نوبت «وعده صادق» اقتصادی
مصطفی منتظرنظم جدید جنبشهای دانشجویی
محسن پاکآیین
از روزهای گذشته با اتفاقات کمنظیری در آمریکا و کشورهای اروپایی روبهرو هستیم که ابعاد گستردهای دارد و تاثیر بالایی در معادلات بینالمللی خواهد گذاشت. جنبش اعتراضی که در سطح دانشجویی در آمریکا کلید خورد و از دانشگاه کلمبیا آغاز شد روز به روز گسترش یافت و اکنون نه فقط بسیاری از دانشگاههای آمریکا را درگیر کرده بلکه از مرزهای این کشور فراتر رفته است.
مطمئنا این روند ادامه خواهد یافت و دانشگاههای بیشتری را در اروپا و آمریکای شمالی ازجمله در کشور کانادا درگیر خواهد کرد. چنین خیزشی با این ابعاد، پدیده بسیار کمنظیری است که باید بررسی شود، اما در کنار این مسأله نوع برخورد حکومت آمریکا با این خیزش و اتفاقاتی که در روزهای اخیر در دانشگاههای آمریکا مشاهده کردیم، اگر از خود این خیزش مهمتر نباشد کماهمیتتر نیست. دانشجویانی که در جنبش اخیر حضور یافتهاند خواستههایی بحق و کاملا عادلانه دارند و فقط به دنبال این هستند که دولتمردانشان حمایت از جنایات اسرائیل در غزه را متوقف کند، اما دولت آمریکا به جای اجابت درخواست بحق دانشجویان دست به سرکوب و بازداشت آنها زده است. این نوع برخورد از سوی دولتی که داعیه دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان دارد یک رسوایی بزرگ است. درحقیقت باید این رسوایی را هم به پای هیات حاکمه آمریکا نوشت و هم به پای تفکر لیبرالدموکراسی که مبنای اصلی تفکر مقامات آمریکایی است و میخواهند این تفکر را به همه کشورها تسری دهند. با توجه به واقعیات حاکم بر آمریکا و سایر کشورها به نظر میرسد جنبشی که اکنون در جریان است روز به روز گستردهتر خواهد شد و دامنه آن دانشگاههای بسیاری را دربرخواهدگرفت.
فراگیرشدن این جنبش وپیوستن سایر دانشجویان به این جریان میتواند معادلات بینالمللی را تغییر دهد و تاثیر مثبتی بر تحولات آینده جهانی بهخصوص در ماجرای غزه بگذارد. در این شرایط هر اقدامی را که به فراگیری بیشتر این جنبش منجر شود باید به فال نیک گرفت و در همین راستا کشورهای مختلف و دانشجویان دانشگاههای جهان باید با دانشجویان آمریکایی و سایر دانشجویانی که اکنون در حال اعتراض به رژیمصهیونیستی هستند اعلام همبستگی کنند. جمهوری اسلامی ایران و دانشگاهیان آگاه کشور ما نیز میتوانند در این عرصه پیشقراول شوند و از مسیر نهادهای دانشجویی و اتحادیههایی که وجود دارد اقدام کنند. در همین زمینه میتوان به نهادهایی ازجمله اتحادیه دانشجویان ایران در اروپا و آمریکا اشاره کرد. اتحادیههای مشابهی هم در آسیا ازجمله در هند و فیلیپین وجود دارند که میتوانند مجرایی برای اعلام همبستگی دانشجویان ایرانی با جنبش اعتراضی اخیر باشند و از این طریق با یک اقدام جمعی به تقویت جریان ضدصهیونیستی که در دانشگاههای جهان شکل گرفته کمک کرد.
درمجموع باید گفت اتفاقاتی که در روزهای اخیر شاهد آن هستیم و تظاهرات گسترده دانشجویان آمریکایی که اکنون در حال سرایت به سایر دانشگاهها در دیگر کشورهاست و همچنین برخورد سرکوبگرانه پلیس و حکومت آمریکا با این تجمعات مسالمتآمیز آغاز یک نظم جدید جهانی در ارتباط با جنبشهای دانشجویی است. تاپیش ازاین همواره این اعتقاد وجود داشت که حرکتهای دانشجویی میتوانند به تحولات مهمی در کشورها منجر شوندد و اکنون شاهدچنین حرکت دانشجویی بیسابقهای در آمریکا هستیم که دامنه آن هر روزروبه گسترش است؛ بنابراین بایدمنتظرتحولات مهمی درآمریکا باشیم و میتوان گفت جنبش دانشجویی اخیر، زوال آمریکا را سرعت خواهد بخشید.
عبدالرضا فرجی راد
سخنان طولانی چندی پیش دکتر ولایتی کمی عجیب بنظر می رسید. آن مصاحبه به دنبال انتقاد گسترده رسانه های آذربایجان در روزهای اخیر صورت می گیرد که چرا جمهوری اسلامی ایران در مقابل نشست بروکسل شامل ارمنستان، امریکا و اتحادیه اروپا موضع نمی گیرد که به نظر می رسد با این موضع گیری رضایت آذربایجان حاصل شد و به ویژه آن که دکتر ولایتی به عنوان مشاور بین الملل رهبری نظراتش نزدیک به رهبری تلقی می شود. هر چند که منجر به نارضایتی همسایه دیگر یعنی ارمنستان می گردد.
در این میان باید گفت که مگر آذربایجان در مقابل حمله اسراییل به کنسول ایران در دمشق موضع گرفت که انتظار دارد جمهوری اسلامی در مقابل نشست بروکسل موضع بگیرد.
پس از دو جنگی که بین آذربایجان و ارمنستان در یکی دو سال اخیر رخ داد اذربایجان توانست با کمک اسراییل و ترکیه سرزمین های خود و از جمله قره باغ را پس بگیرد ولی علی اف با این پیروزی ها مغرور شد و از امضای پیمان صلح سر باز میزند ولی واقعیت این بود که هنوز به بخشی از خاک ارمنستان بویژه در استان سیونیک چشم طمع داشت.
بنظر اینجانب عضویت ارمنستان در اتحادیه اروپایی نه تنها به ضرر کشور ما نیست بلکه فواید زیادی را هم برای کشور ما دارد و اتفاقا میتواند به صلح و ثبات در قفقاز جنوبی کمک کند.همسایگی ایران با اتحادیه اروپایی منافع زیادی برای کشور ما دارد بویژه انکه کشوری همچون ارمنستان همسایه اروپایی ایران باشد.اتفاقا فکر میکنم عضویت ارمنستان در اتحادیه اروپایی به صلح و امنیت در قفقاز کمک میکند و یک توازنی را بین اذربایجان و ارمنستان بر قرار میکند که توجه به سرزمین های دیگر را مجبورند رها کنند.نه اذربایجان میتواند به عضوی از اتحادیه حمله کند و نه ارمنستان اجازه می یابد در رابطه با جنگ با کشور دیگری فکر کند.ضمن اینکه مساله استان سیونیک و ایجاد دالان زنگزور هم احتمالا منتفی می شود.
انچه مسلم است اینکه در چنین مواردی نباید به قطب بندی های منطقه ای و جهانی فکر کرد و در تصمیم گیری هایمان تاثیر بگذارد بلکه هر چه باعث حفظ منافع ملی و افزایش وزن ژئوپلیتیکی کشور می شود باید مدنظر قرار گیرد.
گرایش غالب بر ذهن سیاستگذار در کشورمان در چند دهه اخیر عمدتا نگاهی شکآلود و ترسناک از جهان و مناسبات آن و تلاش در راستای مبارزه یا هرچه برکنار ماندن از این روابط و مناسبات مگر به قدر ضرورتهای خاص آنهم با کشورهای خاص بوده است! نگاهی که بهتدریج تا حدودی رنگ باخت و در یکی از مهمترین اسناد سیاستگذاری کشور یعنی «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» (1392) برای اولین بار بر رویکرد «برونگرایی» تصریح شد. در این سند سیاستی همچنین بر «گسترش خدمات تجارت خارجی»، «تشویق سرمایهگذاری خارجی برای صادرات»، «توسعه پیوندهای راهبردی با کشورهای منطقه و جهان» و... تأکید شد. در این سند و دیگر اسناد قانونی دیگر البته مواردی هم وجود دارد که این گرایش برونگرایانه را نقض و عملا وضعیت متناقضی را ایجاد میکند که متناسب با گرایش هر دولتی از دوگانه «درونگرایی» یا «برونگرایی» یکی در ساختار اقتصادی و نظام اجرائی کشور برجسته میشود (در نگاه نهادهای حاکمیتی به غیر از دولت، همواره غلبه با درونگرایی و حضورنداشتن در زنجیره تولید و ارزش جهانی بوده است). دو نمونه مشخص از این دوگانگی را میتوان در موضوع تعطیلی پنجشنبه یا شنبه و نیز اظهارات آقای رئیسی و وزیر صمت در نمایشگاه اکسپو 1403 ملاحظه کرد: -در موضوع تعطیلی پنجشنبه یا شنبه، درحالیکه نظر تقریبا همه کارشناسان و فعالان و تشکلهای اقتصادی بر تعطیلی شنبه بوده است، دولت، کمیسیون اجتماعی مجلس و بخشی از گروههای اصولگرا تعطیلی شنبه را مناسب دانستهاند. یک طرف از قطع ارتباط و کاهش تعاملات اقتصادی با جهان در صورت تعطیلی پنجشنبه سخن میگوید و طرف دیگر عمدتا استدلالهای شرعی و ایدئولوژیک را به میان میکشد. چنانکه در صریحترین این موضعگیریها یک روزنامه اصولگرا مینویسد: «این استدلال که باید خودمان را با نظم جهانی در حوزه اقتصاد تطبیق دهیم، آشناست... اما این جهان، جهانی است که آمریکا و غرب محور آن هستند... در دوران عبور از نظم آمریکایی سوقدادن کشور به سمت آن نوعی ارتجاع تمدنی است» (جوان- 2/8). -نمونه دیگر برگزاری نمایشگاه «ایران اکسپو 1403» است. درحالیکه آقای رئیسی از یک سو اظهار امیدواری میکند که «نتیجه نمایشگاه ایجاد فضای رقابتی و فضایی برای کنش و تعامل منطقهای و جهانی از مسیر توسعه تجارت، صادرات و گسترش تعاملات اقتصادی و... موجب ارتقای اقتصادی در ایران و منطقه و جهان باشد»؛ اما از سوی دیگر از ضرورت حذف دلار و معامله با ارزهای ملی سخن گفته و تحریمها را مثبت و تبدیل تهدید به فرصت معنا میکند و اینکه «امروز به جرئت میتوان ایران را کشوری فناور و پیشرفته نامید» و... . همچنین وزیر صمت که از یک سو با غرور از حجم تجارت 153 میلیارددلاری کشور که تنها 50 میلیارد آن صادرات غیرنفتی است (یکچهارم تجارت 615 میلیارددلاری ترکیه در سال 2023 ) و حدود 17 میلیارد دلار بدون احتساب نفت کسری دارد و عضویت در پیمانهای اوراسیا و بریکس و... سخن میگوید، از سوی دیگر عنوان میکند: «تنها از کشورهایی کالا خریداری میکنیم که از ما کالا بخرند». در واقع کشوری که نمایشگاه برگزار میکند تا بگوید خواهان حضور در جهان است؛ اما چه در قواعد اقتصادی داخلی (ضعف حقوق مالکیت، دولت بزرگ و ناکارآمد، تعرفههای ناموزون، فضای نامناسب کسبوکار، سرکوب قیمتها و...) و چه در مناسبات خارجی (قرارگرفتن در لیست سیاه افایتیاف) میگوید چندان میانهای با قواعد حاکم بر این جهان ندارد. نتیجه آنکه در آخرین گزارش بنیاد هریتیج از آزادی اقتصادی، رتبه کشورمان در ردیف 169 در میان 10 اقتصاد بسته جهان در کنار کره شمالی، اریتره و... قرار میگیرد. به نظر میرسد در نگرش غالب در ساختار قدرت در کشور، جهان دو تکه است؛ نیمی دوست (روسیه و چین و...) و نیمی دشمن (آمریکا و اروپا و...)؛ نگرشی بر جا مانده از جنگ سرد که جز در بایگانیها و آرشیوهای تاریخی نشانی از آن نمیتوان یافت. درگیری و رقابت چین و روسیه با آمریکا و اروپا تضادی منفعتی و نه آرمانی و ایدئولوژیک است؛ امری که درباره کشورمان صدق نمیکند و عکس آن صادق است. چنانکه از بعد اقتصادی و صنعتی آنچه رئیس دولت خواهان آن است «برای رونق فعالیتهای اقتصادی و جلوگیری از خامفروشی به ایجاد زنجیره کامل تولید نیاز داریم» (2/8). تنها از طریق دستیابی به دانش و فناوریهای بهروز امکانپذیر است که یقینا از طریق چند کشور محدود فراهم نمیشود. نگاه غیرواقعی به روابط بینالملل بر بنیانهای ارزشی و ایدئولوژیک و گفتمان «تضاد منافع» به جای «اشتراک منافع» جز محرومکردن خود از دانش و امکانات جهانی، نتیجهای در بر ندارد. اعداد و ارقام هدفگذاریشده در 20 سال قبل برای امروز و فاصله آنها با واقعیت اکنون این سرزمین شاید خود گویای همه چیز باشد: «قرارگرفتن در جایگاه 10 اقتصاد برتر جهان، تولید ناخالص داخلی دو هزار میلیارددلاری و درآمد سرانه 30 هزاردلاری، تورم تکرقمی و رشد اقتصادی هشت درصد و شکاف طبقاتی 35/0 درصد و...» (سند چشمانداز 1404).
البته در این میان نمیتوان منافع عظیم گروههایی را در نظر نگرفت که از این فضای تخاصم و آب گلآلود ، ماهیهای خود را صید میکنند (رشد قاچاق کشور از 13.3 به 23.3 میلیارد دلار در فاصله سالهای 96 تا 1400 طبق اعلام ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز ).
جواد شاملو