صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۵۶۴۲۳

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۲۸ بهمن

پای درس تاریخ

سید محمدعماد اعرابی

دکتر حشمت‌الله رنجبر یکی از اعضای گروه پزشکان معالج امام(ره) بود که دو خاطره قابل توجه از ایشان در سال ۱۳۶۷ نقل کرده است. آن روزها پزشکان معالج دستگاه‌هایی نصب کرده بودند تا علائم حیاتی قلب امام(ره) را از دور رصد و اندازه‌گیری کنند.
اوایل سال ۶۷، یک شب تهران مورد حمله موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. دکتر رنجبر از حال امام(ره) در آن شب می‌گوید: «ساعت ۱۱ و یا ۱۱:۳۰ بود كه ایشان معمولا مى‏خوابیدند مثل اینكه به خواب رفتند چون آن حالت آرامش و به اصطلاح پایین بودن ریتم قلب‌شان نشان مى‏داد كه الان در حالت آرامش و استراحت هستند در همان لحظه یك موشك به حوالى جماران- گویا فرمانیه- اصابت و صداى بسیار مهیبى ایجاد كرد. ما واقعا حس كردیم كه به نزدیك بیت امام(ره) اصابت كرده است اما در همان لحظه چشم‌های‌مان به مونیتور بود كه ببینیم حضرت امام چه وضعى دارند، ریتم قلب‌شان بالا مى‏رود یا نه؟ خوب طبیعتا در مورد هر فردى این ریتم قلب بالا مى‏رود و یك حالت ترس ایجاد مى‏شود ولى براى من تعجب‌آور و واقعا جالب بود كه ایشان [ریتم قلب‌شان بالا نرفت و] نمى‏ترسید.»
چند ماه گذشت، جنگ به پایان رسیده بود و امامی که حتی موج انفجار مهیب موشک‌ها هم قلبش را متلاطم نمی‌کرد، حالا به نظر می‌رسید چیزی جسم و روحش را در فشار قرار داده است. دکتر رنجبر از حال امام(ره) در آخرین روزهای بهمن ۱۳۶۷ می‌گوید: «ایشان چند شبى بود خواب نداشتند. بسیار بى‏قرار بودند، دیرتر مى‏خوابیدند. تعداد ریتم قلب‌شان بالا بود. ما پیش خودمان برای‌مان سؤال پیش آمده بود كه چى شده، مشكل چیست؟ حضرت امام در این ساعت از شب باید خواب باشند و نباید قلب‌شان مثلا بیشتر از ۶۰ تا ۶۵ تا بزند. چطور است كه ریتم قلب‌شان بالاست این نوساناتى كه روى دستگاه ایجاد مى‏شد، جریان چیست؟... پزشكان هم معاینه مى‏كردند و مسئله‏اى نبود. بعد از اینكه ایشان فتواى اعدام سلمان رشدى را اعلان كردند تازه ما فهمیدیم كه ایشان حدود یك هفته، واقعا اذیت مى‏شدند حالا یا مطالعه داشتند یا [چیز دیگر] نمی‌دانم... شبى كه فرداى آن روز، حكم اعدام سلمان رشدى را صادر كردند براى ایشان بسیار شب بحرانى بود.»
امام(ره) 25 بهمن 1367 طی حکمی خطاب به مسلمانان جهان نوشتند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است؛ إن‌شاء‌الله.»
حکم امام(ره) موضوع کتاب آیات شیطانی و نویسنده آن را در جهان اسلام داغ‌تر از قبل می‌کند و غوغایی به راه می‌اندازد. علاوه‌بر رهبران جریان‌های شیعه در کشورهای اسلامی، علما و حوزه‌های علمیه‌ اهل تسنن در هندوستان، پاکستان، بنگلادش و لبنان نیز به استقبال فتوای امام(ره) رفتند و آن را لازم‌الاجرا معرفی کردند. در خارج از کشورهای اسلامی نیز مسلمانان و تشکل‌های اسلامی در انگلستان، آمریکا، ایتالیا، فرانسه، آرژانتین، سودان، استرالیا، هنگ‌کنگ، دانمارک، کانادا، اسپانیا، فنلاند و... با صدور بیانیه‌ها و برگزاری تجمع حمایت خود از فتوای امام خمینی(ره) را اعلام کردند.
با برانگیختگی مسلمانان در اقصی نقاط جهان کار برای سلمان رشدی و حامیان غربی‌اش بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کردند، سخت شد.
سه روز بعد در 28 بهمن 1367 رسانه‌های غربی با تحریف سخنان آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت ایران در نماز جمعه تهران مدعی می‌شوند که در صورت توبه سلمان رشدی، او بخشیده و حکم اعدام لغو خواهد شد. در واکنش به این شیطنت رسانه‌ای، امام(ره) فورا در 29 بهمن 1367 اطلاعیه‌ای صادر کرد: «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند. اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریع‌تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‌خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.» حفظ و حراست از ساحت رسول‌الله(ص) برای امام(ره) بر هر چیز دیگر اولویت داشت.
حالا دیگر کشورهای غربی سعی می‌کنند با تهدید و تحریم، ایران اسلامی را از این تصمیم منصرف کنند. دو روز بعد در اول اسفند 1367 کشورهای عضو جامعه‌ اقتصادی اروپا با محوریت انگلستان در اقدامی هماهنگ تصمیم به خارج کردن سفرای خود از ایران می‌گیرند. سخنگوی دولت انگلیس در حاشیه اجلاس بروکسل درباره این تصمیم به رادیو دولتی انگلستان می‌گوید: «هدف این است که آیت‌الله خمینی تحت فشار حداکثری قرار گیرد تا متوجه شود که اروپا مصمم است برای حفظ اصول آزادی بیان و حقوق بشر و عدم مداخله در امور کشورهای دیگر، قد علم کند.»
«فشار حداکثری» آن زمان هم نتیجه‌ای جز سرشکستگی برای غرب نداشت. همه‌ دوازده عضو بازار مشترک اروپا، سفرا و سایر رؤسای هیئت‌های دیپلماتیک‌شان را از ایران خارج کردند اما جمهوری اسلامی مقتدرانه بر موضع ایمانی و اعتقادی خود پافشاری کرد. آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت ایران آن روزها راهی یوگسلاوی بود که در مصاحبه‌ مطبوعاتی خود در واکنش به این اقدام غربی‌ها، سرفرازانه بر اجرای حکم امام(ره) تأکید کرد: «یک تیرى پرتاب شده و دارد مى‌رود به طرف هدف، نشانه‌گیرى هم دقیق شده، دیر یا زود این تیر خواهد خورد به هدف. حالا اگرچه اطرافش خیلى هم جنجال و سروصدا مى‌کنند.»
غربی‌ها دست‌بردار نیستند. آن‌ها دنباله‌های داخلی خود را به میدان آوردند تا ضمن ارائه تحلیل‌های به ظاهر خیرخواهانه در افکار عمومی ایران، با ایجاد تردید نسبت به عواقب حکم امام(ره) در میان مردم، اراده جمهوری اسلامی را سُست کنند. سوم اسفند 1367 امام خمینی به این جریان رسانه‌ای و تحلیل‌های‌شان واکنش نشان می‌دهند و در قسمتی از پیام خود به روحانیون سراسر کشور می‌نویسند: «ترس من این است که تحلیل‌گران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه‌گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت‌کنندگان به مقام مقدس پیامبر(ص) و اسلام و مکتب بگذریم!»
نتیجه پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر مواضع اصولی خود در حمایت از ساحت پیامبر اسلام(ص) خیلی زود آشکار شد. 12 اسفند 1367 یعنی کمتر از دو هفته پس از خروج سفرای غربی از ایران، وزیر خارجه‌ اسپانیا که کشورش ریاست دوره‌ای جامعه‌ اقتصادی اروپا را بر عهده داشت اعلام کرد: «جامعه‌ اقتصادی اروپا می‌خواهد با ایران روابطی عادی و سازنده داشته باشد.» مسئولان دولتی انگلستان از نخست‌وزیر تا وزیر خارجه‌شان نیز در یک عقب‌نشینی ملموس از لزوم احترام به اسلام و مسلمانان گفتند. حتی وزیر کشور انگلستان با شانه خالی کردن از حفاظت از سلمان رشدی اعلام کرد: «این اقدام به دستور دولت انگلیس انجام نگرفته و مسئولیتش با پلیس است و دولت در آن دخالتی ندارد.» سفرای غربی اندک اندک و بدون سر و صدا به محل مأموریت خود در تهران برگشتند اما جمهوری اسلامی نه تنها هرگز از اجرای حکم اعدام سلمان رشدی برنگشت بلکه برای اجرا‌کننده این حکم جایزه یک میلیون دلاری نیز در نظر گرفت. این رویداد از جنبه دیگری نیز قابل توجه بود. در حالی که سران کشورهای عربی منفعلانه در این ماجرا سکوت کرده و از اعلام نظر خودداری می‌کردند؛ اقدام امام(ره) در بیان قاطعانه حکم الهی در مورد سلمان رشدی، بار دیگر نگاه ملت‌های مسلمان را متوجه ایران کرد و انقلاب اسلامی ایران را طلایه‌دار دفاع از آرمان‌های اسلامی نشان داد.
اگرچه 35 سال از آن روزها می‌گذرد اما ماجرای سلمان رشدی یکی از درس‌های همیشه تازه تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. ایستادگی بر مواضع خداخواهانه و حق‌طلبانه شاید سختی‌هایی داشته باشد اما همیشه جواب می‌دهد و فرصت‌های جدیدی ایجاد می‌کند؛ شرطش همان است که حاج قاسم سلیمانی گفت: «شرطش این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.»
12 آگوست 2022 (21 مرداد 1401) ساعت 11 صبح به وقت محلی، زمانی که بیش از 15 ضربه چاقو به‌صورت، گردن، بازو، پهلو و ران سلمان رشدی وارد شد؛ سیاستمداران غربی یک بار دیگر عمق نفوذ مرجعیت اسلامی را دیدند. برای «هادی مطر» 24 ساله فتوای امام(ره) و تأیید آن توسط رهبر انقلاب، فقط چند جمله ساده بر روی کاغذ نبود، دستورالعملی بود که هر لحظه باید اجرا می‌شد حتی اگر هرگز صاحب آن فرمان را ندیده باشد، حتی اگر فرسنگ‌ها آن‌طرف‌تر در ایالات متحده متولد و بزرگ شده باشد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۲۸ بهمن

ساحت مبسوط فرهنگ؛از ویکتورهوگو و جبران خلیل جبران تا ابتهاج و ایرج افشار

 بهروز بیهقی

گزاف و مقرون به اغراق نیست اگر با هر بار دیدن مستند«غیر رسمی6»،زبان به اظهار تعجب و شگفتی گشاییم و البته کام اهل قلم و ادب و فرهنگ را ازسعه نظر و عمل آیت ا...خامنه ای،لبالب از حلاوت بیابیم.مستندی که ابعاد فرهنگی ناشنیده ای را از شخصیت رهبر انقلاب،از سراپرده مستوری برون می کند و خود بسان یک دایرة المعارف تصویری،شماری از نام آورترین استوانه های فرهنگ و ادب ایران معاصر را در برابر دیدگان مخاطب قرار می دهد.آنچه بیش از هر جاذبه دیگری،مخاطب را به ولع دیدن «غیر رسمی 6»بر می انگیزد،اسامی و نام هایی است که گاه با عملکرد برخی مسئولان فرهنگی، شائبه ممنوعیت و خط قرمز بودن در ناصیه آنان به چشم می خورد و اینک بیننده بی غموض و ابهام در می یابد که تلازم آزادی مشروع و ضابطه مند با فراخنای ساحت پر تنوع و تلاطم فرهنگ،چگونه در منظومه فکری آیت ا...خامنه ای نقش بسته و در مقام عمل به منصه ظهور رسیده است.به دیگر سخن،با آن که نمی توان بر تمامی زوایای هنر و اندیشه شخصیت هایی مانند زنده یادان فروغ فرخزاد،احمد شاملو،بزرگ علوی،هوشنگ ابتهاج،ایرج افشار و ...صحه نهاد اما این امرهیچ ملازمتی با خوانش مستمر آرا و آثار ایشان و گشودن باب نقد منصفانه درباره آن ندارد.تصریحات رهبر انقلاب و نیز،تواترروایت راویان مستند به وضوح نشان می دهد که راس نظام اسلامی جز در مواردی که پای پاسداشت مقدسات و التزام به احکام صریح شرعی یا قانونی در میان باشد،انسداد عرصه فرهنگ و زدودن زمینه های تضارب آرا و اندیشه های گونه گون را بر نمی تابد و بر این پایه متقن است که اجزای نظام اسلامی باید به اقتدا و اقتفای این روش و منهج آزاد اندیشانه و دین مدارانه،تلقیات و سلایق خودرا به محک تفسیر موسع رهسپارکنند واز ممنوعیت های بعضا سست بنیادوخود انگاشته،اجتناب ورزند.ناگفته عیان است که دشمنان ایران و اسلام خواهند کوشید عظمت محتوای این مستند خوش ساخت را به اغراضی مانند انتخابات پیش رو،پیوند زنند اما در این میان ،آنچه باطل السحراین ادعاهای غیر واقع بینانه به شمار می رود،عزم و عمل تمامی مسئولان و دستگاه ها و نهادهای فرهنگی کشور بر مبنای وسعت نظر ترسیم شده در مستند،در ایام و ادوار آتی است.قطعا پخش این مستند بر نشاط عرصه فرهنگ خواهد افزود و این به ویژه بر ذمه فرهنگ دوستان و رسانه های انقلابی است که با پایش علی الدوام عملکردها نگذارند وسعت نظر رهبر انقلاب در تنگنای تصمیمات برخی مسئولان و مجریان گرفتار آید و پیام های دقیق و صریح«غیر رسمی 6»را به راهبردهای غیر عملی فروکاهد.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۲۸ بهمن

خودکرده را تدبیر نیست آقای بورل! 
حنیف غفاری

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نمی‌تواند خشم خود را از رئیس‌جمهور سابق امریکا پنهان کند! اظهارات ترامپ مبنی بر ترغیب روسیه به حمله به کشور‌های اروپایی عضو ناتو (کشور‌هایی که سهم تعیین شده بودجه دفاعی خود را پرداخت نمی‌کنند)، آتلانتیکی‌ها را شدیداً نگران ساخته است. جوزف بورل در واکنش به اظهارات اخیر دونالد ترامپ گفت که ناتو نمی‌تواند یک ائتلاف نظامی «جداگانه» و متکی بر وهم و خیال رئیس‌جمهور امریکا باشد. 
این اظهارات بورل در حالی بیان می‌شود که اتحادیه اروپا بازی در زمین امریکا را به مثابه یک «استراتژی کلان» انتخاب کرده و هزینه این بازی وقیحانه و پردردسر را نیز باید بپردازد. بورل به عنوان یک دیپلمات به وضوح می‌داند که «هزینه- فایده» در حوزه روابط بین‌الملل چه معنا و مصداقی دارد! بدیهی است که هزینه بازی اروپاییان در زمین دموکرات‌ها و جمهوریخواهان کاخ سفید نسبت به فواید آن به مراتب بیشتر بوده، اما درک راهبردی اروپاییان از مناسبات واقعی قدرت خصوصاً طی دو دهه اخیر به پایین‌ترین سطح ممکن رسیده است. 
زمانی که در تاریخ هفتم فوریه سال ۱۹۹۲ میلادی پیمان ماستریخت یا همان پیمان اتحادیه اروپا بین سران ۱۲ کشور عضو جامعه اقتصادی اروپا منعقد شد، اروپاییان بر اساس قرائت و تفسیر رئالیستی خاصی که نسبت به مقوله قدرت داشتند، بازی جدید خود را در فرامتن «پذیرش سلطه امنیتی امریکا بر نظام بین‌الملل» تعریف کردند. سنگ بنای معادلات امنیتی اروپاییان (که اکثر آن‌ها عضو ناتو هستند)، از ابتدا کج نهاده شد. صورت‌بندی این موضوع دشوار به نظر نمی‌رسد: اتحادیه اروپا درست در زمانی تشکیل شد که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده و ساختار نظام دوقطبی به نظام تک‌قطبی تبدیل شده بود. اروپاییان در سال ۱۹۹۲ فرصت طلایی استقلال از امریکا را از دست دادند. اگرچه برخی مفسران اروپایی معتقد بودند تجمیع قدرت کشور‌های اروپایی با یکدیگر به مثابه عرض اندامی مؤثر در برابر یکه‌تازی اقتصادی و سیاسی امریکا در نظام بین‌الملل خواهد بود، اما نگاه زیرساختی بیشتر کشور‌های اروپایی که خود را جزئی از شبکه «حامی ـ پیرو» تشکیل شده پس از فروپاشی کمونیسم به رهبری امریکا می‌دانستند، منجر به تعریف «توان جمعی اروپا» در زمین بازی امریکا شد. 
اینک، در سال ۲۰۲۴ میلادی، بسیاری از کشور‌های اروپایی آینده امنیتی خود را در گرو نتیجه زورآزمایی سیاسی ماه نوامبر امسال در واشینگتن می‌بینند! اگرچه پس از گذار بشریت به هزاره سوم و متعاقب شکست امریکا در جنگ عراق و ابتر ماندن بسیاری از طرح‌های بین‌المللی کاخ سفید و بازتعریف قدرت روسیه، چین و هند عملاً دوران نظام تک‌قطبی به پایان رسید، اما بسیاری از کشور‌های اروپایی به بازی سنتی خود در زمین امریکا ادامه داده‌اند. در چنین شرایطی بهتر است بورل به جای سرزنش ترامپ، نوک پیکان انتقادات خود را متوجه اتحادیه اروپا و ۲۶ عضو اروپایی پیمان آتلانتیک شمالی کند. مختصات بازی امنیتی کشور‌های بزرگ اروپایی در جهان امروز، از سوی خود آن‌ها نگاشته و حتی به دیگر اعضای این مجموعه دیکته شده است. در چنین شرایطی بهتر است مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا آدرس غلطی را به مخاطبان سخنانش ندهد! خودکرده را تدبیر نیست.

روزنامه تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

تحول انتخاباتی رسانه‌ملی در گام دوم انقلاب 

محمدباقر اعلمی
مشارکت حداکثری همواره یکی از عناصر و اولویت‌های اساسی در برگزاری انتخابات در نظام مردم‌سالاری دینی ایران اسلامی بوده که باعث تولید قدرت، اقتدار و اعتبار برای کشور در برهه‌های حساس شده و خواهدشد؛ به‌گونه‌ای که حضور پرشورمردم به‌عنوان یکی ازارکان مهم نظام‌اسلامی، ناامیدسازی‌دشمن‌وشکست پروژه‌های آن‌را به‌دنبال داشته‌وخواهد داشت.

یکی از مهم‌ترین دلایل مشارکت حداکثری مردم نحوه تبلیغات رسانه‌ها در بخش‌های مختلف است. چگونگی تبلیغات رسانه‌ها از ابعاد گوناگون قابل بررسی است که می‌توان نقش رسانه‌ها به‌خصوص رسانه‌ملی را در این مهم بسیار جدی عنوان کرد. بدون شک مشارکت حداکثری در تعیین مدیران اجرایی و سیاسی، ضامن تداوم بقا و مقبولیت بیشتر نظام خواهد بود. از سوی دیگر مشارکت سیاسی، سبب تقویت انگیزه افراد نسبت به مسئول‌بودن آن‌ها در مقابل جامعه و تعیین سرنوشت، ثبات سیاسی، قانونمندی و مشارکت نخبگان خواهد شد. رسانه‌ملی به‌عنوان یک ظرفیت فراگیر و عمومی برای جمهور، قابل چشم‌پوشی نیست. نخستین اقدام ابتکاری سازمان صداوسیما در این دوره از انتخابات مصداق تحول در رسانه‌ملی است که ناظر بر مردمی‌تر و آگاهانه‌تر شدن انتخابات و ایجاد فرصتی همه‌گیر و عادلانه برای مقایسه نامزد‌های مختلف و شناخت دیدگاه‌های آنهاست.
از سوی دیگر در دسترس قرار گرفتن امکانات رسانه‌ملی برای شهرستان‌های دور از مرکز، نسبت مستقیمی با عدالت تبلیغاتی دارد و در ایجاد حس و حال انتخاباتی در نقاط مرزی و دورافتاده کشور و ارتباط مستقیم مردم با نامزد‌ها تاثیرگذار است. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص انتخابات اسفند۱۴۰۲و افزایش مشارکت مردم درانتخابات فرمودند: «سیاست راهبردی امام (ره)، آوردن مردم به صحنه و سیاست راهبردی دشمن خارج‌کردن مردم از صحنه است.»
بنابراین باید از تمامی زیرساخت‌های کشور جهت افزایش مشارکت مردم و ایجاد شور و حال انتخاباتی در کشور بهره جست. آگاهی‌بخشی و معرفت‌افزایی، قدرت تبیینی و اقناع، به‌خصوص برای قشرجوان، تشویق و ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات پ‍یش رو و ایجاد فضای همدلی برای حضور حداکثری از ضرورت‌هایی است که رسانه‌ملی را در این ابتکار، پیشرو کرده است. فضای انتخاباتی در کلانشهر تهران بزرگ، متفاوت از سایر حوزه‌های انتخاباتی است. از مجموع ۲۰۰کانال طراحی‌شده برای تبلیغات سالم و عادلانه رسانه‌ایبا توجه به اقتضائات و زیرساخت‌های هویتی و مطالبه‌ای کلانشهر تهران، ۱۰کانال به استان تهران اختصاص دارد که از این میان پنج کانال در اختیار حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و پردیس و پنج کانال متعلق به شهرستان‌های استان تهران است. قریب به ۱۰۰ نفر از نامزد‌ها در حوزه انتخابیه تهران تقاضای شرکت در مناظره دارند که تلاش می‌شود با برنامه‌ریزی دقیق، این مناظره‌ها طراحی و اجرا شود. در پنج حوزه دیگر انتخابیه استان تهران نیز برنامه‌ریزی برای انجام مناظر‌ها صورت گرفته و در تمامی این مناظرات نماینده هیات نظارت و نماینده هیات اجرایی به‌عنوان ناظر حضور خواهند داشت. امید است با عملکردی مناسب در راستای ایجاد فضای رقابتی سالم و عدالت تبلیغاتی در بستر رسانه‌ملی، زمینه برگزاری انتخاباتی پرشور و مشارکت آگاهانه آحاد مردم به‌ویژه نسل جوان در کشور فراهم شود. 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز شنبه ۲۸ بهمن

طرح  جدید اعراب؛ نه عباس نه حماس

مهدی خراطیان

مصاحبه مهم نیویورک تایمز با محمد دحلان (نزدیک به بن‌زاید و سیسی) و رونمایی وی از طرح مشترک امارات، سعودی و مصر برای آینده فلسطین و بازسازی غزه همزمان با سفر تاریخی اردوغان به مصر (و امارات) و مذاکرات قاهره، درکنار تنش ‌افزایی اسرائیل در لبنان نشانگر آماده شدن منطقه برای نظمی نوین است. به موجب این طرح، «نه عباس، نه حماس» بلکه یک گزینه جایگزین کنترل تشکیلات خودگردان و نوار غزه را برعهده می‌گیرد و عباس نقشی تشریفاتی خواهد داشت. نیروهای امنیتی سعودی و امارات در غزه مستقر شده و ضامن امنیت و بازسازی غزه خواهند بود. هنوز گزینه «رهبر تکنوکرات» که قرار است محور فرآیند بازسازی تشکیلات خودگردان و نوار غزه باشد، مشخص نیست.  اما با توجه به تاکید به «ایجاد روابط عمیق میان دحلان و سران حماس» (خصوصا یحیی سنوار) و لحن مصاحبه/مقاله، بنظر می‌رسد که نقش دحلان یا یکی از نزدیکان وی بسیار جدی باشد. سفر مهم اردوغان به مصر نشان می‌دهد که احتمالا ترکیه اختلافات گذشته با مصر و امارات در مورد اخوان المسلمین مصر و کودتای جولای ۲۰۱۶ و نقش دحلان در آن را در سایه معاملاتی جدید ناظر به نظم سیاسی- اقتصادی آینده منطقه (من جمله پرونده فلسطین و حماس) کنار گذاشته و محور ترکیه- قطر در کنار محور سعودی- امارات- مصر به نقاط اشتراک قابل اتکا و مهمی دست یافته است.

این دیدگاه مشترک می‌تواند به یک طرح دو دولتی منجر شود که حماس در آن نقشی (ولو محدود) داشته باشد؛ امری که دحلان نیز پیشتر تلویحا به آن اشاره داشته است. مساله نحوه گذار از وضع موجود و تحقق طرح دو دولتی بسیار مهم است. اسرائیل و نتانیاهو به شدت در برابر طرح دو دولتی و واگذاری غزه به تشکیلات خودگردان مقاومت دارند؛ با وجود این، اگر این معامله بزرگ منطقه‌ای شامل «دوره گذاری» باشد که در آن غزه به شکلی مستقیم توسط PA اداره نمی‌شود، با توجه سیگنال اخیر سعودی دال بر پذیرش «تعهد اسرائیل»برای پذیرش طرح دودولتی در آینده (و نه التزام اسرائیل به آن از همان ابتدای کار) به عنوان شرط عادی‌سازی و بهم پیوستگی پرونده جنگ غزه و ابرمعامله عادی سازی، این سناریو منطقی بنظر می‌رسد که پرونده غزه مدتی (شاید طولانی) در وضعیت «پادرهوا» باقی بماند.

 دحلان یا نزدیکان وی شاید برای کرانه باختری یا تشکیلات خودگردان گزینه ایده‌آلی نباشند اما به دلیل ارتباطات نزدیک با سیستم امنیتی اسرائیل و ایالات متحده گزینه‌ای مناسب برای دوران گذار غزه یا حتی کل PA می‌توانند باشند.

روزنامه وطن امروز

شالوده‌شکنی در جبهه اصلاحات
محمدحسین مهدوی‌زادگان
«ژاک دریدا» فیلسوف پست‌مدرن فرانسوی در تشریح مفهوم شالوده‌شکنی (Déconstruction)، به نکات قابل تاملی اشاره می‌کند. هدف او، به چالش کشیدن ثوابت و مولفه‌هایی است که ارکان و بنیان‌های یک ساختار فلسفی یا سیاسی را تشکیل می‌دهد. از دید دریدا، این شالوده‌شکنی باید توسط بانیان و داعیه‌داران یک ساختار معین انجام شود. بنابراین، شالوده‌شکنی نوعی خوانش  است که در آن تلاش می‌شود پیش‌فرض‌های یک ساختار یا متن کشف و مورد بازتعریف قرار گیرد. اگرچه نظریه دریدا ابهاماتی داشته و انتقاداتی به آن وارد است اما به نظر می‌رسد تبدیل به مبنای عملکرد فکری برخی جریان‌های سیاسی غربگرا در قرن جدید شده است. منظور دریدا از شالوده‌شکنی، لزوما تخریب نیست؛ حال آنکه بسیاری از احزاب برخاسته از مدرنیته در غرب از آن تحت عنوان ارجحیت «خودتخریبی» نسبت به «دگرتخریبی» یاد می‌کنند. 2 خرداد 76، نقطه آشکارساز «ساختارسازی» جریان به اصطلاح روشنفکر در ایران بود. کلیدواژه «اصلاحات» در استخدام مطلق عده و گروهی قرار گرفت که اساسا در صدد «شالوده‌شکنی در انقلاب اسلامی» برآمدند. به عبارت بهتر، اصلاح‌طلبان در همان ابتدا دچار 2 خبط نگرشی و بینشی شدند؛ یکی اینکه پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری 76، خود را صاحبان جدید انقلاب تلقی کردند و دوم از اصلاحات ادعایی خود عبور کرده و وارد فاز «شالوده‌شکنی» شدند. این 2 خبط بزرگ، تبدیل به پاشنه آشیل اصلاح‌طلبان شد. نقطه عطف این خطای تحلیلی، ماجرای تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به ردصلاحیت‌های صورت‌گرفته از سوی شورای نگهبان بود؛ جایی که حتی پیاده‌نظام اصلی اصلاح‌طلبان نیز حاضر به حمایت خیابانی و حتی محفلی از آنها نشدند. این روزها اخباری از اردوگاه اصلاح‌طلبان مخابره می‌شود که می‌توان از آن تحت عنوان«شالوده‌شکنی در جریان اصلاحات» یاد کرد. نامه 110 نفر از اعضای میانه‌رو جریان اصلاح‌طلب مبنی بر لزوم مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، با خوانش هسته سخت و رادیکال این جریان در قبال انتخابات و دیگر پدیده‌های گذشته و جاری در کشور تعارض اساسی دارد. نکته مهم‌تر از «وجود تعارض»، بروز آن توسط جریان میانه‌رو است. به نظر می‌رسد جریان میانه‌روی اصلاحات جهت بقای موثر  خود در عرصه سیاسی - اجتماعی کشور، تصمیم به شالوده‌شکنی جریانی گرفته که طی 26 سال اخیر توسط هسته افراطی اصلاح‌طلبان (ساختارشکنان) هدایت شده است. 
صورت مساله مشخص است: جریان اصلاحات که در صدد شالوده‌شکنی انقلاب برآمده بود، اکنون دچار نوعی شالوده‌شکنی و پالایش آگاهانه در میان خود شده است. 
سعید حجاریان، آذر منصوری، عباس عبدی، محسن آرمین و... که در گذشته‌ای نه‌چندان دور «قطار اصلاحات» را متغیر مستقل و انقلاب اسلامی را متغیر وابسته به آن(!) تلقی می‌کردند، اکنون با خیزش آشکاری علیه خود مواجه شده‌اند که سرکوب آن حتی با استناد به «تکرارهای مکرر» رئیس جبهه اصلاحات نیز امکان‌پذیر نیست! آذر منصوری و اعضای ارشد حزب اتحاد ملت (حزب منحله مشارکت) که پس از اغتشاشات سال گذشته تمرکز دوچندانی بر حوزه زنان، نوجوانان و قومیت‌ها کرده و هدف اصلی خود را بازگشت به بازه زمانی 1376 تا 1378 می‌دانستند، هم‌اکنون با بحران داخلی روبه‌رو شده‌اند. آنها که از ابتدا نیز قدرت تعیین نسبت واقعی خود با نظام جمهوری اسلامی ایران را نداشتند، اکنون در تعریف رابطه و نسبت خود با بخش میانه‌رو جریان اصلاحات نیز با بحران مواجه شده‌اند. این بحران قرار نیست به‌زودی پایان یابد! تعدادی از اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند از دوگانه‌‌های کلیشه‌ای ساخته و پرداخته بخش تندرو جریان خود از جمله دوگانه  «توسعه سیاسی- توسعه اقتصادی»یا «پوپولیسم -عقلانیت» عبور کنند. اما مهم‌ترین تعارضی که در جبهه اصلات رخ داده، معطوف به «بازی در بطن نظام - بازی علیه نظام» است. حزب اتحاد ملت بی‌درنگ گزینه دوم را انتخاب کرد و معتقد بود حمایت‌های پشت‌پرده رئیس جبهه اصلاحات از حضور آذر منصوری بر مسند رئیس جبهه اصلاحات، به معنای فراگیر شدن این رویکرد در میان کل اصلاح‌طلبان خواهد بود اما تحولات اخیر به وضوح نشان می‌دهد طیف رادیکال جبهه اصلاحات بار دیگر دچار خطای محاسباتی - راهبردی سختی شده که جبران آن ناممکن است. جریان «گذار از خوانش اولیه اصلاح‌طلبی»، بیش از ربع قرن پس از دوم خرداد 1376 شکل گرفته و طیف تندرو این جریان، ‌گریزی از مواجهه با آن ندارد!
 
روزنامه رسالت

تغییر فرمانده ارتش اوکراین به چه معناست؟

ولودیمیر زلنسکی تمام اقتدار رسانه‌ای خود در سراسر جهان را در ساخت تصویر یک پیروزی بزرگ و قریب الوقوع برای اوکراین در نتیجه یک ضد حمله موفق سرمایه‌گذاری کرد و پس از شکستی سنگین احساس کرد که توسط فرماندهان ارتش فریب خورده است.
 روابط تیره بین ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و والری زالوژنی، فرمانده کل ارتش ، بیش از یک سال است که بر سیاست داخلی اوکراین سایه افکنده است.  مدت‌ها بود که انتظار برکناری زالوژنی که سرانجام در ۸ فوریه (۱۹ بهمن) انجام شد، وجود داشت. اما اخبار مربوط به این موضوع همچنان سایر رویدادها را
 تحت الشعاع قرار داد و باعث شد تا پیش بینی‌های مختلفی در مورد آنچه در انتظار ارتش اوکراین تحت فرماندهی جدید است ایجاد شود.مطمئنا این تغییر و  تحول پیامدهای سیاسی داخلی را نیز دربر دارد. زلنسکی با اخراج زالوژنی ریسک بزرگی را انجام داد. زیرا برای بقای سیاسی خود به شدت با اجماع  و خواست عمومی‌مخالفت کرده است. استعفای فرمانده کل نیروهای مسلح اوکراین به شدت دراماتیک بود. تنش‌ها در چند ماه گذشته افزایش پیدا کرده بود و سرانجام در ۲۹ ژانویه در جلسه‌ای که در کی‌یف برگزار شد، زلنسکی از زالوژنی دعوت کرد تا داوطلبانه استعفا دهد، اما فرمانده نیروهای مسلح اوکراین این موضوع را نپذیرفت. سرانجام پس از عجیب‌ترین گمانه زنی‌ها و چند روز انتظار، پایانی دیدنی در تاریخ رقم خورد.
از همان ابتدا، رابطه زلنسکی و زالوژنی مانند یک داستان کاملاً‌ هالیوودی به نظر می‌رسید، در افکار عمومی اوکراین بهترین مردان کشور، رئیس جمهور و ژنرال، شانه به شانه هم برای دفاع از کشور ایستاده‌اند.جای تعجب نبود که رسانه‌های غربی و اوکراینی در جهت تاثیرگذاری در افکار عمومی غرب از این دو یک قهرمان ساخته بودند؛ این یک طرح و یک کهن الگویی روشن و ساده بود. اما واقعیت‌های میدانی اوکراین خیلی سریع‌ این تخیلات را اصلاح کرد. این اختلاف نه پس از پیروزی و یا شکست روس‌ها، بلکه در اوج جنگ رخ داده بود.
دو اشتباه اساسی آینده روابط میان زلنسکی و زالوژنی را تحت تاثیر قرار داد، سرخوشی زودرس از موفقیت در چند عملیات و برخورد نابهنگام جاه طلبی‌ها. زلنسکی تمام اقتدار رسانه‌ای خود در سراسر جهان را در ساخت تصویر یک پیروزی بزرگ و قریب الوقوع برای اوکراین در نتیجه یک ضد حمله موفق سرمایه‌گذاری کرد و پس از شکستی سنگین احساس کرد که توسط فرماندهان ارتش فریب خورده است.
پس‌از آن مشخص شد که رئیس جمهور زلنسکی دیگر نمی‌خواهد فرماندهی‌ مستقل  نیروهای مسلح و خودمختاری ارتش را به طور کلی تحمل کند. پس‌از آن بود که انتقادها از عملکرد ارتش از سوی سیاسیون و متقابلا تصمیمات سیاسی از سوی نظامیان بالا گرفت.در شرایط فعلی رئیس جمهوری اوکراین می‌خواهد استعفای زالوژنی را به عنوان بخشی از «احیای مجدد سیستم» معرفی کند، اما بعید به نظر می‌رسد که کارساز باشد. حتی برای بی‌تجربه‌ترین ناظران هم واضح است که دلیل اصلی استعفای فرمانده کل‌ ارتش رقابت‌های سیاسی بوده است. در همین ارتباط برخی کارشناسان نزدیک به هسته مرکزی دولت اوکراین اعلام می‌کنند که اگر اختلافات میان زالوژنی و زلنسکی در نحوه مدیریت میدان جنگ بود همچنان می‌توانستیم شاهد همکاری این دو نفر باشیم اما پس از انتشار رتبه بندی‌ها، جایی که محبوبیت  زالوژنی در میان مردم اوکراین و محافل سیاسی غربی  شروع به پیشی گرفتن از زلنسکی کرد، دیگر فرصتی برای حضور دو مدیر در یک اقلیم نبود.زلنسکی متقاعد شده است که کل سیستم به صورت عمودی باید برای رئیس‌جمهور کار کند
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات