علی حسن حیدری
موج عملیاتهای مقاومت فلسطینیان در کرانه باختری در ماههای اخیر، بیانگر آغاز انتفاضهای جدید است که به اذعان ارتش صهیونیستی انتفاضه جدید با انتفاضه اول (سال ۱۹۸۷) و یا انتفاضه الاقصی (اوایل اکتبر ۲۰۰۰) متفاوت است. شرایط این روزهای سرزمینهای اشغالی به خصوص درکرانه باختری بسیار ویژه است، امروز صهیونیستها فقط در جنوب سرزمینهای اشغالی و در منطقه غزه با فلسطینیها درگیر نیستند بلکه درکرانه باختری در شرق فلسطین نیز با شکل جدیدی از انتفاضه و ویژگیهای منحصر به فرد مواجه هستند. اتحاد نیروهای حماس و جهاد اسلامی با نیروهای عضو شاخه نظامی فتح در کرانه باختری (رزمندگان کتائب «شهداء الاقصی از جمله «کتیبه جنین»، «عرین الاسود» و «مخیم بلاطه») از جمله نشانههای انتفاضه جدید در کرانه باختری است؛ اتحادی که وحدت در میادین نظامی و سیاسی و رسانهای با رویکرد خودجوش و مستقل از ویژگیهای آن است.
کرانه باختری از ابعاد مختلف دارای موقعیتهای ممتازی نسبت به باریکه غزه است. مساحت غزه ۶ درصد از مساحت کل فلسطین را شامل میشود؛ ولی مساحت کرانه باختری و قدسشرقی ۱۶ درصد است. از نظر جمعیتی نیز کرانه باختری حدود ۲/۴ میلیون نفر، اما جمعیت غزه ۸/۱ میلیون نفراست. از این رو انتفاضه سوم نتیجه پیوند دو مجموعه جمعیتی است که کارایی منحصر به خود را دارد.
برخلاف غزه که منطقهای بسته و اطراف آن را عمدتاً رژیم صهیونیستی و ۳۸ کیلومتر مرز مشترک با مصر است، منطقه کرانه به دلیل اتصال به مناطق حساس و مهم دارای موقعیت استراتژیک است که از یک سو به مهمترین مکانهای مقدس (مسجدالاقصی، مسجدالخلیل و قبهْالصخره) فلسطین درکرانه و قدس شرقی مرتبط است که برای همه ادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت و یهود) محترم و حساس میباشند. از سوی دیگر به دو منطقه امنیتی (تأسیسات اتمی دیمونا) و سیاسی (حیفا و تلآویو) مرتبط است. ازاین رو هرگونه تغییر هویتی درکرانه باختری، دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی را از هم خواهد گسست.
کرانه باختری در عین حال به سه جمعیت عمده فلسطینی ساکن در کشور اردن (حدود ۴/۵ میلیون)، ۲/۴ میلیون جمعیت فلسطینی ساکن در کرانه و قدس شرقی، حدود ۱/۲ میلیون نفر فلسطینیان ساکن دراردوگاه جنین، حدود ۱/۴ میلیون نفر غیرمتمرکز ساکن در مناطق شمالی و مرکزی فلسطین، حدود ۷/۱ میلیون نفر فلسطینی ساکن مناطق ۱۹۴۸ متصل و پیوند هویتی دارد؛ بنابراین کرانه میتواند با اتصال به جنین و مناطق ۱۹۴۸ دستکم ۵ میلیون نفر از شهروندان فلسطینی را نمایندگی کنند و این یعنی اینکه همین الان منهای غزه و منهای فلسطینیهای آواره و ساکن در اردوگاههای کشورهای مجاور، جمعیت فلسطینی بر جمعیت یهودی غلبه دارد و جمعیت ۶۰۰ هزار نفری ساکن شهرک نشین صهیونیست مستقر در کرانه دیگر امکان حضور در این منطقه را نخواهند داشت.
ارتش رژیم صهیونیستی از یکسو برای مقابله با انتفاضه جدید و عملیات فلسطینیان با بحران گزینهها مواجه است. از طرفی نگران است که توسل به روشهایی مانند بازداشت، ترور، تخریب منازل و.. منجر به تنش و درگیری هرچه بیشتر با فلسطینیان شده و زمینه را برای اجرای عملیاتهای بیشتر فراهم کند. راهبرد مقاومت مسلحانه درکرانه باختری که از پیوست رسانهای و مردمی نیز برخوردار است و شکل ایذایی نوینی از انتفاضه پیروی میکند، به باورکارشناسان اسرائیلی و عربی و حتی غربی بعید است که بتوان از طریق مسلحانه و روشهای تکراری آن را سرکوب و مهارکرد، چون خود این انتفاضه نتیجه آشکار شکست راهبرد مشت آهنین در برابر مقاومت است که مدیریت بحران را با مشکل کرده است. تل آویو عملاً کنترل خود بر کرانه باختری را از دست داده است و تشکیلات خودگران نیز توان و تمایلی برای همکاری با ارتش اسرائیل را ندارد. این وضعیت مؤید این است که انتفاضه روند تصاعدی و فزاینده خود را تداوم خواهد بخشید. خلاصه اسرائیل امروز بر سر یک دوراهی سردرگم مانده است، سپردن مأموریت سرکوب به تشکیلات خودگردان نیزشرطبندی روی اسب پاشکسته است.
شرایط حال حاضر در کرانه باختری بسیار شبیه روزهای منتهی به انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ است. کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم قرار دارد. با وجود تفاوت غیرقابل قیاس توانمندیهای نظامی ارتش اسرائیل و مبارزان فلسطینی، هر یورش نظامیان اسرائیل به جنین و به ویژه اردوگاه جنین برای اسرائیل پرهزینه و خسارت بار خواهد بود و اقتدار ارتش صهیونیستی به شدت شکسته خواهد شد. اجماع جریانهای مختلف فلسطینی برای ادامه انتفاضه کرانه باختری در همه مناطق فلسطین، شرایط ویژهای را برای صهیونیستهای غاصب رقم زده است از طرفی غرب به عنوان متحد راهبردی اسرائیل به خوبی آگاه است که فلسطینیها به خاطر تجربه دهههای اخیر هیچ گونه اعتمادی به طرفهای غربی و عربی ندارند و از این رو هرگونه فشار امنیتی که خارج از محاسبات و بررسیهای دقیق باشد میتواند به یک انفجار بزرگ تبدیل شود و سرمایهگذاری غرب را برای همیشه از بین ببرد. اما آنچه در وهله اول غرب را نگران میکند سرایت مقاومت موجوددرمیان ساکنان و سازمانهای مستقر درغزه به ساکنان مناطق کرانه باختری، قدس، جنین و سایر مناطق ۱۹۴۸ است.
شرایط دشوار کرانه باختری صهیونیستها و متحدان غربی و عربی آن را به این نتیجه رسانه است که انتفاضه سوم تازه شروع شده و حملات فعلی فلسطینیها پایان ماجرا نیست و آغاز مرحله جدیدی از تغییر درتوازن قدرت در اراضی اشغالی است؛ که به نوشته روزنامه صهیونیستیهاآرتص مهمترین تهدید علیه موجودیت تل آویو است.
رنج بازار خودرو از کمبود نظارت واقعی
حسین بردبار
هرچند نقش روانی افزایش نرخ ارز بر سطح عمومی قیمت ها به ویژه کالاها و از جمله دارایی های ثابت قابل کتمان نیست، اما همواره این بحث مطرح بوده است که اثر واقعی افزایش نرخ ارز بر قیمت محصولات به ویژه محصولاتی که تولید داخل هستند و عمده مواد اولیه آن ها وارداتی است، چگونه است و در شرایطی که یک محصول داخلی است، چگونه می توان پذیرفت که بلافاصله با تغییر در نرخ ارز، قیمت این محصولات نیز تغییر کند.
رصد قیمت خودرو در روزهای اخیر از افزایش بیمحابا و تاحدی افسارگسیخته قیمت ها دراین بازار حکایت می کند، به طوری که قیمت صفر و کارکرده برخی انواع خودروهای ایرانی طی هفته های اخیر تا 20 درصد افزایش داشته است. تردیدی نیست که جو روانی نشئت گرفته از گرانی ارز و نوسانات آن در روزهای اخیر عامل اصلی تاثیر گذار بر این بازار است، اما جای این سوال جدی ولی تکراری وجود دارد که اولا اگر خودروهای وارداتی تاثیرپذیری مستقیمی از نرخ ارز داشته باشند، چرا خودروهای ایرانی که بعضا تا 90 درصد یا بیشتر قطعات آن ها تولید داخل است، تا این حد از گرانی دلار تاثیر می پذیرند؟ ثانیا گرچه نرخ دلار اسکناس صرافی تا آستانه 36 هزار تومان و نرخ های کف بازار تا نزدیک 39 هزار تومان بالا رفته است، اما نرخ دلار حواله هنوز در کانال 30 و 31 هزار تومان قرار دارد و اتفاقا نیازهای دلاری خودروسازان نیز از نوع عمده و حواله است و اصولا خودروسازان چندان سروکاری با بازار اسکناس ارز ندارند و نباید تاثیرپذیری از نوسانات این بازار داشته باشند.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا گرانی بازار ارز بیشتر یک بهانه برای فرصت طلبی برخی خودروسازان یا دلالان خودرو است یا دلیلی واقعی برای گرانی خودرو؟ درچنین شرایطی نقش ناظران بر بازار چیست؟ نمی توان و نباید تاثیر قیمت ارز بر بازار خودرو را نادیده گرفت اما شکی هم نیست که بخشی از روند کنونی افزایش قیمت خودرو نشئت گرفته از جو روانی حاکم بر بازار است تا واقعیت های موجود. بنابراین در چنین فضایی نقش ناظران بر بازار مثل سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان بازرسی کل کشور و بازرسی های اصناف و اتحادیه های ذیربط و دیگر نهادهای نظارتی اهمیت بیشتری می یابد.
از سوی دیگر باید نظارتی جدی بر برنامه های کاربردی (اپلیکیشن ها) و فضای مجازی نیز وجود داشته باشد چرا که این فضا بستر بسیار جذاب و پرتنشی را برای افزایش قیمت در جو روانی نشئت گرفته از بازار ارز فراهم می کند. البته هم اکنون برخی از برنامه های کاربردی حتی درصورت درج قیمت در آگهی های خودرو توسط کاربران، به صورت خودکار قیمتها را حذف می کنند و زمینه را برای عرضه و تقاضای معمول و چانه زنی بین خریدار و فروشنده ایجاد می کنند که خوب است این روش به تمام سایتها و اپلیکیشن ها و دیگر سکوها و بسترهای فضای مجازی تعمیم یابد.
اگر جفرسون از گور بلند میشد
جعفر بلوری
«دروغ، سالانه میلیاردها دلار به کسبوکارها خسارت میزند، روابط اجتماعی را تخریب میکند و بعضا حتی انسانهایی را به کشتن میدهد. دروغ گفتن دلایل زیادی دارد. میتوان آن را از دیدگاه عصبشناختی و روانشناسی تحلیل کرد و....» این چند خط بخشی از یک مقاله است که وقتی خود را برای نوشتن این یادداشت آماده میکردم و دنبال «داده» بودم به چشمم خورد. «دروغ» چه تاثیراتی بر زندگی افراد دارد؟ بر روابط اجتماعی چه تاثیرات مخربی میتواند داشته باشد؟ بر اقتصاد چطور؟ در طول عمر انسانها و همینطور در کسبوکارها آیا میتواند تاثیرات مخربی داشته باشد؟ و سرانجام این که، دروغ گفتن چه تاثیراتی بر روی خود دروغگو دارد؟ به تحولات سه ماه گذشته بیندیشید. نقش «دروغ» در وقوع این آشوبها چقدر بود؟ این دروغ چه خسارتهایی بر کشور و بر مردم تحمیل کرد؟ روی زندگی و آرامش مردم چطور؟ همینطور روی کسبوکارها و معیشت آنها؟ روی وضعیت تحصیلی دانشجویان در دانشگاهها و دانشآموزان در مدارس و همینطور روی اعصاب و روح و روان جامعه؟ روی روند خوبی که اقتصاد کشور در آن قرار گرفته بود و... چطور؟