با شروع انقلاب و تغییر نگرش نسبت به زنان، این قشر توانستند حضور پررنگی در عرصه اجتماع و سیاست پیدا کنند. امام خمینی در همان ابتدا نگاه سنتی نسبت به زن را منسوخ دانسته و زمینه رهایی زنان از باورهای غلط را مهیا کرد تا زنان با شناخت ارزش واقعی خویش تواناییهای خود را در عرصههای مختلف به خصوص عرصه مبارزه با تفکرات غلط، سنتهای بیپایه و اساس و دیدگاه کالایی به زن، به نمایش بگذارند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز فرصتهای خوبی برای زنان در عرصههای مختلف، در نظر گرفت و جایگاه شایسته آنان را به جامعه معرفی کرد.
مردمی بودن انقلاب اسلامی مهمترین خصلت آن بوده است، و از آنجایی که زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دادند، انقلاب اسلامی زمینه را برای حضور گسترده و مؤثر زنان فراهم کرد.
امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب در سخنان خود ضمن اشاره به حضور زنان در تظاهرات خیابانی آنان را به عنوان پیشروان نهضت اسلامی قلمداد کردند و فرمودند: « ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند مردان را. خودشان صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است، که میتواند یک قدرت شیطانی را بشکند.»
از حضور در فعالیتهای سیاسی زنان در ابتدای انقلاب که بگذریم، چیزی که در مورد این قشر بیشتر اهمیت دارد، حضور زنان پس از پیروزی انقلاب در عرصههای مختلف بود. در زمانی که بعضی از علما و روحانیون تاکید داشتند که هنوز هم نگاه سنتی نسبت به زن وجود داشته باشد، رهبر انقلاب اسلامی یعنی امام خمینی حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی سیاسی، فرهنگی و هنری را جزو وظایف آنان دانسته و بر فعالیت آنها در چارچوب قانون و حفظ شئونات، تاکید داشتند.
قطعاً هر چه که حضور زنان در اجتماع فعالتر و مؤثرتر باشد، کشور پیشرفتهتر و توسعه یافتهتر خواهد شد، اما به طور مسلم میزان نقش و مشارکت زنان درجامعه تا حد زیادی وابسته به برخورد و نگرش جامعه به زن میباشد.
اگرچه در زمان حکومت شاه بر ایران فعالیت زنان رواج پیدا کرده بود، اما این فعالیتها فقط شامل قشر خاصی از زنان بود و همه آنان را در بر نمیگرفت. اما با وقوع انقلاب اسلامی دیدگاه جدیدی در میان مردم ایران و سایر کشورها رواج یافت که دین اسلام و مذهبی بودن مانع از فعالیتهای متنوع در جامعه نخواهد شد و چه بسا نیاز است تا زنان حضور خود را پررنگتر کنند، تا کسی آنان را جزء اقشار ضعیف جامعه حساب نکند.
این اندیشه در سطح ابتدایی، خود را در راهپیماییها، انتخابات، فعالیتهای بسیج و حضور در جنگ نشان داد و در سطح بالاتر مثل نمایندگی مجلس شورای اسلامی، سهیم بودن در بخش مجریه سیاسی و خدمات اداری، ملی و بینالمللی و همچنین همکاری با قوه قضائیه به اوج رسید.
یکی دیگر از عرصههایی که زنان به خوبی در آن نقش خود را ایفا کردند، حضور در دوران جنگ است. زنان سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ و برخی وظایف دیگر را بردوش میکشیدند. اگر چه به دست گرفتن اسلحه و محافظت از مهمات، تخلیه کمکهای مردمی، حضور در جبهه به عنوان پرستار و پزشک و... هم می پرداختند.
با پیروزی انقلاب و تدوین قانون اساسی زنان بیشتر مورد توجه قرار گرفتند تا بتوانند حق قانونی خود را احیا کنند و خود را از تبعیض رها سازند.
قانون اساسی که برگرفته از دین مقدس اسلام بود علاوه بر این که در اصول متعدد به حقوق برابر و وظایف زن و مرد اشاره میکند، حتی درمواردی نیز با توجه به آسیب پذیری زنان در قبال برخی موقعیتها لزوم حمایت از آنان را مقرر میدارد و دولت را مسئول تأمین حقوق همه جانبه افراد اعم از زن و مرد، ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون میداند و هرگونه تبعیض و عدم تساوی بر مبنای جنسیت را که در واقع ایجاد کننده زمینه برای بروز خشونت با تمامی انواع آن علیه زنان میشود، نفی میکند.
تبعیض علیه زنان، به معنی هرگونه تمایز، محدودیت یا محدودیت ناشی از جنسیت است که از لحاظ تساوی حقوق زن و مرد و صرف نظر از وضعیت تأهل، منظور از آن آسیب رساندن یا تضعیف این قشر میباشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به همین مسأله در اصول متعدد به برابری حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی زن و مرد اشاره میکند. حتی درماده 2 قانون انتخاب خبرگان، هیچگونه اشارهای به جنسیت نامزدهای انتخاباتی نشده است ولی یکی از شرایط اجتهاد ذکر شده است که از دید برخی مرد بودن را به ذهن متبادر مینماید که البته اینگونه نیست
با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ، زنان وظیفه خود را در طول دوران جنگ به نحو مطلوب انجام دادند و در عرصه سیاسی نیز مشارکت آنان در سطح توده و نخبگان افزایش یافت و مهمتر فرصت های برابری است که قانون اساسی در اختیار زنان قرار داده است که بتوانند در مناصب بالای مملکتی از جمله حضور در مجلس خبرگان، شورای نگهبان و... جمهوری به ایفای نقش بپردازند.
واقعیت این است که در عصر حاضر بخش قابل ملاحظهای از زنان کشور که از حضور در فعالیتهای اجتماعی دوری میجستند و فضای فرهنگی را مناسب حال خود نمییافتند، اینک آماده ابراز وجود شدهاند و میتوانند درصورت وجود زمینههای مساعد برای فعالیت، با حفظ موازین اسلامی در امور مورد علاقهشان فعال بشوند و دولت نیز بنا به خواسته قانون اساسی میتواند از آنها به عنوان یک نیروی سیاسی بالقوه برای فعالیت در سیاستهای رسمی خویش بهره جوید.