صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۱۸۴
قناد باشی در گفتگو با بصیرت مطرح کرد:
 در زمان عرفات مردم تفکرشان این بود که سازش با دنیای غرب و مذاکراتی که در مادرید و مریلند آمریکا و... انجام شد میتواند نتیجه بخش باشد،اما امروز ثابت شده نتیجه ای ندارد.
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی / گفتگو با جعفر قنادباشی

رفت و آمدهای اخیر رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی برای عادی سازی روابط و اعتراضاتی که در منطقه در این خصوص صورت گرفته و از طرفی نقش حماس در کنترل شهرهای کرانه باختری و نگرانی مقامات اسرائیلی از کاهش قدرت تشکیلات خودگردان با «جعفر قنادباشی» تحلیلگر مسائل غرب آسیا به گفتگو نشسته ایم.


*جناب قنادباشی! ارزیابی شما در خصوص رفت و آمدهای رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی و اعتراضات صورت گرفته علیه آنها خصوصا در بحرین چیست؟ چرا اسرائیل به دنبال گسترش روابط در منطقه غرب آسیا با کشورهای عربی است؟
این اقدام آنها در واقع ناشی از شکستی است که در اجرای طرح جنجالی معامله قرن متحمل شده‌اند. آنها تصور میکردند که با اجرای معامله قرن همه کشورهای عربی، روابطشان را با رژیم صهیونیستی عادی میکنند و مسئله فلسطین با انتقال فلسطینی‌ها به صحرای سینا یا اردن پایان پیدا میکند. اما آنچه که اتفاق افتاد کاملا برخلاف تصور آنها بود و دیدیم که از کشورهای عربی فقط چهار کشور تلاش کردند روابطشان را عادی کنند که در دو کشور مغرب و سودان اعتراضات زیادی علیه این روابط است و حتی دولت نظامی سودان در معرض سقوط قرار گرفته و در مغرب هم که رژیم پادشاهی است میتوان گفت هر هفته تظاهراتی علیه رژیم صهیونیستی برگزار  میشود، یعنی عادی سازی روابط در مورد این کشورها بسیار مشکل‌ساز شده است.


 در مورد امارات و بحرین هم با توجه به جمعیت کمی که دارند و ۸۰ درصدشان اصلا اماراتی نیستند، توانستند این عادی سازی را ادامه دهند منتها با مشکلات فراوان! و در واقع این عادی سازی روابط امارات و بحرین موجب آسیب‌پذیری این دو کشور شده است. امارات مورد حملات بیشتر یمنی‌ها قرار گرفت و همچنین نگرانی از تحرکات و عملیات مقاومت در امارت سبب شد که تجارت و گردشگری آن با مشکل روبه‌رو شود و اقتصادش در مسیر زیاندهی قرار بگیرد.
 بحرین هم چون کوچکترین کشور غرب آسیا است توانسته این روابط را حفظ کند منتها با آمدن نخست وزیر رژیم صهیونیستی به بحرین، مجددا تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی در بحرین کلید خورد و این زیان‌هایی که بحرین میدهد و گزارشاتی که از بحرین در دسترس است گویای خطراتی است که از جانب مردم انقلابی بحرین آنها را تهدید میکند. چون رژیم بحرین با رژیم صهیونیستی مرتبط است مردم انقلابی با اعتماد به نفس بیشتری با این رژیم مقابله میکنند و هر اقدامشان را مورد حمایت فلسطینی‌ها و کشورهای مسلمان میبینند.


آمدن نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به بحرین کار این رژیم را سخت تر کرد چرا که آنها با مردمی روبه‌رو هستند که اطمینان دارند حرکاتشان مورد تایید جهان اسلام، فلسطینیان و کشورهای جبهه مقاومت است.
اما دلیل رفت و آمد مقامات رژیم صهیونیستی به کشورهای منطقه و برقراری ارتباط با کشورهای عربی عمدتا به این خاطر است که افکار عمومی را در خصوص اهداف کلی خود و پایان دادن به مسئله فلسطین  همراه کند  اما این هدف تاکنون تحقق پیدا نکرده و در آن شکست خورده‌اند لذا میخواهند با این پیروزی کوچک که ارزش سیاسی ندارد عادی سازی روابط با بحرین را یک پیروزی بزرگ جلوه دهند و افکار عمومی را فریب بدهند.

*در مورد خود فلسطین درگیری های اخیر و اقدامات اخیر حماس برای تقویت قدرت سیاسی در کرانه باختری و کنترل مراکز قدرت در تشکیلات خودگردان فلسطین تحلیل و ارزیابیتان چیست؟ این امر چه تاثیری در شکست نقشه های اسرائیل برای هدف پایان دادن به مسئله فلسطین از سوی آنها دارد؟
پایگاه اصلی حماس در غزه است؛ حال اینکه توانسته در کرانه باختری جاییکه تشکیلات خودگردان بیشتر در آنجا متمرکز است حضور حیاتی و نقش عملیاتی پیدا کند بیشتر به راه درستی که انتخاب کرده، برمیگردد.
مردم فلسطین شاهد انواع و اقسام عملیات سرکوب‌گرایانه توسط رژیم صهیونیستی هستند، به خصوص مردم کرانه باختری که هر روز شاهد اشغال بیشتر سرزمین‌ها و محل سکونتشان تحت عنوان شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی هستند. در این شرایط حماس راهی را انتخاب کرده و شعاری سر میدهد و در همان راستا مجموعه عملیاتی صورت میدهد که دقیقا همان چیزی است که جوانان، نوجوانان و مردم کرانه باختری خواستار آن هستند و به عبارتی مردم گمشده خود را در حماس پیدا میکنند.
بر عکس دست‌اندر کاران تشکیلات خودگردان که با کمک پولهای عربی یک زندگی اشرافی برای خود درست کرده‌اند و نه تنها از مردم فاصله گرفتند بلکه سازش و سکوت در مقابل رژیم اشغالگر را به عنوان مواضعشان دنبال میکنند یعنی دقیقا برعکس چیزی که مردم کرانه باختری از آن متنفر و روی گردان هستند.
 لذا آن چیزی که در کرانه باختری اتفاق می‌افتد حمایت مردم تحت ظلم از حماس و دوری از تشکیلات خودگردان است.  ما شاهد طرح‌های مختلفی در کرانه باختری هستیم که گویای تاکتیک رژیم صهیونیستی مبتنی بر راهبردشان است. رژیم صهیونیستی بعد از شکست در چندین پروژه بزرگ منطقه‌ای در صدد سرپوش گذاشتن بر این شکست‌ها است که یکی معامله جنجالی بزرگ قرن است که هیچ نشانه‌ای از موفقیت و پیشروی در آن نیست. دیگری طرح الحاق کرانه باختری بود که آقای نتانیاهو مطرح کرد که آن هم در واقع متوقف شده، دیگری مسئله بزرگی تحت عنوان پروژه ای بود که  برای تضعیف نیروهای مقاومت طراحی شد اما شکست خورد.
 لذا آنچه الان در کرانه باختری اتفاق می‌افتد تلاش رژیم صهیونیستی است که یک نمایی از پیشروی و عدم عقب نشینی را از خود به نمایش میگذارد و مقاومت فلسطینی‌ها در اینجا تمام این تلاش را ابطال میکند. رژیم صهیونیستی میخواهد خود را موفق نشان دهد و به صهیونیستهایی که به مناطق اشغالی مهاجرت کرده‌اند، گوشزد کند که حیات رژیم صهیونیستی ادامه پیدا خواهد کرد؛ اما کاری که فلسطینی‌ها میکنند این طرح آنها را برای نمایش پیشروی و گسترش سرزمین اسرائیل با چالش روبه‌رو میکند.
این درگیری‌هایی که الان اتفاق می‌افتد در قالب این استراتژی‌ است که رژیم صهیونیستی میخواهد خود را تثبیت شده و در حال گسترش و پیشروی نشان دهد و بر مشکلاتش سرپوش بگذارد اما دقیقا برعکس شده و نتیجه آن این شده که فلسطینی ها همه به حماس روی آورده‌اند و حماس هم الان جایگاهی جهانی پیدا کرده و این نشان‌دهنده موفقیت حماس است. پس آنچه در کرانه باختری اتفاق می‌افتد مجموعی از شکست رژیم صهیونیستی برای تثبیت و خروجش از انزوا و نمایشی از پیشروی است.

در خصوص کم توان شدن سرویس‌های امنیتی فلسطین در کنترل شهرهای کرانه باختری و  نگرانی مقامات اسرائیلی نظرتان چیست؟
آنها هرکاری کردند که حماس و جهاد اسلامی را تضعیف و در برابر تشکیلات خودگردان را موفق نشان دهند، موفق نشدند. با توجه به کهولت سن آقای محمود عباس  آنها مسلما مهره‌هایی را در نظر گرفتند که جایگزین وی کنند ولی مهم این است که خط‌ مشی تشکیلات پذیرفته شده نیست، چه محمود عباس باشد و چه نباشد! آنچه مهم است خط‌مشی بدون دست آورد یعنی سازش این تشکیلات است.


 در زمان عرفات مردم تفکرشان این بود که سازش با دنیای غرب و مذاکراتی که در مادرید و مریلند آمریکا و... انجام شد میتواند نتیجه بخش باشد،اما امروز ثابت شده نتیجه ای ندارد.


تغییر محمود عباس و بود و نبودش هیچ تاثیری در معادلات داخل فلسطین نخواهد داشت؛

زمانی که دو خط ‌مشی در فلسطین بود یکی خط مذاکره و دیگری خط مقابله با رژیم صهیونیستی آن وقت فوت محمود عباس میتوانست تعیین کننده باشد. خلا ای که الان اسرائیلی‌ها را نگران میکند خلا عدم پذیرش مذاکرات و عدم باور ادعای آنهاست‌.
 

نام:
ایمیل:
نظر: