صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  سبک زندگی اسلامی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۶۹۴۳
این روزها شبکه های مجازی پر شده است از تصاویر و فیلم‌های جذاب کودکان. اما این سکه دو رو دارد. در پس این جذابیت کودک کار پنهان شده است بله کودک کار! از این کودکان چنین یاد می‌شود، چرا که اسباب درآمدزایی والدین و شرکت‌های تبلیغاتی شده‌اند.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی / شهناز سلطانی
لباس ها و سر و وضع بچه ها انگار همیشه شیک و مرتب است. اتاق و تخت بچه ها هم همین طور. پر از رنگ و جذابیت . اگر تصویر و فیلمی از بچه ها در قسمت‌های دیگر خانه مثل هال و آشپزخانه و حیاط هم دیده می شود وضع به همین منوال است. همه چیز تا اندازه زیادی چشم نواز است و دلفریب. آن قدر دلفریب که بر حال و احوال شان غبطه می‌خورید. این وصف حال یکی از صفحات اینستاگرامی است که یک مادر از دخترهای دوقلوهای دوساله اش منتشر می‌کند. صفحه ای که هزاران دنبال کننده دارد و همچنان بر تعداد آنها افزوده می‌شود. اما غافل از این که نمی‌دانیم پشت این همه چشم نوازی چه چیزهایی نهفته است.
این روزها شبکه های مجازی پر شده است از تصاویر و فیلم‌های جذاب کودکان. اما این سکه دو رو دارد. در پس این جذابیت کودک کار پنهان شده است  بله کودک کار! از این کودکان چنین یاد می‌شود، چرا که اسباب درآمدزایی والدین و شرکت‌های تبلیغاتی شده‌اند.
بنابراین همه چیز حساب شده پیش می‌رود و ما بی‌خبریم. بابت اتاق های کودکان، لباس‌های آنها، اثاثیه زندگی شان و عکاسی که آنها را به تصویر می‌کشد کم هزینه نمی‌شود. به هر حال در دنیای پیچیده و محاسبه گر امروز باید برای برد، مهره‌ها خوب چیده شود. اینجا هم قرار بر همین است. برنامه ریزی شده درآمدی حاصل شود پس در چیدمان باید نهایت دقت را کرد که البته موفق هم عمل می‌کنند.
در این صفحات هر از گاهی نه آن قدر که به قول معروف تابلو شود مادر از لباس‌های بچه‌ها تعریف و تمجید می‌کند. یا برند تخت بچه‌ها به تصویر کشیده می‌شود یا مادر در کنار بچه‌ها نشسته و چای می‌نوشد و تبلیغ آن را می کند آن چنان که انگار نوشیدن یک فنجان از این چای، همه خستگی های زندگی را از جانش به در می کند!
به هر حال بسیاری از ما نمی‌دانیم که تبلیغات شکل و شمایلش را تغییر داده و با شبکه های اجتماعی و مجازی همسویی پیدا کرده است و نمونه روشن آن همین ابزار قرار دادن کودکان برای کسب درآمدهای بیشتر است. اگر کمی تامل کنیم و دقیق شویم می‌دانیم که قرار دادن کودک در موقعیتی که ما می خواهیم چه قدر سخت است و زمان بر. لباسی را باید تن او کنیم که نمی‌خواهد و با آن راحت نیست. او را مثل یک مدل در وضعیتی بنشانیم که با ذات پر تحرک کودک ناسازگار است. بنابراین کودک را با ناراحتی رو به رو می کنیم تا آنچنان که مطلوب ماست از او فیلم و عکس بگیریم و منتشر کنیم و دنبال کننده جذب کنیم تا کالای مورد نظرمان تبلیغ شود و به درآمد برسیم! اما گاهی نمی‌دانیم که ما به عنوان والدین کودک که باید حافظ حقوق او باشیم در واقع با این کار حقوق او را زیر پا می‌گذاریم. این حق اوست که رها و به دور از تنش و اجبار زندگی کودکانه داشته باشد. شاید او دوست ندارد در معرض نمایش و تبلیغ قرار بگیرد. برخی از کودکان که در بیش از یک دهه گذشته قربانی اولین شبکه های مجازی شده اند و اکنون به سن قانونی رسیده اند در برخی کشورهای غربی علیه والدین خود به دادگاه شکایت کرده اند. چه بسا کودکان امروز ما هم فردا این شکایت را خواهند داشت.
شاید بسیاری از ما گمان کنیم خوب حالا مگر چه اشکالی دارد چند فیلم و عکس بامزه و در شرایط مختلف از نوزاد و کودک‌مان منتشر کنیم و دیگران هم لذت ببرند. با این فرض که از دنیای تبلیغات به وسیله کودک هم بی‌خبریم. اما واقعیت این است که ما نه تنها حقوق کودک مان را نادیده گرفته ایم که از قدرت ابزار رسانه  هم بی‌خبریم. سواد رسانه ای این جا به کمک ما می‌آید. اگر بدانیم در صفحه ای که در اصل زندگی غیر واقعی کودکان به تصویر کشیده می‌شود چه خبر است حداقل دیگر ما به خیل مشتاقان آن صفحه نمی‌افزاییم و به حقوق پایمال شده کودکی می‌اندیشیم که او را و شخصیت و خواسته های او را نادیده گرفته اند.
 
  
نام:
ایمیل:
نظر: