حمایت مبهم
سهراب دل انگیزان
سید هادی موسوی نیک مدیرکل مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون اظهار داشته ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند و کالری لازم را دریافت نمیکنند. به گفته این مسوول نه رئیسجمهور، نه رئیس سازمان برنامه و نه هیچکس دیگری نمیداند یک ایرانی دقیقا چقدر از سمت دولت حمایت میشود.
این وضعیتی است که مهمترین عامل آن وضعیت اقتصادی طی چند دهه اخیر است. تا کشور رشد اقتصادی نداشته باشد، فقرزایی هم ادامه خواهد داشت. رشد اقتصادی هم نیازمند چشم اندازی از آینده است که در حال حاضر وجود ندارد. فقر نتیجه عدم رشد اقتصادی است. کشوری که در سالهای متعدد دچار بحران اقتصادی بوده و رشد نداشته است نباید انتظار دیگری از وضعیت آن داشت. حجم اقتصاد ایران در طول دهه ۹۰ تنها ۷۰ هزار میلیارد تومان افزایش داشته است، به بیان ساده تر به تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۹۰ حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان افزوده شده است، این در حالیست که حجم اقتصاد ایران تنها در طول دو سال پس از برجام نزدیک به ۱۳۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته بود. بر این اساس میتوان گفت رشد اقتصاد ایران در یک دهه گذشته بسیار ناچیز بوده است. مشکل بزرگ دیگری که میتوان از منظر اقتصادی آن را عامل افزایش سوتغذیه دانست، تورم است که در برخی از مواقع به ۶۰ هم رسیده است و با این وضعیت به ناچار چه بخواهیم یا نه وارد جهنم فقر خواهیم شد. میانگین تورم طی سالهای بعد از انقلاب به طور متوسط حدودا ۱۸درصد بوده است ولی این نرخ طی سالهای مختلف با نوسان مواجه است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، سازمان برنامه و بودجه در گزارشی متوسط نرخ تورم در ۴۰ سال اخیر را ۱۸ درصد اعلام کرده است. در چنین جوامعی که ما هم جزیی از آن هستیم، بیشترین بخش جمعیت را فقرا تشکیل خواهند داد و یکی از عواقب آن که سو تغذیه میباشد بیشتر خواهد شد بطوریکه دیگر قابل پنهان کردن هم نیست. باید امید داشت که با تغییر وضعیت اقتصادی طی سالهای آتی این روند متوقف شده و حداقل به وضعیتهای بهتر ی بازگردیم.
خانواده سرزنده
دکتر انسیه خزعلی
به منظور کارایی و اثربخشی هرچه بیشتر نهاد خانواده لازم است تا محیط حاکم بر آن ویژگیهایی متناسب با کارکرد خانواده داشته باشد. تنها در این صورت است که برکات چنین نهادی برای اعضای آن و جامعه پدیدار و پایدار میشود. این خصائص از دیدگاه رهبر فرزانه و حکیم انقلاب «مدظله العالی» شامل حاکمیت آرامش، تدبیر و عقلانیت بر محیط کلی خانواده است.
همچنین ایشان بر لزوم وجود شادی و سرزندگی در خانوادهای مومن و قرآنی تأکید میکنند و آن را محلی برای تجدید قوای اعضا میدانند تا بدین وسیله با روحیه بهتری به وظایف فردی و اجتماعیشان عمل کنند و مقدمات پیشرفت و ارتقای جامعه متمدن و متدین اسلامی را فراهم آورند. از نگاه ایشان بحمدا... در کشور ما و در بسیاری از جوامع شرقی، خاصه جوامع اسلامی، هنوز کمربند خانواده محفوظ و آن صمیمیت و صفا و محبت محسوس است.
شایان ذکر است بر اساس آنچه گفته شد، مشخص میشود نگاه رهبری به مقوله خانواده نگاه استپی نیست؛ ایشان هرگز در فرآیند رشد خانواده مطلوب، در مرحله تشکیل خانواده متوقف نمیشوند، بلکه با نگاه بلند دغدغهمند قائدانه، کل طول فرآیند زندگی مومنانه و مطلوب که پایهگذار جامعه و زیست مومنانه است را در نظر دارند، همچنین از مجموع گفتمان ایشان مشخص میشود که نگاه رهبری به مقوله خانواده، نگاه سیتماتیک مبتنی بر بستر است؛ یعنی ایشان کل خانواده را به صورت نظاممند بهعنوان یک بستر در نظر میگیرند که حیات طیبه یک جامعه موفق در این بستر شکل میگیرد و در ادامه مسیر با حفظ یک زندگی مومنانه تداوم مییابد.
آنچه در تاریخ پرافتخار مکتب شیعه، اوج فعالیت موثر سیاسی زنان را میرساند، عملکرد هوشمندانه و کریمانه زنان در گزارش حقیقتِ غدیر خم است. بانوان عصر حضرت امیر (ع)، در دفاع از حریم ولایت از هیچ کوششی دریغ نکردند؛ عدهای با گفتار و عدهای دیگر با مال و جان از ولایت عشق، جانانه دفاع کردند. با بررسی تاریخ ولایت، روشن میشود که فقط مردان صاحب نام حضور ندارند، بلکه زنان ساعیِ صاحب نامی نیز هستند که در تبلیغ حریم امن ولایت و دفاع از آن از هیچ تلاشی بر محور جهاد تبیین فروگذار نکردند؛ و اینک بعد از گذشت چندین سده از حضور پرخروش و هوشمند زنان، شاید به نوعی بتوان شیعه را وامدار زنان باشرف و باکیاستی دانست که در اثر تحصیل دانش و معرفت، از هر آنچه غیر از خداست بریدند. در اوضاع کنونی، وظیفه ما حفظ تمامی این ویژگیهاست تا با دفاع از ولایت، به زنان بادرایت دوره علی (ع) اقتدا کنیم.
اسلام عزیز ما، این دین مهربانی و عزت، عنایت و توجه خاصی به تکریم و تحکیم خانواده داشته و این نهاد مقدس را کانون تربیت و مودت معرفی میکند که سعادت و شقاوت اجتماع منوط به آن است. حمایت و هدایت خانواده به جایگاه متعالی خود، موجب اصلاح جامعه انسانی میشود؛ همانطور که انحراف در نگرش نسبت به آن، جامعه انسانی را به اوج انحطاط میکشاند و از رشد و تعالی بازمیدارد؛ لذا در جهت نیل به سعادتمندی آن، شناسایی عوامل تحکیم بنیان خانواده، مهم جلوه میکند. جهت تحقق اهداف تشکیل خانواده لازم است پایهگذاران آن در تحکیم این بنا سعی داشته باشند و بر دوام آن اصرار ورزند تا وحدت این نهاد مقدس حفظ شود. مقصود از تحکیم خانواده، برقراری اصل اعتدال میان همگان، حاکمیت اخلاق و حفظ حقوق همه اعضاست.
اگر هدف از برقراری زوجیت و تشکیل خانواده به تعبیر قرآن، سکونت و آرامش اعضاست؛ لازم است همه رفتارها و تعاملها در راستای تحقق این هدف باشد. قوانین حکیمانه دین مبین اسلام جهت تحقق این هدف، پیوسته همسران را به تمایل و گرایش به محاسن اخلاقی و انجام وظایف فرا میخواند و آنان را از هرگونه رابطه و خواستههای یکجانبه و ظلم و تعدی به دیگری که سبب تضعیف فضای انس و الفت در خانواده میشود، برحذر میدارد. پس در خانوادهای مستحکم و با ثبات، روابط اعضا به گونهای است که هر دو به یکدیگر یاری میرسانند و خصلتهای مردانه و زنانه در کنار ویژگیهای انسانی در خدمت تعالی و رشد خانواده و سپس جامعه قرار میگیرد. از نظر اسلام سازگاری زناشویی برخاسته از تدین، نقش مهمی در پیشگیری از اختلافات و در نتیجه حفظ بنیان خانواده دارد.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتا... خامنهای «مدظله العالی»، ضمن تشویق جوانان به تشکیل خانواده، ازدواجی را مورد پسند میدانند که اختیاری باشد و به اجبار دیگران نباشد. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران اجتماعی، رضایت و توافق طرفین در ازدواج، از جمله عواملی است که موجب تحکیم خانواده میشود. زیرا اجبار در ازدواج و پیوند زناشویی، به معنای نادیده انگاشتن رضایت و اراده زن یا مرد است و در نهایت، به دلیل نبود شبکه ارتباطی محبتآمیز میان زن و شوهر، معمولا خانواده به کانون درگیری، تضاد و کشمکش تبدیل میشود که این امر با اهداف اولیه ازدواج مغایر است و خانوادهای که بدین نحو شکل بگیرد، ریشه مستحکمی نخواهد داشت. توجه به مقوله همسرگزینی و آشنایی هر یک از زوجین به حقوق و تکالیف خود در بستر خانواده نیز از جمله عوامل دیگر استحکام خانواده است.
واقعه بزرگداشت غدیر سال ۱۴۰۲ نقطه عطفی در تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود. جشن و میهمانی بزرگ خیابانی غدیر امسال و برپایی بزرگترین و به یادماندنیترین میهمانی منحصر به فرد تاریخ ملت ایران در مراکز استانها و بیش از ۷۰ شهر بزرگ کشور (که در تهران به میهمانی ۱۰ کیلومتری موسوم شد) ناگفتههای زیادی برای ثبت و ضبط در تاریخ دارد و مانند سایر اضلاع تمدنی اسلام نظیر اربعین مشمول مرور زمان نشده و باید روزها و هفتهها در باره رویدادی نوشت که شکوفههای لبخند بر لب ملت ایران نشانده و کام آنان را به عشق حضرت علی علیهالسلام شیرین کرده و به همان میزان کام دشمنان را از شادی ملت ایران زهرآگین و تلخ کرده و بر خشم و عصبانیت آنان افزوده است.
جشن و میهمانی خیابانی غدیر از ابتکارات و نوآوریهای دوستداران اهلبیت است که در کنار سایر اجتماعات مذهبی نظیر «راهپیمایی اربعین»، «اجتماع شیرخوارگان حسینی»، «اعتکاف»، «سرود سلام فرمانده»، «جشن نیمه شعبان» و «اجتماعات عظیم شبهای قدر» تصاویر روشن و نمادین از سرزندگی و شادابی ملتی است که حیات طیبه خود را در الگوهای معنوی و دینی (و نه در شبیخون فرهنگ مهاجم و بی بند و باریهای شیطانی در غرب نظیر همجنس بازی) و احیای ارکان تمدن اسلامی جستوجو میکنند. در باره آثار، رهیافتها، پیامها و پیامدهای این جشن بزرگ، صدها و بلکه هزاران کتاب میتوان نوشت که به اجمال به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- موفقیت جمهوری اسلامی ایران در بالاتر بردن عیار دینداری مردم از طریق احیای مناسک جمعی و اجتماعات دینی. جمهوری اسلامی ایران در برابر فرهنگ مبتذل و بلکه مستهجن غربی، بر اساس برآورد دقیق توانسته با احیای مناسک جمعی و اجتماعات دینی، گرایش مردم به مفاهیم دینی و آموزههای دین را افزایش دهد و توجه مردم به امور دینی را جلب کند.
۲- نمایان شدن تأثیر دین در همبستگی ملی، انسجام اسلامی و افزایش نشاط اجتماعی.
۳- کشیده شدن خط بطلان بر ادعای کاهش دینداری مردم ایران در چهار دهه اخیر.
۴- نمایش بزرگ اثبات نشاط و سرزندگی اجتماعی در سایه دینداری و نفی ادعای افسردگی و دلمردگی مردمی که تحت تحریمهای ظالمانه و جنگ روانی امپراتوری رسانهای غرب.
۵- بر ملا شدن نفاق و عیار بسیار پایین اصلاحطلبان و همه مدعیانی که از کاهش دینگرایی مردم رجزخوانی کرده و از ضرورت سکولاریزم میگفتند.
۶- تجربه شیرین شادی جمعی. به قول یکی از افراد جوان حاضر در جشن «چه کیفی دارد که مردم با هم شاد هستند و سفره نشاط جمعی پهن کردهاند و چه کیفی دارد که مردم ایران همگی با هم ناکامی دشمن در ناامید کردن مردم ایران را جشن گرفتهاند و چه کیفی دارد دیدن عصبانیت دشمن».
اصلاحطلبان و کسانی که همواره در شیپور «گسل نسلی» و «تنفر و دوری مردم از دین در حکومت دینی» دمیده و دائم بر طبل سکولاریزم میکوبند، نشاط مردم در سرود سلام فرمانده را نمایش دولتی نامیده و در برابر تشییع جنازه باشکوه شهید حججی و شهید سلیمانی و برپایی ۵ راهپیمایی خودجوش در دفاع از فرهنگ عفاف و حجاب در پاییز سال گذشته سکوت میکنند. مردم از خود میپرسند چه قرابت و رفاقت بین این جماعت با امپراتوری رسانهای غرب و اپوزیسیون خارج نشین است که آنان عصبانیت و خشم خود را از جشن بزرگ خیابانی مردم ایران فریاد میزنند و اینها با سکوت با دشمن همراهی میکنند.
مردم میگویند اینکه اصلاحطلبان جشن و شادی عظیم خیابانی غدیر مردم ایران را سانسور میکنند و در صفحه اول اغلب روزنامه هایشان هیچ خبر و تصویری از آن را منتشر نمیکنند نشانه سوء نیت و غرض و مرض آنها است، و نمیتوان پذیرفت که آنان اصول حرفهای فعالیت رسانهای را بلد نباشند! وقتی رویدادی به این وسعت، گستردگی و عظمت در کشور رخ داده و گل لبخند را بر لب مردم نشانده و شادی را به خانههای ایرانیان برده است ولی کوچکترین بازتابی در صفحه اول رسانههای اصلاحطلبان ندارد، یعنی آنها در دنیای دیگری زندگی میکنند و فاصله معناداری بین آرزوهای سکولاریستی و غربزدگی آنان و دنیای سراسر معنویت مردم ایران وجود دارد.
قرائن و شواهد بسیار مستند به ادله عقلی، نقلی، علمی، منطقی، آماری، نظرسنجیها و مشاهدات میدانی در صحنههای متعدد حضور میلیونی و گسترده مردم در مراسمات دینی، نشانگر این مدعا است که اولاً گرایش مردم به دین، پس از انقلاب با افزایش تصاعدی و جهشی مواجه بوده است و ثانیاً دشمنان مردم ایران با استفاده از ظرفیت عظیم امپراتوری رسانهای خود و نفوذ در ساختارهای حزبی کشور و هزینه فراوان، در تلاش برای فروپاشی خانوادهها و دور کردن مردم از دین ناکام بوده اند، ثالثاً مردم ایران در حرکت به سمت تمدن بزرگ اسلامی و احیای اربعین، غدیر و سایر اضلاع تمدن مهدوی مصمم هستند.
حقیقت این است که اگرچه جشن و میهمانی غدیر به صورت خودجوش (مانند جشنهای نیمه شعبان) و با هزینه مردم برپا شد، اما اگر نظام اسلامی برای شادی مردم هزینه هم میکرد به حداقل وظیفه و رسالت دینی خود عمل کرده بود. پیام روشن و رسای این مراسم دقیقاً این است که نظام اسلامی در چارچوب الگوی «امت/امام» باید به مناسبتهای خاص تمدن ایرانی اسلامی نظیر غدیر توجه ویژه داشته و تقویم اجتماعات بزرگ مناسبتی کشور در راستای تمدن نوین و بزرگ اسلامی را تهیه کرده و با تمام توان جهت فرصتسازی و برپایی سنت قائمه برای تکثیر و پاشیدن بذر شادی در قلوب ملت مقاوم و نستوه ایران اسلامی حرکت کند.
1- نامه فوق پس از آن صادر شد که حاج محمدحسن خان امینالضرب در نامهای به ناصرالدین شاه از فساد و نابسامانی وزارت تجارت به صدارت نصیرالدوله گلایه و درخواست کرده بود «این بندگان را به شخصی بسپارید که دولتخواه باشد، متدین، بیطمع باشد، بیغرض باشد، مقتدر باشد و تجار و فقرا را محل مداخل و تعیش خود قرار ندهد». در آن سالها کشور از یک سو دچار وبا و خشکسالی و قحطی و از سوی دیگر درگیر بحرانهای بزرگ پولی و تنزل نقره و کاهش صادرات و خالیبودن خزانه و... بود. دراینمیان تجار و بازرگانان به نوعی جورکش ناکارآمدی دولت و با انواع اجحافات و جرائم نابحق مالی و حقوق گمرکی و... سخت تحت فشارند؛ اما تلاش جمعی تجار سرانجام نتیجه میدهد و با موافقت ناصرالدین شاه که «ما طالب ترقی امور تجارت و تجار هستیم و... اینکه احدی نتواند کلاه آنها را بردارد و مالشان را بخورد. خودشان بنشینند و مجلس مشورت بزرگی منعقد کنند و... هر قسمی که باعث اطمینان و آسودگی عموم تجار است، به عرض برسانند»، «مجلس وکلای تجار» که نیای «اتاق بازرگانی و صنایع، معادن و کشاورزی» امروز است، زاده میشود؛ نهادی که هرچند حدود صدوچهل سال از عمر پرفرازوفرود آن میگذرد؛ اما همچنان در تنظیم رابطهاش با دولت دچار مشکلات اساسی است و بخش مهمی از توان آن صرف تعریف مفاهیم و زبان مشترک و ترسیم چارچوبهای این همکاری میشود. آخرین مورد این چالش در انتخابات این دوره اتاق ایران بروز کرد که هرچند ظاهرا مشکل تا حدی تعدیل شده؛ اما متأسفانه رفع نشده است.
چنانکه رئیس جدید اتاق در اولین سخنرانی خود با اشاره به «ضرورت امنیت بهعنوان مؤلفه مهم و حیاتی برای سرمایهگذاری و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و...» عنوان کرد: «اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران باشگاه سیاسی نیست». درواقع مشکل اساسی نحوه ایجاد توازن بین ملاحظات سیاسی و اقتصادی و تعریف اقتدار دولت در چارچوبی است که امکان فعالیت آزاد و سالم بخش خصوصی در زمینهای رقابتی، امن، روشن و توأم با پویایی فراهم شود.
2- اما سویه دیگر این ماجرا دولت و نماینده آن در این حوزه یعنی وزیر «صمت» است که از مدت مسئولیت او نیز مانند رئیس اتاق ایران چند هفتهای بیش نمیگذرد و در مقام «رئیس شورای نظارت بر اتاق ایران» فشار زیادی را برای دخالت در امر انتخابات اخیر این نهاد تحمل میکند؛ اما تاکنون شاید بهناچار سکوت کرده است؛ چراکه اگر بخواهد بر این اعتقادش که «بازار کشور باید بازار رقابتی کامل باشد و... دولت نباید مستقیما در بازار رقابتی دخالت داشته باشد». صادق باشد و بتواند وعدههای بزرگی مانند «حمایت تولید مشترک با برندهای معتبر دنیا و کاهش عدم قطعیت محیطهای کلان و ایجاد زنجیره ارزش و حمایت از نوآوری و...» را که در برنامه خود وعده داده عملی کند، نیازمند همراهی و همکاری فعالان بخش خصوصی و نهادهای نمایندگیکننده آنان است. بهویژه آنجا که از «بازآفرینی و اصلاح حکمرانی بخش صنعت و معدن با تأکید بر تنظیمگری، تسهیلگری و نظارت و کاهش تصدیگری» سخن میگوید. به نظر میرسد وزیر جدید صمت بر این امر آگاه است که «صنعت» صرف ایجاد کارخانجات و نصب ماشینآلات و تولید محصولاتی طبق برنامه و خواست دولت و فروش آنها در بازاری کنترلی نیست؛ بلکه «توسعه صنعتی» بهعنوان مرحلهای از توسعه اقتصادی و گذار به توسعه همهجانبه و عامل کلیدی برای ارتقای بهرهوری دیگر بخشهای اقتصادی و توسعه مناسبات اجتماعی در زمینهای از امنیت حقوق و مالکیت فردی، مشارکت اجتماعی، مناسبات خوب خارجی، ثبات در اقتصاد کلان و محیط مناسب کسبوکار و نظایر آنها ممکن میشود.
درواقع «صنعت» باید نقش اصلی را در روند توسعهای کشور داشته باشد و راهنمای سیاستگذار در تدوین سیاستهای پولی، ارزی و تعرفهای و... باشد. فراتر از آن، سیاست خارجی کشور (صادرات و سرمایهگذاری خارجی و...)، نظام قضائی (حقوق مالکیت، رسیدگی به دعاوی و...)، نظام آموزشی (آموزش نیروهای ماهر مورد نیاز برای صنعت و توسعه صنعتی و...) در رابطه با توسعه صنعتی تدوین و سامان یابد. نه آنچنان که در حدود دو دهه اخیر حاکم بوده و متأسفانه صنعت دست بالا را در فرایند و روند توسعهای کشور نداشته و به چرخ پنجم تبدیل شده است؛ اما تحقق توسعه صنعتی بستگی تام به تصویر آرمانی و بلندمدتی دارد که در ذهن مدیریت سیاسی جامعه از امر توسعه و جایگاه صنعت در این روند نقش بسته است؛ بنابراین اولین نقطه حرکت اصلاحی و تدوین فرایند توسعه صنعتی معقول حصول توافق درباره این تصویر است. متأسفانه تاکنون عمدتا شاهد نگرش دولتی به مقوله «توسعه صنعتی» بودهایم.
نگاهی مبتنی بر نظام سلسلهمراتبی و تعریف اولویتها و ارجحیتها از بالا به پایین و براساس خواست و سلیقه و دستور به منظور توزیع منابع (رانت) بهعنوان مهمترین وظیفه سیاستگذار. نگاهی متضاد با رویکرد توسعهای بخش خصوصی واقعی که خواستار بهبود فضای کسبوکار و حذف رانتها و ایجاد امکان برآمدن بنگاههای کارآمد و خروج ناکارآمدها و نه اولویتگذاریهای دستوری است.
اینکه «اتاق بازرگانی باشگاه سیاسی نیست» و تصمیمگیری اقتصادی دولت هم نباید از نقطهنظر صرف مصالح سیاسی باشد، منطق درستی است؛ چراکه «حداقل 70 سال است که کانون حکمرانی و سیاستورزی در جهان، اقتصادی است» (سریعالقلم، 27/11/1401)؛ اما این مهم بدون نظام سیاسی شمولگرا (همان) امکان تحقق نخواهد داشت و این دو سکاندار جدید در دولت و بخش خصوصی بدون سیاستورزی و همسوکردن دیگر افراد و نهادهای تأثیرگذار نمیتوانند به وظایف و مأموریتهای خود در راستای توسعه اقتصادی و صنعتی بهدرستی عمل کنند؛ همان راهی که حدود 140 سال قبل در یک نامه و یک دستور
آغاز شد.
مقاومت به توان ۲
حنیف غفاری
با گذشت چند روز از شکست صهیونیستها در رسیدن به اهداف تهاجمی خود در جنین، تبعات این شکست همچنان بر دوش تلآویو سنگینی می کند. یورش اخیر نظامیان رژیم صهیونیستی به اردوگاه فلسطینی جِنین این نظریه را ثابت کرد که تلآویو برای فرار از ناامنیهای گسترده، مقابله باقدرت مقاومت و نشان دادن توانمندیهای ادعایی خود، راهکاری جز توحش نمیبیند اما حتی در پیشبرد این راهبرد نیز ناتوان و ناکام مانده است.
اکنون نتانیاهو باید علاوه بر مواجهه با عواقب و تبعات ناشی از اعتراضات داخلی گسترده در اراضی اشغالی، با آثار شکست در جنین نیز مواجه شود! شاید صهیونیستها تصور میکردند«جنین»به نقطهگذار آنها از بحران تبدیل خواهد شد اما این تصور کاملا غلط از آب در آمده است!
آنچه اخیرا در جنین گذشت، نقطه آشکارساز قدرتنمایی جریان مقاومت در کرانه باختری محسوب میشود. یورشها و حملاتی که ارتش رژیم صهیونیستی باهدف دستاورد سازی و با هزینههای گزاف علیه مقاومت فلسطین آغاز میکند، هیچگاه بیپاسخ نمانده و تبعات وجودی بزرگتری برای اشغالگران در برداشته است. در دومین روز از یورش صهیونیستها به جنین، یک عملیات استشهادی در تلآویو، ژنرالها و سیاستمداران اسرائیلی را آشفته ساخت. در حال حاضر نیز تبلور نسل جدید مقاومت در جنین، خواب راحت برای اشغالگران قدس شریف نگذاشته است. شکست در جنین، پدیدهای انتزاعی و ذهنی نیست، بلکه همان چیزی است که صهیونیستها نسبت به آن اذعان کردهاند. «دانیل هاگری» سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی در این خصوص اذعان کرده است :
«اطلاعات امنیتی برای تحقق همه اهداف در اردوگاه جنین کافی نبود و بسیاری از گروههای مسلح از اردوگاه خارجشده بودند.»
صورتمسئله مشخص است! اکنون جنین به نماد بحران و شکست در اراضی اشغالی تبدیلشده است. ماهیت اعتراضات در سرزمینهای اشغالی بهمراتب فراتر از اختلاف ساده در تلآویو میان دو جریان غالب صهیونیستی است.
قطعاً آثار و تبعات کشمکشها محدود به دوران حضور نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مسند قدرت نخواهد ماند و این زخم در تلآویو بسته نخواهد شد. در چنین شرایطی شکست در جنین، کلکسیون ناکامیهای نتانیاهو را تکمیل کرده است. رژیم اشغالگر قدس در جریان حمله به اردوگاه جنین تلاش کرد تا یکی از اضلاع مقاومت مسلحانه در فلسطین را از کار بیندازد و کرانه باختری را بهسوی پذیرش گفتمان سازش با صهیونیستها رهنمون سازد! اما اکنون شاهد همافزایی دو بال مقاومت فلسطین در غزه و کرانه باختری میباشد. جنین نماد این همافزایی است.بهاینترتیب، اکنون مقاومت قدرت مضاعفی پیداکرده و ازاینپس بدون شک شاهد تقویت همافزایی گروههای مقاومت در غزه و کرانه باختری در مواجهه با دشمن صهیونیستی خواهیم بود.این همان واقعیتی است که انزوا و شکست رژیم اشغالگر قدس را در آیندهای نزدیک محقق خواهد ساخت.