در روزهای اخیر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه سیگنالهای مثبتی در زمینه بازگشت آمریکا به برجام مخابره می کنند. با وجود این، ارسال سیگنالهای هدفمند با چاشنی «گزاره های شرطی» همراه است. به عنوان نمونه بورل می گوید هر دو طرف (ایران و آمریکا) پاسخی منطقی به طرح اروپایی رفع تحریمها داده اند و امکان بازگشت آمریکا به برجام در صورت مواجهه اصولی طرفها با موارد اختلافی وجود دارد.
مکرون نیز در اظهارات خود ابراز امیدواری کرده است طرفهای مذاکره در روزهای آتی به طرحی مشترک در قبال بازگشت آمریکا به توافق هسته ای دست یابند. درباره مواضع اخیر اروپاییها دو نکته اساسی وجود دارد که باید نسبت به آن توجه کرد:
نخست، اینکه بازگشت آمریکا به توافق هسته ای متغیری وابسته به «گذشت زمان» نیست. این توافق می تواند همین لحظه امضا شود یا هیچ گاه به دست نیاید. بازگشت کامل و اصولی به توافق هسته ای سال 2015 در گروی واکنش اصولی و عملیاتی واشنگتن و تروئیکای اروپایی در قبال دو موضوع اساسی باقیمانده یعنی «مختومه کردن موارد ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی» و ارائه تضمینهای اعتباری است.
حل و فصل این دو موضوع با روش محاسباتی و در قالب علم ریاضی انجام نمیشود. شاید برخی تصور کنند می توان با جمع نقاط اختلافی و تقسیم آنها بر عدد دو، راهکار میانه را برای حل موارد باقیمانده به دست آورد، اما این نگاه کاملاً نادرست است. ارائه نکردن تضمینهای اعتباری کامل در قبال توافق احیا شده و مختومه نکردن پرونده های ادعایی آژانس قبل از اجرایی شدن توافق، به طور طبیعی به نامنظم شدن توافق به ضرر منافع ملی کشورمان منجر خواهد شد. از این رو باید این دو مطالبه معقول قبل از بازگشت آمریکا به توافق هسته ای (بهویژه قبل از مرحله اجرایی شدن توافق) تحقق یابد.
دوم، اینکه در ماههای اخیر مقامهای اروپایی بارها علاوه بر انفعال در ارائه راهکارهای عملیاتی در راستای حل و فصل نقاط اختلافی، در مواردی مانند تصویب قطعنامه ضد ایرانی اخیر در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نمایش بسیار ضعیف و ناامید کننده ای از خود در عالم دیپلماسی و پرونده مذاکرات وین نشان داده اند.
در چنین شرایطی باید مراقب بزرگنمایی طرح اروپا از سوی رسانه های غربی و تبدیل شدن آن به تصویری غیر واقعی در جریان بازگشت آمریکا به توافق هسته ای بود. آنچه در این معادله اصالت و موضوعیت دارد، مطالبات ایران است نه طرح اروپا؛ به عبارت بهتر، کلیات و جزئیات مطرح شده در طرح مقامهای اروپایی (برای بازگشت آمریکا به توافق هسته ای) در صورتی اعتبار پیدا می کنند که مطابق با مطالبات جمهوری اسلامی ایران در مسیر احیای برجام باشند.
فراتر از آن، چنانچه بارها تأکید شده است اروپاییها در این معادله نقش دلال یا واسطه گر را قطعاً ندارند و حکم طرف امضا کننده و متعهد در قبال توافق را دارند؛ مسئولیتی که بورل و مکرون علاقه ای نسبت به پذیرش واقعی آن ندارند.