روزنامه کیهان **
بحران در خانه داماد /بزن و بکوب در خانه عروس!/ محمد صرفی
اگر تا چندی پیش رسانهها و تحلیلگران جریان موسوم به اصلاحات در حال فضاسازی درخصوص نتیجه انتخابات آمریکا و پیوند زدن آن به مسائل داخلی ایران بودند، اینک برخی از مسئولان ارشد دولتی نیز وارد این میدان شده این بازی سیاسی- رسانهای را دنبال میکنند.
آقای روحانی رئیسجمهور هفته گذشته در جلسه هیئت دولت، نتیجه انتخابات آمریکا را فرصتی برای ایران تلقی کرده و گفت: «ما هرکجا ببینیم شرایط برای لغو تحریم آماده است، از این فرصت استفاده خواهیم کرد. هدف ما این است که تحریم ظالمانه لغو شود و ایران بتواند به راحتی در تعامل با جهان باشد. هدف ما این است که فشار تحریم را از روی شانه مردم برداریم و هر جایی که فرصت مناسبی برای این کار باشد، ما وظایف و اقدامات خودمان را انجام میدهیم و هیچکس
حق ندارد فرصتسوزی کند.»
آقای ظریف وزیر امور خارجه نیز در مصاحبه هفته پیش خود با روزنامه ایران از آشنایی چندین ساله خود با بایدن گفت و تأکید کرد: «اگر آمریکا بخواهد عضو برجام شود که ترامپ آن عضویت را از بین برده، ما حاضریم گفتوگو کنیم که آمریکا چگونه وارد برجام شود... آقای بایدن اگر رئیسجمهور آمریکا شد و در کاخ سفید مستقر شد، میتواند با سه فرمان اجرایی همه اینها را لغو کند.»
این تنها دو نمونه از اظهارات عجولانه و توام با شعفی است که مسئولان بلندپایه دولتی درباره تعامل با دولت جدید آمریکا مطرح کردهاند. موضعگیریهای سخنگوی دولت و رئیس دفتر آقای روحانی نیز کم و بیش از همین جنس است. این اظهارات قابل تأمل در حالی مطرح میشود که اساساًً هنوز نتیجه رسمی انتخابات آمریکا روشن نیست و معلوم نیست آیا ترامپ به راحتی و بدون تنش کلید کاخ سفید را تحویل بایدن میدهد یا نه!
ارسال چنین پیامهایی از داخل به آمریکا، ما را در موقعیت فروشنده بدهکار و عجول قرار میدهد که نتیجه چنین معاملهای از پیش روشن است. ما یکبار این وضعیت را تجربه کرده و هزینه سنگینی بابت آن پرداختیم. مهرماه سال 1392 وبسایت
رادیو بینالمللی فرانسه در تحلیلی نوشت: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. طبق این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، فروشنده، قیمت را کمتر خواهد کرد»! آیا قرار است یکبار دیگر خود را در چنین موقعیت سست و آسیبپذیری قرار دهیم؟!
نکته مهم دیگر آنکه بر فرض محال - دقیقاًً محال- حتی اگر آمریکا بدون هیچ پیششرط و باجخواهی قصد ورود دوباره به برجام را داشته باشد، این پرسش پیش میآید که این چه توافقی است که یک طرف آن هر وقت عشقش بکشد از آن خارج میشود و هر وقت بخواهد دوباره وارد میشود. چه تضمینی وجود دارد که دولت بعدی آمریکا هوای خروج دوباره به سرش نزند؟ اینبار امضای چه کسی تضمین خواهد بود؟ آمریکا یک بار از توافق هستهای خارج شد و این خروج برای او هیچ هزینهای نداشت. ایران ماند و تعهدات یکطرفه خود. وقتی یک بار چنین گستاخانه و البته بدون هزینه توافقی با این ابعاد را زیر پا گذاشته است، بدون شک دفعات بعدی خیلی راحتتر و بدون دغدغهتر این کار را خواهد کرد. مگر آنکه غرامت این رفتار بدوی خود را بپردازد.
اطرافیان و مشاوران بایدن در اظهارات و تحلیلهای خود بهطور مشخص به سه موضوع درباره نحوه بازگشت به برجام اشاره کردهاند؛ محدودیتهای زمانی برجام باید برداشته شده و دائمی شود، مسائل موشکی و منطقهای نیز در توافق جدید گنجانده شود. آنهایی که روی کار آمدن دولت بایدن را فرصت میدانند به این سؤال ساده فکر کردهاند که این خواستهها - یا به زبان دقیقتر؛ باجخواهیها- چه تفاوتی با درخواستهای دولت ترامپ دارد؟!
بدون شک برجام با مختصات فعلی هیچ منفعتی برای جمهوری اسلامی ندارد و قابل ادامه دادن نیست. چرا که توافقی یکطرفه و بدون هیچگونه تضمینی است که فقط برای مهار ایران طراحی شده و دیگران میتوانند به هیچ کدام از تعهدات خود عمل نکنند و نه تنها آب هم از آب تکان نخورد بلکه طلبکار هم بشوند. نمونه آن بیانیه اخیر تروئیکای اروپا که از موضعی طلبکارانه، بهخاطر ابراز تأسفهای خود منت بر سر ایران گذاشته و خواستار بازگشت کامل تهران به تعهدات خود شده است.
نکته دیگر اینکه حتی اگر قرار باشد آمریکا به برجام برگردد و در قالب 1+5 هم مذاکراتی صورت گیرد آیا تیمیکه از آن جاسوس بیرون آمده و با خوشبینی و خوشخیالی خود چوب حراج به منافع ملی زده، شایستگی ادامه پیگیری این پرونده مهم را دارد؟ بهخصوص آنکه رئیس این تیم این روزها در قامت نامزد زودرس انتخاباتی بر جلد مطبوعات مینشیند. پاسخ قابل تأمل سال 93 ظریف به یک سؤال مهم در نشست شورای روابط خارجی آمریکا را فراموش نکردهایم. وقتی هاله اسفندیاری پرسید: «آیا شکست در مذاکرات هستهای بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تأثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟ البته میدانم که این حوزه مربوط به شما نیست»، ظریف پاسخ داد؛ «اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند.»
به تازگی اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی به بررسی راهکارهای همکاری آمریکا و اروپا درخصوص ایران در دوره دولت جدید آمریکا پرداخته است. نویسندگان این گزارش اذعان میکنند؛ «بهطور کلی، توافق برجام در حال حاضر از بسیاری جهات بیشتر به یک مرده متحرک تبدیل شده است که به سختی و تلوتلوخوران پیش میرود.» البته آنها میدانند که این مرگ درباره تعهدات طرف ایرانی صادق نیست و «اجزای کلیدی این توافق، از جمله دسترسی قابل توجه و نظارت بیسابقه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات هستهای ایران، هنوز پابرجاست.»
نویسندگان در گزارش خود حدود 20 توصیه دارند که عملی شدن آن نیاز به توافق بر سر برجام 2 دارد. توافقی که نه تنها مسئله موشکی و منطقهای را شامل میشود بلکه باید ایران را در زمینه مسائل داخلی و به اصطلاح حقوق بشری نیز تحت فشار قرار دهد. این گزارش و موارد مشابه را نمیتوان صرفاً تحلیلهایی کارشناسی دانست. نگاهی به مواضع اطرافیان جو بایدن نشان میدهد آنان نیز بدون ورود به جزئیات همین چارچوب را بهطور کلی مطرح میکنند. این در حالی است که یک جریان داخلی بهطور عمد علاقهای به گفتن واقعیت به مردم نداشته و سعی دارد با سانسور و تحریف صحنه را طوری جلوه دهد که گویی دولت بایدن برای روی کار آمدن و لغو تحریمهای ایران لحظهشماری میکند.
ضربالمثلی شیرین میگوید: در خانه عروس بزن و بکوب است و در خانه داماد هیچ خبری نیست. حکایت این روزهای ما و آمریکاست. آمریکا با هزار و یک مشکل داخلی خود دست و پنجه نرم میکند به اذعان شخصیتهای سرشناس آن به معنای واقعی کلمه بحرانزده است و در گل گیر کرده اما در اینجا عدهای برای «تقریباً هیچ» بزن و بکوب راه انداختهاند!
*********************************
روزنامه وطن امروز **
تهدیدها و فرصتهای مصوبات شورای عالی بورس/حمید کمار
شورای عالی بورس، هفته گذشته مصوبات جدید خود را اعلام کرد. 5 محور مصوبات شورای عالی بورس به شرح زیر است:
1- افزایش سقف صندوقهای سرمایهگذاری بر درآمد ثابت از ۳۰ به ۵۰ هزار میلیارد تومان
2- اختصاص حداقل ۵۰ درصد از مجموع ۲۰ درصد نصاب سهام در داراییهای این صندوقها به سهام عدالت
3- افزایش حداقل سهم اوراق دولتی در دارایی این صندوقها از ۱۰ به حداقل ۲۵ درصد
4- تسریع بانک مرکزی در امور صدور مجوز برای صندوقهای سرمایهگذاری وابسته به نهادهای مالی مرتبط با بانکها
5- صدور امکان تاسیس صندوق برای بانکهای فاقد صندوق و اجازه تاسیس بیش از یک صندوق برای بانک.
با دقت در موارد پنجگانه فوق، مشخص میشود مصوبات شورای عالی بورس به طور کلی ۲ هدف عمده «جبران کسری بودجه» و «افزایش تقاضا در بورس» را دنبال میکند. در واقع شورای عالی بورس با کاهش محدودیت صندوقهای درآمد ثابت، ظرفیت جدیدی برای فروش اوراق بدهی ایجاد کرد. همچنین افزایش حداقل سهم اوراق دولتی در سبد داراییهای این صندوقها از 10 به 25 درصد، تاثیر مستقیمی بر افزایش فروش اوراق بدهی دولتی دارد. سایر تصمیمات دولت هم البته در جهت افزایش تقاضا برای فروش هر چه بیشتر اوراق بدهی دولتی و جبران کسری بودجه سال جاری نقش بسزایی دارد. با این حال چند نکته نگرانکننده در رابطه با این مصوبات وجود دارد.
با توجه به افت شدید رقم فروش اوراق بدهی دولتی در ۲ ماه اخیر و به خطر افتادن هدف جبران کسری بودجه سال جاری، کاهش محدودیت صندوقهای سرمایهگذاری، یکی از راهکارهای کمهزینه و سریع برای ایجاد تقاضا برای اوراق بدهی دولتی است. مکلف شدن صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت به افزایش سهم اوراق بدهی دولتی در سبد داراییها به حداقل 25 درصد اقدامی قابل تقدیر در موضوع جبران کسری بودجه سال جاری است. با این حال تصمیم شورای عالی بورس مبنی بر ورود بانکها به بورس به واسطه صندوقهای درآمد ثابت، خطر بیشتر شدن سرعت رشد نقدینگی را به دنبال دارد. هدف دولت از باز کردن هر چه بیشتر پای بانکها به بورس، پمپاژ هر چه بیشتر نقدینگی به این بازار با هدف جبران افت اخیر بازار است. این تصمیم اما در نهایت میتواند به قیمت رشد شدید نقدینگی و تورم تمام شود که هزینه آن به اقشار کمدرآمد تحمیل میشود.
*********************************
روزنامه خراسان**
ظرفیت مغفول مانده «بوکمال» برای محور مقاومت/بهمن دهستانی
سالروز آزادسازی منطقه بوکمالِ سوریه، آخرین سنگر داعش در روزهای پایانی آبان ماه 96 یادآور یکی از عملیات های سرنوشت ساز محور مقاومت در تراز منطقه ای است. عملیاتی که پایان داعش را قطعی کرد و یکی از بزرگ ترین مزیت های راهبردی را برای ایران و محور مقاومت ایجاد کرد.بعد از جنگ سی و سه روزه لبنان(حرب تموز) در سال 2006، ایران و حزب ا... توانستند دست به یک مفهوم سازیِ معادله آفرین در منطقه بزنند و مفهوم «محور مقاومت» را در قالب واقعیتی عینی و ملموس درآورند و آن را در قامت بازیگران اصلی منطقه بنشانند و این تعبیر وارد ادبیات سیاسی و رسانه ای تحلیل گران و ناظران بین المللی شد و قدرت بازدارندگی بزرگی را برای مقاومت لبنان و فلسطین و جمهوری اسلامی تأمین کرد،اما آزادی بوکمال و اتصال آن به شهر مرزی القائم در عراق نیروهای مقاومت در عراق و سوریه را به هم پیوند داد و افق اتصال چهار کشور ایران، عراق، سوریه و لبنان را در بستر یک کریدور یا بزرگراه بین المللی به وجود آورد. این عملیات توانست قدرت محور مقاومت را علاوه بر مفهوم سازی و بازدارندگی برای اجزای خود به صورت مستقل، وارد مرحله تولید مزیت های ژئوپلیتیک سازد.اهمیت نبردهای بوکمال تا حدی بود که رسانههای عربزبان از جمله شبکه المیادین گزارش دادند که سردار سلیمانی شخصا فرماندهی عملیات آزادسازی این شهر را بر عهده داشته است.تعبیر منسوب به سردار شهید سلیمانی که می توان در تهران استارت زد، به بغداد رسید، از بوکمال گذشت و در بیروت پیاده شد که آن روزها در رسانه ها و فضای مجازی پیچید حکایت از یک دستاورد بی همتا بعد از سال ها نبرد بی امان در سوریه داشت.آن زمان تلویزیون های ضدایرانی عربی از بوکمال به عنوان نبض پروژه ایران در منطقه یاد کردند. از آن به بعد پایگاه های گروه های مقاومت در این ناحیه در عراق و سوریه بارها مورد حمله هوایی قرار گرفت تا اجازه تثبیت این خط اتصال را ندهند.
همزمان منطقه شرق فرات به صحنه تحرکات متنوع آمریکا و ترکیه تبدیل شد تا شاید بتواند تغییر موازنه ضد دستاوردهای بی همتای مقاومت را رقم بزند اما آن چه مقاومت در اتصال بوکمال به القائم و در امتداد دوسوی مرز با مرتبط ساختن بغداد و دمشق به دست آورد از بهترین ظرفیت های اهدا شده محور مقاومت برای توسعه کشورهای عراق و سوریه و ایران و لبنان است که می توان اهمیت آن را با طرح های بزرگ بین المللی مانند راه ابریشم جدید یا نورداستریم و مانند این موارد مقایسه کرد. در اهمیت گذرگاه بوکمال_القائم همین بس که تا امروز بارها جریان های مخالف توانمندی مقاومت در عراق خواستار تخلیه این ناحیه از یگان های حشدالشعبی و جایگزینی نیروهای امنیتی دولتی تحت فرمان نخست وزیر شده اند.هشام الهاشمی تحلیل گر برجسته عراقی منتقد حضور ایران و حشدالشعبی در آخرین مصاحبه خود گفته بود بوکمال و القائم باید از اختیار مقاومت خارج شود اما این مسئله بسیار دشوار است.در حالی که تحولات اخیر در منطقه قفقاز نگرانی هایی را راجع به احتمال تهدید یا تضعیف مزیت های ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی با حمایت رژیم صهیونیستی به وجود آورده است، حفظ دسترسی به بوکمال و برقراری اتصال میان تهران، بغداد تا دمشق و بیروت از طریق بوکمال-القائم می تواند وزن این دستاورد بزرگ ژئوپلیتیک را برای محور مقاومت آشکار کند. به اعتقاد برخی ناظران درخواست و فشار رژیم صهیونیستی برای فاصله گیری ایران از مرزهای سرزمین های اشغالی بعد از آزادی بوکمال بود که شدت گرفت و حملات مذبوحانه خود بر ضد مواضع مقاومت را به شرق سوریه و مناطق مرزی این کشور با عراق گسترش داده است که در طول تابستان امسال به اشکال گوناگون ادامه یافت و حتی در مردادماه گذشته در یک بیانیه کم سابقه به طور رسمی به این حملات اذعان کرد و بهانه آن را ورود چند عضو مقاومت به خاک جولان اشغالی بیان کرد. مجموع این رویدادها بر اهمیت منطقه بوکمال که آزادی و اتصال آن حاصل مجاهدت جوانان محور مقاومت است تأکید می کند و پاس داشت خون پاک آنان در تثبیت این پیروزی و تبدیل آن به مزیتی پایدار است.*********************************
روزنامه ایران **
مدیریت بحران مسائل و ضرورتهای تازه/هادی خانیکی
استاد ارتباطات
ســــرانجام دغــدغه «جان» در تند شدن خیز سوم کرونا در ایران بر نگرانی از «نان» پیشی گرفت و«طــــــرح جامـــــــع مدیریت هوشمند محـــــدودیـــتها» از اول آذرماه اجرایی شد. روشن است که هیچ نهاد حاکمیتی، هیچ نهاد مدنی و هیچ یک از شهروندان نمیتوانند در اوجگیری ابتلا و مرگ انسانهایی که تمامی جامعه را در هراس و سوگ فرومیبرد بی تفاوت باشند و به بالا رفتن اعداد و ارقام عادت کنند. نه میتوان سویه عادیسازی را در مقابله با این بحران پیش گرفت و نه میتوان با هراسافکنی چرخه اپیدمی را متوقف کرد. باید گامی عملی در مدیریت بحران و کاستن از زنجیره ابتلا به ویروس برداشت و نزدیک شدن به طرحی جامع و ملی را به فال نیک گرفت. البته شرط لازم برای موفقیت این طرح و هر طرح جامع و همهجانبه دیگر، ادراک مشترک از خطر و مشارکت و اشتراک مساعی همه دستاندرکاران اجرایی، نخبگان، نهادهای مدنی و عموم شهروندان است. جامعه اکنون با یک خطر ترکیبی مواجه است. خطر برآمده از ویروس «کووید 19» و خطرهای ناشی از زمینهها و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی آن. برای متوقف کردن خطری که در کمین سلامت جان انسانهاست باید به دور کردن همه آن مخاطرات دیگر همت گماشت. «مدیریت بحران» به «ارتباطات بحران» و اعتبار دادن و اعتبار یافتن «مرجعیتهای سیاسی و رسانهای»، «مشارکت مؤثر نهادهای مدنی» و «مداخله همدلانه شهروندان» نیاز دارد.
به این اعتبار، مهمترین عامل توفیق «طرح جامع مدیریت هوشمند محدودیتها» توجه به ضرورت پذیرش تام و تمام شهروندان و مشارکت همگانی است. از اینجا به بعد است که نقش ارتباطات بحران برجستهتر میشود و مسئولیت نهادهای رسمی، نهادهای مدنی و رسانهها برای کمک به درک مشترک از خطر مشترک و اقدام مشترک اولویت مییابد. مهمترین نیاز در این ایام پیش رو فراهم آوردن زمینههایی برای افزایش توانمندی در گفتن، شنیدن و به کار بستن در دو سوی نظام سیاسی و جامعه است. الزامات «حکمروایی خوب» و «سرمایه اجتماعی» در چنین شرایط دشواری بیش از همیشه به چشم میخورد. بنابراین باید به سه ضرورت مهم هم در مدیریت بحران و هم در ارتباطات بحران اهتمام ورزید. تقویت داوری قابل اعتماد برای ارزیابی سیاستها و برنامههایی که در پیش گرفته میشود، اکنون خلأ مرجعیتهای سیاسی و رسانهای موانعی چشمگیر در این راهند. عرضه بستههای جامع سیاستی که در برگیرنده همه نیازها و نگرانیهای مردم بخصوص گروهها و طبقات آسیبپذیر جامعه باشد. مسألهای که با غلبه غم «نان» و غصه معیشت حتی خطر ابتلا به کرونا هم برای بخشهای بزرگی از جامعه را پذیرفتنی میکند. آموزش، توزیع دانش و مهارتافزایی: در وضعیت خطیر کنونی، جامعه از سوی منابع پر شمار با دادهها، توصیهها و هشدارهای متعارض و نادرست بمباران اطلاعاتی میشود. بیش و پیش از هر چیز باید نظام ارتباطی و اطلاعرسانی بحران اصلاح و تجدید سازمان شود. ضرورتهایی از این دست و هر الزامی دیگر نیاز به روی آوردن دولت به سوی نهادهای تخصصی، حرفهای و مدنی جامعهمحور است.
*********************************
روزنامه شرق **
علیه تحقیقات کرونایی/کامران باقریلنکرانی*
وزیر محترم بهداشت اخیرا در اصفهان درباره کاستیهای پژوهش علوم پزشکی در کشورمان بیاناتی داشتند و بهخصوص به دو موضوع مهم در سالهای اخیر یعنی طرح تحول سلامت و از آن مهمتر جهانگیری کرونا و نقشی که تحقیقات در این زمینه باید ایفا میكرد؛ گلایه کردند. موضوع فوری جهان و کشور کروناست. یکی از مهمترین منابع برای سیاستگذاری و برنامهریزی در برابر این جهانگیری مدلسازی است. این تعبیر مهم در بین عالمان این رشته مشهور است که هیچ مدلی صحیح نیست اما همه میتوانند کمک کنند. توقع غیرواقعی از مدلسازی در برخی از کشورها منجر به سیاستگذاریهای غلط شده است. مثلا مدل ایمنی همگانی یا گلهای که تأکید داشت با ابتلای همگانی ویروس از بین میرود یا مدلی که نقش گرما را در کاهش انتقال ویروس برجسته کرده بود؛ همگی باعث اشتباهات بزرگی در بیعملی در کشورهای مختلف و از جمله کشور ما شد. هیچ مدلی بهتنهایی نباید مبنای تصمیمگیری باشد و مهمتر اینکه سیاستگذار باید بدترین سناریوی محتمل را در نظر بگیرد و با خوشخیالی در آغاز تابستان اعلام نکند که با آمدن فصل گرما ویروس ضعیف میشود. متأسفانه ترازیابی جهانی کمتر مد نظر است. در همان زمان که امثال این بیانات در جلسه ستاد ملی کرونای کشور بیان میشد و مبنای تصمیمسازی کشوری قرار میگرفت، مطالعات نیمکره جنوبی نشان داده بود که ویروس در برابر گرما مقاوم است و همان موقع مقالاتی منتشر میشد که نشانگر افزایش قدرت سرایت ویروس بودند.مهمتر اینکه مدلسازی درست احتیاج به دسترسی به اطلاعات دارد. وقتی هنوز دسترسی به اطلاعات بیماری در کشور ما در انحصار گروه معدودی است، چگونه میتوان توقع داشت که عالمان این عرصه مدلسازی درست کنند؟ نتیجه این شرایط این خواهد بود همان 10 مدل توسط عده معدودی تهیه شوند و نقد نشوند و مبنای تصمیمات اشتباه قرار گیرند.متأسفانه در طول این جهانگیری عمده تمرکز تحقیقات در کشور ما بر مطالعات دوسوکور بر کارایی داروها بود؛ بهنحویکه تعداد کارآزماییهای بالینی ثبتشده در کشور ما در مورد ویروس کرونا، در سطح جهانی از بالاترینهاست. نهفقط تعداد کارآزماییهای داخلی بلکه نرخ مشارکت در کارآزماییهای بینالمللی هم در کشور ما از بالاترینها بود بهنحویکه در مطالعه سازمان بهداشت جهانی در مورد داروی رمدسیویر بیش از یکچهارم آزمودنیها در مقطعی از کشور ما بودند.
هرچند کارآزماییهای بالینی مهم هستند اما تمرکز صرف بر آنها نشان دهند تفوق دیدگاه درمانمحور در برابر این جهانگیری در کشور ماست؛ موضوعی که در نحوه هزینهکرد اعتبارات تخصیصی هم نمایان است.
باید توجه داشت نقش مدیریت پژوهش در کشور صرفا تصویب طرحها و تطبیق با اصول اخلاقی نیست. اولویتبندی و درنظرگرفتن امکانات کشور و هزینه اثربخشی نیز بسی مهم هستند. اگر طرحی چندصد میلیون تومان اعتبار بگیرد و خروجی آن اثبات حداقلی تأثیر یک داروی گرانقیمت باشد، از ابتدا نباید در اولویت قرار گیرد. البته در خصوص تعارض منافع در این تحقیقات هم حرفهای فراوانی وجود دارد که مجال دیگری میطلبد.
مروری بر طرحهای مصوب بهخوبی کاستی را در طرحهایی که محورشان پیشبینی، مدلسازی، بیماریابی، پایش و پیشگیری یا حتی رفتار و مشارکت مردمی است، نشان میدهد. معدود تحقیقاتی که در این زمینه انجام شد، از جمله طرح ملی که با محوریت دانشگاه علوم پزشکی ایران در خصوص پایش رفتار مردم در برابر جهانگیری کووید ۱۹ در حال اجراست، با اعتبار بسیار کم، یافتههای بسیار مهمی را در اختیار سیاستگذران قرار داد که البته میتوانست با استفاده بهنگام جلوی برخی از فجایع را بگیرد. سقوط پایبندی به توصیههای بهداشتی از خردادماه نمایان شد ولی اقدامی تا همین اواخر جز سرزنش مردم، از سیاستگذاران دیده نشد. اینکه پایبندی به اصول پیشگیری کاسته شده باید ریشهیابی و راههای مقابله با آن عالمانه اعمال میشد.
در مورد طرح تحول سلامت هم حرف و نکته بسیار است. فقط همین را متذکر شوم مرکز کوچک ما در شیراز با شش نفر محقق از نیمه دوم سال ۹۳ یعنی حدود ششماه پس از آغاز طرح، در تحقیقات متعدد که هم به اطلاع سیاستگذار رسید و هم در مجلات بینالمللی منتشر شد، نشان داد که حتی در اوج موفقیت ظاهری این طرح که همه مجیزگوی آن بودند، میزان مطلق پرداخت از جیب مردم حتی با نرخ ثابت کاسته نشد، نوعی گردش در محل هزینهها از بستری به دارو و خدمات پاراکلینیک رخ داد و همزمان فرسودگی شغلی در کارکنان بهداشت و درمان افزایش یافت و کیفیت خدمات رو به کاهش گذاشت و خدماتی که نیاز نبود، با نیاز القایی فزونی یافت. متأسفم که این تحقیقات مورد توجه قرار نگرفت و کار به اینجا رسید. متأسفم که مرکزی که مسئولیت ملی تحقیقات کشور را داشت، تنها در پی اثبات موفقیت طرح بود و حتی در همایش سفارشی که در بهار سال ۹۴ برگزار کرد، فرصت طرح انتقادات مستند را نداد.
بههرحال این عرایض را نوشتم تا هم درد دل محققان پزشکی کشور را گفته باشم و تأکید کنم و هم محققان همانطور که وزیر محترم فرمودند باید هدفمندتر تحقیق کنند و هم سیاستگذار باید گوش شنوایی برای نتایج تحقیقات داشته باشد و هم مدیریت پژوهشی کشور باید به وظایف خود در جهتدهی به تحقیقات و ترجمان آن بهترعمل کند.
انشاءالله با همکاری و جبران اشتباهات آینده را بهتر کنیم. گلایهها اگر به بهبود اوضاع نینجامد، فایدهای نخواهد داشت و فقط فرصتهای بیشتری را ضایع خواهد کرد.
*استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شیراز
*عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران
*********************************