رهبرمعظم انقلاب، محافظهکاری را «ملاحظه موقعیت و مصلحت خیالی» میدانند و با تأکید بر اینکه محاسبه محافظهکارانه غیر از محاسبه عقلانی است، تصریح میکنند که محافظهکاری عبارت است از: «اکتفای به داشتهها و نداشتن همت و بلندپروازی در همه زمینههای فکر و فرهنگ» و لذا این محافظهکاری را «قتلگاه انقلاب» میدانند.
محافظهکاری در دو سطح قابل طرح است. در یک سطح، تا حدی میتواند همان عملگرایی باشد؛ زیرا در رویکرد محافظهکارانه همچون رویکرد عملگرایانه، منتظر وقوع تزاحم میان دو حکم یا دو تصمیم یا دو قانون نمیمانیم؛ بلکه همیشه جانب سود یا احتیاط را میگیریم هر چند موقعیت پیش رو، مصداق تزاحم نباشد. اما تفاوت این دو رویکرد، در معیار انتخاب است. در رویکرد عملگرایانه بر اساس سود و منفعت حرکت میشود، اما در رویکرد محافظهکارانه بر اساس احتیاط عمل میشود.
اما سطح دیگری هم برای محافظهکاری میتوان در نظر گرفت که مرز آن با مصلحتاندیشی در حکمرانی دینی بسیار ظریف است. به عبارت دیگر، حتی در همان مصلحتِ مبتنی بر تزاحم و تقدیم اهم بر مهم، ممکن است انسان گرفتار محافظهکاری شود؛ برای مثال میتوان به تفکری اشاره کرد که مرعوب تهدیدهای آمریکاست؛ به گونهای که با کوچکترین تهدید، حاضر است تمام برگهای برنده خود را بدهد تا آمریکا به او حمله نکند. چنین تفکری در دو راهیهایی که مجبور به انتخاب میشود، بر اساس ترسهای خیالیِ خود یا حتی دنیاطلبی انتخاب میکند و این همان محافظهکاری در قالب مصلحتاندیشی دینی است. انتخابهای این تفکر، چون ناشی از توهمِ ترس است و ریشه در واقعیت ندارد، در نهایت سبب متضرر شدن نظام و مردم میشود. البته اگر این ترس واقعی باشد انتخابِ برآمده از این ترس واقعی، همان احتیاط عاقلانهای است که تفکر و روحیه انقلابی از آن استقبال کرده و ندیدن واقعیتها را تقبیح میکند.
در مقابل رویکرد فوق، تفکری قرار دارد که معتقد است؛ «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». این تفکر وقتی در دو راهیها مجبور به انتخاب میشود، متفاوت از تفکرِ نخست، عمل کرده و با توجه به تحلیلی که از قدرت رو به زوال آمریکا دارد، انتخابی شجاعانه که ناشی از عقلانیت انقلابی است، خواهد داشت.
برای مثال میتوان به پرونده هستهای ایران اشاره کرد که از سوی صاحبان تفکر نخست، بر اساس غنیسازی ِ کمتر از ۵/۳ درصدی با آمریکا مذاکره میشد، ولی همین پرونده ازسوی صاحبان تفکر دوم، با غنیسازی ۶۰ درصدی پای میز مذاکره حاضر شد. مقایسه دستاوردهای این دو تفکر بهخوبی، تفاوت رویکرد محافظهکارانه غلط و رویکرد انقلابیِ عاقلانه را به نمایش میگذارد.