اگر «سینما» را کلید پیشرفت کشور بدانیم، همانطور که رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۵ بر آن تأکید کردند، باید بپذیریم که این کلید زمانی کارکرد واقعی خود را پیدا میکند که به مثابه یک لوکوموتیو فرهنگی عمل کند. سینمای ملی، با تکیه بر قهرمانان و اسطورههای بومی، بازخوانی تاریخ پرفرازونشیب ایران و به تصویر کشیدن نیازهای معاصر جامعه، میتواند زمینهساز حرکت جمعی و اجتماعی به سمت اهداف بزرگتر شود. این نوع سینما، نه تنها سرگرمی تولید میکند، بلکه به مردم هویت، امید و حس تعلق میبخشد.
سینما ابزاری قدرتمند برای پیشبرد اهداف ملی و تمدنسازی است. در کشورهای پیشرو در صنعت فیلمسازی، مانند ایالات متحده، کرهجنوبی، فرانسه و هند، سینما نقش محوری در شکلدهی به هویت ملی، ترویج ارزشها و ترسیم مسیر حرکت اجتماعی ایفا میکند. این رویکرد که میتوان آن را «سینمای ملی» نامید، به تولید آثاری میانجامد که بازتابدهنده فرهنگ، آداب و رسوم، تحولات تاریخی و نیازهای اساسی جامعه هستند. فیلمهای آمریکایی با به تصویر کشیدن مفهوم «رؤیای آمریکایی»، سینمای هند با نمایش ارزشهای خانوادگی و فرهنگ غنی خود و سینمای کره جنوبی با بازخوانی تحولات اجتماعی و تاریخیاش، همگی نمونههای موفقی از این نوع سینما هستند.
در ایران با وجود ظرفیتهای فراوان و پیشرفتهای چشمگیر در حوزه تکنیک و نیروی انسانی، جای خالی این نوع سینما به شدت احساس میشود. سینمای ایران در سالهای اخیر، بیشتر به سمت تولید آثاری متمایل شده که یا بیارتباط با مسائل و دغدغههای روز جامعه هستند یا با هدف جلب توجه جشنوارههای خارجی و رویکردهای غیربومی ساخته میشوند. این جریان موجب شده است تا سینما از رسالت اصلی خود، یعنی کمک به ساخت تمدن نوین ایرانی ـ اسلامی فاصله بگیرد. آثار کمدی بیمحتوا و فیلمهای خنثی و سترون که فاقد هرگونه پیام عمیق و سازنده هستند، نمیتوانند در فرآیند پیچیده و حیاتی تمدنسازی نقشی ایفا کنند.
در حالی که جامعه به همافزایی فرهنگی و روایتهای قدرتمند نیاز دارد، سینمای ایران باید از این ظرفیت بالقوه خود برای ساختن آیندهای درخشان استفاده کند. بهره نگرفتن از این ابزار قدرتمند، نه تنها تمدنسازی را ناقص میگذارد، بلکه میتواند شکاف میان هنر و مردم را عمیقتر کند. بازگشت به رسالت تمدنساز سینما، امری حیاتی و اجتنابناپذیر است که میتواند سینمای ایران را از رکود و تکرار نجات داده و آن را به ابزاری مؤثر در خدمت جامعه تبدیل کند.
تحولات اخیر اجتماعی، سیاسی و منطقهای، فرآوری سینمای ملی را به یک ضرورت استراتژیک تبدیل کرده است. سینمایی که تصویرگر آرمانها، آلام و خاطرات و رؤیاهای دستهجمعی ملت ما باشد و هدفی جز ساخت ایران قدرتمند و منسجم نداشته باشد.
اما این مهم نیازمند سیاستگذاری قوی از سوی نهادها، اندیشمندان، هنرمندان و سینماگرهای برتر کشورمان است که در پی آن ریلگذاری صورت بگیرد و قطار هنر هفتم به سمت افقی روشن حرکت کند. انفعال در مدیریت و سیاستگذاری و رفتارهای باری به هر جهت و از همه خسارتبارتر، کنار گذاشتن آرمانگرایی و غلظت در منفعتطلبی و مادیگرایی در تولید آثار، مانع از طلوع و درخشش سینمای ملی در آسمان فرهنگ و هنر کشورمان است.