صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۲۰۸
پیامدهای کودتای نرم در عربستان
اکنون قدرت کاملا در اختیار خانواده سلمان قرار دارد و محمد بن سلمان در میدان عمل مرد شماره یک در عربستان است و به احتمال شاهد کناره گیری شاه عربستان و پادشاهی پسرش خواهیم بود. این مسئله باعث خواهد شد تا منطقه بی ثبات و ناامن غرب آسیا، بیشتر از قبل وارد گرداب بی ثباتی و درگیری شود، چرا که محمد بن سلمان با افکار و برنامه های تندروانه خود به احتمال قوی بر ابعاد تهاجمی سیاست خارجی عربستان خواهد افزود. در این مطلب به پیامدهای منطقه ای این کودتا در عربستان می پردازیم.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی
پروژه دو ساله محمد بن سلمان سرانجام روز چهار شنبه 31 خرداد به پایان رسید و وی محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود به عنوان ولیعهد جدید معرفی شد. 
محمد بن سلمان در حالی موفق شد خود را به پست ولیعهدی برساند که تمام تجارب سیاسی اش را  تنها طی دو سال  گذشته کسب کرده است. ملک سلمان پادشاه سعودی از بهمن 93 که بر کرسی پادشاهی تکیه زد به دلیل آلزایمر شدید و ضعف جسمانی به دنبال فراهم کردن زمینه برای به قدرت رساندن پسر خود، یعنی محمد بن سلمان بود. در گام اول وی مقرن بن عبدالعزیز را از ولیعهدی برکنار و محمد بن نایف را به عنوان ولیعهد جدید انتخاب کرد. محمد بن سلمان نیز به صورت طبیعی یک پله در ساختار قدرت عربستان صعود کرد و ضمن این که پست وزارت دفاع را برعهده داشت، به منصب ساختگی جدیدی یعنی جانشینی ولیعهدی رسید، اما برای ولعیهدی وی، هنوز شرایط مناسب نبود و سیاستمدار سیّاس و با تجربه ای مانند بن نایف باید در راه تحکیم قدرت خانواده سلمان در قدرت باقی می ماند، تا بن سلمان به اندازه کافی تجربه کسب کند. 


در این مدت پادشاه سعودی که به شدّت تحت نفوذ پسر خود بود، فرمان هایی را صادر کرد که روز به روز از قدرت ولیعهد، بن نایف، کمتر و به همان میزان بر قدرت بن سلمان، جانشین ولیعهد، افزوده می شد. سرانجام این بازی دو ساله به پایان رسید و کودتای بن سلمان و پدرش با برکناری بن نایف به سرانجام رسید. اکنون قدرت کاملا در اختیار خانواده سلمان قرار دارد و محمد بن سلمان در میدان عمل مرد شماره یک در عربستان است و به احتمال شاهد کناره گیری شاه عربستان و پادشاهی پسرش خواهیم بود. این مسئله باعث خواهد شد تا منطقه بی ثبات و ناامن غرب آسیا، بیشتر از قبل وارد گرداب بی ثباتی و درگیری شود، چرا که محمد بن سلمان با افکار و برنامه های تندروانه خود به احتمال قوی بر ابعاد تهاجمی سیاست خارجی عربستان خواهد افزود. در این مطلب به پیامدهای منطقه ای این کودتا در عربستان می پردازیم.

بررسی کودتا
صبح چهارشنبه 31 خرداد 96 کودتای دو ساله محمد بن سلمان به نتیجه رسید. پادشاه عربستان طی حکمی سلطنتی «محمد بن نایف»، وزیر کشور و ولیعهد را از ولیعهدی و تمام مناصبی که داشت برکنار کرد و «محمد بن سلمان»، پسرش و جانشین ولیعهد را به عنوان ولیعهد جدید و جانشین خود انتخاب کرد. همچنین پسر پادشاه به جای بن نایف به عنوان معاون نخست‌وزیر تعیین شد، در حالی که همچنان وزیر دفاع باقی می‌ماند. در رای‌گیری هیئت بیعت، محمد بن سلمان از ۳۴ رای با ۳۱ رای به پست ولیعهدی رسید.  بر اساس گزارش خبرگزاری «واس» عربستان، دستور پادشاه ماده پنج اساسنامه حکومتی این کشور را تعدیل کرده است. این اولین بار است که در عربستان قدرت از پدر به پسر به ارث می‌رسد، در حالی که بر اساس منشور و وصیت ملک عبدالعزیز موسس عربستان سعودی، قدرت از برادر به برادر می‌رسد و تا زمانی که فرزندان وی زنده هستند قدرت به نسل سوم شاهزاده‌ها نمی‌رسد.


ملک سلمان در ادامه به حاشیه راندن بن نایف، شاهزاده «عبدالعزیز بن سعود بن نایف» را به وزارت کشور انتخاب کرد و در ادامه عزل و نصب‌ها، «احمد بن محمد السالم» به عنوان معاون وزیر کشور در سطح وزیر (یعنی در سطح ممتاز) تعیین شده و دکتر «ناصر الداوود» از پستش برکنار و به عنوان نماینده وزارت کشور در سطح وزیر تعیین شده است. در فرمان جدید پادشاه عربستان که پنجمین فرمان بزرگ در جهت افزایش قدرت محمد بن سلمان بود در اساسنامه حکومتی نیز تغییراتی داده شده است. 

نقش آمریکا در برکناری محمد بن نایف
 هر شاهزاده سعودی نیاز به سه زمینه قدرت دارد تا به مقام پادشاهی عربستان برسد. آمریکا، خاندان سلطنتی سعودی و مردم عربستان. البته به نظر می‌رسد قدرت دو مورد اول بر مورد سوم برتری دارد. محمد بن سلمان با مقدمه‌چینی‌هایش دو دست‌انداز اول را به راحتی هموار کرده است، چرا که اخیرا سندی فاش شد که افشا می‌کرد بن سلمان و دونالد ترامپ در جریان کمپین انتخاباتی او مقدمات به تخت نشستن را مهیا کرده اند. این سند نشان می‌داد که ترامپ در ازای وارد کردن پول‌های عربستان به بازارهای آمریکا، قول داده بود از به قدرت رسیدن بن سلمان حمایت کند. طبق این سند، محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد عربستان و وزیر دفاع این کشور، کمی پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست ‌جمهوری آمریکا و پیش از آنکه دولت آمریکا را به دست گیرد، طرح کاملی را به ترامپ داده بود که بیشتر بندهایش شامل قراردادها و سرمایه گذاری صدها میلیارد دلاری تحت عنوان هماهنگی با اهداف برنامه‌های انتخاباتی او بودند.


 سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه را نیز نباید در این مورد نادیده گرفت. در این سفر محمد بن سلمان قراردادهایی به ارزش 500 میلیارد دلار را با آمریکا منعقد کرد. این مسئله تاثیر بسیار زیادی در راضی شدن ترامپ به ولیعهدی وی داشت؛ ترامپ تاجر است و اصول تجارت را به خوبی بلد است. از سوی دیگر در دوران دونالد ترامپ نگاه نظامی در کاخ سفید بر نگاه امنیتی غلبه کرده است. گزینه مورد نظر نهادهای امنیتی محمد بن نایف بود و در این راستا بهمن گذشته رئیس سیا نیز به محمد بن نایف مدال شجاعت را اهدا کرد، اما جریانی که در کاخ سفید خواستار گسترش نظامی گری در خاورمیانه بودند، محمد بن سلمان را گزینه مناسبی برای این مسئله می دانستند.
همچنین به دنبال سفرهای مکرر محمد بن سلمان و خالد الجبیر به آمریکا، سرانجام زمینه های لازم برای ولیعهدی محمد بن سلمان مهیا شد. محمد بن سلمان، 23 اسفند ماه 95 به آمریکا سفر و با مقامات این کشور از جمله شخص دونالد ترامپ، دیدار و گفت‌وگو کرد. شبکه آمریکایی «فاکس‌نیوز» که به ترامپ نزدیک است، به دنبال تغییرات در مناصب حکومتی عربستان اعلام کرد که سرنوشت «محمد بن نایف»، ولیعهد مخلوع دقیقا در سفر بن سلمان به آمریکا و دیدار وی با ترامپ مشخص شد.

کودتای محمد بن سلمان و ابعاد منطقه ای این مسئله
بدون شک در کشوری مانند عربستان که افراد نقش بسیار مهمی در سیاست های آن دارند و به نوعی فعال مایشاء هستند باید با وجود قبضه کامل قدرت از سوی محمد بن سلمان شاهد تغییرات مهمی در پرونده های منطقه ای باشیم:

1- جنگ یمن
محمد بن سلمان در حالی جنگ یمن را در فرودین 94 شروع کرد که محمد بن نایف، ولیعهد سابق با این حمله موافق نبود و همین مسئله به نوعی مانع از اجرای کامل سیاست های وی در یمن بود. اکنون بن سلمان این محدودیت را برداشته است. از سوی دیگر قرارداد تسلیحاتی 110 میلیاردی دلاری اخیر ریاض با واشنگتن باعث خواهد شد تا محمد بن سلمان از تجهیزات بسیار پیشرفته تری در یمن استفاده کند و همین مسئله این نگرانی را به وجود آورده است که وی به کشتار بیشتر مردم روی آورد. به ویژه آنکه ترامپ و تیم نظامی وی نشان داده اند از اقدامات نظامی متحدان خود در منطقه حمایت های لازم را به عمل خواهند آورد. نباید فراموش کرد اولین حملات نیروهای آمریکایی به یمن نیز در زمان ترامپ اتفاق افتاد. بنابراین اکنون بن سلمان بدون وجود مانعی به نام محمد بن نایف در یمن به تشدید حملات خواهد پرداخت.

2- تشدید تنش بین عربستان و قطر
بحران اخیر در روابط قطر و عربستان روز به روز ابعاد تازه ای پیدا کرده و به نظر می رسد که تلاش ها برای حل و فصل آن با موانع جدی مواجه شده است. در واقع کارشناسان نظامی این بحران را حاصل برنامه های تندروانه محمد بن سلمان برای تسلط بر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس می دانند که این مسئله با مخالفت جدی محمد بن نایف نیز مواجه شده بود. پس از ولیعهدی بن سلمان و قبضه کامل قدرت، این بحران نیز احتمالا به سمت حل و فصل شدن حرکت نخواهد کرد و باید شاهد تشدید آن بود. محمد بن سلمان یک روز پس از اینکه بن نایف را بر کنار و ولیعهد شد، شروط 13 گانه ای را برای قطر اعلام کرده است که به خوبی نشان دهنده نگاه جنگ طلبانه و تهاجمی وی است. این شروط جدید به شرح ذیل هستند:
۱. قطع روابط دیپلماتیک با ایران؛
۲‌. اخراج افراد مرتبط با سپاه پاسداران حاضر در قطر؛
۳. روابط تجاری با ایران در چارچوب تحریم‌های آمریکا؛
۴. برچیدن پایگاه نظامی ترکیه در خاک قطر‌؛
۵. قطع حمایت از حزب‌الله؛
۶. قطع حمایت از اخوان‌المسلمین؛
۷. قطع حمایت از القاعده؛
۸. قطع حمایت از داعش؛
۹. تعطیلی کامل شبکه الجزیره؛
۱۰. تابعیت ندادن به شهروندان عربستان، مصر، بحرین و امارات؛
۱۱. انتشار لیست اپوزسیون‌های حمایت شده در ۴ کشور فوق؛
۱۲. تحویل دادن اشخاص تحت تعقیب کشورهای فوق به اتهام اقدامات تروریستی؛
۱۳‌. پرداخت مبلغی معین (رقم آن اعلام نشده است)!
این شروط 13 گانه به وسیله کویت که در این تنش نقش میانجی را بر عهده دارد، به دوحه تحویل داده شده و 4 کشور عربی مهلت 10 روزه ای را به قطر برای انجام این شروط داده‌اند. کارشناسان معتقدند که این شرایط در صورت پذیرش از سوی قطر این کشور را به عنوان تحت الحمایه عربستان درخواهد آورد و عملا  قطر را به یکی از استان های آل سعود تبدیل خواهد کرد. به همین جهت ناظران منطقه ای معتقدند که بن سلمان به خوبی از رد شدن این شروط از سوی دوحه آگاهی داشته و تنها به دنبال مهیا کردن شرایط برای استفاده از زور علیه دوحه است. بنابراین پرونده قطر بعید است که در دوران محمد بن سلمان به سمت مصالحه پیش رود.


3- فشار بر ایران
محمد بن سلمان در منطقه به عنوان شخصیتی ضد ایرانی و بسیار تندرو معروف شده است. این شاهزاده سعودی از زمانی که در سال 2015 در ساختار قدرت عربستان قرار گرفت، سعی کرد زمینه های تقابل با ایران را مهیا کند، چرا که به زعم وی در این صورت هم از طرف آمریکا و هم اسرائیل مورد حمایت قرار خواهد گرفت. به همین دلیل روابط با ایران توسط وی قطع شد، اما در شرایط کنونی که وی به عنوان مرد شماره یک عربستان در عرصه عمل شناخته می شود، برنامه های بسیار گسترده ای را علیه ایران به اجرا خواهد گذاشت و بدون شک متحدان منطقه ای ایران تحت فشار بیشتر قرار خواهند گرفت؛ مسئله ای که در 13 شرط بررسی شده فوق به خوبی مشخص است. البته این اقدامات محمد بن سلمان عربستان را روز به روز به سمت نابودی و شکست کامل پیش خواهد برد و نتیجه ای دیگر در بر نخواهد داشت.

4- ارتباط با اسرائیل
محمد بن سلمان در دو سال گذشته نشان داده است که خواستار عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. یک سال قبل، نشریه میدل ایست آی فاش کرد: محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی برنامه ویژه ای برای به پادشاهی رساندن "محمد بن سلمان" تا پایان سال دارد. طبق اعلام این نشریه محمد بن زاید به محمد بن سلمان نصیحت کرده که اگر می خواهد از حمایت واشنگتن برای رسیدن به حکومت برخوردار شود٬ باید روابط محکمی با رژیم صهیونیستی برقرار کند!  همچنین خبر ولیعهد شدن بن سلمان به‌شدت از سوی سران رژیم صهیونیستی و رسانه‌های این رژیم با استقبال مواجه شد و حتی وزیر حمل‌ونقل اسرائیل از سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی خواست تا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را برای برداشتن گامی واقعی در مسیر مذاکره با اسرائیل رهبری کند. 
علاوه بر این، در جریان کنفرانس هرتزلیا، وزیر حمل‌ونقل اسرائیل هم از کشورهای عربی خواست تا در عادی‌سازی مناسبات بین خود بکوشند. او همچنین از عربستان خواست تا در روزهای آینده از نخست‌وزیر اسرائیل برای حضور در ریاض دعوت کند. به همین دلیل باید شاهد تسریع روند عادی سازی ریاض و تل آویو در دوره بن سلمان بود.

فرجام سخن
در مجموع می توان گفت: قبضه کامل قدرت توسط محمد بن سلمان در عربستان به معنای سیطره کامل نگاه تهاجمی و ضد ایرانی بر سیاست خارجی این کشور خواهد بود. محمد بن سلمان با قراداد 500 میلیارد دلاری، بهای ولیعهدی خود را به ترامپ در اوایل خرداد ماه پرداخت و وی را باید از این به بعد مهره جدید ترامپ در عربستان نامید، چرا که بدون حمایت های ترامپ و تیم وی، بن سلمان برای رسیدن به ولیعهدی راه بسیار دشواری در پیش داشت. این مسئله نیز به معنای تقویت بیشتر گروه های تروریستی که همواره ابزاری در خدمت منافع آمریکا بوده اند، خواهد بود./

نام:
ایمیل:
نظر: