امام با قبول ولی عهدی، دست به حرکتی میزند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است و آن برملا کردن داعیهی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست.
یازدهم ذیالقعده مصادف است با میلاد پرسرسعادت امام هشتم که وجود ذیجودشان نعمتی است بزرگ بر ایران اسلامی. هرچند در ایام کرونای امسال دلهای مشتاقان حضرتش در تب و تاب دیدار معشوق خویش میتپد و از زیارت بارگاه منورشان محروم، ولی به رسم ادب از دور عرض سلام و ارادتی عرض میکنیم بر آن سلطان سریر ارتضاء و میگوییم:
گر چه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی»
در متن پیش رو به بیان ویژگیهای امام هشتم و نعمت وجود مبارکشان بر ملت ایران از زبان رهبر معظم انقلاب میپردازیم.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با خادمان آستان قدس رضوی در ۱۳۶۷/۹/۱۷ میفرمایند: «حقاً و انصافاً خدمت آستان مقدس امام هشتم علیهالسّلام وقتى با شرایط و شئون ویژهى آن انجام بگیرد، از بزرگترین ارزشها و بزرگترین افتخارات است و امروز چنین چیزى میسور است و وجود دارد، بنده هم افتخار مىکنم اگر چه به نام و نه به عمل جزء شما هستم و مشرف به خدمت این آستان قدسم ... حقیقتاً شیرینترین لحظات براى بنده، آن لحظاتى است که به آستان قدس مشرف مىشوم.»
برکات بینظیر زندگانی امام رضا (ع)
رهبر انقلاب در رهنمودهایشان در مورد زندگانی و مبارزات پر نور و برکت امام رضا روشنگری نمودهاند. ایشان تصویر کلی زندگی و امامت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را چنین روایت میفرمایند:
«عمر مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است - یعنى از سال ۱۴۸ که سال شهادت امام صادق (علیهالسّلام) است تا سال ۲۰۳- تمام زندگى این بزرگوار با همهى این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونى که میشود براى آن ذکر کرد و تصویر کرد، در همین مدّت عمر نسبتاً کوتاه انجام گرفته است. از این مدّت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تأثیرى که در واقعیّت دنیاى اسلام گذاشت و به گسترش و عمقى که به معناى حقیقى اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبى است، یک دریاى عمیقى است.... بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علىّبنموسىالرّضا است، وقتى شما نگاه میکنید، مىبینید که همان تفکّر ولایت اهلبیت و پیوستگى به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشى در دنیاى اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنىعبّاس از مواجههى با آن عاجز است؛ این را علىّبنموسىالرّضا انجام داده.» ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
معظم له در دوران ریاستجمهوری باز در مورد برکات زندگی و امامت حضرت رضا (ع) خاطرنشان کردهاند: «بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه به سلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوهی تقیهآمیز شگفتآوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد.... امام هشتم در این دوران همان مبارزهی درازمدت اهلبیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته، با همان جهتگیری و همان اهداف ادامه میداده است.» ۱۸/۰۵/۱۳۶۳
پذیرش اجباری ولایتعهدی، شاهکار امامت حضرت رضا (ع)
قبول ولایتعهدی با شرایط خاص، پدیده بینظیر و شاهکار امامت حضرت رضا (ع) است.
رهبر انقلاب در دوران ریاستجمهوری در پیام به کنگرهی علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا علیهالسّلام در ۱۸ مرداد ۱۳۶۳ این موضوع را تحلیل و موشکافی نمودند.
در این پیام آمده است: «ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علیبنموسیالرضا در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهانی سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.»
رهبر انقلاب در ادامه شش تدبیر امام رضا (ع) در برابر توطئه و خدعه ولایتعهدی مأمون را بصورت مفصل تشریح نمودند که چکیده آن چنین است:
«۱- هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پرکرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میکند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همهی گوشها رساند....
۲- هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علیبنموسیالرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است.... امام از هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن میرساند....
۳- با این همه علیبنموسیالرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد.... امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهراً از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار میبود چهرهای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است....
۴-، اما بهرهبرداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهمتر است؛ امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی میزند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است و آن برملا کردن داعیهی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمیگرفت، آن را به گوش همه رساند.
مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است، نامهی جوامع الشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضلبنسهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیزبنمسلم کرده است، قصائد فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده و برخی از آن مانند قصیدهی دعبل و ابونواس همیشه در شمار قصائد برجستهی عربی به شمار رفته است، نمایشگر این موفقیت عظیم امام است.
در آن سال در مدینه و شاید در بسیاری از آفاق اسلامی هنگامی که خبر ولایتعهدی علیبنموسیالرضا رسید در خطبه فضائل اهل بیت بر زبان رانده شد....
۵- در حالی که مأمون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدایی را در نهایت وسیلهای برای قطع رابطهی معنوی و عاطفی میان امام و مردم میخواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد....
۶- نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دورانهای عمر خود را در کوههای صعبالعبور و آبادیهای دوردست و با سختی و دشواری میگذراندند با حمایت امام علیبنموسیالرضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند.»
آثار و برکات عظیم ولایتعهدی صوری امام رضا (ع)
آثار و برکات عظیمِ اقدامات هوشمندانه امام رضا (ع) در کسوت ولایتعهدی صوری که رهبر انقلاب در این پیام بازگو نمودند: «یک سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است؛ مأمون علیبنموسی را از امکانات و حرمت بی حد و مرز برخوردار کرده است، اما همه میدانند که این ولیعهد عالی مقام در هیچ یک از کارهای دولتی یا حکومتی دخالت نمیکند و به میل خود از هر آنچه به دستگاه خلافت مربوط میشود روگردان است و همه میدانند که او ولیعهدی را به همین شرط که به هیچ کار دست نزند قبول کرده است. مأمون چه در متن فرمان ولایتعهدی و چه در گفتهها و اظهارات دیگر او را به فضل و تقوا و نسب رفیع و مقام علمی منیع ستوده است و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و جمعی به همین اندازه هم او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان یک چهره درخور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایستهی خلافت که از خلیفه به سال و علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگتر و شایستهتر است شناختهاند.
مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علیبنموسی مایهی امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است، در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علیبنموسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آنکه مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. اینجا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و ... به همان شیوهای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند.» 40