روزنامه کیهان**
مدیریت جهادی خنثیکننده فشار حداکثری/سیدمحمدسعید مدنی
۱- رهبری انقلاب اسلامی از آغازین روزهای پیروزی انقلاب تا به امروز سخنانی هشدارگونه با این مضمون خطاب به همگان و خاصه مسئولین داشتهاند: «یکی از مهمترین یا شاید بگویم مهمترین کاری که دشمن میکند دو قلم کار است؛ یک قلم جدا کردن مردم از نظام، یک قلم جدا کردن مردم از بینات دین و اصول دین و واضحات احکام اسلامی و شریعت اسلامی است... درست هم فهمیدهاند، چون پشتوانه نظام مردمند. میدانند که اگر مردم را از نظام جدا کردند، نظام بیپشتوانه خواهد شد؛ لذا سعی میکنند مردم را از نظام جدا کنند. چه جوری؟ بیاعتماد کنند... مردم را به مسئولین بیاعتماد کنند... نباید جدول دشمن را پر کرد، پازل دشمن را تکمیل کرد...» (رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان ۸۹/۶/۲۵).
۲- اگر نگوییم کارآمدترین سلاح، اما بیگمان یکی از مهمترین و کارسازترین سلاحها درپیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن عمل به یکی از آموزهها و توصیههای گرهگشای قرآن کریم خطاب به مومنان یعنی چنگ زدن به ریسمان «وحدت» و عملی کردن شعار «همه با هم» بود که رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی در طول مبارزات همواره برآن تاکید داشت. وحدت و برادری باطلالسحر حربه قدیمی و امروزی استعمار است که در عبارت معروف «تفرقه بیفکن و حکومت کن» تجلی و معنی مییابد.
۳- نظام سلطه که انتظار دارد در چهارگوشه جهان کسی بدون اجازه او نفس هم نکشد، غافلگیر و زخمخورده از برپایی و پیشروی انقلاب اسلامی، از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب دشمنی و کینهورزی خود را به طور علنی و آشکار آغاز کرد و در میانههای سال دوم پیروزی انقلاب با مشارکت همپالکیهای خود در اروپا و منطقه خاورمیانه و... و تحریک و تجهیز و اجیر ساختن یکی از عناصر جاهطلب و ابله، جنگی نابرابر و تمام عیار را علیه این ملک و ملت برپا کرد تا آنان را از انقلابی که ضد منافع نامشروع و دست درازیهای قدرتهای شیطانی حاکم بر جهان به رهبری آمریکا در این سرزمین به راه انداخته بودند پشیمان و نادم سازند و در برابر دشمن متجاوز به تسلیم وادار کند. جنگی که هشت سال طول کشید و مقاومت عاشورایی و «دفاع مقدس» یک ملت که از اعتماد عمیق به نظام و تکیه بر اصل وحدت و عمل به شعار «همه با هم» ناشی میشد، بار دیگر حماسهای معجزهگونه آفرید و... استقلال و عزت وتمامیت ارضی این سرزمین را تضمین و تثبیت کرد و دشمنان این ملک و ملت را در نزد جهانیان رسوا ساخت.
۴- فشار حداکثری و همهجانبه، آخرین و جدیدترین تاکتیک دشمن علیه انقلاب اسلامی است. در آموزههای اعتقادی و مکتبی دینی مثل اسلام و در نظریات بسیاری از متفکران تاریخ و اندیشمندان اجتماعی روی این موضوع تاکید شده است که تمدنها مولود شرایط سخت و نامساعد هستند. به این معنی که در صورت هشیاری و بصیرت یک ملت و تدبیر و مدیریت دولتمردان این فشارها و تحریمها و تهدیدها میتواند به یک «فرصت طلایی» برای تقویت بنیان اجتماعی و ساختارهای اقتصادی آن ملت و جامعه تبدیل شود. لب کلام این مکاتب و اندیشمندان، آن است که نباید خود را به مصایب و دردسرهای خود ساخته گرفتار کنیم، اما هر ملت و تمدنی ناخواسته گرفتار آن شد نتایج مثبتی گرفته است؛ و در اینباره مثالهایی هم میزنند، از جمله از آلمان و ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی نام میبرند. البته بعضی از صاحبان این تئوریها معتقدند این فشارها و تهدیدهای خارجی اگر از داخل مدیریت نشود و از حد خود بگذرد و برای مقابله و خنثیسازی آن تدبیر و تمهیدی اندیشیده نشود و اقدامی موثر صورت نگیرد میتواند به ایجاد یاس و نومیدی و شکستن مقاومت آن مردم و جامعه منجر شود. آرنولد توین بی، فیلسوف معروف تاریخ که صریحا بر این نکته تاکید دارد که «من با اسلام همدلی فراوان دارم و با مسیحیانی که اسلام را بد نام میکنند موافق نیستم» در این باره از «چالشهای مطلوب» و «چالشهای سازنده» سخن میگوید و این سؤال را مطرح میکند:
«.. آیا با مشاهده چالش یا سوزش خاص در جامعه میتوان پیشبینی کرد که محرک مزبور در حدی است که واکنش خلاقی همراه آورد یا چنان شدت دارد که جامعه زیر فشارش زانو زده فرو مینشیند. (مورخ و تاریخ، ترجمه ص ۹۰)
به نظر میرسد سیاست «فشار حداکثری» و «تحریمهای بیامان و همهجانبه» دشمنان علیه ملت ایران از اینگونه نظریات نشئت گرفته باشد. فشارها و تحریمهایی که بدون تردید یکی از اصلیترین اهداف آنها ایجاد فاصله میان مردم و حکومت و ایجاد تفرقه و درگیری و اختلاف نظر و در هم شکستن وحدت و انسجام اجتماعی است. دشمن امیدوار است فشار حداکثری از خارج با غفلت و رفتارهای غلط از داخل کامل شود و نتیجه مطلوب را برای او رقم بزند.
۵- تحریمهای ناجوانمردانه و وحشیانه اقتصادی آخرین حربهای است که دشمن غدار در مصاف با انقلاب اسلامی به کار گرفته است. البته این تحریمها از اول انقلاب علیه مردم ایران به کار گرفته شده بود، اما تحریم در سالیان اخیر از نظر حجم و وسعت، شدت بیشتری پیدا کرده تا آنجا که در ادامه سیاست قبلی و همیشگی دشمن مبنی بر فاصله انداختن و ایجاد دیوار بیاعتمادی میان خواص و میان مردم و مسئولان و بالاخره میان مردم و باورهای اعتقادی، سفره و نان و معیشت روزمره مردم را هدف قرار داده است و عملا جنگ اقتصادی را علاوهبر نظام با مردم آغاز کرده است. مردمی که تسلیم فشارها و تحمیلها و تهدیدات نشده و مردانه و مومنانه پای انقلاب خود ایستادهاند. استکبار به بهانههای واهی مثل فعالیت (پیشرفت)های هستهای ایران و نفوذ و قدرت رو به تزاید ایران در منطقه و... تحریمهای همهجانبه را علیه ایران به کار گرفته، اما جز کسانی که خود را به خوابزده همه میدانند او در جنگ اقتصادی دارد به زعم خود از مردم ایران انتقام میگیرد. در این شرایط تکلیف همگان به ویژه مسئولان و دولتمردان مملکت روشن است. آنها باید با کار و ابتکار خود مانع از شادکامی و کامیابی دشمن شوند. معطل لطف و مرحمت ناداشته دشمن نشدن و تکیه بر ظرفیتهای سرشار انسانی و مادی داخلی و در یک کلام «اقتصاد مقاومتی»، و «خنثیسازی» تحریمها راه اصلی و تاکتیک کوبنده مقابله با توطئهها و تحریمهای دشمن است. اما علیرغم تلاشهایی که در اینباره انجام گرفته متاسفانه کسانی در داخل همزمان و همزبان با جریانات بدخواه و رسانههای معاند عمدتا از طریق بعضی رسانهها یکسره بر طبل تسلیم و کوتاهآمدن و بیچارگی و... کوبیده و میکوبند و سنگ دشمنان را بر سینه میزدند و تنها راه نجات را در تسلیم به خواستههای زورگویانه و مداخلهگرانه مثل کوتاه آمدن در ماجرای برجام و امضای معاهداتی چون FATF و... میدانند و «جدول دشمن» را پر کرده و میکنند و بدتر از آن دیگرانی که بعضا صاحبمنصب و مقام رسمی و دولتی هم بودند با عملکرد ضعیف یا «ترکفعل»های خطرناک باعث رنج و آزار مردم شده و در مسیر خوشامد دشمنان و منافع رانتخواران و زیادهخواهان و دلالیسم اقتصادی و «تکمیل پازل» دشمن عمل میکردند.
۶- وحدت و همراهی در گروی اعتماد متقابل است. خدمت خالصانه وکار صادقانه بهترین و کارآمدترین حربه و تاکتیک برای احیای اعتماد مردم و فراهم کردن زمینه و بستر تداوم وحدت دشمنشکن و راهگشای ملت انقلابی ایران است. همچنین عمل به وعدهها و تلاش در جهت تحقق شعارها از سوی دولت یکی از بهترین راههای ترمیم و بازسازی اعتماد آسیبدیده بخش قابل توجهی از مردم است. کاری که رئیسدولت سیزدهم بارها بر انجام آن تاکید کرده و درگامها و اقدامات اولیه مسئولان درجه اول دولت نیزعمل و اقدام در این جهت قابل لمس است. این چیزی است که باعث امیدواری مردم و جامعه و دلسوزان کشور و نظام میشود و همان چیزی است که دشمنان و دنبالههای داخلی آنها سخت از اتفاق افتادن آن نگران هستند. این است که میبینیم به تکاپو افتاده و به کمک عناصر اجیر شده و یا بعضی امتحان پسدادههای رفوزه و از مرحله پرتهای پرمدعی و... یکسره سعی در بیثمر بودن تلاشهای دولت و القای آن به فکر و ذهن جامعه و لوث وتحقیر و مسخره کردن اقدامهای اولیه و امیدبخش آن دارند.
راه انداختن بحثهای فرعی و جنجالی و تحریف واقعیات (مثل موضوع اتفاقات افغانستان و یا ادامه مذاکرات هستهای، واردات واکسن و...) تلاش و ترفند دیگر دشمن است که به قصد وادار کردن آن به رفتارهای غیرعقلایی و منحرف کردن ریل خدمتگزاری و کار صادقانه دولت برای سامان دادن به مشکلات و نابسامانیهای ناشی از غفلت و کاهلی و انحرافها و ترکفعلهای گذشته به ویژه دولت قبلی، صورت میگیرد.
امروز ملت تشنه خدمت و خواهان اصلاح معایب و حل قاطعانه مسائل و حرکت به سوی عدالت است. دولت مردمی سیزدهم هم بنا بر تاکید مکرر رئیسجمهور محترم تشنه خدمتگزاری به مردم است لذا باید ضمن حفظ تمرکز خود بر امور اصلی و در همان حال، بیتوجهی و بیاعتنایی به حرفهای پوچ و ادعاهای عوامفریبانه و جیغ بنفش جریانات و افرادی که با روی کار آمدن دولت مردمی منافع و جایگاه نامشروع خود را در خطر میبینند، ضمن تعامل سازنده و عزتمدارانه با دنیا، با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و مدیریت جهادی به تلاش و کار صادقانه خود ادامه دهد و تنها خود را در برابر خداوند متعال و ائمه اطهار (ع) و خون شهدا مسئول بداند و شک نداشته باشد که «هر جا تلاش مخلصانه باشد، پیروزی هم هست».
**************
روزنامه وطن امروز**
اتحادیه اروپا یا اتحادیه مافیا؟!/حنیف غفاری*
آنچه این روزها در آشیانه استقلالطلبان کاتالونیا در اسپانیا میگذرد، ذهن بسیاری از تحلیلگران حوزه اروپا و روابط بینالملل را به خود مشغول کرده است. صورت مساله این است که «کارلس پوجدمون» رئیس پیشین دولت خودگردان کاتالونیا اخیرا در ایتالیا بازداشت شد. پوجدمون سال ۲۰۱۷ استقلال کاتالونیا را اعلام کرد و به دلیل تحت تعقیب قرار گرفتن توسط قوه قضائیه اسپانیا به بلژیک گریخت. او نماینده پارلمان اروپاست، اما مصونیت وی توسط پارلمان اروپا لغو شده است! فراتر از آن، دستگیری پوجدمون در حالی صورت گرفته است که مذاکرات میان دولت مادرید و جداییطلبان کاتالونیا بر سر نقاط اختلافی ادامه داشت. پوجدمون ۴ سال پیش پس از یک همهپرسی برای استقلال کاتالونیا، از دست قوه قضائیه اسپانیا به بلژیک گریخت و ۴ سال در بلژیک زندگی کرده است. او به عنوان عضو پارلمان اروپا از مصونیت برخوردار بود که با تصمیم پارلمان، مصونیتش در ماه مارس سال جاری لغو شد. اسپانیا سالهاست برای استرداد او تلاش میکند. اصلیترین جرم (!) پوجدمون این است که سال ۲۰۱۷ میلادی، همهپرسی استقلال کاتالونیا از اسپانیا را برگزار کرد. در این همهپرسی غیررسمی، اکثر ساکنان این منطقه بر جدایی از اسپانیا و تبدیل شدن به کشوری مستقل با مرکزیت بارسلون تاکید کردند.
ماجرا به اندازهای واضح است که نیازی به تفسیر ندارد! دولت اسپانیا و پارلمان اروپا در یک زد و بند آشکار و در بحبوحه مذاکرات با استقلال طلبان کاتالونیا، رهبر سابق این منطقه (پوجدمون) را دستگیر کردند تا بدترین هشدار ممکن را به ۸ میلیون ساکن این منطقه مخابره کنند! سران اروپا در حالی که همواره بر دموکراسی، رعایت حقوق اساسی دیگران و توجه به پرستیژ اروپای واحد در نظام بینالملل تاکید دارند، اکنون مذاکره با رهبران یک منطقه استقلالطلب در اسپانیا را با چاشنی آدمربایی رسمی و دستگیری رهبر سابق این منطقه توأم کردهاند. هدف از این اقدام، ارسال سیگنالی هشدارآمیز برای سران کاتالونیاست. هدفگذاری دولت مادرید این است که کاتالانها ضمن عقبنشینی از مساله برگزاری همهپرسی رسمی، بیشترین امتیازات ممکن را به دولت اسپانیا دهند و کمترین مطالبات را از مادرید و اتحادیه اروپایی داشته باشند.
جهت درک پایبند نبودن حداقلی سران اتحادیه اروپایی به قواعد اولیه مذاکره و دموکراسی، بهتر است روی برگزاری همهپرسی پیمان لیسبون در ایرلند متمرکز شویم. این همهپرسی سال ۲۰۰۸ میلادی صورت گرفت. جمهوری ایرلند تنها کشور از میان ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپایی بود که پیمان لیسبون را به همهپرسی عمومی گذاشت. ابهامات ذاتی پیمان لیسبون و لحاظ نکردن نقش کشورهای کوچکتر اروپایی در بسیاری از تصمیمسازیهای کلان این مجموعه، سبب شد ایرلندیها در این همهپرسی به آن رای منفی دهند. قاعدتا با رای منفی ایرلندیها، پرونده پیمان لیسبون باید کاملا بسته میشد، اما این اتفاق رخ نداد! سران اتحادیه اروپایی به ایرلند هشدار دادند مخالفت با پیمان لیسبون برای دوبلین (پایتخت ایرلند) گران تمام میشود! آنها درصدد مخابره این هشدار به ایرلندیها برآمدند که پیمان لیسبون ناظر بر کارآمد کردن و موثرتر کردن تصمیمگیری کشورهای عضو بوده و رد کردن آن میتواند به انزوای تجاری و اقتصادی ایرلند ختم شود! به عبارت بهتر، سران اتحادیه اروپایی به ایرلندیها هشدار دادند تصمیم خود را در مخالفت با پیمان لیسبون تغییر دهند، زیرا در غیر این صورت، با عواقب و تبعاتی سخت، دست و پنجه نرم خواهند کرد. حتی کار به جایی رسید که برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپایی از جمله آلمان و فرانسه، پس از مخالفت دوبلین با پیمان لیسبون، بسیاری از مراودات تجاری خود با ایرلند را لغو کردند.
در نتیجه این فشارها، سران اتحادیه اروپایی، دولت ایرلند را وادار به برگزاری همهپرسی دومی در سال ۲۰۰۹ (یک سال پس از برگزاری همهپرسی اول) کردند. در این همهپرسی، ایرلندیها جهت گریز از فشارهای سخت اروپاییان پرادعا، ناچار شدند این بار به پیمان لیسبون رای مثبت دهند.
در دیگر کشورهای اروپایی نیز پیمان لیسبون نه از طریق همهپرسی عمومی، بلکه از طریق دولتها و پارلمانها به تصویب رسید تا مزاحمتی برای اجرایی شدن این تصمیم جمعی سیاستمداران ارشد اروپایی ایجاد نشود!
میان آنچه در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی بر سر تصویب مضحک پیمان لیسبون گذشت و دستگیری یکی از رهبران استقلالطلب کاتالونیا در بحبوحه مذاکرات اسپانیا و استقلالطلبان کاتالونیا در سال ۲۰۲۱ میلادی، ارتباطی مستقیم و عمیق وجود دارد. این همان چهره بدون رتوش اتحادیه اروپایی است؛ مجموعهای که مخالفت افکار عمومی با هر گونه تصمیم سران آن، برای شهروندان کشورهای عضو بسیار پرهزینه، سخت و طاقتفرسا خواهد بود. در این میان، محافظهکاران تا سوسیال- دموکراتهایی که طی ۳ دهه اخیر تسلط خود بر اتحادیه اروپایی را بسط دادهاند، کمترین تعهدی نسبت به استقلال شهروندان اروپایی و اقناع آنها نسبت به تصمیمات جمعی خود نداشته و ندارند. حال نسبت اروپاییان با ملتها و کشورهای خارج از محدوده قاره سبز، کاملا مشخص است!
* دکترای روابط بینالملل
**************
روزنامه خراسان**
آن سوی تغییر لحن سعودی/دکتر حامد رحیم پور
در فاصله کمتر از یک سال پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان و پسرش محمد در سال ۲۰۱۵، سه رخداد مهم از سوی ریاض اتفاق افتاد که شامل جنگ علیه یمن، حادثه منا و اعدام شیخ «نمر باقر النمر» بود. این سه رخداد و واکنشی که برخی در داخل ایران در مقابل کنسولگری عربستان نشان دادند، به تصمیم ریاض برای قطع روابط با تهران منجر شد تاجایی که با روی کارآمدن ترامپ و همزمان موفقیتهای ایران و محور مقاومت در منطقه روابط تهران - ریاض در جهت وخیمتر شدن حرکت کرد. عربستان به حدی از تغییر موازنه قدرت به نفع ایران ناراضی و عصبانی بود که از یک سو با اسرائیل در تحرکات ضد ایرانی همراه شد و از سوی دیگر یکی از عواملی بود که دولت سابق آمریکا را به خروج از توافق هستهای ایران ترغیب کرد. امابا گذشت حدود شش سال، اکنون مدتی است که لحن مقامات عربستان سعودی در قبال ایران تغییر کرده است. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی که پیش از این صریحاً اعلام کرده بود جنگ و ناامنی در منطقه غرب آسیا باید به داخل ایران منتقل شود، آوریل ۲۰۲۱ در تغییر موضعی آشکار اعلام کرد: «ایران کشور همسایه است و امیدواریم بتوانیم روابط خوبی داشته باشیم.» پس از گذشت پنج ماه از این اظهارنظر ولیعهد عربستان، اکنون سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی در نشستی جهانی در مجمع عمومی سازمان ملل آشکارا لحنی ملایمتر در قبال ایران به کار برده است. ملک سلمان در سخنرانی مجازی خود گفت: «ایران همسایه ماست و امیدواریم مذاکرات ما با این کشور به اعتمادسازی بینجامد». دولت عراق نیز مهمترین میانجی و کشور عراق اصلیترین مکان رایزنیهای دیپلماتیک میان مقامات ایرانی و سعودی طی ماههای گذشته بوده است. حتی دیروز برخی رسانههای عربی از دیدار شمخانی و عادل الجبیر مشاور امور خارجی عربستان سعودی در چهارمین دور مذاکرات ایران و عربستان در بغداد خبر دادند. اما دلایل تغییر لحن مقامات عربستانی در قبال ایران چیست؟ ضمن لزوم تفکیک میان «تغییر لحن و تاکتیک» با «تغییر راهبرد» از سوی دربار آلسعود، دقت نظر در تحولات یک دهه گذشته و آن چه موجب این تغییر لحن شده، ضرورتی اجتنابناپذیر است: ۱- بی تردید دست برتر جبهه مقاومت در منطقه از جمله متغیر جنگ یمن در تغییر لحن سعودی در خصوص ایران از اهمیتی ویژه برخوردار است. نگرانی عربستان از هدف گرفتن تاسیسات نفتی این کشور و همچنین امنیت خطوط انتقال دریایی نفت در دریای سرخ و خلیج فارس آن هم پس از هفت سال جنگ و هزینهکرد بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار توسط حاکمان سعودی، ریاض را وادار به آمدن پای میز مذاکره با ایران کرده است. در این باره «گریگوری گاوس» رئیس بخش امور بینالملل دانشگاه ای. اند. ام تگزاس میگوید: «عربستان در یمن پیروز نشد، در سوریه برنده نشد، در لبنان پیروز نشد. سیاست تقابلی با ایران واقعا موفق نبوده و شکست این سیاست مقابلهای احتمالاً منجر به تجدیدنظر در مواضع ریاض شده است.» ۲- تغییر رویکرد منطقهای آمریکا نیز میتواند به عنوان یکی از مولفههای تصمیمساز بر سیاستهای جدید سعودی مورد توجه قرار بگیرد. دولت بایدن در راستای راهبرد «نگاه به شرق» و «سیاست خارجی در خدمت طبقه متوسط» به دنبال قرار دادن ریل سیاست خارجی در راستای منافع طبقه متوسط آمریکا و به دنبال آن کاهش هزینههای سابق در حمایت از برخی کشورهاست. بر این اساس علاوه بر جمعآوری سامانههای پدافندی از ریاض آن هم در شرایطی که عربستان زیر حملات موشکی و پهپادی انصارا... است، تصمیماتی مانند انتشار اسناد مربوط به حملات ۱۱ سپتامبر که بر نقش عربستان تأکید دارد و همچنین توجه واشنگتن به قطر در موضوعاتی مانند افغانستان را میتوان در همین چارچوب ارزیابی کرد. افزون بر این که در ماجرای قتل فجیع جمال خاشقچی و توسعه صنعت هستهای و فروش سلاح بیشتر بین ریاض- واشنگتن اختلافاتی بروز کرده است. به تبعیت از آمریکا کشورهای فرامنطقهای هم به دلایل مختلف و در رأس آنها مسئله امنیت انرژی، مایل به تغییر وضعیت مخاصمه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هستند. ۳- تغییر رویکرد سعودی در قبال ایران با سیگنالهایی که طرفهای برجامی برای از سرگیری و به نتیجه رساندن مذاکرات وین فرستاده اند، شاید ارتباط مستقیمی نداشته باشد، اما بیارتباط هم نیست. از آن جایی که توافق ایران با قدرتهای جهانی در توازنهای منطقهای موثر است، عربستان سعی دارد از این وادی عقب نماند، چرا که به دلیل رقابت عربستان با ایران به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه، شکلگیری چنین توافقی میان ایران با قدرتهای جهان، از نظر عربستان توازن قدرت منطقه را به نفع ایران تغییرمی دهد. خلاصه آن که اگر عربستان و ایران بتوانند اختلافهای منطقهای را مدیریت کنند، مدیریت چالشها در روابط دوجانبه آسانتر است.
**************
روزنامه ایران**
شروط حذف یارانهها/شهرام معینی
حذف یارانههای آشکار و پنهانی که طی چهاردهه اخیر به تدریج رقم کلانی شده و بار سنگینی بر دوش اقتصاد ایران گذاشته است، بهطور قطع به یک باره ممکن نیست.
از نظر قیمتی، یکی از ابزارها و روشهایی که با استفاده از آن میتوان بهسمت نرخهای واقعی پیش رفت، متناسبسازی و برابری قیمت داخل با نرخهای جهانی در خصوص کالاهای مبادله پذیر مانند انرژی است. در واقع دولت بهعنوان نهادی که باید براساس صرف و صلاح کشور و مردم عمل کند، میبایست، کالاهای تولید شده را به بالاترین قیمت ممکن به فروش برساند. برهمین اساس باید دید که کالاهایی که هم اکنون بهصورت یارانهای در داخل عرضه میشود، در بازار منطقه و جهان با چه نرخی قابل فروش است. در همین راستا میتوان از الگویی که برای تحویل خوراک به پالایشگاهها استفاده میشود، پیروی کرد تا قیمت داخل بر مبنای فوب خلیج فارس و با درصدی تخفیف عرضه شود. با این حال درخصوص برخی از کالاها مانند نفت خام، با وجود بالا بودن بهای جهانی، قیمت صادراتی آن بهدلیل محدودیتهای تحریم با تخفیف فروخته میشود.
اما مهمتر از روشهایی که میتوان قیمت کالاها را در داخل واقعی کرد، بستر و شرایطی است که فرایند حذف یارانهها باید درآن انجام شود. واقعیت این است که بخصوص در دو سال گذشته در کنار مشکلات اقتصادی، شیوع کرونا بشدت باعث شده تا مردم تحت فشار اقتصادی قرار گیرند. بنابراین، زمان و شرایطی که درآن اقدام به حذف یارانهها میکنیم، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
در واقع در ابتدا باید پیش شرطهای اجتماعی، حذف یارانهها و تعدیل قیمتها را فراهم کرد. در دورهای که فاز نخست هدفمندی یارانهها در کشور اجرا شد، برای یک مدت طولانی، روشهای حذف یارانهها و نحوه بازپرداخت درآمدهای حاصل از آن به گفتمان اصلی جامعه تبدیل شده بود و پس از ماهها بحث و گفتگو، افکارعمومی برای اجرای این طرح آماده شد.
درصورتی که جامعه تحت فشاراقتصادی قرار نداشته و اقتصاد آرام باشد، با سهولت بیشتری میتوان دست به چنین اقدامی زد، ولی اگر در جامعه با مشکلات اقتصادی و معیشتی مواجه باشیم، این کار نیازمند، یک گفتگو و مذاکره اجتماعی است که حداقل در یک فرایند شش ماهه ضرورتها و آثار حذف یارانهها را برای مردم توضیح دهد.
در مجموع میتوان گفت، اجرای چنین طرحهایی که آثار گسترده اقتصادی و اجتماعی دارد، باید در دورههایی انجام شود که اقتصاد در وضعیت باثباتی قرار داشته باشد. اما اجرای آن در شرایطی غیر از ثبات، نیازمند یک گفتمان اجتماعی و توضیح شفاف ضرورتهای اجرا، فرایند اجرا، آثار آن و برنامههای دولت برای از بین بردن آثارمنفی آن است. برای مثال این که درآمدهای حاصل از حذف یارانهها، چگونه و براساس چه ملاکهایی بین خانوارها توزیع خواهد شد.
**************
روزنامه شرق**
کنش انسانگرایانه و کنش بوروکراتیک/حمزه نوذری*
کنش ایثارگرانه نوجوان خوزستانی جامعه ایران را به وجد آورد. از سویی جامعه از درگذشت این انسان فداکار متأثر شد و از سوی دیگر غرور و امید را زنده کرد. در زمانهای که انسانمداری و انسانباوری رو به افول گذاشته و بیش از هر زمان دیگری به کنشهای اخلاقی نیاز داریم، نوجوانی در گوشهای از ایران بدون اینکه مسئولیتی داشته باشد، تاب و طاقت رنجکشیدن دو انسان دیگر در شعلههای آتش را نداشت و خود را به دل آتش زد تا دو همنوع خود را نجات دهد. رفتار او نشان داد که دیگر چنین رفتاری در قصهها و اسطورهها نیست. جامعه ایران به پاس چنین کنشی به احترام او به پا خاست و آنچنان که شایسته بود، به او ادای احترام کرد. بهراستی این نوجوان، قهرمان این روزهای ایران است که اخلاق عملی انسانگرایانه را به همه یاد داد. هرچند چنین نوجوانان و جوانانی در ایران کم نبوده و نیستند، در جای دیگری از کشور یعنی سیستانوبلوچستان نوع دیگری از کنش در مواجهه با رنج و درد انسانی شکل گرفت که جامعه را آزرد.
در کلیپی که منتشر شد، دو مأمور زن شهرداری به خاطر مسئولیت کاری زن دیگری را که خانهاش به خاطر ساخت غیرقانونی در حال تخریب بود، بهزور نگه داشته بودند تا مزاحمتی برای افرادی که در حال تخریب هستند، ایجاد نکند و کار اداری بهخوبی پیش برود. در فیلم زن آنچنان دچار رنج و ناراحتی است که هر لحظه ممکن است از هوش برود و برخی شهروندان این نکته را به مأموران زن تذکر میدهند. مأموران جواب میدهند اگر بمیرد پولش را میدهیم. بوروکراسی و نقش اداری چنان برخی را تغییر داده که به جهت مسئولیت کاری توجهی به جان انسان دیگری نمیکنند. بهراستی بوروکراسی آنگونه که ماکس وبر جامعهشناس مشهور آلمانی میگوید قفس آهنینی میسازد که در آن خبری از معنا و آزادی نیست. بوروکراسی کنش معطوف به ارزش را طرد میکند و ما بیش از هر زمان دیگر به چنین کنشهایی نیاز داریم. در این حادثه مسئولیت بوروکراتیک دو مأمور زن شهرداری معنا و اهمیت انسانی را کمرنگ کرد. در بوروکراسی رفتارها باید غیرشخصی و غیرعاطفی باشد؛ اما نه غیرانسانی. در این حادثه کیفیت انسان فدای کمیت پولی شد. درحالیکه بوروکراسی ابزاری برای خدمت به انسان است؛ اما گویی این ابزار خود به هدف تبدیل شده است. بیش از ۹۰ درصد بودجه سازمانها خرج سازوکار حفظ بوروکراسی میشود؛ درحالیکه شاهد نابرابری بوروکراتمحور هستیم و کسانی که دسترسی بیشتری به قدرت بوروکراسی دارند، بیشترین بهره را میبرند. ظاهرا مسئله با تذکر و توبیخ مأموران خاتمه یافته است؛ اما مسئله بزرگتر در سازوکارهای بوروکراتیک غیرعقلانی است که اخلاق انسانی را تباه میکند. بوروکراسی در ایران حکشده در جامعه مدنی نیست؛ بههمیندلیل نهتنها کارکرد مناسب ندارد؛ بلکه ضد اهدافی که برایش در نظر گرفته شده، عمل میکند و عملا در راستای خدمت به انسان قرار ندارد؛ بلکه وسیلهای برای سلطه بر انسان به شمار میآید. مسئله بوروکراسی روزبهروز چالشهای بیشتری در جامعه ایجاد میکند ازجمله: ۱- نابرابری در دسترسی به خدمات را تشدید کرده است ۲- شکلگیری قشر بوروکرات نخبه که منافع و منابع را توزیع میکند و قدرت دولت را در جهت منافع خود به کار میگیرد. نابسامانی بوروکراسی دولتی با بینظمی و نارضایتی در جامعه همراه خواهد بود و حفظ و احیای بوروکراسی دولتی در پیوند با جامعه، امکان پروژه تحول اجتماعی را افزایش میدهد. دستگاه دولتی قوی، منسجم و عقلانی و مرتبط با جامعه مدنی امکان کنشهای بوروکراتیک ناانسانگرایانه را کاهش میدهد. شعار دولت قوی و بوروکراسی کارآمد بدون آرایش مناسب با جامعه مدنی راه به جایی نمیبرد. به عبارتی، بوروکراسی دولتی نمیتواند بدون ایجاد شبکهای از پیوندها با گروهها و طبقات اجتماعی تحول ایجاد کند. چالش بوروکراسی در ایران مربوط به دولت خاصی نیست و در همه دولتها وجود داشته است. امید است در دولت جدید شاهد دگرگونی در ساماندهی مجدد بوروکراسی در کشور باشیم؛ به گونهای که در خدمت همه گروههای اجتماعی قرار بگیرد. عدالت و برابری با تغییر سازوکارهای بوروکراسی غیرعقلانی فعلی ممکن میشود. به نظر نمیرسد بخشنامه و دستورالعملهایی مانند تکریم اربابرجوع و نصب آن در سازمانها یا صندوق انتقادات و پیشنهادات تحولی ایجاد کرده باشد. امروزه نیز این تحول در سایه دولت الکترونیک و ارائه خدمات در بستر اینترنت و مجازی دنبال میشود؛ ایده خوبی که اجرای بد و نامناسب داشته است که در یادداشت دیگری باید به آن پرداخت.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
********************************************************