رسول سنائیراد
جمهوری اسلامی ایران که در دهه اول عمر گرانقدرش، الگوهایی از حکمرانی اسلامی، چون شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر، چمران و تندگویان را تجربه کرده بود، در غوغا و گرد و غبار تحولات سیاسی- اجتماعی پس از جنگ و به میدان آمدن کارگزارانی مدعی و البته منتقد و بعضاً معارض ارزشهای حکمرانی دوران اولیه انقلاب، با توجیه ضرورتهای سرعتبخشی به توسعه فاصله کارگزاران و مسئولان از آن الگوها و حسرت آن دوران را شاهد بود.
در مواجهه با چنین اوضاعی، برخی زبان به طعنه گشوده و برای عقدهگشایی، ساختار نظام را مانع تداوم آن الگوها معرفی کردند و برخی با بیاعتنایی به انصاف، با اشاره به دوران کوتاه مسئولیت آنها و حاکمیت فضای هیجان اولیه انقلاب به استثنا بودن و حتی ناممکن بودن ادامه آن سیره حکمرانی در شرایط عادی، نظر داشتند.
اما با ورود آیتالله ابراهیم رئیسی به عرصه مدیریت کلان کشور، اعم از دوران کوتاه ریاست قوه قضائیه و سپس دوران سه ساله ریاست قوه مجریه، ایران اسلامی در گام دوم انقلاب بزرگ خود، فهم دیگری از کارگزاری و اداره کشور را رقم زد و شاهد تکرار الگو هایی، چون شهید رجایی در عرصه حکمرانی بود.
شهید رئیسی در شرایطی سکان اجرایی کشور را به دست گرفت که اوضاع اقتصادی چندان سامانی نداشت و در مقابل توقعات و انتظارات مردم هم از کارگزاران و مسئولان نظام بیشتر شده و گلهمندیهایی نسبت به سیره حکمرانی آنان تا حد فرسایش سرمایه اجتماعی نظام پدید آمده بود.
در چنین وضعیتی آیتالله رئیسی با برخورداری از مجموعهای از فضایل و قابلیتهای فکری، اعتقادی و رفتاری، الگویی از مدیریت و حکمرانی را پیاده ساخت که پژواک و تکرار همان اسطورههای بزرگ همچون شهیدان رجایی و چمران به حساب میآمد.
ویژگیهایی که شهید رئیسی را در تراز الگوی حکمرانی نظام جمهوری اسلامی قرار داده و توانسته است در نقشآفرینی موفقش در عرصه کارگزاری و حکمرانی به نمادشدن منتهی شود، عبارتند از:
۱- اخلاص و نیت الهی او برای کار و مسئولیت که خروجی آن کار جهادی، خستگیناپذیر و همچنین بردباری و صبوری در برابر تمامی ناملایمات، سختیها و حتی اهانت ها، جفاها و همچنین محبوبیت در بین مردم بود.
۲- مردمی بودن و مردمداری که از حضور در بین مردم و درک دردها، نیازها و خواستههای ملموس و واقعی مردم تا تلاش مجدانه و صادقانه او برای حل مسائل و مشکلات مردم و ترجیح آنان بر خواص و ویژهخواران را موجب میشد.
۳- خطرپذیری و شهامت ورود به عرصههای سخت و مشکلات اساسی که از کلید زدن ابرپروژههایی، چون شیرینسازی و انتقال آب از خلیجفارس تا تصمیمگیری برای گشودن گره مشکلات بنگاههای کلان اقتصادی و تولیدی را رقم میزد.
۴- دوری از تشریفات و تجمل که گرچه متأسفانه بخشی از تشریفات به عنوان یک اپیدمی و مرض فراگیر و گاه با بهانه پروتکلهای رسمی برای برخی کارگزاران به عنوان یک رویه معمول و عادی درآمده و فاصله از آن رفتاری مغایر شأن مسئولیت و حکمرانی محسوب میشد، اما در سیره و رفتار شهید رئیسی هیچ جایگاهی نداشت و او سادهزیستی و دوری از تجملات و تشریفات را مشابه همان اسطورههای انقلابی اول انقلاب همچون شهید بهشتی و رجایی، مراعات میکرد.
۵- عطوفت، انعطاف و مدارا با دوستان نظام و شهروندان کشورمان و قاطعیت و صراحت در اعلام مواضع عزتمندانه و انقلابی به بیگانگان که او را کارگزاری عامل به آموزه قرآنی اشداء علیالکفار و رحماء بینهم معرفی مینمود.
۶- سعه صدر، تواضع و بردباری در مواجهه با مشکلات و حتی ناسپاسی ها، تعهد و مسئولیتشناسی حتی نسبت به برخی قصورات گذشته مسئولان که نه تنها از گذشتگان و ارث رسیده از بیعملی یا سستی آنها شکوه نمیکرد، بلکه در برابر برخی نسبتهای ناروا در رقابتهای سیاسی- جناحی نیز صبوری و خویشتنداری برای حفظ حرمتها و امید مردم را ترجیح میداد.
۷- اعتماد عمیق به درستی اهداف انقلاب و نظام به خوشبینی به آینده آن که موجب حرکت پرشور و پر از امید و اعتماد او برای عبور از مشکلات و سرعتبخشی به طی مسیر پیشرفت میشد و تداوم حرکت و شتاببخشی به آن را موجب میگردید.
از این رو، پس از شهادت ایشان، حکیم فرزانه انقلاب اسلامی که ارزیابی دقیق از کارگزاران نظام و شیوه حکمرانی آنها دارند، با اشاره به چنین ویژگیهایی درباره این شهید سعید فرمودند: «این ویژگیها، برای تبیین یک الگو و ثبت در تاریخ بیان شد تا معلوم شود رئیس قوه مجریه میتواند مجموعهای از فضایل فکری، قلبی و عملی داشته باشد و آنها را در عملکرد حاکمیتی و فردی خود دنبال کند.»
علی مرادی مراغهای
ترامپ در سفری چهار روزه به خاورمیانه، با کشورهای عربی قرادادهای تریلیونی را بست و هدیه عجیب و غریب امیر قطر را هم گرفت و به آمریکا بازگشت. در طول یکصدسال، سیاستِ آمریکا در خاورمیانه همین قراردادها مهم بوده است. اینکه، دموکراسی، حقوق بشر یا مثلا روزنامه نگار خاشقچی تکه تکه و در اسید ذوب می گردد برای سردمداران آمریکا فسانه هستند، اینها تنها وقتی مهم می گردند و برجسته می شوند که قبل از آن، خللی و چشم زخمی بر آن منافع اقتصادی و آن قرادادهای تجاری رسیده باشد.
از یکصدسال پیش، سیاست آمریکا همین بوده منتهی بازیگران نقش ها فرق می کنند این بن سلمان که بدون توسعه سیاسی می خواهد آن کویر را سرسبز و چمنزار و مدرن کند عینا نقش محمدرضاشاهِ نیم قرن پیشِ ما را بازی می کند. مارکس زمانی گفته بود تاریخ تکرار می گردد اما در بار دوم به صورت کمدی! اما این بازی به نظر ما بیشتر به تراژدی شبیه بوده مخصوصا آن خسروشاهی را وقتی می بینیم در کنار ترامپ و بن سلمان در ضیافت ناهار در کاخ الیمامه! شاید نسل امروزِ بیگانه با تاریخ، این دارا خسروشاهی را نشناسد و مخصوصا سرگذشت تراژیک پدربزرگ او علی خسروشاهی را نداند که چپ ها و چپ زدگان اوایل انقلاب، تمام کارخانجات و دارایی هایش را مصادره کرده و او را با اردنگی بیرون انداختند.
خسروشاهی ها ترک بودند و از شهر خسروشاهِ نزدیک تبریز برخاسته بودند پس از انقلاب با تحریک احزاب چپی، علی خسروشاهی توسط کارگرانش در خود کارخانه اش زندانی شد! او را محاکمه و کلیه اموالش را مصادره کردند. علی اصغر سعیدی در کتاب «موقعیت صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی، زندگی و کارنامه علی خسروشاهی» در صفحه ۳۰۰ آورده است که اتهام او چه بوده! در کیفر خواست مصادره اموال علی خسروشاهی چنین آمده بود: «تغییر ذائقه مردم و ترویج فرهنگ آرایشی غرب از طریق تولید پفک، شیرخشک ولوازم آرایشی بهداشتی»!. آن زمان که این ملت در دنیای یوتوپیا و آسمانها سیر می کرد چیپس و پفک گناه شمرده می شد و ذائقه ها را عوض می کرد اما الان که این مردم بر روی زمین صلب و سخت افتاده و زندگی می کنند اصلا چیپس و پفک ذائقه ها را را عوض نمی کند! در آن فضای چپ زده، علی خسروشاهی کارآفرین نخبه نبود بلکه در قاموس چپ ها، زالوصفتی بود که خون کارگران را مکیده بود!
اظهارات اخیر دونالد ترامپ در سفر به کشورهای عربی کرانه جنوبی شاخاب پارس (خلیج فارس)، که با مقایسهای بحثبرانگیز میان وضعیت زیستمحیطی، عمرانی و اقتصادی ایران و همسایگانش همراه بود، واکنشهای گستردهای در ایران به دنبال داشت. او با اشارهای مستقیم به دستاوردهای اخیر کشورهای عربی، به گونهای بر عقبماندگی و پسرفت ایران در برخی زمینهها کنایه زد و بدینترتیب، احساساتی آمیخته از حسرت و ناخشنودی را در میان برخی ایرانیان برانگیخت.
در مقابل، مسعود پزشکیان؛ رئیسجمهور ایران، به گونهای درصدد پاسخ برآمد و در نشست با شهرداران کلانشهرهای کشور، بر ضرورت توسعه کرانههای مکران تأکید ورزید و با نقد طرحهای پیشین اجرا شده در این منطقه، اظهار داشت: «با رهبر انقلاب درباره توسعه این سواحل گفتوگو داشتم و به ایشان گفتم اجازه بدهید از نظرات کارشناسان خارجی استفاده کنیم. ما باید شهرهایی در این مناطق بسازیم که چیزی کمتر از شهرهای سایر کشورهای واقع در ساحل خلیجفارس نداشته باشند. ما باید بهترین، باکیفیتترین و مناسبترین منازل و شهرها را برای مردم خود بسازیم». اما جناب رئیسجمهور درباره نظر رهبر انقلاب در اینباره سخنی نگفت. افزون بر این، پزشکیان با وجود نقدهای مکرر به طرحهای پیشین توسعه مکران، هیچ کاستی مشخصی را برنشمرده است تا کارشناسان داخلی دریابند چرا باید به مشاوران خارجی روی آورد. این ابهام، نیاز به شفافسازی درباره نارساییهای طرحهای پیشین را بیش از پیش نمایان میکند.
چنانچه رئیسجمهور به ناتوانی کارشناسان ایرانی در تدوین برنامههای کارآمد توسعه باور راسخ دارد؛ میتواند بیواسطه از هوش مصنوعی بخواهد فهرستی از ایرانیانی که در طراحی و اجرای برنامههای توسعه در کشورهای عربی، آفریقایی و آسیایی نقشآفرین بودهاند، فراهم آورد. نتیجه، شگفتانگیز و در عین حال تأسفبار خواهد بود. فهرستی از نخبگان ایرانی که در سطح جهانی در برنامههای توسعه و کاهش فقر درخشیدهاند اما در سرزمین خویش نادیده انگاشته شدهاند. همچنین شایسته است رئیسجمهور دستور دهد فهرستی از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی از جامعه بومی منطقه مکران که دارای اندیشه و ایده برای توسعهاند، شناسایی شوند. این بار نیز شگفتی در انتظار خواهد بود از وجود کارشناسانی که با دانشی ژرف، وضعیت و نیازهای اقتصادی و اجتماعی منطقه را همراه با راهکارهای مؤثر بهگونهای دقیقتر بازتاب میدهند. اجازه دهید به فهرست کوتاهی از کارشناسان وطنی شاغل در پروژههای سازمانهای توسعهای بینالمللی و داخلی اشاره کنم تا زحمت جستوجو نیز کم شود:
محمدحسین شریفزادگان، مدرس و مشاور برنامهریزی منطقهای و مجری طرح جامع عمران و توسعه منطقه مکران
شیرین حکیمزاده، مشاور پروژه بازسازی بیروت
لیلا کریمیمقدم، اقتصاددان توسعه منطقهای و مشاور زیرساختهای گردشگری دریای سرخ عربستان؛ محمدحسین پورکرمانی اقتصاددان توسعه منطقهای و مشاور کریدور حملونقل بینالمللی کاریک میان ازبکستان و قزاقستان
سارا طباطبایی، متخصص شهرهای هوشمند و مشاور زیرساختهای دیجیتال تفلیس
حامد موسوی، مشاور پایداری شهری پروژه شهرهای سبز در اردن
فرزانه رودی، مشاور اسکان سازمان ملل.
از میان کارشناسان اقتصادی و اجتماعی جامعه بومی مکران میتوان به عبدالوهاب شهلیبر، محمدعثمان حسینبر، عباسعلی زالی، زهرا احمدیپور، محمدعلی حسینی، محمدرضا سپهری و بسیاری دیگر اشاره کرد.
اما این همه داستان نیست. رئیسجمهور میتواند سرزده به سازمان برنامه و بودجه و مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری آن گام نهد و شاهد کارشناسان خبره و برجستهای باشد که ایدهها و دیدگاههایشان پشت دیوارهای نامرئی مدیران میانی و ارشد محبوس مانده است.
رئیسجمهور با برگزاری نشستهایی با نمایندگان بخش خصوصی، از دیدگاهها و برنامههای مشارکت این بخش در توسعه مکران شگفتزده خواهد شد. آنگاه درخواهد یافت که آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد.
تأکید رئیسجمهور پزشکیان بر بهرهگیری از مشاوران خارجی، در حالی مطرح میشود که ایرانیان بسیاری در جایگاه مشاور و مدیران اجرائی در تراز جهانی خوش درخشیدهاند. کافی است به دور از چشم خودعقل کل پندارهای شوراهای بهاصطلاح توسعه، شماری از این نخبگان را فراخواند و به گفتوگو نشیند تا دریابد تجربه توسعه منطقهای موفق در ایران با دانش ایرانی دستیافتنی است. چالش بنیادین توسعه مکران، نه نبود اسناد راهبردی و نه فقدان طرحهای مورد تأیید کارشناسان خارجی، بلکه موانع اجرائی، بهویژه تأمین مالی پروژههاست. جستوجویی ساده در خاطرات افرادی چون فریدون هویدا (برادر هویدا) و اسدالله علم، نشان میدهد که بسیاری از طرحهای کنونی، مانند راهآهن چابهار، بندر چابهار، کریدور ساحلی و نیروگاه حرارتی، پیشینهای دیرینه دارند و اغلب توسط مشاوران خارجی پیشنهاد شدهاند، اما در زمان خود به اجرا درنیامده و به ثمر نرسیدهاند.
برنامههای جامع توسعه این منطقه، همسو با معیارهای جهانی، پیشتر تدوین شدهاند و بعید است کارشناسان خارجی رویکردها و برنامههایی بهکلی متفاوت پیشنهاد دهند. کمبود و عدم تخصیص بهموقع و کافی منابع مالی است که اجرای این طرحها را با تأخیر مواجه کرده است. بررسی اعتبارات مصوب نشان میدهد که با ادامه روند کنونی تأمین مالی توسط سازمان برنامهوبودجه، برخی پروژههای مکران بیش از ۲۰ و در مواردی بیش از ۴۰ سال به درازا خواهد کشید.
جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی و پیوند با اقتصاد جهانی برای پیشبرد این برنامهها حیاتی است. این موضوع، کشفی تازه نیست و بارها در محافل گوناگون مطرح و توسط دولتمردان مختلف تأیید شده است. با این حال، برخی اصول قانون اساسی و دیدگاههای سنتی، در کنار تحریمها موانعی در مسیر جذب سرمایه پدید آوردهاند. مهمترین مانع، نبود پیوند کارآمد اقتصاد ایران با نظام اقتصاد جهانی است که جریان سرمایه و فناوری را محدود کرده است. مکران نیز از این قاعده مستثنا نیست.
پیشنهاد میشود رئیسجمهور محترم در صورت ابرام بر ترجیح کارشناسان خارجی، بهمنظور پیشگیری از معطلماندن برنامهها و ایجاد میانبر، با گزینش شرکتهای معتبر بینالمللی اسناد مدون موجود را جهت بررسی و اصلاح در اختیار آنان قرار داده و در صورت تأیید یا رد اسناد موجود تصمیم مناسب را اتخاذ کند. اما اگر اعتباری برای کارشناس ایرانی قائل است، پیش از فراخوان کارشناسان خارجی برای تدوین سند راهبردی، درنگ کند و دست یاری به سوی کارشناسان ایرانی باتجربه جهانی دراز کند. سازمان برنامه و بودجه کشور میتواند کارگزار دعوت از کارشناسان ایرانی مجرب بینالمللی باشد.
از اولین نقد رئیسجمهور به برنامههای توسعه مکران و طرح رجوع به کارشناس خارجی توسط ایشان ماهها گذشته است. با توجه به شرایط رقابتهای منطقهای مجاز به ازدستدادن زمان نیستیم. تا هنگام تأیید و رد طرحهای موجود یا تدوین برنامههای جدید جناب ایشان اهتمام خود را بر جلب و جذب سرمایهگذاری و رفع موانع پیشروی طرحهای در حال اجرا صرف کند؛ توسعه صنعتی مکران را با جدیت بیشتری پی بگیرد و با تقویت تکنوکراسی، از بخش خصوصی واقعی بخواهد «جاده مخصوص صنعتی مکران از چابهار تا میناب» را بنیان نهد. باشد که توسعهیافتگی کرانههای شمالی دریای مکران و شاخاب پارس، حسرت جهانیان را برانگیزد.
خلاصه آنکه توسعه منطقه مکران، فرصتی بیمانند برای نمایش توانمندیهای داخلی ایران در دستیابی به توسعه پایدار و همتراز با معیارهای جهانی است. چالشهای پیشرو، بیش از آنکه به کمبود اسناد راهبردی یا فقدان دانش بومی بازگردد، ریشه در موانع اجرائی، بهویژه تأمین مالی ناکافی و ناپیوسته دارد. بهرهگیری از نخبگان ایرانی با تجربه جهانی، کارشناسان بومی مکران و ظرفیتهای بخش خصوصی، همراه با اصلاح موانع ساختاری جذب سرمایه و تقویت پیوند با اقتصاد جهانی، میتواند مکران را به الگویی برجسته در توسعه منطقهای بدل کند. رئیسجمهور محترم میتواند با تشکیل کارگروهی متشکل از این نیروها، ضمن بازنگری در روندهای اجرائی کنونی، برنامهای زمانبندیشده برای تحقق اهداف توسعه مکران ارائه دهد و با گزارشدهی شفاف به مردم، اعتماد عمومی را به این فرایند جلب کند. توسعه مکران نهتنها پاسخی به نیازهای داخلی، بلکه گامی در راستای ارتقای جایگاه ایران در نظام اقتصاد جهانی خواهد بود.
علیرضا کاظمی /وزیر آموزش و پرورش
ویتکاف؛ نماینده فضای مجازی آمریکا
ناصر کنعانی مقدم
مصاحبه اخیر ویتکاف که در آن با تاکید مجدد بر غنیسازی صفر در ایران صورت گرفت بار دیگر موید این نکته است که مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا از نظر واشنگتن دو چهره دارد. یک چهره این مذاکرات متشکل از چیزهایی است که توسط آمریکا پشت میز مذاکره مطرح میشود و چهره دیگرش به اظهاراتی مربوط است که در تبلیغات و فضای مجازی طرح میشود.
به نظر میرسد در این میانه آقای ویتکاف بیشتر نماینده آمریکا در فضای مجازی باشد و حرفهای اینچنینی او قابل اعتنا نیست. در واقع عملا ترامپ خود همهکاره این مذاکرات است و ویتکاف در حد یک مهره شطرنج، از آنجهت که ترامپ قمارباز است و باید گفت در حد کارتی است که در قمار آقای ترامپ نقشی را بازی میکند. از تعابیر بازی مافیا اگر استفاده کنیم، ویتکاف شاید بیشتر شبیه جوکری باشد در صحنه دیپلماسی آمریکایی. ایران برای طرف مقابل روی میز مذاکره مشخص کرده و در پیامهای کتبی که رد و بدل میشود به طرف مقابل تفهیم اتهام شده در رابطه با مسائل برجام چه خطاهایی مرتکب شدهاند و در عین حال، به روشنی خواستهها و خطوط قرمز ایران به طرف مقابل انتقال یافته است. در این سطح تا این مرحله به نظر میرسد درک متقابلی وجود دارد. اما شیوه مذاکرات ترامپ اینگونه است که همیشه خود را برنده نشان میدهد و اهل بلوف است. از سوی دیگر، باید توجه داشت که این آمریکاییها شدیدا نیازمند به این مذاکره هستند، چون در موقعیتی بسیار بحرانی قرار دارند. آمریکاییها و کشورهای جنوب خلیجفارس میدانند که سرمایهگذاری در این کشورها و حتی فروش تسلیحات آمریکایی متکی بر این امر است که ایران در مناسبات منطقهای حضوری جدی و فعال داشته باشد و هر اقدامی که امنیت ایران را به خطر بیاندازد، امنیت آن سرمایهگذاری هم به خطر میافتد و هیچ سلاح یا نیروی خارجی برای مهار ایران کارساز نخواهد بود. آمریکاییها برای توجیه اقدامات آشکارشان در حمایت از کشتار مردم غزه به تعبیر مقام معظم رهبری به دروغگویی در بحث صلح از طریق قدرت رو آوردهاند و این در حالی است که با افزایش آگاهی مردم منطقه و جهان آنها به خوبی حس میکنند که حضور نظامیشان در منطقه توجیهی ندارد. آنها به خوبی میدانند اگر ایران قدرت برتر منطقه باشد، دیگر آمدن به خلیجفارس و رقص شمشیر و گیسو تکان دادن دخترکان عرب برای آنها ممکن نخواهد بود. بهانههای آمریکا برای حفاظت از جریان آزاد انرژی در خلیجفارس و بابالمندب دیگر معنایی ندارد و در واقع این ایران است که با حضور موثر این جریان را تضمین میکند.