صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۹ - ۰۷:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۲۳۵۸۳
عملیات مهندسی نامی است که گروهک تروریستی منافقین در سال 1360 برای نبرد خود با نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرد؛ نبردی که یکی از عناصر مهم آن شکنجه است و به تعبیر یکی از اعضای جدا شده این گروهک هر که بیشتر شکنجه کند، برنده است.

علی‌رغم این که به ظاهر و با شکست گروهک منافقین در نبرد خیابانی با نظام جمهوری اسلامی در تابستان سال 1360 این عملیات به پایان رسید اما واقعیت این است که این گروهک با وجود گذشت نزدیک به 40 سال همچنان در حال عملیات مهندسی علیه ملت ایران است و این بار همپیمانان تازه‌ای نیز یافته است؛ همپیمانانی که با انگیره‌ای مشابه گروهک منافقین امید به نابودی ملت ایران دارند.
 
کمتر تحلیلگر و سازمان سیاسی در غرب است که اعتقاد داشته باشد، منافقین در ایران همچنان یک بازیگر قابل اعتنا در میان افکار عمومی هستند. به عنوان مثال «پل پیلار» تحلیلگر سابق آژانس مرکزی اطلاعاتی آمریکا طی یادداشتی در روزنامه انگلیسی گاردین به این نکته اشاره می‌کند که گروهک منافقین به هیچ عنوان سازمان محبوبی در ایران نیست.

این گروهک در طول 40 سال گذشته حتی تجربه یک تجمع موفقیت‌آمیز در ایران را نداشته و اغلب به دنبال استفاده ابزاری از تجمعات مسالمت‌آمیز در ایران برای خشونت‌طلبی و ایجاد آشوب است. در خود غرب نیز این گروهک تا سال 2012 در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا و کشورهای اروپایی قرار داشت و اگر نبود لابی‌های پر خرج این گروهک که به لطف برخی دشمنان نظام جمهوری اسلامی انجام شد، هنوز هم در این فهرست سیاه بود.

این روزها که همایش این گروهک تروریستی در حال برگزاری است، سئوال اینجاست که چرا غرب همچنان به دنبال حفظ این سازمان تروریستی به عنوان بخشی از بازی کثیف خود با ایران است؟

* از اتهام‌زنی هسته‌ای تا آشوب در کف خیابان
پاسخ این سئوال با نگاهی به سوابق مهم‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی و امنیتی انجام گرفته با همکاری این گروهک علیه ایران روشن است.

در سال 2002 میلادی و زمانی که کنفرانس به‌ظاهر افشاگرانه منافقین درباره برنامه هسته‌ای ایران با انتشار اطلاعاتی در خصوص سایت‌های هسته‌ای برگزار شد همه چیز نوید آغاز یک همکاری جدید بین منافقین و دستگاه‌های اطلاعاتی غرب را می‌داد.

سازمان منافقین در این نشست خبری ادعا کرد که اطلاعات خود را از سوی منابع خود در ایران بدست می‌آورد اما بعدها روشن شد که این اطلاعات از طریق موساد و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در اختیار آنان قرار گرفته است.

«گرت پورتر» نویسنده و محقق آمریکایی در کتاب خود موسوم به «بحران ساختگی» با اشاره به این مساله می‌نویسد: از مدت‌ها پیش روشن بود که این اطلاعات از سوی سرویس‌های اطلاعاتی در اختیار گروهک منافقین قرار گرفته و این گروهک قادر به کسب چنین اطلاعاتی به تنهایی نیست.

از آن زمان پروژه‌های گوناگونی با همکاری گروهک منافقین علیه اجزای مختلف قدرت راهبردی ایران صورت پذیرفته است.
از آنجا که آمریکایی‌ها فاقد یک سفارتخانه و مقری برای جاسوسی در ایران بودند، این گروهک با کمک برخی از افراد باقی مانده خود در ایران نقش واسطه‌ای برای جذب افرادی جهت همکاری در فعالیت‌های ضد امنیتی ایفا می‌کرد.

نمونه روشن چنین پروسه‌ای جذب برخی از افراد برای مشارکت در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران بود که البته بسیاری از آن‌ها بدون این که بتوانند اقدام موثری به عمل بیاورند، دستگیر شدند.

نمونه دیگر نقش‌آفرینی گروهک منافقین ایجاد آشوب‌های عمومی و تخریب اموال عمومی است. بارها و بارها در درگیری خیابانی مرتبط با فتنه سال 88 و قضایای سال 96 و 98 اعضای این گروهک در حال صدمه زدن به اموال عمومی دستگیر شدند. این اقدامات حتی بعضا از سوی برخی که خود را اپوزیسیون می‌خوانند هم مورد اعتراض قرار گرفته است.

حالا به نظر می‌رسد که در پشت گردهمایی‌های این گروهک همان فرمول قدیمی این بار با حامیان جدید نهفته است.

عملیات مهندسی که این بار تک‌تک مردم ایران را همانند تابستان سال 60 هدف قرار داده است.

* صورتحساب‌های 100 هزار دلاری برای حضور شخصیت‌های غربی
برای این که ماهیت این حامیان تازه را شناخت، باید نگاهی به منابع مالی تازه گروهک منافقین انداخت.

حضور سخنرانانی همچون «رودی جولیانی» وکیل شخصی ترامپ، «جان بولتن» مشاور سابق امنیت ملی دولت آمریکا و «نیوت گینگریچ» سیاستمدار آمریکایی چندان ارزان نیست. بر اساس اظهارنامه‌های مالیاتی بولتن وی برای سخنرانی در چند اجلاس این گروهک نزدیک به 180 هزار دلار دریافت کرده است.

شنیده‌ها در مورد رقم‌های پرداختی به سایر حاضران در همایش گروهک منافقین نیز چندان کمتر از این رقم نیست. علاوه بر این پر کردن صندلی‌های حاضران در این همایش نیز هزینه‌بردار است.

بر طبق گزارش رسانه‌های خارجی در اجلاس سال 2018 که در پاریس برگزار شد، هزاران نفر از اتباع کشورهای اروپای شرقی و پناهندگان خارجی از کشورهایی همچون سوریه و لیبی برای یک گشت و گذار ارزان در فرانسه حاضر به شرکت در این اجلاس شدند.
 

میهمانان آفریقایی منافقین
اغلب این افراد از طریق یک فراخوان فیسبوکی جذب این همایش شده بودند که به آن‌ها وعده یک تور سیاحتی با پرداخت تنها 25 یورو را داده بود. چنین سفری برای هر پناهجویی بسیار جذاب است.

* حامیان دست و دلباز جدید چه کسانی هستند
هیچ برآورد مشخصی در خصوص تأمین هزینه‌های این گروهک وجود ندارد. سردمداران این گروهک مدعی هستند که اغلب درآمدهای این گروه از طریق پرداخت حق عضویت توسط اعضای آن تأمین می‌شود اما نگاهی به گزارش رسانه‌های غربی خلاف این را می‌گوید.

به عنوان مثال ایجاد تشکل‌های خیریه قلابی یکی از راه‌های این گروهک برای جذب منابع مالی است. مجله فوکوس چاپ آلمان از قول پلیس جنایی فدرال می‌نویسد: «اطلاعات موثق حاکی از آن است که فرزندان افراد مجاهدین خلق را با قصد قبلی از خانواده‌شان جدا کرده، پنهانی وارد خاک آلمان کرده و به عنوان ظاهراً بچه‌های یتیم و آواره، در ساختمان‌های مهد کودک وابسته به سازمان آورده شده‌اند تا به حساب سازمان، کمک‌های مالی دولتی در مقیاس بالا واریز شود.»

گاه حجم تخلفات مالی به گونه‌ای بالاست که متحدان غربی این گروهک نیز وادار به واکنش می‌شوند. به عنوان مثال دولت بریتانیا در سال گذشته مجبور به تعطیل کردن خیریه پوششی این گروهک تروریستی به دلیل تخلفات مالی شد.
علاوه بر این‌ها سهم اصلی در تأمین هزینه‌های این گروهک بر عهده رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی است. روزنامه نیویورک تایمز طی گزارشی در سال 2017 به این نکته اشاره کرد که تحلیلگران وزارت خزانه‌داری آمریکا حدس می‌زنند منشأ پرداخت مبالغ بالا به برخی سیاستمداران آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی هستند.

البته حضور برخی از اعضای برجسته خاندان پادشاهی سعودی از «جمله ترکی الفیصل» در اجلاس‌های سالانه این سازمان این یقین را به وجود آورده که حمایت دولت عربستان سعودی از این گروهک قطعی است.

موضوع زمانی جدی‌تر می‌شود که بدانیم امسال رسانه سعودی «ایران اینترنشنال» به صورت مستقیم همایش این گروهک را پخش می‌کند. چنین اقدامی در بین تمام تلویزیون‌های فارسی زبان ایرانی معارض خارج کشور بی‌سابقه است و هیچ‌کدام از آن‌ها به دلیل نفرت بینندگان خود در ایران از این گروهک حاضر به انجام چنین کاری نمی‌شود.

در این نکته هم شکی نیست که تلاش عبث منافقین برای موثر نشان دادن خود در افکار عمومی ایران، با هدف جذب سرمایه‌های مالی بیشتر از جانب حامیان آمریکایی – صهیونیستی – سعودی هم صورت می‌پذیرد. این گروهک خوب می‌داند که بدون این کمک‌های مالی هرگز امکان ادامه حیات نخواهد یافت، لذا برای جذب این کمک‌ها همچنان باید نشان دهد که به درد این حامیان می‌خورد.

* آخرین تقلاهای یک گروهک منفور
با مشخص شدن حامیان این گروهک و دستور اعلامی آنان در خصوص ایجاد آشوب و بی‌نظمی در ایران کاملاً روشن است که برنامه کاری آینده منافقین در ایران چه خواهد بود.

فعلاً مهم‌ترین اولویت عملیاتی گروهک منافقین زهرآگین کردن فضای مجازی در ایران است. بارها و بارها روشن شده که اکانت‌های فیک گروهک منافقین به دنبال هدفدار کردن محتوای تولیدی در شبکه‌های اجتماعی ایران به خصوص توییتر هستند. این روش به شدت مشابه روش یگان‌های سایبری عربستان سعودی و امارات برای هدف قرار دادن مخالفان خود در فضای مجازی است.
 

نیروهای سایبری گروهک منافقین در تیرانا
در طول ماه‌های گذشته اکانت‌های فیک که عمدتاً از سوی مرکز سایبری منافقین در تیرانا فعال هستند، تلاش کرده‌اند تا با هشتگ‌های قلابی و فضاسازی در فضای مجازی موج سازی‌های گسترده در فضای مجازی به راه انداخته و آن را تبدیل به مطالبه‌سازی واقعی کنند.

در کنار این رصد اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که این گروهک تلاش می‌کند تا با اقدامات ایذایی فضای فکری جامعه ایرانی را مخدوش کند. دستگیری برخی از تیم‌های عملیاتی آنان توسط دستگاه‌های امنیتی به خوبی این حربه را نشان می‌دهد.

این اقدامات نیز به وضوح با همراهی عربستان سعودی و رژیم سعودی و همچنین تیم ترامپ در آمریکا انجام می‌شود. شرایط موجود در فضای سیاسی آمریکا سبب شده تا موقعیت ترامپ به شدت متزلزل شده و به همین دلیل تلاش برای تحریک ایران و ادبیات‌سازی جدید برای رد شدن از خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی نیز تشدید شده است.

نشست امسال منافقین را می‌توان نوعی آمادگی برای وارد شدن به این فاز جدید از مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد. بدون شک در صورت شکست در این مسیر نه تنها جایگاه فعلی منافقین به شدت ضربه خواهد دید بلکه حمایت‌های مالی نیز با مشکل روبه رو خواهد شد.

شاید بتوان نقطه ضعف اصلی منافقین در اجرای این نقشه را بتوان همان عاملی دانست که عملیات موسوم به فروغ جاویدان در 27 تیرماه سال 1367 را به شکست کشاند. ایرانیان از هر طیف و دسته‌ای از منافقین متنفر هستند.

توهم محبوبیت منافقین همان طرز فکری بود که سبب شد تا هزاران عضو این گروهک در تنگه مرصاد به هلاکت برسند.
حالا هم طبیعی است که این بار شانس خود را با حامیان مالی بزرگ‌تر و حمایت‌های رسانه‌ای گسترده آزمایش کنند اما نکته اصلی اینجاست که لکه ننگ نفاق و خیانت هیچ گاه از پیشانی آنان پاک نخواهد شد. شاید شکست این گروهک در این برهه تاریخی نیز سبب شود تا برخی حامیان غربی آن‌ها به حقیقت ماجرا پی برده و برای همیشه آنان را در زباله‌دان تاریخ رها کنند.
نام:
ایمیل:
نظر: