تسکین دردهای ما به دست توست. تویی که آمدنت همچون بهار است بر تن خشکیده درخت؛ تویی که حضورت باران نعمتها و دریای محبتهاست؛ای معنای حقیقی دلتنگی! از کجا بگویم و از چه بگویم که هر چه است به تو میرسد و در تو تمام میشود؛ همچون آب که به ساحل میرسد، ما را از تو جدایی نیست.
مولاجان، بیا و خوبی کن و ما را به نام خود بزن با همه کمیها و کاستیها؛ با همه خطاها و اشتباهات؛ با همه افراط و تفریطها؛ ما کسی جز شما را نمیشناسیم که دست مهربانش دست خوب و بد را بگیرد.
یا صاحبالزمان (عج)!ای قلب عالم امکان! بیا و گرد قدمهایت را توتیای چشمانمان قرار بده؛ بیا که نوای دلانگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم؛ بیا که این عالم صدای «اناالمهدی (عج)» تو را کم دارد. بیا که در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند.