صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۲۸۹۵۹

روزنامه کیهان **

انقلابی عمل کردن کلید حل مشکلات!/ سید محمدسعید مدنی

۱- در روز حفر خندق «عمر بن خطاب هم در منطقه کوه بنی‌عُبید

با تیشه کار می‌کرد تیشه او به سنگ سختی برخورد کرد که پیامبر(ص) تیشه را از او گرفتند. وقتی که اولین ضربت را زدند برقی از آن سنگ به جانب یمن پرید. سپس ضربه دیگری زدند و برقی از سنگ به جانب شام پرید. ضربه سوم را که زدند برقی به سوی خاور(ایران) جهید؛ و هنگام ضربه سوم سنگ شکست... و هر دفعه که پیامبر(ص) به آن سنگ ضربه می‌زدند سلمان به سنگ نگاه می‌کرد و جهش برق را می‌دید. او به پیامبر(ص) گفت: ‌ای رسول خدا، هر دفعه که تیشه می‌زدید از زیر آن برقی می‌درخشید. پیامبر فرمودند: مگر آن را دیدی؟ گفت: آری. پیامبر فرمود در ضربه اول کاخ‌های شام در نظرم پدید آمد، و در ضربه دوم کاخ‌های یمن را دیدم، و در ضربه سوم کاخ سپید خسرو را در مدائن دیدم... اینها علامات فتوحاتی است که پس از من خداوند برای شما خواهد گشود،‌ ای سلمان، شام فتح خواهد شد. و هرقل به دورترین نقطه کشورش خواهد ‌گریخت و شما بر شام پیروز خواهید شد... و یمن را هم خواهید گشود، و خاور هم برای شما فتح خواهد شد و خسرو

پس از فتح کشورش کشته خواهد شد. سلمان می‌گوید: همه اینها را من در عمر خود دیدم...»(محمد بن عمر واقدی، مغازی، ص۳۳۷)

۲- حکومت عقب‌مانده و سست‌عنصر قاجار و رژیم وابسته و دست‌نشانده استعمار پهلوی، ایران را به بیگانه فروخته و ایرانی را برخلاف واقعیات غیرقابل انکار و کتمان تاریخ جامع صفات رذیله می‌دانستند که از قوه ابتکار و هوش و خلاقیت برخوردار نیست تا آنجا که از ساختن لولهنگ(نوعی آفتابه!) هم عاجز است. تئوریسین‌های غربزده این حکومت‌ها سخت اعتقاد داشتند و چنین القا می‌کردند این ملت برای جبران عقب‌ماندگی، و آدم شدن و مرد و زن روز شدن باید به گذشته و افتخارات علمی ‌و فرهنگی و تاریخی و... حتی اعتقادات خود پشت کند و همه آنها را به موزه بسپارد و در عوض سعی کند «غرب» را کعبه اعتقادی و الگوی فکری و فرهنگی و سبک زندگی خود قرار دهد و سعی کند تا آنجا که توان و لیاقت! دارد از فرق سر

تا ناخن پا «غربی» شود.

۳- انقلاب اسلامی، «بعثت دوباره» است. نقطه پایانی است بر شلتاق استبداد داخلی و کرّ و فرّ استعمار خارجی و هر آنچه موجب عقب‌ماندگی این ملک و ملت می‌شود. انقلابِ «ما می‌توانیم» است نهضتی به رهبری مردی از سلاله رسول‌الله(ص) است برای تداوم نهضت جهانی و انسانی اسلام و بیدار ساختن و به حرکت در آوردن ملتی برای احیاء‌ گذشته درخشان تاریخی خود و ایجاد و برپا داشتن تمدن اسلامی اما این‌بار بر پایه مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السلام). انقلابی که هرچه از نسخه‌های وارداتی و تقلیدی دور می‌شود و به ارزش‌های فرهنگی عقلایی و به آرمان‌های امکان‌پذیر اعتقادی پایبندی نشان می‌دهد به تحکیم و استقلال و آزادی این کشور تاریخی و حرکت شتابنده‌تر ملت ایران در مسیر پیشرفت و سرافرازی. و به حرکت در مسیر پیشرفت ملت ایران منجر می‌شود و در همان حال، آتش خشم و کینه دشمنانی که از همان لحظه پیروزی انقلاب شرارت و خباثت خود را علیه آن آغاز کردند، شعله‌ورتر می‌سازد دشمنانی از جنس همان افراد شرور و جریانات فاسد و طبقات مستکبر که علیه نهضت پیامبر اسلام و همه پیامبران الهی و مصلحان راستین تاریخ صف‌آرایی و مانع‌تراشی می‌کردند. به گفته رهبر انقلاب «امروز هم نظام اسلامی که در تبلیغات جبهه مستکبران، اسلام سیاسی خوانده می‌شود آماج همه‌گونه حمله و توطئه است

چرا که توانسته برای تحقق حکمرانی الهی، حکومت تشکیل و به ملت بزرگ ایران هویت دینی و اسلامی‌ دهد.»

۴- اخیرا «گرت پورتر» مورخ مشهور و تحلیلگر مسائل امنیتی در آمریکا گفته است «ایران ۲۰۲۱ ایرانی نیست که آمریکا در سال‌های گذشته با آن رو‌به‌رو بوده است». چندی پیش نیز نخست‌وزیر

رژیم صهیونیستی اعلام خطر کرد که باید جلوی ایران را گرفت چرا که در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری تمام‌عیار است و...

این تازه از نتایج سحر است و آغاز راهی طولانی است. با همه دشمنی‌ها و شرارت‌های بیرونی و شیطنت‌ها و کم‌کاری‌ها و غلط‌کاری‌های عمد و غیرعمد داخلی حالا به جایی رسیده‌ایم که علاوه بر دوست، زبان تحسین دشمنان را هم گشوده است. پیشینه 42 ساله انقلاب به روشنی ثابت می‌کند هر جا انقلابی عمل کرده‌ایم موفقیت و پیروزی به همراه داشته‌ایم و هرجا غیر از این بوده با پیامدها و اتفاقاتی که هرگز در شأن این ملت سرفراز انقلابی نیست مواجه بوده‌ایم. تنگناهای معیشتی، گرانی‌های بی‌مهار، صف‌های طولانی مرغ و روغن که این روزها شاهد آن هستیم نتیجه رفتارهای غیرانقلابی است.

۵- سیاست‌ورزی خیالی و نظریه‌پردازی غیرعقلایی آن است که فرق آرمان‌گرایی و رؤیابافی را نمی‌داند و لذا یا ناخواسته و

تحت تأثیر القائات دشمنان یا از سرخستگی و بی‌انگیزگی و یا بدتر از همه کاملاً آگاهانه و مغرضانه و طبق هماهنگی و خواست بدخواهان این سرزمین، آرمان‌گرایی را مترادف خیالبافی می‌داند و ‌آن را دلیل اصلی مخالفت‌های قدرت‌های سلطه‌گر و دشمنان قسم‌خورده این آب و خاک و این مکتب و آیین می‌دانند و مانع بزرگ حل مشکلات عدیده مردم می‌داند؛ غافل از آنکه تمام ملت‌های پیشرو و تمدن‌های بزرگ عالم «آرمان‌گرا» بوده و در پس تحقق آرمان‌های ملی و اعتقادی و تاریخی خود گام‌های بلند و موفق برداشته‌اند و این فقط ملت‌های مسخ‌شده تحت سلطه استعمارگران هستند که آرمان و هدفی جز زنده ماندن به هر قیمت ندارند. رؤیابافی سیاسی آن است که آمریکا را کدخدای جهان بداند که برای «آب خوردن» هم محتاج اوییم و از او باید اجازه بگیریم. کشورداری غیرعقلایی و خیالی آن است که به جای تکیه به نیروی عظیم ملت و استفاده بهینه از دارایی‌های مادی و طبیعی و زیرزمینی این مملکت راه آبادی و جبران عقب‌ماندگی‌های تحمیلی را در «نرمال» شدن و کنار آمدن با قدرت‌هایی که مسبب همه بدبختی‌های تاریخی این ملت و علت‌العلل بسیاری از گرفتاری‌های فرهنگی و اقتصادی این مردم هستند، ببیند. ‌اشکالی اگر هست آنجاست که به صاحبان امثال چنین تفکراتی اجازه داده می‌شود تا سطح بالاترین مقام‌های اجرایی کشور صعود کنند و با استفاده از فرصتی که همین ساختارها برای آنها به وجود آورده‌اند به آن حمله کنند. بنابراین اگر قرار است ‌ترمزی کشیده شود باید ‌ترمز این جریانات متوهم و مأیوس را کشید!

۶- آنچه از نظر عده‌ای که اعتماد به نفس از دست داده‌اند، خواب و خیال تلقی می‌شود، آرمان تاریخی یک ملت است که قرن‌ها به‌دنبال تحقق آن بوده و با استبداد داخلی و استعمار خارجی جنگیده و... علی‌رغم توفیق‌هایی هم که داشته و گام‌های رو به جلویی که

(مثلا در ماجرای قیام مشروطیت و یا نهضت ملی‌ شدن نفت) برداشته در بزنگاه‌های حساس از سوی همین جریانات واداده و وابسته خنجر را در پشت خود احساس کرده است. اما البته این‌بار در انقلاب اسلامی داستان فرق می‌کند، ملت ایران با کسب تجربه‌های تلخ و شیرین و عبرت گرفتن از آزمون‌های گذشته اعتقاد تام و تمام پیدا کرده است که تنها راه نجات اسلام است و بازگشت به اسلام تنها راه نجات واقعی است. راهی که استعمار سخت از آن می‌ترسد و سال‌ها و بلکه حداقل یکی دو قرن است که تمام تلاش و توان و سرمایه سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی خود را به کار گرفته که هر چقدر می‌توانند ایران و اسلام را از یکدیگر جدا کنند.علت اصلی دشمنی او هم با مردم ایران همین است که برخلاف هدف و خواسته او به اسلام بازگشت کرده و موجب بیداری و منبع الهام مسلمانان جهان شده است. این همان راهی است که عناصر هویت‌باخته و آدم‌ها و جریانات پشیمان از گذشته انقلابی خود آن را سیاست خیالی و کشورداری غیرعقلایی می‌دانند و می‌نامند. اما این راهی است که خداوند در قرآن به مومنان وعده داده است که اولاً رفتنی است و ثانیاً بشارت داده که هر کس برای خشنودی خدا جهاد کند خداوند آن راه‌ها را به آنها نشان خواهد داد

«الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». در این مسیر الهی و کاملاً عقلایی که عزت و استقلال فردای بهتر این ملت رشید و شایسته را نوید می‌دهد باید اصل «تواصی» را فراموش نکرد و با بصیرت و آگاهی پیش رفت و در برابر مشکلات داخلی و شرارت‌ها و بمباران تبلیغاتی خارجی صبر و استقامت ورزید و هرگز نومید نشد که خداوند در سوره روم چنین به مومنان صبور و مقاوم «پیام امید» داده است

«فاصبر، ان وعدالله حق و لایستخفنک الذین لایوقنون».

*********************************

روزنامه وطن امروز **

ژئوپلیتیک جنگ؛ راهبرد غرب در جنوب غرب آسیا/محمدرضا جوفار*

کشورهای جنوب غرب آسیا به طور کلی وارثان تجزیه ۲ امپراتوری ایران و عثمانی هستند که نقش استعمار روس، انگلیس و فرانسه در خلق کشورهای عربی منطقه و تحمیل رژیم صهیونیستی در قلب جهان اسلام انکار‌ناپذیر است. امروز نیز اهمیت این منطقه بر کسی پوشیده نیست و علت حضور نیروهای نظامی کشورهای خارج از منطقه یا پایگاه‌های نظامی متعدد در منطقه، می‌تواند همین امر باشد. غرب آسیا به لحاظ اهمیتی که دارد از دیرباز همواره مورد توجه قدرت‌های بزرگ بوده است. موقعیت استراتژیک، اهمیت اقتصادی به علت وجود ذخایر عظیم نفت و اورانیوم و استعداد این منطقه برای خرید کالاهای مصرفی، این منطقه را به عرصه رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل کرده است. از این جهت این منطقه بشدت تحت تاثیر رفتار قدرت‌های بزرگ و سیاست‌های بین‌المللی قرار داشته است. مداخله قدرت‌های بزرگ در حوزه ژئوپلیتیک غرب آسیا، یکی از اصلی‌ترین دلایل بحران در این حوزه جغرافیایی است زیرا غرب آسیا در مرکز ثقل سیاسی و اقتصادی جهان واقع شده و محل تلاقی و به هم رسیدن آسیا، اروپا و آفریقا و به عبارت دیگر نقطه کانونی سیاسی-اقتصادی از قدیم است. از دیگر عوامل علاقه‌مندی قدرت‌های جهانی به منطقه، عمق استراتژیک منطقه، اهمیت روزافزون خلیج‌فارس و تنگه استراتژیک هرمز در معادلات امنیت جهانی و محل برخورد منافع بازیگران بزرگ است. مداخله قدرت‌های بزرگ در این حوزه ژئوپلیتیک مدت‌هاست زمینه ایجاد بحران و گسترش آن در این منطقه را فراهم کرده که ابزارهای این مداخله که در قالب‌ها و روش‌های مختلف صورت گرفته، تشنج‌آفرین بوده است. در غرب آسیا مداخله اروپایی‌ها بیشترین تاثیر را روی نقشه سیاسی منطقه داشته است. با مداخله اروپاییان عراق، اردن، لبنان، سوریه و رژیم صهیونیستی به ‌وجود آمدند. این دولت‌ها همه به نحوی از شرایط جغرافیایی، دولت‌های نامساعد هستند و با واقعیات جغرافیایی سازگاری ندارند. این مساله موجب شده است غرب آسیا و شمال آفریقا بیش از هر جای دیگر دنیا صحنه منازعات باشد.

بروز انقلاب‌های اجتماعی- سیاسی چند سال گذشته در یمن، مصر، سودان و... و ایجاد بلوکی از دولت‌های تولید‌کننده نفت با منافع مشترک اقتصادی می‌تواند به افزایش قیمت نفت و وارد آمدن ضربات اقتصادی مهلک بر پیکره نظام سرمایه‌داری به شمار آید. غرب آسیا و شمال آفریقا در گذشته و حال صحنه دائمی یک مبارزه بین قدرت‌های بین‌المللی بوده، نقش‌آفرینی این قدرت‌ها در کنار نقش عوامل داخلی و منطقه‌ای با توجه به مسائلی مانند اهمیت نفت و انرژی، نفوذ استراتژیک و بازارهای اقتصادی غرب آسیا و شمال آفریقا حائز اهمیت است. این قدرت‌ها به ۲ صورت در منازعات و بحران‌ها نقش‌آفرینی داشته‌اند. نخست، دولت و کشورسازی و ترسیم مرزهای سرزمینی کشورهای منطقه که به دوران استعمار برمی‌گردد و ریشه بسیاری از بحران‌های منطقه بوده است و دوم، دخالت در مسائل منطقه، رقابت با یکدیگر و حمایت از طرفی در منازعات و بحران‌ها که منافع کشورهای غربی را تامین می‌کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ضربه‌ای بزرگ بر منافع حیاتی آمریکا و غرب در منطقه وارد آمد و بزرگ‌ترین متحد این کشورها در قامت نیرویی مستقل در مقابل آنها ایستاد. تبدیل این نمونه به الگوی ملت‌های منطقه و نیز روندهای فزاینده آموزشی و ارتباطات در کشورهای اسلامی، موجب تقویت تدریجی این جوامع شد تا جایی که بیم تغییر رژیم‌های خودکامه و شکل‌گیری بلوکی مستقل از کشورهای تولید‌کننده نفت، قوت گرفت. آمریکا و غرب برای مقابله با تهدیدات علیه منافع خود در غرب آسیا پس از دهه نخست 2000 طرح‌های گوناگونی را به آزمون گذاشت و در آخرین تلاش به دنبال معماری جدید امنیتی در منطقه غرب آسیا بود که ابتدا طرح «خاورمیانه بزرگ» را مطرح کرد و بعد از آن هم با کمک القاعده و داعش به دنبال آن بوده است. تسلط بر منطقه غرب آسیا می‌تواند رقبای جهانی و منطقه‌ای آمریکا مانند اروپا و چین را تحت کنترل آمریکا قرار دهد. علاوه بر این، اهمیت اسرائیل در سیاست‌های آمریکا به حدی است که نظریه‌پردازان ژئوپلیتیک مانند «میرشمایر» و «والت» معتقدند تعهد به اسرائیل هدایت‌کننده عمده سیاست آمریکا در غرب آسیاست. با توجه به اهمیت راهبردی غرب آسیا برای حفظ هژمونی آمریکا، هر گونه تغییر و تحول سیاسی در منطقه از اهمیت فوق‌العاده‌ای برای این کشور برخوردار است. استراتژیست‌های آمریکایی بخوبی آگاهند دستیابی به منابع خلیج‌فارس و تسلط بر این منطقه جهان، ضامن پایایی برتری هر قدرتی در سطح بین‌المللی خواهد بود. از این رو است که باید گفت آن دسته از تحلیلگران که «نگاه به شرق آمریکا» را معادل خروج این کشور از غرب آسیا می‌دانند، دچار خطای استراتژیک هستند. به طور خلاصه باید گفت اتخاذ راهبرد موازنه دور از کرانه که آمریکا را از مداخله در تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای برحذر می‌دارد، برخلاف آنچه به غلط بیان می‌شود که آمریکا در این چارچوب تا حدی از حضور فیزیکی و نظامی خود در مناطقی مثل غرب آسیا می‌کاهد اما در واقع افزایش نفوذ و تاثیرگذاری سیاسی- امنیتی آمریکا بر نظم منطقه را در‌پی دارد. این راهبرد با استفاده از نیروهای نیابتی و همچنین ایجاد ترتیباتی با حمایت و عدم حمایت از متحدان در بخش‌های مختلف به منظور مقابله با سیطره یک قدرت منطقه‌ای بر هر منطقه است.

* کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی

*********************************

روزنامه خراسان**

چشمی که به بهانه درست کردن ابرو، آسیب دید!/مهدی حسن زاده

 امروز شورای عالی بورس درباره دامنه نوسان تصمیم گیری می کند. دامنه نوسانی که یک ماه قبل از مثبت 5 و منفی 5 به مثبت 6 و منفی 2 تغییر کرد. به طور خلاصه دامنه نوسان به تغییر قیمت سهام در یک روز و تغییر رقم شاخص کل در یک روز بر می گردد. به این معنا که بورس اجازه افت قیمت  یا افزایش آن را خارج از رقم تعیین شده در یک روز نمی دهد. دامنه نوسان اساسا پدیده ای است که در کمتر بورسی دیده می شود. شگفت این که دامنه نوسان نامتقارن شبیه آن چه که در یک ماه اخیر در بورس اعمال شد در هیچ کشوری اعمال نشده است. در حقیقت آن چه که موجب شد متولیان بازار سراغ دامنه نوسان نامتقارن بروند، تلاش برای مهار ریزش بازار پس از رشد چند برابری آن طی چند ماه بود. بورس طی سال اخیر با رشد 4 برابری شاخص کل طی پنج ماه نخست سال از حدود 500 هزار به 2 میلیون واحد رسید. اگرچه به دلیل رشد قیمت ارز و تورم، افزایش شاخص کل بورس متناسب با آن رشد قابل توجیه بود ولی رشد به وقوع پیوسته به مراتب بیش از جهش نرخ ارز و رشد تورم بود و در نتیجه حباب شکل گرفته از اواخر مرداد به تدریج تخلیه شد. با این حال برای مهار ریزش بیشتر شاخص کل، اقدامی منحصر به فرد طراحی شد که البته تبعات نامناسبی هم داشت که از جمله آن قفل شدن بسیاری از نمادها در صف فروش و پایین آمدن نقد شوندگی بازار بود.

اجازه دهید به چند روز قبل برگردیم. رئیس کل بانک مرکزی در نشست با مدیران بانکی اعلام کرد: «بانک مرکزی در حد توان خود از بازار سرمایه حمایت کرده که بخشی از تشدید رشد نقدینگی هم از آن سرچشمه گرفته است و حتی بانک مرکزی در سیاست های پولی خود به دلیل برخی ملاحظات از جمله بازار سرمایه از افزایش نرخ سود پرهیز کرده است.» در حقیقت گفته همتی به این معناست که باید نرخ سود بانکی را افزایش می دادیم، اما به دلیل شرایط بورس افزایش ندادیم. این در حالی است که در شرایط صعود شتابان تورم و رشد 2 برابری پول به نسبت شبه پول (پول شامل وجوه نقد دست مردم و حساب های جاری و شبه پول به معنای حساب های مدت دار است) که نشان دهنده سرگردان شدن نقدینگی است، پیشنهاد عمده کارشناسان افزایش نرخ سود بانکی است تا بتوان نقدینگی سرگردان را مهار کرد.

این دو اتفاق یعنی دامنه نوسان نامتقارن و کاهش نقدشوندگی بازار و از آن مهم تر، از کار انداختن ابزار مهم مهار تورم، یعنی افزایش نرخ سود بانکی، نشان می دهد که به جای این که بازار سرمایه خود را با سیاست های کلان اقتصادی و منطق علمی مطابقت دهد، سیاست های کلان دارد خودش را با شرایط بازار تطبیق می دهد. این در حالی است که بازار سرمایه بخشی از پازل کلان اقتصاد ایران است و هرگونه تصمیم غلط در ماه های گذشته برای فراخواندن شتابان مردم به بورس و تماشاچی بودن در روزهای حبابی بازار توسط مسئولان وزارت اقتصاد و متولیان اصلی دولت، نباید از جیب منافع کلان 85 میلیون ایرانی جبران شود و بانک مرکزی که وظیفه اش مهار تورم  است، در استفاده از ابزارهای لازم در این زمینه از قبیل افزایش نرخ سود بانکی، دچار محدودیت شود  یا متولیان وزارت اقتصاد به بهانه جلوگیری از سقوط بیشتر شاخص کل، منطق معمول بازار و نقدشوندگی آن را زیر پا بگذارند.

بحث این است که نباید اشتباهات، ولو اشتباهات هولناکی که درباره بورس انجام شد با اشتباهات دیگر جبران شود. اتفاقات ماه های اخیر نشان داد که نمی توان با ترفندهای مختلف از جمله تزریق از منابع صندوق توسعه ملی و دامنه نوسان نامتقارن، جلوی ریزش بیشتر بورس را گرفت. بلکه این ترفندها و حمایت از بازار به بهانه مخالفت با افزایش نرخ سود بانکی، موجب می شود تا ابزارهای سایر سیاست گذاران اقتصادی از کار بیفتد. به عبارت دیگر نباید برای درست کردن ابرو، چشم را کور کنیم. تجربه ماه های اخیر نشان داد که اقتصاد دستور بردار نیست و بازار خیلی فراتر از منطق دامنه نوسان نامتقارن  یا مخالفت با افزایش نرخ سود بانکی عمل می کند.

*********************************

روزنامه ایران **

لزوم همیاری عمومی در تأمین حق بر مسکن/لعیا جنیدی

معاون حقوقی رئیس جمهوری

حق بر مسکن از جمله حقوق اساسی مردم ایران است که در بند 12 اصل 3 و اصل 31 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است. به موجب این اصل: «داشتن‏ مسکن‏ متناسب‏ با نیاز، حق‏ هر فرد و خانواده‏ ایرانی است‏. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعایت‏ اولویت‏ برای‏ آنها که‏ نیازمندترند به‏‌خصوص روستانشینان‏ و کارگران‏ زمینه‏ اجرای‏ این‏ اصل‏ را فراهم‏ کند.» در ماده 73 منشور حقوق شهروندی نیز بار دیگر بر این حق اساسی تأکید شده است:«حق شهروندان است که از مسکن ایمن و متناسب با نیاز خود و خانواده‌شان بهره‌مند شوند. دولت بر اساس نیاز و با رعایت اولویت و امکانات زمینه استیفای این حق را فراهم می‌نماید.» در آستانه سال جدید و فرا رسیدن نوروز معمولاً تقاضا برای خرید و بویژه اجاره مسکن افزایش می‌یابد. دولت‌ها در چند دهه گذشته در مقام تأمین حق بر مسکن از طرق مختلف اعم از تلاش برای ایحاد اشتغال و اقدام برای پرداخت حقوق و متناسب‌سازی حقوق با تورم، انجام طرح‌های مختلف ساخت مسکن، اعطای وام مسکن و مانند آن به عنوان رویه معمول تلاش کرده‌اند.

ولی در شرایط خاص اقتصادی در برخی مقاطع زمانی مانند شرایط تحریم‌های سنگین و شیوع کرونا و آثار آن در کاهش رونق اقتصادی تلاش مضاعفی برای تأمین این حق اساسی و شهروندی لازم بوده و هست. با همین هدف، دولت دوازدهم اقداماتی گاه فراتر از رویه مرسوم انجام داده تا تکالیف مقرر در قانون اساسی به این منظور را در مقابل مردم در حد ممکن ایفا کرده باشد. به عنوان مثال، دولت با تصویب طرح جدید در خصوص اعطای تسهیلات برای تأمین ودیعه مسکن، افزایش قابل توجه وام مسکن، طرح‌های جدید ساخت و عرضه مسکن، افزایش چند برابری وام ازدواج که بخش مهمی از آن معمولاً برای تأمین هزینه مسکن استفاده می‌شود، قدم‌های ایجابی در این راستا برداشته است. در مقام سیاستگذاری نیز با وضع مقررات یا تدوین لوایح جدید مانند منع افزایش بیش از بیست درصد اجاره‌بها نسبت به سال قبل، وضع مالیات بر خانه‌های خالی و... در تنظیم بازار و تأمین نیاز مردم مداخله کرده است.

همه اینها از وظایف دولت به موجب قانون اساسی است و بیش از این نیز باید هرچه در توان دارد انجام دهد. ولی همه می‌دانیم که امکانات محدود است و تأمین همه نیازها توسط دولت نامقدور. رسیدن به سطحی از رفاه که در آن نیازهای اساسی همه مردم تأمین شود، کاری نیست که دولت به تنهایی از عهده آن برآید. این هدف مهم تنها با همیاری دولت و ملت قابل تحصیل است. از همین رو، همه آنان که با لطف خداوند از نعمت رفاه برخوردارند باید به یاری دیگر هموطنان برخیزند. خانه‌ها و آپارتمان‌های اضافی خود را به قیمت منصفانه اجاره دهند. مطابق آمار تعداد خانه‌های خالی برای پاسخگویی به نیازهای افراد فاقد مسکن کافی است تنها لازم است با حس نوعدوستی و دیگرخواهی، از بی‌استفاده رها کردن آنها پرهیز کرد و با قناعت به اجاره‌بهای منصفانه، هم مالکان این املاک از بهای آن بهره‌مند شوند و هم آنان که به دنبال یافتن محل سکونت هستند، ناامید نشده و ازاین خانه‌های معطل مانده به بهای معقول و منصفانه منفعت ببرند.

سعدی این مروج نامدار نیک‌اندیشی و نیک‌خواهی ونیکوکاری فرموده است:

نه خواهنده‌ای بر در دیگران  به شکرانه، خواهنده از در مران

حافظ که افزون بر قرآن کریم، حافظ ارزش‌های عالی اخلاقی این مرز و بوم نیز بوده ، چنین سروده است:

توانگرا دل درویش خود به دست آور  که مخزنِ دُر و گنجِ دِرَم نخواهد ماند

بر این رواقِ زبرجد نوشته‌اند به زر  که جز نکویی اهلِ کرم نخواهد ماند

فردوسی بزرگ که زبان و اخلاق و فرهنگ این سرزمین سراسر وامدار اوست، چنین پند داده است:

نباشد همی نیک و بد پایدار  همان به که نیکی بُوَد یادگار

دراز است دست فلک بر بدی   همه نیکویی کن اگر بخردی

ایراد نشود که تخلف متخلفان و سوء‌استفاده آنان از اموال عمومی به حال خود واگذاشته شده و مردم عادی به دلیل عدم اجاره املاک یا عدم اجاره منصفانه آن نقد اخلاقی و حقوقی می‌شوند. بی‌تردید مراجع نظارتی و قضایی باید راه را بر متخلفان و سوء‌استفاده‌کنندگان از اموال عمومی سخت ببندند. ولی مباد روزی که مردمان نیکنام این سرزمین به جای نکوهش جرم مجرمان و گناه گنهکاران از ارزش‌های متعالی فرهنگی و اخلاقی خود دست بکشند. نهادهای متصدی فرهنگ و اخلاق در کشور باید اهتمام خود را بر ترویج دیگرخواهی و نوعدوستی قراردهند. شایسته نیست کشوری که ادبیات آن تمام در ستایش فرهنگ محبت و دوستی و مقدم داشتن دیگری بر خود و حتی فداکاری است، برای اقناع آنان که امکانات مازاد بر نیاز دارند به همیاری و همراهی با درخواست‌کنندگان و نیازمندان از طریق اجاره این امکانات معطل مانده، آن هم در برابر مابه‌ازای منصفانه و معقول تا این حد به دشواری افتند. این امر تنها اقناع برای انجام یک معامله متعارف و منصفانه است نه فداکاری؛ و عدم توفیق در آن نشان‌دهنده عدم توفیق نهادهای فرهنگی و اجتماعی ما در انجام وظایف خود و نیاز به بازنگری در شرح این وظایف و شیوه‌های انجام آن است.

*********************************

روزنامه شرق **

نوروزی متفاوت در آستانه قرن جدید/احمد محیط‌طباطبایی

نوروز امسال دارای شرایطی بسیار متفاوت با نوروزهایی است که در سال‌های اخیر برگزار می‌کردیم. نوروزی که در آغاز قرن پانزدهم هجری قرار گرفته است. نوروزی که نشان‌دهنده پایان قرن قبلی و آغاز قرن جدید است. این نوروز شرایط خاص خود را نیز به دنبال آورده است. به عبارت دیگر باید توجه کرد که جشن نوروز صاحب چه ویژگی‌های اصلی و مهمی است. می‌توان نوروز را در سه بخش متفاوت مورد دقت نظر قرار داد. نخست آنکه نوروز جشنی است که جشن صلح با طبیعت و همزیستی نیاکان ما با طبیعت بوده است. به عبارت دیگر در نوروز به نوعی طبیعت جشن می‌گیرد. برای همین یادآور گذشته‌ای است که همزیستی بسیار مسالمت‌آمیز و همراهی با طبیعت داشته‌ایم که تا امروز هم ادامه پیدا کرده است؛ برای همین، نوروز از این دیدگاه باید مورد توجه و دقت نظر باشد. از سوی دیگر نوروز جشن تنوع فرهنگی است. در نوروز سفره‌ای گسترده می‌شود که همه اقوام و گروه‌های مختلف پیرامون آن قرار می‌گیرند. شاید از این نظر نوروز با تمام اعیاد دیگر تفاوت دارد. به عبارتی نوروز مانند سایر اعیاد و جشن‌های آغاز سال نو در فرهنگ‌های دیگر نیست که بر مبنای فضای مشترک یا اصولی واحد برگزار می‌شود. بلکه هر کس و هر فردی در اقصا نقاط کشور، بر اساس طبیعت و فرهنگ متفاوتی که دارد به‌طور ویژه و خاص این جشن را برگزار می‌کند و در کنار سفره نوروز قرار می‌گیرد. برای همین در این سفره قرآن کریم که مهم‌ترین کتاب مسلمین است، قرار می‌گیرد اما پیروان ادیان دیگر نیز هر کدام برای گرامیداشت آن از کتب مذهبی خود استفاده می‌‌کنند. همین مسئله است که ویژگی خاص نوروز را رقم می‌زند. در جایی سفره هفت‌سین برپا می‌شود و در جای دیگری سفره هفت‌سین وجود ندارد. در یک نقطه از ایران بر اساس فرهنگ عشایری مأکولات نوروز تهیه می‌شود و در نقطه دیگر مبتنی بر فرهنگ روستایی و شهری این اتفاق رخ می‌دهد. به هر ترتیب این هم یکی از ویژگی‌های نوروز است که نوروز عید تنوع فرهنگی و عید ارتباط افراد با یکدیگر است که آن را مبنای صلح و همزیستی قرار می‌دهد. وجه دیگر نوروز ارتباط ما با نیاکان است. به عبارتی نوروز یکی از اعیادی است که جزء آیین‌های مردگان نیز به حساب می‌آید. در نوروز توجه به درگذشتگان بسیار اهمیت دارد. همچنان که برای همگان آشناست مردم در آخرین پنجشنبه سال به سر خاک مردگان می‌روند و دعا می‌خوانند و ‌ در لحظه سال تحویل هم تلاش می‌کنند رفتارهایی را انجام دهند که به لحاظ ذهنی این ارتباط را برای ما تفسیر می‌کند. روشن‌گذاشتن اجاق یا قراردادن شیر روی اجاق روشن که قرار است با ارسال پیامی شبیه به اینکه زندگی در این خانه در جریان است، ارواح درگذشتگان را خوشحال کند، بخشی از این آیین‌هاست. همچنین می‌دانیم که جشن‌های نوروز با 19 فروردین و عید فروردینگان یا جشن مردگان پایان می‌یابد. در کنار این سه وجه که به نوعی عظمت نوروز را به چشم ما می‌آورد، ما با مسئله اپیدمی کرونا هم مواجه هستیم. همه‌گیری کرونا شاید این ایده را به ذهن‌ها بیاورد که امسال نوروز را نباید جشن بگیریم. چراکه به دلیل درگذشت تعداد زیادی از هموطنان‌مان باید در شرایط متفاوت‌تری با نوروز روبه‌رو شویم. اما جالب توجه است که در یک قرن قبل و در زمان جنگ جهانی اول که در پایان قرن 13 هجری اتفاق افتاد، کشور ما تقریبا در شرایط مشابهی با آنچه اکنون با آن روبه‌روست، قرار داشت.

...به این معنی که قحطی ناشی از جنگ که به قحطی بزرگ مشهور بود و در کنار آن اپیدمی‌هایی مانند وبا و کووید یک یا آنفلوانزای اسپانیایی باعث شد که صدمات بسیار زیادی به سرزمین ایران وارد شود و تعداد زیادی از هموطنان‌مان از دنیا رفتند. چنان‌که در خانواده ما مادربزرگ و عمه من به دلیل ابتلا به این بیماری جان باختند و در بسیاری از نقاط ایران هم هموطنان از آثار سوء این بیماری در امان نماندند. اما پایان قرن 13 و آغاز قرن 14 در سال 1300 با برپایی جشن نوروز همراه بود. با امید به آینده‌ای بهتر و شروع قرنی جدید و تسلط‌یافتن بر شرایط جدید که کشور را در بر گرفته بود. جشن نوروز در آن شرایط با دانستن این موضوع همراه بود که آمدن عید نشانه آغاز زندگی مجدد است. بنابراین در آن شرایط نه‌تنها جشن نوروز در همه خانه‌ها و خانواده‌ها برگزار شد که در ابعادی ملی هم گرامی داشته شد. طبیعتا در روزگار کنونی شرایط اپیدمی موجب می‌شود که از تجمع‌ها به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی پرهیز شود. اما اگرچه قرار نیست یک جشن بزرگ و واحد داشته باشیم اما می‌توانیم در هر خانه با برپایی سفره‌های نوروز جشن‌های کوچکی برگزار کنیم که در کنار هم و در یک گستره جغرافیایی بزرگ تبدیل به یک جشن بزرگ شود. همه آنهایی که در جهان نوروز قرار می‌گیرند، می‌توانند امسال با برگزاری جشن نوروز در واحدهای کوچک خانواده با کنار هم بودن خود به نوعی بیعت با گذشته و همچنین فرهنگ تاریخی ایران را به نمایش بگذارند. در عین حال که این جشن نشانی از صلح و همزیستی هم هست. به این ترتیب و با وجود شرایطی خاص با امید به قرنی بهتر و سالی بهتر لحظه تحویل سال را جشن بگیرند.

*********************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: