همه انبیا آمدند تا با فراعنه و طواغیت زمان خودشان دستوپنجه نرم کنند. آیا این منطق قرآنی است که راه را برای زمامداران فاسد، عیاش و بُلهوس دوران اسلامی صاف کنند؟ بینی و بینالله آیا این پذیرفتنی است؟ چرا جهان اسلام قفل شده؟ این همه امکانات و منابع را چه کسانی قفل کردند؟ این زمامداران بُلهوس یزید صفت، شمر صفت، عیاش، نادان، بیدین و بیایمان بر تخت حکومت نشستهاند و شما (برخی مذاهب اسلامی) به مردم مظلوم مسلمان میگویید: اینها اولیالامر هستند و اطاعت از آنها واجب است؟ یعنی تمام انبیا آمدند، این همه خون دل خوردند، با طواغیت و فراعنه زمان خودشان مبارزه کردند و نبی اکرم (ص) آن همه زحمت کشیدند تا بعد چه شود؟ حضراتی که از خلفای بنیامیه و بنیعباس تا حال حاکم میشوند، اینها اولیالامر باشند و راه برای آنها هموار شود؟! آیا عقل سلیم رحمانی این را میپذیرد؟ درخواست میکنم بر روی آیه «إِنَّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرَّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ تجدید نظری کنید. مرحوم علامه میفرماید: حضرت ابراهیم (ع) درخواست کردند که از ذریهاش نیز امام قرار دهد. امتی که امام نور ندارد، عین جسد بیجان است که بهسرعت رو به تلاشی، پراکندگی و اضمحلال میرود.
امام نور، جان امت الهی و اسلامی است. اگر امام نور انتخاب نکنیم، گرفتار امامهای نار میشویم و پیوسته به تشدد و پراکندگی دچار میشویم. خداوند فرمود: «یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ یعنی عهد ولایت من تنها به کسانی میرسد که از ابتدا تا انتها پاک بودهاند و دامنشان آلوده به کفر، نفاق، شرک و معصیت نشده است. این آیات روشن قرآن است. بینی و بینالله، آیا این عاقلانه و حکیمانه است که بیایید تفسیر کنید که؛ اولیالامر، بن سلمان است، اولیالامر سیسی است، اولیالامر پادشاه اردن است؟ در حالیکه؛ در این روزگار واویلای غزه و جهان اسلام، آنها افتخار میکنند به همراهی با کفر جهانی!
اسلام ناب سیدالشهدا (ع) وارث تمام انبیای عظام از آدم تا خاتم است. این وارث بودن؛ یعنی راه حق نوری و الهی که خدای سبحان برای آدم و بنیآدم گشوده بود و انسانها را از ظلمات به نور مطلق «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» میرساند خداوند فرمود: «اللَّهُ أَعلَمُ حَیثُ یجعَلُ رِسالَتَهُ» اینکار دست خداست که باید مشخص کند امام نور امت چه کسی است. رسول خدا (ص) سرتاسر عمر مبارکشان خون دل خوردند تا این حقیقت را جا بیندازند. دو راه برای شناخت مذهب حق وجود دارد: نخست، آثار و میراث معنوی بزرگان این مکتب است. سخنان گهربار امیرالمؤمنین علی (ع) که حتی دشمنان ایشان از سر کینه کوشیدند تا فضائل ایشان را پنهان کنند، اما فضائل او شرق و غرب عالم را فراگرفته است. آن حضرت که فرمود: «وَ اهلل، ِلَوْ أعطیتُ األقالیم السبعة بما تحت أفْالکِها عَلى أن أعْصیَ اهللَ فی نَمْلَةٍ أسْلُبُها جُلْبَ شَعیرَة، ٍ ما فَعَلْتُ» بهخدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من دهند تا به اندازه گرفتن پوست جویی از دهان مورچهای بهخدا معصیت کنم، چنین نخواهم کرد. دوم، تربیتشدگان این مکتب هستند. چرا مذاهب دیگر نمیتوانند افرادی، چون امام امت (ره) و رهبر معظم انقلاب تربیت کنند؟ این مکتب، انسانهایی میپرورد که از من و انانیت رها شدهاند. تمام مصیبت کره زمین از این منمهاست. من شخصی، من خانوادگی، من جغرافیایی انقلاب اسلامی، مقدمه ظهور حضرت حجت (عج) است، بهشرط آنکه تشنگی برای حضور او فراگیر شود. اسلام ناب محمدی و عاشورایی، اسلامی است که نه تهدید در آن اثر میکند و نه تطمیع.