دولت بایدن در شرایطی در ابتدای کار خود روند کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران را ادامه داد که این باور را داشت که می تواند میوه فشارهای ترامپ علیه ایران را بچیند و کشورمان را به ویژه در حوزه هستهای، به عقب براند و امتیازات قابل توجهی را از آن اخذ کند.
با این حال، در عرصه میدانی نه تنها فشارهای دولت بایدن علیه ایران بیاثر بودند، بلکه ایران چندین پله در چهارچوب توانمندی های هسته ای خود به جلو حرکت کرد و اکنون شاهدیم که این کشور(ایران) به نقطه ای رسیده که بسیاری از ناظران و تحلیلگران غربی، از تبدیل شدن ایران به یک قدرت قابل توجه اتمی خبر می دهند. در این راستا، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی به طور خاص به این نکته اشاره می کند که ایران تا دستیابی به تسلیحات اتمی، در صورت اراده خود، تنها دو هفته فاصله دارد.
در این چهارچوب، اگرچه ایران بارها و بارها اعلام کرده که به سمت تولید سلاح های اتمی نخواهد رفت و حتی مقام معظم رهبری نیز در این رابطه فتوایی صادر کرده و هرگونه تولید، استفاده و ذخیره سازی سلاح های اتمی را حرام اعلام کرده اند، با این حال، همین که ایران خود را در آستانه توانمندی مذکور قرار داده، عملا بنیان های بازدارندگی را برای کشورمان در کنار طیفی از مولفه های دیگر، تقویت کرده و ارتقا بخشیده است.
مساله ای که سبب شده تا دولت بایدن نیز کارت موثری جهت تخریب برنامه اتمی ایران با توجه به پیشرفتهای قابل ملاحظه کشورمان در حوزه مذکور نداشته باشد و اکنون شاهدیم که صداهای مختلفی در عرصه سیاسی آمریکا و از سوی سیاستمداران و کارشناسان مختلف به این گزاره اذعان دارند که خودِ دولت آمریکا نیز تبدیلشدن ایران به یک قدرت اتمی را پذیرفته و فقط به این مساله به صورت آشکار اذعان نمی کند.
معادله ای که ناکامی سیاست های تقابلی دولت بایدن علیه ایران در زمینه توانمندی های هسته ای کشورمان را برجستهسازی می کند و از یک برگ برنده موثر در دستان ایران حکایت دارد.