برجام، نه یک کلمه کم اما چند کلمه زیاد!
کیهان: در هنگام سفر جناب آقای ظریف به آمریکا، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه ایشان پیشنهاد کرده در صورت لغو تحریمهای آمریکا، ایران پروتکل الحاقی را بهصورت دائم تصویب خواهد کرد. ایشان بعد از انتشار این خبر در مصاحبه با یک شبکه آمریکایی اظهار داشت: «چیزی که من پیشنهاد دادم این بود که اگر آقای ترامپ در این موضوع جدی است که توافق حاصله را به تأیید کنگره میرساند، یک پیشبینی در توافق برجام وجود دارد که در سال ۲۰۲۳ ایران، پروتکل الحاقی را- که از ما میخواهد همه تأسیسات خود را برای همیشه تحت نظارت سازمان ملل متحد قرار دهیم- به تصویب برساند. ترامپ گفته که نگران بند غروب آفتاب و مدت توافق [برجام] است؛ اما در صورت تصویب پروتکل الحاقی در مجلس، نظارتها برای همیشه ماندگار خواهد بود؛ نه حتی برای ۱۰۰ سال، بلکه بهطور دائمی خواهد بود. البته این اقدام، نیازمند این است که آمریکا تحریمهای خود را از طریق تصویب کنگره برای همیشه لغو کند.» البته ظاهراً این توضیح برای افکار عمومی کافی نبوده و در نشست خبری سخنگوی محترم وزارت خارجه در روز دوشنبه 7 مردادماه از ایشان سؤال شد: «آقای ظریف پیشنهادی برای آمادگی ایران جهت امضای پروتکل الحاقی دادند که در رسانههای آمریکا برداشتهای مفصلی شد. دلیل این پیشنهاد چه بود؟ آیا سیگنالی برای انجام مذاکره است؟» و آقای موسوی پاسخ دادند: «من این پیشنهاد را تأیید میکنم؛ اما آمادگی برای مذاکره را نه. تاکنون سیگنالی برای انجام مذاکره و پایبندی به آن از طرف آمریکا دیده نشده. دکتر [ظریف] برای شکستن فضا مطرح کردند. اگر آنها واقعاً میخواهند گام مثبتی بردارند طبق برجام در سال 2023 پروتکل الحاقی در مجلس ما تصویب میشود و آنها هم همه تحریمها را باید لغو کنند و ایشان گفتند بهجای اینکه سال 2023 انجام شود الان صورت گیرد که همانطور که پیشبینی میشد از سوی آنها مورد موافقت قرار نگرفت.»
همه بازندگان شلیک ۷ خرداد
خراسان: حکم قصاص محمد علی نجفی بهرغم دوستان اصلاحطلبش صادر شد. اصلاحطلبان از شخصی مأموریت داشتند تا دوستشان را به هر طریقی شده است، از مهلکه نجات دهند که البته کار خداپسندانه و معقولی است، چون خداوند اجازه رضایت مقتول را داده و به آن سفارشهم کرده است، اما یک بخش کار اشکال داشت، اینکه «بههرطریقی» این کار انجام شود!
همین اشکال موجب شد که رسانههای اصلاحطلب از همان اول در قتل، شبهه وارد کنند. البته اولین واکنش به خاطر شوک وارده از دستشان در رفت و خیلی ساده و واقعی و تمیز نوشتند که نجفی، استاد را کشت و نامهای هم نوشت که چرا کشتم و به قم و قبرستانی که پدرو پدربزرگش مدفون بودند، رفت و سپس به تهران بازگشت و خودش را به پلیس معرفی کرد. اما از روز بعد داستان را عوض کردند: «میترا، پرستو بود»، «میترا مهدورالدم بود»، «نجفی قاتل نیست و قتل را به گردن گرفته است»، «نفر سومی در مهلکه بوده است»، «شلیکها عمدی نبوده است.»
در این میان ضدونقیضگویی هم غوغا میکرد. برخی اصلاحطلبان اول برای خود طلب عاقبت به خیری میکردند و سپس میگفتند که به دوستانشان تذکر داده بودند که نجفی نباید شهردار شود! خب اگر قاتل نبوده دیگر چرا نباید شهردار میشده است؟!
مدتی گذشت تا موعد دادگاه رسید. دو روز پیش از جلسه دوم دادگاه از یک مقام مطلع قضایی شنیدم اولیای دم مقتول، حاضرند رضایت بدهند و این را به نماینده اصلاحطلبان که از طرف رئیسشان با آنها دیدار داشته است، گفتهاند، مشروط به اینکه نجفی در دادگاه رسماً بگوید که میترا نه مهدورالدم بوده و نه پرستو. البته مبلغی هم جابهجا میشود.
با تعجب در روز دادگاه مشاهده شد که همین طور شد! نجفی تأکید کرد که هیچگاه نگفته است همسر دومش مهدورالدم بوده است و گفت راضی نبوده است نامهای که برای خانوادهاش نوشته و در آن اشاره کرده که میترا با امنیتیها همکاری میکرده است، انتشار عمومی پیدا کند.
آخرین دفاعیات نجفی هم بیشتر علیه وکیل خودش بود که هنوز سعی میکرد قضیه را جور دیگری جلوه دهد! چون نجفی گفت قصد قتل نداشته است و از خانواده مقتول و خداوند طلب بخشش میکند.
البته فقط اصلاحطلبان نبودند که در قضیه نجفی بد عمل کردند، تلویزیون نیز ناشیگری و دستپاچگی کرد. پلیس هم کمی در دام تلویزیون افتاد-آنجا که اسلحه قاتل را به دست خبرنگار تلویزیون داد تا او مقابل چشم جهان، گلولههایش را بشمارد! -و فضای مجازی خیلی زیاد و خبرگزاریهای رسمی تا قسمتی. شاید همگی این بد عمل کردنها به این خاطر بود که در شلیک یک معاون سابق رئیسجمهور و شهردار سابق پایتخت به یک زن جوان، بیتجربه و بدون سابقه بودیم!
شخصاً آرزو میکنم تلاشهای دوستان آقای نجفی بهثمر بنشیند و بتوانند رضایت بگیرند. این به توصیه خداوند نزدیکتر است. اما ماجرای این قتل و تلاشهایی که آدمهای سیاسی و روزنامهها و وکلا برای پوشاندن حقیقت کردند، زنگ خطری است برای ما که بدانیم وقتی برای وکیل حقوقی و سیاستمدار و روزنامهنگار، «حقیقت» بیارزش شود، آسیب آن در امور مهمه مملکت یعنی سقوط تا آخر «مجاز»!
دستاوردهای فصل جدید مقاومت
وطن امروز: راهبرد مقاومت در ایران یک مسأله دفعی یا خلقالساعه نیست. این استراتژی همزاد تاریخی انقلاب اسلامی است و در ساختار نظام جمهوری اسلامی نهادین شده است. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، اجرای این راهبرد از سوی ساختارهای متولی آن درون نظام و همچنین نوع نگاه به مقوله مقاومت، البته فراز و نشیب داشته اما هرگز تعطیل نشده است. بتدریج و با گذشت زمان، بویژه بر اثر تحولات پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا و خروج آمریکا از برجام، راهبرد مقاومت تکامل و بلوغ بیشتری پیدا کرده و اکنون نسخهای از آن در حال اجراست که از حیث پیچیدگی، دقت، اثرگذاری و فراگیری فاصلهای معنادار با نسخههای اجرا شده در گذشته دارد.
مردم ایران ظرف 3 ماه گذشته نسخه جدیدی از این راهبرد را مشاهده کردهاند که نسبت به آنچه پیشتر اجرا شده دارای ویژگیهای کاملا متمایزی است و نتایجی هم که به بار آورده و تغییراتی که در معادلات راهبردی ایجاد کرده، در حال رقم زدن صحنه جدیدی است که تقریبا میتوان گفت هیچ یک از بازیگرانی که درگیر موضوع هستند، ابعاد آن را تا این حد پیشبینی نمیکردند.
برخی از ویژگیهای متمایزکننده این استراتژی که در واقع با مصوبه 18 اردیبهشت شورای عالی امنیت ملی آغاز شده چنین است:
1- این راهبرد یک راهبرد همهجانبه است که تمام ارکان قدرت ملی ایران را درگیر کرده است. همانطور که راهبرد فشار حداکثری آمریکا به ایران یک راهبرد همهجانبه بوده، استراتژی پاسخدهی به آن هم همهجانبه طرحریزی شده و دشمن در حال دریافت ضرباتی است که تنوع بیسابقهای دارد. در واقع این موضوع قطعی است که آمریکاییها هرگز تصور نمیکردند ایران بتواند در زمانی کوتاه و با طراحی یک راهبرد کاملا فشرده، ارکان قدرت ملی خود را به نحوی چنین یکپارچه تبدیل به اهرمهای فشار به آمریکا کرده و طبق یک نقشه پیچیده-که اجزای آن مکمل یکدیگرند- به کار بگیرد.
2- ویژگی دوم این راهبرد این است که ابتکار عمل در صحنه را کاملا در اختیار ایران قرار داده و دشمن را با غافلگیریهای پی در پی مواجه کرده است. در این راهبرد جدید، ایران از وضعیت پیشبینیپذیری که قبلا در آن قرار داشت تقریبا به طور کامل خارج شده و عدم تقارن و پیشبینیناپذیری در رفتار خود را به جایی رسانده که اساسا طرف مقابل قادر به تدوین یک راهبرد واکنشی موثر نیست.
نواصولگرایی و انتخابات مجلس
صبح نو: نواصولگرایی، انتخابات مجلس آینده را فرصتی برای نوسازی در كمیت و كیفیت سیاست در ایران میداند. سیاست جدا از بعد لابی و قدرت باید از طریق جامعه و مردم مدیریت شود. جامعهگرایی در جریانی انقلابی منجر به ارتقای كیفیت سیاست در ایران خواهد شد. همچنین جوانگرایی علاوه بر تاثیرات كمی در بخش كیفی هم ثمرات فراوان خواهد داشت. از همین رو جریان نواصولگرا اصل خود را برای همكاری با جریانهای سیاسی بر ارتقای كمی و كیفی سیاست بنا نهاده است. بخش عمده ارتقای كیفی به توانایی شناخت مشكل و حل آن در سطح سیاستگذاری، اجرا و نظارت مربوط میشود. فراتر از كلیگویی و شعار، سطح كلان مجلس باید متشكل از نیروهای معتقد به حل مشكلات سیستم با توانایی و ظرفیت موجود باشد. بخش بزرگی از این توانایی در جوانان فرهیخته و پرانرژی وجود دارد كه بعد از بیانیه گام دوم رهبری، جان و انرژی مضاعفی گرفتهاند. از همین رو این جریان اهتمام خود را بر شایستهسالاری و جوانگرایی قرار میدهد و با گرایشهای انحصارجو و تنگنظر در سیاست مخالف است. اینگونه است كه این جریان تلاش میكند با نوسازی و اصلاح در قالب تشكلهای همسو و اصولگرا فضای ائتلاف را موجب اقبال جامعه به این جریان كند. انتخابات پایان سال ٩٨ فرصتی برای نوسازی جریان، ارتقای سیاست و نو شدن عرصه تقنینی است.
اقدامات حسابشده سپاه ایران در خلیجفارس
خبرگزاری فارس: در روزهای اخیر دو سفر بسیار مهم که میتواند آینده تحولات منطقه را در زمینه بحران در روابط میان ایران و آمریکا تعیین کند و نقش مهمی در کاهش تنش و برقراری صلح و ثبات در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه داشته باشد، رخ داد؛ نخستین مورد سفر سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران به منطقه بوکمال در حومه دیرالزور در مرزهای میان سوریه و عراق بود که در آنجا با تعدادی از فرماندهان میدانی گروههای مورد حمایت ایران دیدار کرد.
دومین دیدار مهم، سفر یوسف بنعلوی، وزیر امور خارجه عمان به تهران بود. وزیر امور خارجه عمان در سفر به تهران دیدارهایی با مقامات ارشد ایران ازجمله حسن روحانی، رییسجمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران انجام داد. در این میان گفته میشود که بنعلوی در مأموریت دیپلماتیک خود حامل پیامهای دوگانه آمریکا و انگلیس برای خروج از بحرانهای منطقه بود.
مشاور امور نظامی آیتالله خامنهای، رهبر ایران تأکید میکند که ایران هیچ تمایلی برای مذاکره با آمریکا - آن هم در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ - ندارد؛ موضوعی که باعث شد تفسیرها از سخنان رهبر ایران درباره پاسخ به توقیف نفتکش ایرانی در جبلالطارق رنگ واقعیت پیدا کند؛ پاسخی که ایران داد و از میان تصاویر مشاهده شده، چیزی شبیه به فیلمهای هالیوودی بود.
ایران پهپاد آمریکایی را که حریم هوایی این کشور را نقض کرده بود، ساقط کرد و تصاویرش منتشر شد، ولی همه منتظر تصاویر ادعای مطرحشده از سوی ترامپ درباره ساقطکردن پهپاد ایرانی هستند. در عرصه دیپلماتیک مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا برای اینکه آبروی ازدسترفته آمریکا را حفظ کند، به طور علنی از آمادگی خود برای سفر به تهران و دیدار با مسوولان ارشد ایرانی خبر داد تا به ادعای خود بتوانند به راهحل مسالمتآمیزی دست یابند؛ موضوعی که آشکارا وجود حالتی از ناامیدی و سرخوردگی را در دولت کنونی آمریکا و رییسجمهوری آن نشان میدهد. با این وجود، اقدام به ظاهر قهرمانانه آمریکا تأثیری بر سیاستهای پیشرونده ایران ندارد و ایران همچنان بر تهدید خود که «اگر هیچ توافقی به دست نیاید، ایران به مرحله قبل از توافقات هستهای بازخواهد گشت» پافشاری میکند.
شاید ترامپ در ابتدای برخوردها فریادی بزند چرا که فردی مغرور است اما رخدادها و رفتارهای اخیرش که درباره ونزوئلا یا کره شمالی رخ داد، نشان داد که اعتماد چندانی به گفتار یا رفتارهای او نیست. از این رو بود که مادورو با وجود دخالت آمریکا در امور داخلی ونزوئلا در کاراکاس قویتر شده و خان گوایدو کودتاچی شکست خورد و کیم جونگ اون با ادامه فعالیتهای نظامی خود در کرهشمالی به تجربیات بیشتر موشکی دست یافت و سخنان و تهدیدات ترامپ را تاب نیاورد.