لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً نساء:95 «مؤمنان سالم و غير معذورى كه از جنگ تخلف مىكنند با مؤمنانى كه در راه- خدا به مال و جان، جهاد مىكنند، برابر نيستند. خداوند كسانى را كه به مال و جان جهاد میکنند از حيث منزلت و مقام بر نشستگان برترى داده است و هر كدام را وعده نيكى داده و جهادكنندگان را بر نشستگان با اجرى عظيم برتری داده است.»
جهاد از ریشۀ جهد به معنای تلاش بسیار، از فروع دین است. به دلیل رویارویی مستقیم و نظامی دشمنان اسلام از ابتدای دعوت پیامبر اکرم(ص)، معنای جهاد با معنای قتال که جنگیدن در راه خدا است، مساوق شده است. در حالی که معنای جهاد، بسیار گستردهتر از معنای قتال است.
شاهد این مطلب هم از خود آیه بر میآید که جهاد را با اموال هم محسوب کرده، در حالی که در قتال، فقط با انفس قابل تصور است.
با این مقدمه، دایرۀ جهاد میتواند شعبههای مختلفی مانند: اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، امنیتی و غیره را در بر بگیرد. در حقیقت اصل رسالت همۀ پیامبران الهی بر تبیین استوار است. وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ابراهیم:4 اگر احکام الهی به درستی برای مردم تبیین شود، قلب انسان خود به خود بر روی دروازههای ایمان گشوده خواهد شد. عبارت « لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي» دقیقاً به همین معناست. با تبیین درست راه رشد و هدایت، هیچ اکراهی در پذیرش دین پیش نخواهد آمد.
تبیین احکام الهی از وظایف مهم پیامبر اکرم(ص) نیز شمرده شده است. ِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون در این آیه، نکات مهمی قابل توجه است: 1. از قرآن، با کلمۀ «ذکر» یاد کرده است. ذکر یعنی یادآوری. از آن جا که ذات حیات دنیوی، به دلیل تکثّر، غفلت زا است، هدف از نزول آیات الهی، رفع پردۀ غفلت از روی مراکز فهم و حواس انسانی است. 2. ایفای نقش تذکر در قرآن، نیازمند تبیین پیامبر است. پیامبر(ص) میتواند جهات مختلف معانی آیات را به انسان بفهماند. 3. اگر این مراحل به درستی طی شود، میتوان امید داشت که بارقۀ تفکر بر زندگی انسان بتابد.
اگر عقل انسان بتواند هوای نفس را در اختیار خود درآورد، امید هدایت میرود، اما اگر بالعکس عقل انسان توسط هوای نفس اسیر شده باشد، در آن صورت تبیین پیامبر(ص) هم کاری صورت نخواهد داد. این همان است که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید: کم من عقلٍ اسیرٍ تَحتَ هویً امیرٍ حکمت 211 « چه بسا خردی که تحت فرمان هوای نفسی چیره است.» این که چه مؤلّفههایی میتوانند موجبات اسارت عقل را فراهم کنند، از جمله چیزهایی است که باید تبیین شود.
با گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بر حکومتهای طاغوتی، زمینه برای اطاعت فرامین الهی بیش از پیش فراهم شد. آغاز جنگ 8 سالۀ عراق علیه ایران به تحریک سران کفر و صهیونیسم جهانی، به همگان نشان داد که گزینۀ تحرکات نظامی بر علیه انقلاب، دیگر گزینۀ مناسبی نیست. ترورهای سازمان منافقین، کومله و غیره جز بیشتر کردن نفرت مردم سود دیگری به دنبال نداشتند. گرچه گزینۀ ترور در مواقع خاص، مانند: ترور دانشمندان هستهای و یا سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی همچنان به کار گرفته میشود، ولی از نظر جلب نظر مساعد همگانی، رویکردی شکست خورده است. حتی تحریمهای اقتصادی با وجود فشارهایی که بر مردم وارد میکنند، به دلیل رویارویی مستقیم، ترفندی شکننده است. کما این که در مقابل باعث افزایش کمک های مؤمنانۀ مردم به یکدیگر شده است.
تنها راهی که میتواند اذهان مردم را با اهداف انقلاب بیگانه ساخته و آن ها را از صحنۀ حضور دور کند، انحراف اندیشۀ آنان است. این راهی است که دشمن قسم خوردۀ مسلمانان که مطابق با آیۀ مائده:82 قوم یهود می باشد، از ابتدای ظهور اسلام از آن غافل نبوده است.
سورۀ آل عمران:78 میفرماید: وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون «و همانا از آنها دستهاى هستند كه زبانهاى خود را به خواندن كتاب ميگردانند كه آن را از كتاب (تورات) پنداريد ولى از كتاب (تورات) نيست و گويند كه آن از جانب خداست ولى از جانب خدا نمیباشد و بر خدا دروغ مىبندند در حالى كه ميدانند.» در این آیه به روش یهود در انحراف اذهان اشاره شده که آن ها طوری احکام را بیان میکنند که همگان میپندارند حکم الهی است که بیان میشود، در حالی که نیست و از این که خواستههای خود را به عنوان حکم الهی مطرح کنند هیچ ابایی نداشته و در حقیقت به خدا دروغ میبندند و این کار را هم دانسته انجام میدهند.
این دقیقاً همان کاری است که از اول انقلاب با مبانی اسلام و انقلاب صورت گرفته است. این که امام راحل، جنگ را از الطاف خفیۀ الهی مینامیدند، به این دلیل بود که خود ذات جنگ مبیّن حقیقت راه انقلاب بود، چه تبیین میشد چه نمیشد. اما بعد از پایان جنگ، روایتگری آن به عهدۀ بازماندگان است تا برای نسلهای آینده حقایق به درستی تبیین شوند. اگر این روایتگری به درستی و به موقع صورت نپذیرد، دشمنان میتوانند با تحریف آن حقایق، نتیجه را به نفع خود مصادره کنند.
ورود نیروهای انقلابی در تبیین اهداف انقلاب و شبهه های ایجاد شده اقتصادی، اخلاقی، اعتقادی میتواند آسیبهای احتمالی را خنثی کند. اکنون در دهۀ پنجم انقلاب وظیفۀ قطعی مؤمنین، جز این راه چیز دیگری نیست. در این صورت هر کس در هر لباس و هر نقش که در جامعه دارد، میتواند به این وظیفه عمل کرده و جهادگر محسوب شود. طبیعتاً ارائۀ اطلاعات صحیح، نقشۀ دشمنان را نقش بر آب میسازد. تعلّل در این مسیر باعث از دست رفتن سرمایههای جوان کشور است. لذا با تشویق یکدیگر در جهاد تبیین، میتوان امید دشمن در تسخیر افکار عموم مردم را خنثی ساخت