جمهوری اسلامی ایران، از نخستین روزهای پیروزی، با گستردهترین موج از دشمنیها، کارشکنیها و فشارهای داخلی و خارجی مواجه شد. از همان ابتدا، ساختارهای سلطه بینالمللی، با اجماع نسبی در برابر ایران صفآرایی کردند و از سوی دیگر نیز مخالفان داخلی، چه با ریشههای وابسته و چه با نارضایتیهای بومی، در کنار دشمنان خارجی قرار گرفتند. استمرار این فشارها باعث شد که جمهوری اسلامی ایران، هرگز نتواند در شرایطی عادی و بدون موانع خارجی از ظرفیتهای خود برای تحقق اهداف انقلابی بهرهبرداری کامل کند.
برای توضیح بهتر این وضعیت، میتوان جمهوری اسلامی را به سازمانی تشبیه کرد که وظایف آن بر اساس مجموعهای از قوانین مکتوب و روشن تعیین شده است. حال، تصور کنید این سازمان در دو وضعیت متفاوت قرار گیرد:
در وضعیت نخست، همهچیز طبیعی است. سازمان با هیچ تهدیدی مواجه نیست، هیچ مانعی بر سر راه او قرار ندارد و از منابع کافی برای تحقق اهداف برخوردار است. در چنین حالتی، سازمان صرفاً بر اساس قوانین مکتوب و پیشبینیشده عمل میکند و بهراحتی به اهداف خود میرسد. نیازی به انعطافپذیری، مصلحتسنجی یا تغییر مسیر ندارد.
اما در وضعیت دوم، سازمان با تهدیدات متعدد، کارشکنیهای داخلی، فشارهای بیرونی و محدودیتهای منابع مواجه است. دشمنان سازمان، دائماً صحنه را بهگونهای طراحی میکنند که اجرای عادی قوانین ممکن نباشد. در چنین شرایطی، اگر سازمان بر اجرای صرف و بدون انعطاف قوانین اصرار بورزد، به نتیجهای نمیرسد و چهبسا از هدف نهایی خود نیز باز بماند.
در این وضعیت دوم، سازمان ناگزیر است برای حفظ جهتگیری اصلی و رسیدن به هدف نهایی، گاهی برخی قوانین را موقتاً کنار بگذارد، از مسیرهای فرعی عبور کند، تصمیمات جایگزین اتخاذ کند و بهطور کلی انعطافپذیر و مبتنی بر مصلحت عمل کند. البته این انعطافپذیری به معنای عدول از هدف نیست، بلکه تلاش هوشمندانه برای عبور از موانع در مسیر تحقق همان هدف است.
جمهوری اسلامی ایران دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد. قوانینی روشن، آرمانهایی بلند و دستوراتی مشخص دارد، اما بهواسطه دشمنیهای گسترده و موانعی که اکثراً از اختیار او خارجاند، امکان اجرای کامل و مستقیم آن قوانین وجود ندارد. در نتیجه، نظام مجبور است با سنجش دقیق شرایط، با محاسبه ظرفیتها و محدودیتها، سناریوهایی را طراحی کند که هم هدف اصلی حفظ شود و هم امکان عبور از بحران فراهم شود. این سناریوسازی، همان چیزی است که در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی از آن با عنوان «مصلحت» یاد میشود.
در اینجا، مصلحتسنجی نه به معنای عقبنشینی از آرمانهاست، نه به معنای تسلیم در برابر فشارها؛ بلکه بخشی از عقلانیت انقلابی است.