گاهی حتی با وجود شناخت معیارها، باز هم در عمل به آنها پایبندی دیده نمیشود. حال، این سؤال مطرح میشود که چرا بسیاری از افراد در انتخابها و رفتارهای خود به اولویتهای اصیل و انقلابی بیتوجهی میکنند؟ پاسخ این پرسش را باید در موانعی جستوجو کرد که امکان رعایت ضوابط را سلب میکنند. یکی از مهمترین این موانع، بیگانگی با دین است.
انسان در موقعیتهای انتخابی، ناگزیر از تکیه بر معیار است. هیچ انتخابی بدون معیار صورت نمیگیرد. این معیار میتواند آموزههای دینی باشد یا امیال شخصی و لذتهای مادی. نکته مهم آن است که انسان در انتخاب معیار نیز آزاد گذاشته شده است. از اینرو گاه فرد در شرایط تزاحم، اولویتها را میشناسد، اما به سراغ آنها نمیرود. گاهی نیز چیزهایی را بهعنوان اولویت در نظر میگیرد که از منظر دین، اصلاً اولویت محسوب نمیشوند. ریشه هر دو وضعیت، در بیگانگی با دین نهفته است.
بیگانگی با دین و نظام ارزشی آن دو گونه رخ میدهد:
۱- ناآگاهی و ناآشنایی با نظام ارزشی دین؛
۲- آگاهی همراه با عناد و رویگردانی از آن.
در هر دو حالت، تشخیص اولویتها به خطا میرود یا در صورت تشخیص درست، عملاً کنار گذاشته میشود.
برای روشن شدن بحث میتوان به دو نمونه اشاره کرد. نخست، مسئله آزادی مطلق در پوشش زنان یا ورود به ورزشگاهها. عدهای این موضوعات را بهعنوان اولویت نخست جامعه معرفی کردند و حتی حاضر شدند برای پیشبرد آن، امنیت عمومی کشور را به مخاطره بیندازند. در حالیکه اگر معیار انتخاب آنان آموزههای دینی بود، چنین اولویتی جایگاهی در برابر مسائل کلان امنیت و استقلال کشور نمییافت.
نمونه دوم، حوادث سال ۱۳۸۸ است. برخی گروهها به دلیل آنکه به اصل گردش قدرت اعتقادی نداشتند، انتخابات را به تهدیدی علیه کشور بدل کردند. در حالیکه مشارکت گسترده در همان انتخابات میتوانست سرمایه اجتماعی بزرگی برای جمهوری اسلامی فراهم آورد. این انتخاب غلط نه از سر بیاطلاعی، بلکه بیشتر ناشی از حب جاه و مقام و تبعیت از هواهای نفسانی بود. تجربه اغتشاشات ۱۴۰۱ نیز در همین چارچوب قابل تبیین است.
رهبر معظم انقلاب بارها تصریح کردهاند که بیگانگی با دین موجب توقف در میانه راه میشود. حتی اگر آغاز حرکت با شور انقلابی همراه باشد، تداوم مسیر بدون تکیه بر معیارهای دینی ممکن نخواهد بود. تاریخ انقلاب اسلامی نیز گواهی روشن بر این حقیقت است.
انحراف از معیارهای انقلابی، صرفاً محصول نادیده گرفتن ضوابط نیست؛ بلکه ریشه آن در ضعف معیارگذاری دینی نهفته است.