بين احزاب شيعي عملا کشور را تعطيل کرده است. کردها همچنان در پي تبديل خودمختاري گسترده خود به استقلال هستند. سني هاي منطقه مياني و باختري، که همه چيز را از دست داده اند، از هر چه موجبات بازگشت به گذشته است، استقبال مي کنند و شيعيان نيز که پس از قرن ها بغداد و قدرت سياسي ملي را در دست گرفته اند، در آتش منازعه بي پايان دروني مي سوزند. همين شرايط سبب شده است تا عراق با وجود اين که منابع طبيعي هنگفتي در اختيار دارد و صادرات چشم گيري در سال هاي اخير داشته است اما هنوز آن گونه که بايد و شايد به سمت توسعه حرکت کند که مشخصا ريشه اين امر در عدم توسعه يافتگي سياسي است. دقيقا اشتباه بزرگ آمريکا نيز در اين نقطه بود که براي خود تنش هاي جديدي ايجاد کرده است که به صورت کلي جايگاه اين کشور بزرگ در منطقه خاورميانه را به چالش کشيده و هر آن ممکن است که چين و يا ساير قدرت هاي بزرگ منطقه اي، جايگاه آمريکا را در منطقه گرفته و از اشتباه بزرگ آمريکا در خاورميانه به بهترين شکل استفاده کنند. اشتباهي که در اين منطقه حساس مي تواند تبعات چندجانبه و بلندمدتي در پي داشته باشد.