صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۸  ، 
شناسه خبر : ۳۵۰۱۱۶

کدام دست آورد؟

سیدمحمود صدری

عدم رعایت خردورزی که منافع ملی را ذیل مسائل دیگر قرار داده است علت العلل خسارت‌های فراوان در حوزه سیاست خارجی شده است و دقیقا بر همین اساس ظرفیت اروپا و آمریکا ناچیز شمرده می شود و روابط نیم بند با خاورمیانهای ها در دستور کار قرار می گیرد..

باید توجه داشت که چنانچه‌ ظرفیت آمریکا و غرب ناچیز است و قدرت آنها افول نموده‌است  چرا چین در مورد متحد خود روسیه نمی‌تواند مواضع روشن داشته باشد و کمک های آشکاری را بکند؟‌ چگونه است که چین و روسیه همه امکاناتی که عربستان و امارات بخواهند در طبق اخلاص قرار میدهند و مشتاقانه عرضه خواهند کرد اما ایران بعنوان یک‌ کشور بزرگ‌ در منطقه از این سخاوتمندی دو کشور محروم است‌؟ و تقریبا هیچ دست آوردی ندارد.

مقامات ایرانی به غلط روابط خود با روسیه و چین را راهبردی قلمداد می‌کنند ولی جمهوری اسلامی در بسیاری از جهات در کنار این دو قدرت شرقی است چرا آنها آمادگی دارند هر گونه نیاز عربستان و امارات و ترکیه را بعنوان کشورهای متحد غرب فراهم نمایند اما در رابطه با ایران از آن سر باز میزنند؟   این سوال وجود دارد که مقامات دو دولت روسیه و چین پس از توافق برجام همراه با دول غربی و کشورهای دنیا مشتاقانه برای عقد قرارداد و سرمایه‌گذاری و همکاری نزدیک به ایران آمدند اما با مخدوش شدن برجام از همه آمادگی‌ها عقب نشینی نمودند؟  اگر این دو کشور صرف ضدیت با غرب را بر می‌تابند چرا جمهوری اسلامی را که در مقابل غرب قرار دارد بعنوان متحد و کشور راهبردی برسمیت نمی‌شناسند و کمک‌های لازم را برای برون رفت از مشکلات و آشفتگی‌ها نمی‌کنند؟ اگر خط ضد امریکائی‌ مورد قبول این دو قدرت شرقی است چگونه حوثی‌ها یمن مورد حمایت واقع نمی‌شوند؟ چه دلیلی دارد که چین در عربستان سرمایه گذاری میکند، تکنولوژی‌های جدید ارزانی می‌دارد اما نسبت به ایران خودداری می ورزد؟  چرا مقامات دو قدرت شرقی در کشورهای دیگر به آسانی سفر نموده و دیدارهای سطح بالا انجام می‌دهند ولی در مورد ایران بندرت حاضر به سفر در سطح رهبران و مسئولین عالی رتبه هستند؟   در چنین شرایطی صحبت از دست آورد در حوزه سیاست خارجی مشخصا جای تامل دارد.

سپاه الهام بخش حرکت جهادی
سیدعبدالله متولیان

حرکت جهادی در جمهوری اسلامی ایران مترادف با نام حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران است. از همان روز‌های آغازین انقلاب، امام راحل پیشبرد اهداف انقلاب در دو حوزه کشوری و لشکری را در قالب حرکت جهادی و ایجاد ساختار‌های جهادی طراحی کردند و به اجرا گذاشتند. ایجاد ساختار «جهاد سازندگی» نویدبخش حرکت جهادی و پی‌ریزی ساختار‌های متناسب با حرکت جهادی در حوزه کشوری بود و تبدیل همه ساختار‌ها و وزارتخانه‌های کشور به وضعیت جهادی نظیر «وزارت جهاد آموزش و پرورش»، «وزارت جهاد کشاورزی»، «وزارت جهاد صنعت»، «وزارت جهاد مسکن و شهرسازی» و «وزارت جهاد نیرو» نقطه مطلوب این حرکت بود که متأسفانه این اقدام بسیار مهم با تلاش گسترده تفکر لیبرالیستی در کشور نه تنها عقیم ماند بلکه همان سازمان پر تحرک و انقلابی جهاد سازندگی را منحصر به امور کشاورزی و نام جهاد را در وزارت کشاورزی ادغام کردند و به این ترتیب تفکر لیبرالیستی علاوه بر ممانعت از شکل‌گیری ساختار‌های جهادی، راه را برای ترویج الگوی سبک زندگی غیرجهادی و لیبرالیستی هموار ساختند و از این راه خسارت فراوان و جبران‌ناپذیر به نظام و کشور وارد کردند و ضمن جلوگیری از سرعت حرکت انقلاب اسلامی به سمت جامعه و تمدن بزرگ مهدوی، زمینه رشد تفکر منحط اشرافی گری و طمع ورزی دشمنان را فراهم ساختند.
امام راحل در حوزه لشکری نیز الگوی عمل جهادی را در قالب تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فراروی یگان‌های نظامی و انتظامی قرار دادند. شاکله و مغز چهار کلمه «سپاه»، «پاسداری»، «انقلاب» و «اسلام» خروش انقلابی و حرکت جهادی برای کوتاه کردن مسیر طولانی تشکیل حکومت جهانی مهدوی است. سرچشمه فرهنگ پاسداری مکتب عاشورا است. سپاه از همان آغاز انقلاب در راه دفاع از انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن، با پیروی از مکتب عاشورا و الگوی جهادی حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، مشی جهادی را در همه امور سرلوحه خود قرار داد. در حوزه لشکری نیز تفکر لیبرالیستی همواره در پی حذف یا ادغام سپاه و بی اثرکردن یا کم اثرکردن حرکت جهادی در حوزه نظامی، دفاعی و امنیتی بود، اما سپاه نه تنها به پشتوانه حمایت‌های هوشمندانه و حکیمانه حضرت امام خامنه‌ای باقی و برقرار ماند بلکه روز به روز با تقویت بنیه و توان جهادی خود با تکیه بر «عشق»، «ایمان»، «بصیرت» و «همت»، به عنوان چهار ستون اصلی حرکت جهادی، مسیر رفع موانع پیشرفت همراه با امیدآفرینی و اعتمادسازی را با قوت و اقتدار پیمود و امروز به عنوان بزرگ‌ترین، مؤثر‌ترین و کارآمد‌ترین سازمان جهادی کشور، فرهنگ جهادی را به اقصی نقاط جهان صادر کرد و الهام بخش حرکت‌های جهادی در جهان شده است.
سپاه، رهنمود‌های فرمانده معظم کل قوا درباره فعالیت جهادی را سرلوحه کار خود قرار داده است: «ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.» ۱۰/۰۲/‌۱۳۹۶
این جمله رهبر معزز انقلاب اسلامی به‌وضوح اهمیت و جایگاه جهت‌گیری و کار جهادی را در منظومه ارزشی انقلاب اسلامی مشخص می‌کند: «ما هرجا انقلابی (و جهادی) عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم.» ۱۴/۰۳/‌۱۳۹۵ سپاه، با نگرش به ضرورت و ظرفیت کار جهادی، طی ۳۵ سال گذشته، همواره در پی تحقق انتظارات رهبر فرزانه انقلاب در زمینه «همگانی شدن گفتمان جهادی» و «گسترش حضور عموم مردم به‌خصوص جوانان در جریان فعالیت‌های جهادی»، «فراگیرسازی شعار خدمت‌رسانی» برای «تحقق عدالت و پیشرفت» بوده است.
ویژگی همه سازمان‌ها در نظام جمهوری اسلامی مردمی بودن آنهاست، اما بی‌شک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مردمی‌ترین سازمان جمهوری اسلامی ایران است که در هر دو حوزه کشوری و لشکری بسیار خوش درخشیده و از ابتدای شکل‌گیری، منشأ خدمات گسترده و عظیم جهادی در سطح کشور و در مقابل دیدگان مردم بوده است که از خودکفایی در انجام پروژه‌های عظیم در حوزه‌های مختلف گرفته تا احداث زیرساخت‌های روستا‌های محروم را شامل می‌شود. درباره سپاه بحق و با جرئت می‌توان گفت: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست».
نگاهی اجمالی به فعالیت‌های جهادی سپاه از قبیل «اردو‌های جهادی سازندگی»، «قرارگاه جهادی پیشرفت و آبادانی جهاد اشتغال آفرینی»، «قرارگاه سازندگی (جهادی) خاتم الانبیا»، «جهاد خدمات ورزشی»، «جهاد علمی و دانش بنیان»، «جهاد خانه‌سازی»، «مدیریت جهادی حوادث غیرمترقبه نظیر سیل، زلزله و...»، «خدمات جهادی بهداشتی و درمانی نظیر تولید واکسن و خدمت به مردم در کرونا»، «خدمات جهادی در توزیع بسته‌های معیشتی و حمایتی و دستگیری از نیازمندان»، «تلاش‌های گسترده جهادی در محرومیت زدایی»، «فعالیت‌های باورنکردنی جهادی در خنثی‌سازی تحریم‌های ظالمانه غرب»، «فعالیت‌های جهادی در تولید علم و فناوری»، «تلاش گسترده جهادی در خودکفایی نظیر پل‌سازی، سدسازی، «تونل‌سازی، پالایشگاه‌سازی، اسکله‌سازی» و ده‌ها و صد‌ها مورد دیگر پرده از رمز و راز محبوبیت سپاه در بین مردم بر می‌دارد. مردم حضور آرامش بخش، امنیت آفرین و مؤثر سپاه و حرکت جهادی این نهاد عظیم و کارآمد را با تمام وجود حس می‌کنند. نهاد مردمی، انقلابی و جهادی سپاه پرکننده خلأ ضعف‌ها، سوءمدیریت‌ها و جبران‌کننده آثار سوء و خسارت تفکر لیبرال در کشور است.
امروز بی‌تردید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان ژنراتور مولد حرکت جهادی الهام بخش و الگوی تفکر انقلابی و جهادی در سطوح ملی، منطقه‌ای و جهانی شناخته می‌شود. سپاه عنوان بزرگ‌ترین سازمان ضد تروریستی دنیا را نیز مرهون و مدیون حرکت جهادی در مقابله با تروریسم است. امروز مردم ایران به خوبی باور کرده‌اند که تنها را پیشرفت و غلبه بر مشکلات داخلی و فشار‌های خارجی، تبعیت همه دستگاه‌ها و سازمان‌های نظام اسلامی از الگوی جهادی سپاه است. امروز مردم، قویاً دریافته‌اند که ریشه مشکلات کشور در تبعیت از الگوی تفکر لیبرالیستی (به عنوان مبلغ حرکت غیرانقلابی، غیرجهادی، و مرعوب و مجذوب غرب) است و تبعیت از الگوی حرکت جهادی بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب تنها راه پیشرفت کشور و حل مشکلات و رفع موانع است

درس هایی از پرونده های فساد بانکی
مهدی حسن زاده
روز گذشته مرکز رسانه قوه قضاییه جزئیات حکم قطعی یکی از ابربدهکاران بانکی را منتشر کرد و براساس آن رستمی صفا و برخی همکاران وی به حبس تا 20 سال محکوم شدند و خود وی نیز به بازگرداندن بیش از 20 هزار میلیارد تومان به شبکه بانکی محکوم شد.
طی سال های گذشته رویکرد مناسبی برای برخورد با پرونده های فساد اقتصادی در دستگاه قضایی در پیش گرفته شد و برخی پرونده های بزرگ مفاسد اقتصادی به سرانجام رسید . از این نظر مشخص شد که در برخورد با مفاسد اقتصادی عزم جدی وجود دارد، اما از سوی دیگر، رصد چرایی شکل گیری مفاسد اقتصادی به ویژه در نظام بانکی موضوعی است که جای تامل دارد.
واضح است که نظام بانکی به دلیل انباشت پول همواره و در همه کشورها، اصلی‌ترین محمل شکل گیری فسادهای اقتصادی است. با این حال به دلایلی که در اقتصاد ایران بیشتر دیده می شود، زمینه های شکل گیری مفاسد بانکی در کشور ما بیشتر بوده است. برخی از این زمینه ها که در سال های اخیر اقدامات خوبی برای ریشه کن کردن آن ها صورت گرفته به شرح زیر است:
1 . نبود شفافیت؛ در سال های گذشته اطلاعات چندانی از عملکرد بانک ها به ویژه در زمینه تسهیلات کلان وجود نداشت، اما از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم و به ویژه با پیگیری وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و سپس با مصوبات قانونی مجلس، اکنون اطلاعات فراوانی از تسهیلات بانکی به تفکیک هر بانک، شامل بدهکاران کلان، تسهیلات به شرکت‌های زیرمجموعه، تسهیلات به کارکنان بانک‌ها و مواردی از این قبیل از سوی بانک مرکزی افشا می شود که نقش مهمی در پیگیری رسانه‌ای موارد خاص و الزام بانک ها به اصلاح موارد داشته است. هرچند انتظار است الزامات مشخص و جرایم بازدارنده ای علیه مدیران بانک هایی که تن به شفافیت نمی دهند اعمال شود.
2. ناترازی در منابع و مصارف بانکی؛ اقتصاد ایران با همه تلاش هایی که برای توسعه بازار سرمایه انجام گرفته، همچنان بانک‌محور بوده و سهم نظام بانکی از تامین منابع بخش های مختلف اقتصاد بیش از 90 درصد است. از سوی دیگر، بانک مرکزی برای کنترل رشد نقدینگی به منظور مهار تورم، سراغ روش تعیین سقف برای رشد ترازنامه بانک ها رفته است که خروجی آن رشد تسهیلات دهی بانک ها به میزانی کمتر از تورم است. چنان‌که در 3 ماه نخست امسال، میزان تسهیلات بانکی پرداخت شده نسبت به 3 ماه اول سال گذشته 26 درصد رشد داشته و این میزان رشد در شرایط تورم 50 درصدی در عمل به معنای کاهش تسهیلات‌دهی بانک‌هاست. این مسئله در کنار دیگر عوامل موثر بر نیاز بخش های مختلف به نقدینگی موجب تقاضای انباشته در برابر عرضه محدود می شود و این ناترازی زمینه‌ساز شکل‌گیری صف برای تسهیلات بانکی و در نتیجه فساد است.
3. جهش ارزی و وام های ارزی با نرخ های ترجیحی؛ از دیگر عوامل ایجاد فسادهای بانکی، جهش نرخ ارز و مسئله بازگشت وام های ارزی است. در چنین شرایطی تولیدکننده از یک سو با این مسئله مواجه است که ظرف مدت زمان کوتاهی باید وام ارزی را که به عنوان مثال با دلار 4 هزار تومان در سال 96 دریافت کرده است با دلار به نرخ بیش از 10 برابر به بانک برگرداند. این در حالی است که با وجود جهش نرخ ارز بسیاری از تولیدکننده ها، سود ریالی شان به اندازه جهش ارز افزایش نداشته، اما از سوی دیگر، الزام به بازگرداندن وام های ارزی با نرخ های قبلی نیز جفا به منابع ارزی کشور است که به عاملیت بانک پرداخت شده است. این مسئله باید با فرمول و روش مشخصی سامان پذیرد تا زمینه ساز فساد نباشد. همچنین وجود نرخ های ارز ترجیحی و تلاش بسیاری از تولیدکنندگان و واردکنندگان برای دریافت وام با این نرخ ها موجب می شود تا صف بلندی برای دریاف وام ارزی ارزان شکل گیرد؛ صف بلندی که زمینه ساز فساد است.
4. نرخ سود منفی؛ در بسیاری از اوقات به ویژه در تورم های بالا، بانک مرکزی به سمت نزدیک کردن نرخ سود به تورم نمی رود. این مسئله موجب می شود تا نرخ سود حقیقی که تفاضل نرخ سود اسمی و تورم است، منفی شود؛ یعنی برای گیرنده وام، دریافت وام با نرخ سود کمتر از تورم به صرفه است و این‌جاست که باز هم صف شکل می گیرد. هرچند نمی توان انتظار داشت و بسیاری از تجربیات جهانی نیز نشان می‌دهد که نباید لزوما نرخ سود را به اندازه تورم افزایش داد، اما در هر حال نزدیک کردن نرخ سود به تورم برای تعادل بخشیدن به اقتصاد در شرایط تورمی و همچنین دور کردن انگیزه های مفسدانه در دریافت تسهیلات بانکی ضروری است.
در هر صورت، بازخوانی پرونده های فساد اقتصادی با هدف درس گرفتن از این پرونده ها و یافتن نقاط ضعف اقتصاد و به ویژه نظام بانکی و تصمیمات اقتصادی کلان در حوزه سیاست های پولی و ارزی ضروری است و باید این نگاه آسیب شناسانه در دستور کار نهادهای مسئول قرار گیر

به قلّه‌ها نزدیک شده‌ایم... 

مسعود اکبری

در جنگ ترکیبی، خبری از حمله نظامی نیست و دستور کار اصلی بمباران افکار عمومی است. در این جنگ، ذهن انسان‌ها به میدان نبرد تبدیل می‌شود.
بر همین اساس، یکی از کارویژه‌های اصلی دشمن، ایجاد «اختلال محاسباتی» در افکار عمومی مردم ایران و همچنین ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مسئولین است. اگر دستگاه عملیات روانی دشمن را به یک «موتور» تشبیه کنیم، سوخت این موتور «یأس‌آفرینی، ناامید‌سازی و القای بن‌بست» است.
رهبر معظم انقلاب از ابتدای سال جاری تاکنون در 7 سخنرانی مجزا، درباره «امید» سخن گفته‌اند. وقتی فرمایشات حضرت آقا در سال جاری درباره کلیدواژه امید را در کنار هم قرار می‌دهیم، یک نقشه راه نمایان می‌شود. در حقیقت این فرمایشات همانند تکه‌های یک پازل است که وقتی آنها را در کنار هم قرار می‌دهیم، تصویری روشن و واضح، نمایان می‌شود.
قطعا سؤالات مختلفی درباره امید در ذهن من و شما و دیگر مردم عزیز ایران وجود دارد. برای مثال، این سؤال مطرح است که چرا با وجود مشکلات مختلف و از جمله مشکلات معیشتی، از امید سخن می‌گوییم؟ امید چه نسبتی با «حرکت» و کار جهادی و شبانه‌روزی دارد؟ وظیفه مسئولان در این میان چیست؟ مردم چه وظیفه‌ای دارند؟ امید و «ایمان» چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟ امیدآفرینی چه نسبتی با «مبارزه با فساد» دارد؟ یک «استاد دانشگاه» و یا یک «کارآفرین» چگونه در امیدآفرینی یا القای یأس تأثیرگذار است؟ آیا ایران کشوری «بی‌آینده» است؟ چرا امروز ملّت ایران، «غرب‌گراها» را تحقیر می‌کند؟ چرا می‌گوییم امید در دل امام خمینی(ره) یک «عنصر دائمی» بود؟ امید چه تفاوتی با تصوّرات و «خیالات فریبگر» دارد؟ آیا همه مردم ایران در حال «مهاجرت» هستند؟ و...با مطالعه ادامه این وجیزه، پاسخ این سؤالات را دریافت می‌کنید.
1- هیچ‌کس منکر این نیست که مشکلات مختلف و از جمله مشکلات معیشتی در کشور وجود دارد. اما «مشکلات نباید امید را تضعیف کند. ما اگر مشکلات را مشاهده می‌کنیم، باید انگیزه‌مان تقویت بشود برای پیدا کردن راه‌های رفع مشکل و کمک به آنهایی که در میدان، در مقابل این مشکلات ایستاده‌اند و برای رفع آنها دارند تلاش می‌کنند. البتّه ما مشکلاتی داریم امّا در مقابل آن، پدیده‌هایی داریم که همه امید‌آفرین است. من به جوان‌های عزیزمان عرض می‌کنم که دشمن نمی‌خواهد بگذارد که ما این پدیده‌های امید‌آفرین را ببینیم. پدیده‌های امیدآفرین به مراتب بیشتر از مشکلات است.» (بیانات در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی؛ 14 خرداد)
2- قطعا امید، نسبت مستقیمی با عملکرد مسئولان دارد. «همه‌ مسئولان کشور امروز موظّفند کار جهادی کنند، شبانه‌روزی کار کنند و خستگی نشناسند. ما فصل مُشبعی (مفصلی) را حرکت کرده‌ایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کرده‌ایم، به قلّه‌ها نزدیک شده‌ایم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست؛ امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است؛ مسئولین کشور در بخش‌های مختلف باید با این روحیه حرکت کنند» (دیدار با فرماندهان سپاه؛ 26 مرداد 1402)
3- و البته مردم نیز در این میان مسئولیت مهمی بر دوش دارند.
«همه بدانیم موفّقیّت‌های بشر، کمالات بزرگ، پیشرفت‌های گوناگون، امیدهای برآورده‌شده، همه از بطن تلاش‌ها زاییده می‌شود، از بطن سختی‌ها به وجود می‌آید. با راحت‌طلبی و نشستن یک گوشه و تماشا کردن و حسرت خوردن و آه کشیدن و احیاناً نِق زدن، کاری پیش نمی‌رود. باید سختی را تحمّل کرد، باید تلاش کرد، باید کار کرد تا به موفّقیّت رسید. اینکه آدم به قلّه‌ یک کوه که یک عدّه‌ای آن بالا رفته‌اند، نگاه کند، بگوید ما هم می‌خواهیم آنجا باشیم، کافی نیست. اگر می‌خواهید به آنجا برسید، باید رنج حرکت از این مسیر را بر خودتان هموار کنید؛ وَ الّا به آنجا نمی‌رسید. (بیانات در دیدار کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ ارتش؛ 15 مرداد 1402)
تک‌تک ما مردم ایران باید برای رفع مشکلات آستین‌ها را بالا بزنیم، «من درس می‌خوانم برای اینکه بنا دارم ده‌ها سال دیگر در این کشور عمر کنم، زندگی کنم و صدها سال دیگر فرزندان من و نوه‌های من و ذرّیّه‌ من و هم‌میهنان من در این کشور زندگی کنند؛ من می‌خواهم مشکلات را برطرف کنم؛ درس می‌خوانم برای اینکه مشکل را برطرف کنم؛ مبارزه می‌کنم برای اینکه مشکل را برطرف کنم»؛ جواب جوان مسلمان این است. (بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان؛ 29 فروردین 1402)
4- امید و ایمان دو روی یک سکه است. وقتی من و شما ایمان روشنی به مبدأ حقیقی و به خدای متعال داشته باشیم، این شعله‌ امید در دل ما روشن خواهد بود و خاموش نمی‌شود؛ به عنوان نمونه، «امید در دل امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود...امید امام ناشی از ایمان او بود... امید و ایمان روی هم اثر می‌گذارند. ایمان، امیدآفرین است و تحقّق امیدها، ایمان را افزایش می‌دهد.» (بیانات در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی؛ 14 خرداد 1402)
5- به نظر شما، یک «استاد دانشگاه» و یا یک «کارآفرین» چگونه در امیدآفرینی یا القای یأس تأثیرگذار است؟ «ما می‌دانیم که مشکلاتی در داخل وجود دارد و ما این مشکلات را می‌دانیم امّا اینجور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند. جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید می‌شود؛ آن وقتی که استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، می‌نشیند پای دل جوان ـ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام می‌گیرد ـ که «شما به چه دلخوشی‌ای اینجا درس می‌خوانی؟ ول کن برو»! به جوان مبارز می‌گوید: «شما با دلار قیمت فلان قدر، تورم چندساله‌ فلان مقدار، به چه امید و به چه دلخوشی‌ای اینجا درس می‌خوانی، کار می‌کنی؟». ناامیدی اینجوری وارد می‌شود؛ این اثر می‌گذارد.». (بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان؛ 29 فروردین 1402)
«یک مثال دیگر؛ مثلاً فرض کنید چهار نفر سرمایه‌دار یا کارآفرین کشور را ترک کردند، پولشان را برداشته‌اند و رفته‌اند یک کشور دیگر. می‌گوید «آقا ببین! به چه امید شما می‌خواهی اینجا فعّالیّت اقتصادی بکنی؟ دارند می‌روند»! خب بله، چهار نفر رفته‌اند، چهل نفر مانده‌اند و دارند فعّالیّت می‌کنند. هزاران شرکت دانش‌بنیان دارد به‌وجود می‌آید، جوان‌ها دارند به کار جذب می‌شوند؛ واقعیّت‌های جامعه اینها است.». (بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان؛ 29 فروردین 1402)
6- قطعا حرکت به سمت پیشرفت و ترویج امید، سرعت‌گیرها و موانعی هم دارد. یکی از این موانع که به‌شدت «امیدسوز» هم هست، «فساد اقتصادی» است. «بنده حدود بیست سال پیش یک نوشته‌ مشروحی در باب مبارزه‌ با فساد دادم؛ مربوط به سال ۸۰، ۸1. در آن نوشته گفتم که مبارزه‌ با فساد پیگیری می‌خواهد؛ به قول این داستان‌ها و افسانه‌ها، مثل مار هفت‌سر، اژدهای هفت‌سر است که یک سرش را بزنی، شش سر دیگرش آن طرف زنده‌اند، مشغول کارند. همه‌جانبه باید مبارزه کرد. اگر از آن روز دولت‌های محترم و مسئولین محترم این قضیّه را دنبال می‌کردند، بلاشک ما امروز وضع بهتری داشتیم. خب حالا بحمدالله امید این هست که دولت مردمی و مجلس انقلابی این کار مبارزه‌ با فساد را دنبال کنند. (بیانات در دیدار کارگران؛ 9 اردیبهشت 1402)
7- امید، تفاوت فاحشی با «خیالبافی» دارد. چرا؟ «وقتی می‌گوییم امید، نباید امید را با تصوّرات و خیالات فریبگر‌ اشتباه کرد. امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است؛ با تنبلی و سکون نمی‌سازد. کسی که امید دارد به اینکه به سرمنزل برسد، راه می‌رود. اینکه کسی بنشیند و در عین حال امیدوار باشد که به منزل خواهد رسید، این نشدنی است. (بیانات در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی؛ 14 خرداد 1402)
8- امید، علاوه‌بر حرکت و تلاش به «عقلانیت» و «آرمان‌خواهی» هم نیاز دارد. در حقیقت اینها در کنار هم به مثابه اجزای یک موتور قدرتمند عمل می‌کنند. «آرمان‌خواهی موتور پیشران حرکت است؛ امید، سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمی‌کند، آرمان‌خواهی در دلش می‌ماند و غصّه‌اش را می‌خورد. عقلانیّت هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید. (بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان؛29 فروردین 1402)
9- جریان غربگرا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با هدف قرار دادن روحیه خودباوری و اعتماد به‌نفس ملت، به شکلی انبوه و گسترده و پس از انقلاب نیز به شکلی محدودتر و مقطعی مردم را مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌داد. اما «امروز ملّت ایران، غرب‌گراها را تحقیر می‌کند. امروز ملّت ما کسانی را که دارای آن فکر و آن توهّمات هستند، دارد تحقیر می‌کند... به عنوان مثال امروز امکانات و پیشرفت هسته‌ای ما ـ یعنی موجودی هسته‌ای ما ـ از صد برابرِ بیست سالِ پیش بیشتر است؛ یعنی امروز ما بیش از صد برابر سال ۸۲ که آغاز چالش هسته‌ای ما با غرب است و تحریم‌های پشت سر هم و مانند اینها موجودی هسته‌ای داریم؛ آنهایی که اهل فنّند و مطّلعند، این‌جوری قضاوت می‌کنند. این واقعیّت کشور ما است... این تحقیرِ غرب‌گراها است؛ این نشان دادنِ خطای بزرگِ آنها است که می‌خواستند بباورانند که ملّت ایران توانایی ندارد.» (دیدار دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و مسئولان صنعت هسته‌ای؛ 21 خرداد 1402)
10- آیا مصادیق «پیشرفت و امید» فقط به صنعت هسته‌ای محدود می‌شود؟ پاسخ منفی است. «پیشرفت‌های کشور در عرصه‌ علم، در عرصه‌ فنّاوری، در ایجاد زیرساخت‌های صنعتی و کشاورزی، در ایجاد ساختارهای بسیار مهمّ حمل‌ونقل، پیشرفت‌های کشور در تربیت نیروی انسانی، در کشاندن فعّالیّت‌های عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور، در سیاست بین‌المللی، در اعتلا و عزّت ملّی، در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ اینها حقایق امیدزا است؛ دشمن می‌خواهد ما این حقایق را فراموش کنیم، از یادمان ببریم، جوان ما از اینها مطّلع نشود. این واقعیّت‌ها از آینده‌ روشنی خبر می‌دهد. (بیانات در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی؛ 14 خرداد)
11- خداوند متعال در آیه 139 سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید: «و َلَا تَهِنُوا و َلَا تَحْزَنُوا و َأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید). آینده متعلق به ماست؛ آینده‌ای با افق‌های روشن.

حساسیت‌های‌خطوط مرزی‌

احسان هوشمند
دیوارکشی امنیتی موجب شده بخشی از اراضی کشاورزان در غرب دیوار مرزی با افغانستان قرار گیرد و نیروهای مرزی طالبان با بهانه اینکه مرز دو کشور دیوار مرزی است، مزاحمت‌هایی برای مرزبانان و حتی کشاورزان و مردم عادی ایجاد کنند. در سال 1381 پروژه ساخت دیوار امنیتی میان ایران و افغانستان آغاز شد. برخی رویدادهای مرزی از جمله ربوده‌شدن برخی اشخاص و انتقال آنان به درون افغانستان یا انتقال خودروهای سرقتی به‌ویژه پراید به داخل افغانستان و نیز قاچاق انسان، مواد مخدر و برخی ناامنی‌های دیگر موجب شد دیوارکشی در مرز مشترک با افغانستان در دستور کار نهادهای ذی‌ربط مرزبانی و امنیتی کشور قرار گیرد. البته دیوارکشی شامل تمام مرزهای ایران و افغانستان نشد و از حدود 815 کیلومتر مرز مشترک حدود 130 کیلومتر دیوار تا امروز احداث شده است. البته دیوارکشی به مرزهای مشترک با کشور پاکستان نیز کشیده شد. در بخشی از مناطق مرزی برخی موانع طبیعی چون کف رودخانه هیرمند که مرز مشترک ایران و افغانستان است و چون وسط رودخانه هیرمند، نقطه صفر مرزی است و گاهی این رودخانه طغیان می‌کند، موجب شد تا به دستور مقامات کشوری، طراحان دیوار، ساخت دیوار را نه در نقطه صفر مرزی بلکه در ساحل بستر رودخانه و با مقداری فاصله از رودخانه یعنی میان 200 تا 500 متر فاصله از رودخانه احداث کنند. اقدامی که از سویی باعث شد تا چند هزار هکتار از اراضی کشاورزان ایرانی و مرزهای کشور در آن سوی مرز قرار گیرد و از دیگر سو موجب شود تا با حاکمیت طالب‌ها بر افغانستان، به دلیل بی‌اطلاعی این نیروها یا لج‌بازی‌های ویژه طالب‌ها، نیروهای حاکم بر مرزهای مشترک بر ایران ادعا کنند دیوار حدود مرز دو کشور را مشخص کرده است. به سخن دیگر یعنی دیوار مرزی نه با میل‌های مرزی بلکه با دیوار مرزی مشخص می‌شود. این وضعیت موجب شده کشاورزان و مردم محلی به‌ویژه مالکان و کشاورزان که بین دو هزار تا پنج هزارو 500 هکتار از زمین‌هایشان در غرب دیوار مرزی قرار گرفته است، برای سرزدن به زمین‌هایشان یا کشاورزی با موانعی روبه‌رو شوند و حتی گاهی با اذیت و برخورد خشن و کتک‌کاری طالب‌ها مواجه شوند. از جمله سال گذشته تعدادی از نیروهای طالب در منطقه زهک بین میل 56 و میل 57 مرزی دو کشور اقدمات غیرحرفه‌ای و تحریک‌آمیزی در پیش گرفتند و این رویداد به درگیری محدودی میان مرزبانان دو کشور منجر شد که تلفاتی در پی داشت.

1- اگرچه دیوارکشی میان ایران و افغانستان پیش از حاکمیت طالب‌ها بر افغانستان ساخته شده و دولت‌های پیشین افغانستان از حدود مرزی آگاه بودند و هیچ ادعایی درباره حدود مرزی نداشتند، اما طلبه‌های افغانستانی که در سال‌های اخیر به قدرت رسیده‌اند، اطلاع و آگاهی چندانی از مقررات بین‌المللی و حقوق بین‌المللی و معاهدات دوطرفه ندارند. 

از سوی دیگر برخی خبرها و احتمال‌ها هم حاکی از تحریک‌پذیری طالبان توسط طرف‌های ثالثی است تا علیه منافع ایران اقدامات تحریک‌آمیزی انجام دهند. ازاین‌رو ضروری است به صورت فوری و جدی مقامات مسئول کشور از تمام ظرفیت‌های دیپلماتیک خود برای وادار‌کردن طالب‌ها به پذیرش مسئولیت‌های بین‌المللی و حسن همجواری و رعایت حقوق و منافع و مرزهای کشورمان استفاده کنند. پیگیری دیپلماتیک مستمر و اعمال فشار با روش‌های مختلف از جمله ابزارهای در اختیار کشور برای وادارکردن طالب‌ها به پذیرش مسئولیت‌های همسایگی طبق حقوق بین‌المللی است.

2- نهادهای مسئول مرزهای کشور با اقدامات کارشناسی‌شده و هماهنگی‌های فنی، به سرعت نسبت به احداث موانع مرزی در کنار میل‌های مرزی از جمله فنس‌کشی و دیگر ابزارهای فنی و اپتیکی و استقرار نورافکن و با دیگر اقدامات لازم، حدود مرزی کشور را به صراحت و روشنی به طرف حاکم بر افغانستان تفهیم کنند و اگر نیروهای طالب از موانع مرزی عبور کردند و وارد قلمرو کشور شدند، همچون حمله اوایل خرداد 1402 طالبان به یک برجک مرزبانی کشور، با قاطعیت با تجاوز مرزی مقابله کنند. تسهیل و حمایت قاطع از هم‌وطنان مرزنشین که زمین‌هایشان در آن سوی دیوار مرزی قرار دارد، از جمله مسئولیت‌های نیروهای مرزی کشور است.

3- پس از بررسی‌های کارشناسی و مطالعات لازم، اگر ضرورت ایجاب کرد تخریب دیوار مرزی در بخش‌هایی که ضروری است می‌تواند در دستور کار کشور قرار گرفته و موانع جدید در نقاط مرزی نصب و استفاده شود. تخریب چند 10 کیلومتر دیوار مرزی که بخش زیادی از آن هم به دلیل باد و توفان در احاطه شن و ماسه قرار گرفته و کاربرد امنیتی ندارد هزینه‌های زیادی در برابر حفظ خاک کشور در پی ندارد.

4- در صورت هر نوع خطای فنی و فقدان مطالعات کارشناسی برای احداث دیوار در درون مرزهای کشور طراحان این ایده باید به صورت جدی مؤاخذه و تنبیه شوند تا زمینه بروز چنین خطاهای احتمالی در آینده گرفته شود.

5- به نظر می‌رسد مطالعات تکمیلی درباره حدود مرزی کشور با دیگر کشورها از جمله ترکیه نیز ضروری است. گفته می‌شود در مرزهای مشترک با ترکیه نیز احداث دیوار مرزی و نیز پاسگاه‌های مرزی و حتی میل‌های مرزی با دقت و وسواس لازم صورت نگرفته و ضروری است با فعالیت کارشناسی دقیق سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح به سرعت درباره صحت و سقم چنین مطالبی نخست اطلاع‌رسانی صورت گیرد و سپس در صورت نیاز اقدامات اجرائی فوری برای اصلاحات لازم انجام شود. تمامیت ارضی کشور خط قرمز هر نوع فعالیت و اقدامات در مرزهای کشور است؛ امری که تاکنون مورد توجه بوده و باید همواره بر آن به جدّ اصرار کرد

بزرگ‌ترین سازمان ضدّ تروریستی جهان

محمّدکاظم انبارلویی 

۱- جیمی کارتر یک سخن تاریخی در مورد ماهیت میلیتاریستی آمریکا دارد که شنیدنی است. 
او می‌گوید: آمریکا در طول سه قرن پیدایش آن روی جغرافیای زمین ۲۳۱ سال از عمرش را مشغول جنگ بوده است. 
او اضافه می‌کند : آمریکا فقط ۱۶ سال را بدون جنگ سپری کرده است. تنها آمریکا پس از جنگ جهانی دوم ۳۲ جنگ علیه دهها کشور راه انداخته است. 
با این اوصافی که کارتر از سیمای حکمرانی از آمریکا می‌دهد، حکام کاخ سفید بزرگترین تهدیدکننده صلح در جهان  و پنتاگون وناتو تروریستی‌ترین ارتش جهان هستند.
۲- دیروز سالروز کودتای ۲۸ مرداد بود. در این روز، آمریکا با طراحی و عملیاتی کردن یک کودتا، دولت مصدق را سرنگون کرد و نقطه پایانی بر نهضت ملی شدن نفت گذاشت.
با آنکه اسناد سرّی و محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا و انگلیس هر ۳۰ سال منتشر  می شود و دلیلی بر محرمانه بودن آنها وجود ندارد،  اما تاکنون آمریکا و انگلیس از افشای اسناد محرمانه کودتای ۲۸ مرداد پرهیز کرده اند. علت عدم این افشاء، آن است که خصومت آمریکا و انگلیس علیه ملت ما پایان نیافته است. رمز و راز و تکنیک ها و تاکتیک‌های کودتای ۲۸ مرداد علیه جمهوری اسلامی هنوز کارکردها و کاربردهای خود را از دست نداده است. ظهور این رازها و تکنیک‌ها در جنگ سخت و نرم و نیز تحریم‌های اقتصادی و پدیده تروریستی وحشیانه داعش علیه ملت ما هنوز ادامه دارد. 
رهبر معظم انقلاب تصریح کردند : سپاه جلوی تکرار کودتای ۲۸ مرداد را در انقلاب گرفت. 
۳- مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سرافراز سپاه پاسداران فرمودند : «سپاه بزرگ ترین سازمان ضدّ تروریستی در جهان است.» این دقیق‌ترین و پرمعناترین تعریف در مورد سپاه است. این گزاره متکی به اسناد مشهود ومشهوری است که فرماندهان ارتش‌های جهان به آن اعتراف دارند. 
شکست داعش و برچیده شدن بساط حکومت تکفیر در عراق و سوریه و پایان رجزخوانی و دوران لاف زنی آمریکا و ناتو پس از ضربه عین‌الاسد و زدن پهپاد پیشرفته آمریکا، حاکی از ظهور یک ارتش چندملیتی مقاومت در غرب آسیاست که کارکرد اصلی آن مبارزه با تروریسم جهانی به رهبری آمریکاست. سپاه پاسداران ، نیروی قدس و ارتش جمهوری اسلامی قطب تپنده مقاومت در منطقه هستند. امروز قدرت های جهان این نیرو را در آسمان ، زمین و دریا به رسمیت می شناسند و در نشست‌های ارتش جهان با آن تعامل سازنده دارند. 
۴- سپاه و ارتش ضامن امنیت کشور هستند. آنها راه درازی را در تأمین امنیت ملی طی کرده‌اند. 
قوای نظامی ما مدت هاست از مرز بازدارندگی عبور کرده  و در موقعیت اقدام پیشدستانه قرار دارند. برای همین است که مدت هاست از گزینه نظامی روی میز دشمن خبری نیست. 
تا وقتی که ژنرال‌هایی چون شهید حاج قاسم سلیمانی و سربازانی مانند حججی و ابراهیم هادی و مصطفی صدرزاده در سپاه و ارتش ما وجود دارند، خبری از ژنرال مکنزی و رجزخوانی های ژنرال‌های ناتو در غرب آسیا شنیده نمی‌شود. 
۵- دشمن، امید خود را در حوزه نظامی از دست داده است. امروز دشمن به دو موضوع بیش از هر چیز فکر می‌کند: 
۱- بحران‌آفرینی پی در پی، ۲- اختلال در زندگی مردم  سپاه حضور نیرومند خود را در این حوزه ها در کنار دیگر نهادهای مسئول حفظ کرده است، به همین دلیل مورد حقد، کینه و بدگویی آنهاست. 
سرویس‌های جاسوسی و عناصر نفوذی دشمن، زیر چکش و ضربه سپاه است. 
آنها از حرکات توفنده سپاه که با سرعت و دقت صورت می‌گیرد، در امان نیستند.

آمریکا - فرانسه؛ یک گسست ادامه‌دار
علیرضا حجتی
«دوست، متحد ولی نه همراه و گاهی در حال نزاع»؛ این عبارت شاید توصیف وضعیت روابط پیچیده و پرپیچ و خم فرانسه و آمریکا در تاریخ ۲ کشور باشد. آمریکایی‌ها استقلال‌شان از امپراتوری انگلستان و تاسیس ایالات متحده را تا حد زیادی مدیون کمک فرانسوی‌ها هستند. در آن سو هم واشنگتن پس از خروج از دوران انزوا و دکترین مونروئه در جنگ دوم جهانی، فرانسه سقوط کرده به دست آلمان نازی را نجات داد. فرانسه تنها کشور اروپای غربی است که هیچگاه وارد جنگ با ایالات متحده نشده است. اگر کانادا به دلیل منطقه فرانسوی‌زبان کبک برای فرانسه مهم است اما این آمریکاست که مظهر پیچیدگی روابط فرانسه با آن سوی آتلانتیک و کشورهای اقیانوس اطلس شمالی است.
اما اینها باعث نشده است این رابطه بدون آسیب باقی بماند. دور خوردن فرانسه توسط دوستان آمریکایی در ماجرای پیمان اوکاس، هنوز مثل داغی بر جان و دل الیزه‌نشینان باقی مانده است. پیمان امنیتی اوکاس موجب بر هم خوردن قرارداد استرالیا با فرانسه در تامین زیردریایی‌ها شد؛ بزرگ‌ترین قرارداد نظامی فرانسوی‌ها در تاریخ که به تاریخ پیوست. محور آنگلوساکسونی آمریکا و انگلستان با دور زدن فرانسه، برای تهدید چین، قراردادی مشابه با کانبرا در مجهز کردنش به زیردریایی‌های هسته‌ای امضا کرد.
در شرایطی که پاریس همچنان در شوک این اتفاق بود، ورود آمریکا به ماجرای نیجر، زخم تازه‌ای است که کاخ سفید بر پیکر الیزه وارد آورده است. نشریه فیگارو هفته قبل به نقل از یک منبع در وزارت خارجه فرانسه گزارش داد واشنگتن وقتی تصمیم گرفت «ویکتوریا نولاند» معاون وزیر خارجه خود را برای گفت‌وگو با حاکمان نظامی جدید نیجر بفرستد، مانع و سد راه اقدام فرانسه شد که متحدش در ناتو است. یک منبع دیپلماتیک فرانسوی در رابطه با سفر نولاند به این روزنامه گفت ایالات‌ متحده «دقیقا برعکس آنچه ما فکر می‌کردیم انجام می‌دهد. با متحدانی مانند این، به دشمن نیاز نداریم».
این اتفاقات یادآور منازعات و یک تاریخچه غنی از اختلافات بنیادین چند دهه‌ای میان آمریکا و فرانسه است که نقطه آغاز آن به پیش از شروع جمهوری پنجم فرانسه و پایه‌گذاری اصول موسوم به «گُلیسم» در سیاست خارجی پاریس بازمی‌گردد.
شاید ریشه این اختلاف را باید در عدم دعوت از ژنرال دوگل به کنفرانس یالتا در سال 1945 جست؛ جایی که نظم و نظامات جهان پساجنگ دوم جهانی در حال رقم خوردن بود؛ کنفرانسی که به دلیل تلقی از فرانسه به عنوان کشوری شکست خورده در جنگ، جایی برای حضور این کشور در کنار ۳ قدرت برنده جنگ یعنی آمریکا، انگلستان و اتحاد جماهیر شوروری باقی نگذاشت.
اگر قدرت‌های جهانی سال 1815 فرانسه را پس از شکست در جنگ‌های ناپلئونی در جمع خود پذیرفته و به کنفرانس وین دعوت کردند، این بار اما تصمیم گرفتند فرانسه یک کشور بی‌اهمیت باشد که از بازی خارج است.
 این اتفاق علاوه بر حس تحقیر در فرانسوی‌ها به یک محرک بزرگ برای اعاده قدرت پاریس و اتخاذ سیاست مستقل از آمریکا تبدیل شد.
بر همین اساس، این رویداد در پی‌ریزی اصول کلی سیاست خارجی فرانسه که ژنرال دوگل آن را بنا نهاد و تا همین امروز، به عنوان رئوس کلی و تغییرناپذیر سیاست فرانسه باقی مانده است، بسیار نقش‌آفرین بود.
امید فرانسه برای تاثیرگذاری بر زمامداران آمریکای لاتین با بهره‌برداری از دشمنی کشورهای آن منطقه نسبت به آمریکا در دهه 60 میلادی در خلال جنگ سرد، تلاش پاریس برای برقراری یک کانال گفت‌وگو با شوروی در اوج هراس رویارویی بلوک شرق و غرب و به رسمیت شناختن جمهوری خلق چین از سوی فرانسه در سال 1964 قبل از همه متحدان غربی، اتفاقاتی بود که رابطه پاریس - واشنگتن را با گسست روبه‌رو کرد.
گفتمان فرانسوی کبک آزاد و علائمی که توسط دوگل برای فرانسویان آمریکا فرستاده شد نیز به این گسست دامن می‌زد. تنش‌های به وجود آمده در دوران لیندون جانسون، رئیس‌جمهور آمریکا (196۸-196۳) که در سخنرانی ژنرال دوگل در «پنوم پن» پایتخت کامبوج در سپتامبر 1966 علیه جنگ آمریکا در ویتنام دیده شد یا ابراز علاقه فرانسه به داشتن روابط با کشورهای آمریکای لاتین و شعار «زنده باد کبک آزاد» دوگل هنگام سخنرانی‌اش در سفر به مونترال در سال 1967 عملا همگرایی  محدودی را که دوگل با ایالات متحده در زمان کندی به عنوان مثال در بحران برلین (سال 1960) و بحران موشکی کوبا (سال 1963) نشان داده بود، از بین برد. 
دوگل به دنبال گسترش چشم‌اندازی بود که ناظر بر اروپایی قوی بود که فارغ از آمریکا بتواند در همه مسائل جهانی ورود کند. خروج فرانسه از ستاد فرماندهی مشترک ناتو در سال 1966 در این راستا بود که پاریس نمی‌توانست اصلاحات مدنظر خود را در فرآیند تصمیم‌گیری داخلی ناتو بر خلاف نظر ایالات متحده پیش ببرد. انتقاد دوگل از سلطه دلار بر معاملات، تبادلات و ابزارهای مالی و اقتصادی بین‌المللی، واگرایی آمریکا و فرانسه را بیش از پیش کرد.
در مقابل، مداخله آمریکا در ماجرای بحران کانال سوئز، بعد از حمله نظامی فرانسه و انگلستان به مصر، ضربه مهلک دیگری از سوی واشنگتن به پاریس بود.
پس از دوگل، در دوره ریاست‌جمهوری ژرژ پمپیدو به ‌رغم تلاش‌های او برای ترمیم روابط پاریس - واشنگتن، پیچیدگی‌ها به همین صورت باقی ماند. سپس در دوره زمامداری والری ژیسکار‌دستن، به دلیل انتقاد فرانسه از قواعد حاکم بر جنگ سرد و تفسیر جنجالی پاریس از هجوم شوروی به افغانستان که آن را محافظت و اقدامی دفاعی از سوی مسکو در برابر جریان‌های اسلامی در افغانستان می‌دانست، به جنگ خاموش دیپلماتیک ۲ کشور در دهه 70 میلادی شکل داد.
فرانسوا میتران که در مه 1981 به قدرت رسید، به چارچوب ترسیم شده اصول گلیسم در سیاست خارجی فرانسه بازگشت. پاریس در آن برهه به گسترش گفتمان انقلابی با لحنی ضدآمریکایی در آمریکای مرکزی و لاتین اهتمام ورزید. سخنرانی مشهور میتران در اکتبر 1981 در مکزیکو که با اهدای سلام برادرانه فرزندان انقلاب فرانسه به فرزندان انقلاب مکزیک آغاز ‌شد، به روشنی گویای این امر است.
پس از پایان جهان دوقطبی، این فرانسه بود که بازهم به اشتباه تصور می‌کرد در غیاب اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده، میدان عمل بیشتری در اروپا و جهان مستقل از ایالات متحده پیدا خواهد کرد. اتفاقات رخ داده بحران‌های منطقه بالکان از جمله تجزیه یوگسلاوی که با مداخله فرانسه و انگلستان شکل گرفت، همچنین حملات موشکی به کوزوو در سال 1999 که با بی‌رغبتی عمدی پاریس نسبت به در جریان گذاشتن ایالات متحده پیش رفت، موجب ناراحتی واشنگتن از پاریس شد.
اما در دوره ریاست‌جمهوری ژاک شیراک، مخالفت با لشکرکشی آمریکا به عراق در سال‌های 200۳-200۲ به یک بحران بزرگ دیپلماتیک میان 2 کشور تبدیل شد، به شکلی که فرانسه به نقطه‌ای رسید که تا استفاده از حق وتوی خود در قطعنامه توسل به زور علیه عراق در شورای امنیت سازمان ملل پیش رفت. این شدیدترین نزاع ۲ کشور پس از جنگ دوم جهانی محسوب می‌شد. در آن زمان کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری جرج دبلیو بوش پیشنهاد داد فرانسه مجازات شود!
نام:
ایمیل:
نظر: