صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۵۲۶۵۶

مقاومت فلسطین قلب منطقه ما است 

سعدالله زارعی

جنگ بین رژیم غاصب صهیونیستی و مردم فلسطین،امروز به سی روز و به عبارتی به یک ماه رسید و در نوع خود و در مقایسه با جنگ‌های پیشین میان آنان، نسبتاً طولانی به حساب می‌آید. در عین حال افق پایان جنگ هم روشن نیست و شواهد و قرائنی برای پایان یافتن آن طی یکی - دو هفته آینده وجود ندارد. دلیل آن هم این است که رژیم صهیونیستی علی‌رغم بمباران‌های وسیع و کشتارهایی که از مردم گرفته، در صحنه مواجهه با مقاومت فلسطین دستاوردی نداشته است، از آن طرف هم ادامه شلیک‌ها و حملات نشان می‌دهد مقاومت فلسطین از نظر توانایی انسانی و جنگ‌‌افزار تضعیف ‌نشده و جنگ آن با شدت ادامه دارد. جنگ یک نیروی کلاسیک با یک نیروی نامتقارن به دلیل تفاوت‌ها، پیچیدگی‌هایی با خود به همراه دارد که نمی‌توان طول و شدت آن را دقیق ارزیابی کرد. شاید این جنگ به طولانی‌ترین جنگ رژیم اسرائیل از 1327 - 1948 تاکنون تبدیل شود. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:
1- جنگ کنونی در غزه عمدتاً در نیمه شمالی آن با نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت جریان دارد. در این میان رژیم صهیونیستی با یک فلش در میانه غزه یعنی ناحیه البریج که خالی از ساختمان‌های متراکم مسکونی و فاقد پوشش جنگلی و موانع دیگر می‌باشد، درصدد برآمد برای روحیه دادن به نیروهای شکست‌خورده ارتش و ایجاد ترس در میان نیروهای مقاومت، با بهره‌گیری وافر از نیروی زرهی، شکافی میان بخش شمالی و جنوبی غزه پدید آورد. لشکر زرهی غزه یک هفته درگیر ایجاد این شکاف شد و هنوز نتوانسته کار را به آخر برساند. رژیم غاصب در این میان در طول یک هفته اخیر، تلفات قابل توجهی داشته که قاعدتاً تعداد آنها از 150 نفر فراتر رفته است و صد البته با بمباران‌ها و حرکت زرهی ضرباتی هم به مقاومت وارد کرده ولی از آنجا که حرکت زرهی به ‌صورت اجتماعی و حرکت پارتیزانی به‌ صورت فردی صورت می‌گیرد، حجم تلفات ارتش اسرائیل چند برابر حجم شهدای مقاومت می‌باشد.
در سه فلش شمالی واقع در محورهای زکیم و ایرز در شمال و بیت حانون در شمال شرق هم دشمن تلاش کرد فشاری را متوجه شهر غزه کند ولی با وجود گذشت نزدیک به ده روز بیش از دو کیلومتر در عمق شمالی پیشرفت نداشته است. در همه این نواحی که نیروهای زرهی لشکر غزه اسرائیل حضور داشته‌اند، تثبیت صورت نگرفته و نیروهای مقاومت به‌ شدت با نظامیان اسرائیلی درگیر می‌باشند و بررسی‌ها می‌گوید طی یک هفته گذشته، ارتش رژیم روزانه، لااقل چهل نفر کشته و زخمی داده است. کما اینکه ارتش اسرائیل به دلیل مواجه بودن با نیروهایی که در جایی جمع نیستند و از هر نقطه‌ای هم می‌توانند سربرآورند، در هیچ سطحی به مهار مقاومت دست نیافته است. بنابراین ارتش باید بین رها کردن این مناطق و انهدام تدریجی نیروها و تجهیزاتش یکی را انتخاب کند.
2- روند جنگ پس از یک ماه از حالت التهاب اولیه خارج شده است. این موضوع به‌خصوص برای نیروهای مقاومت که جنبه دفاعی دارند، نمایان‌تر خواهد بود. یک ماه جنگ کافی است تا یک نیروی مقاومت، حتی اگر در گام اول ارزیابی دقیقی از حجم و سطح و کیفیت کنش و واکنش دشمن نداشته، به ارزیابی دقیق اطلاعات خود از هر آنچه لازم است از دشمن بداند، دست پیدا کند. این موضوع مقاومت را در وضع باثبات قرار می‌دهد و التهاب را از آن می‌گیرد. به همین جهت به‌وضوح می‌بینیم که جنگ هر چه جلوتر آمده، وضع مدیریت جنگ از سوی مقاومت مساعد‌تر شده است.
از سوی دیگر شهروندان غزه نیز پس از یک ماه التهاب اینک دریافته‌اند چگونه می‌توانند بر شرایط محیطی غلبه کنند و وضعیت و نیازهای خود را بدون حمایت بیرونی مدیریت نمایند. بنابراین اگرچه این جنگ سختی‌های بسیار زیادی به همراه دارد و از همه جنگ‌هایی که آنان طی حدود دو دهه گذشته با رژیم غاصب داشته‌اند، سخت‌تر است اما حالا یک ماه از آن را پشت‌سر گذاشته‌اند و دیگر هر کسی کم و بیش می‌داند برای تأمین آب، غذا، مداوا چه کار باید و می‌تواند بکند؛ بنابراین محرومیت‌ها اگرچه وجود دارند و قاعدتاً افزایش هم پیدا کرده‌اند اما شهروندان هم دریافته‌اند این شرایط اضطراری را چگونه از سر بگذرانند. به همین جهت علی‌رغم آنکه غزه یک ماه زیر وحشیانه‌ترین بمباران‌ها بوده و هزاران خانه ویران شده‌ اما بر همبستگی درونی مردم غزه اثر سوئی برجای نگذاشته و نیز شکافی میان آنان و رهبران و نیروهای مقاومت پدید نیامده است. نیروهای مقاومت کماکان در متن مردم غزه زندگی می‌کنند و در میان مردم به دشمن صهیونیستی حمله می‌نمایند.
3- هم رژیم غاصب و هم مردم غزه به‌خوبی می‌دانند ارتش جنایتکار ناگزیر به ترک غزه خواهد شد کما اینکه در طول دو دهه گذشته بارها این اتفاق افتاده است. جمع‌بندی خود ارتش هم این نیست که بماند.
کما اینکه دو روز پیش یک رسانه اسرائیلی نوشت؛ بر اساس یک نظرسنجی از ساکنان شهرک‌های صهیونیستی، بیش از 67 درصد با حضور ارتش اسرائیل در غزه مخالفت کرده‌اند و این در حالی است که ساکنان شهرک‌ها، افراطی‌ترین یهودی‌ها محسوب می‌شوند. با این وصف راهی جز ترک غزه پیش روی ارتش نیست. با ارزیابی روحیات هم می‌توانیم بگوییم دوام ارتش رژیم در غزه قاعدتاً بیش از دو ماه نخواهد بود. بعد از این حدود دو ماه چه می‌شود؟ ارتش خارج شده و مقاومت فلسطین با حفظ آثار ضربه‌‌ای که در 15 مهر ماه/ 7 اکتبر به رژیم زده است، سر جای خود باقی می‌ماند. یعنی هم غزه می‌ماند و هم پیروزی عملیات طوفان‌الاقصی باقی می‌ماند.
علاوه‌بر اینها در جریان این جنگ، مقاومت به سطح واکنش رژیم و دولت‌های غربی حامی آن در مواجهه با عملیات ضربتی فلسطینی‌ها دست پیدا کرده و از آن برای طراحی عملیات بزرگ بعدی استفاده خواهد کرد. همین سه روز پیش نتانیاهو گفت اجازه نمی‌دهیم حماس برود و با عملیات بزرگ‌تر بعدی بازگردد. این درواقع عمق هراس ارتش اسرائیل از ابقای مقاومت در غزه می‌باشد.
4- آنچه در این صحنه حرف اول را می‌زند موضوع «تاب‌آوری» یا به تعبیر لطیف قرآنی «استقامت» است. تاب‌آوری در این جنگ دارای یک جنبه میدانی است، یعنی به طاقت نظامیان اسرائیلی و نیروهای رزمنده مقاومت فلسطینی ربط دارد و دارای یک جنبه مدنی است یعنی به طاقت شهروندان فلسطینی ساکن غزه و شهروندان غاصب که در اردوگاه‌های جنوب و مرکز رژیم صهیونیستی کوچ کرده‌اند، ربط دارد. درواقع باید دید آیا یهودی‌های آواره ساکن شده در اردوگاه‌های اطراف تل‌آویو و اطراف منطقه جنوبی ایلات طاقت بیشتری در تحمل شرایط سخت امنیتی و اجتماعی دارند یا مسلمانان غزه که عمده آنها اینک در پناهگاه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق بیابانی سکنی گزیده‌اند؟ واقعیت این است که هر دو برای مدتی می‌توانند شرایط سخت را تحمل کنند اما در این میان از آنجا که طرف یهودی اگر تحمل نکند، به جایی به مراتب بهتر می‌رود، در حالی که اگر طرف فلسطینی تحمل نکند، به جایی به مراتب بدتر‌- اردوگاه‌های متراکم کشورهای مجاور- می‌رود، از این رو به‌طور طبیعی مقاومت طرف مسلمان بیشتر از مقاومت طرف یهودی خواهد بود. کما اینکه در طول یک ماه گذشته هیچ گزارشی مبنی بر وجود نارضایتی از عملکرد مقاومت در میان شهروندان غزه شاهد نبوده‌ایم و در فضاهای مجازی نیز از سوی فلسطینی‌ها انتقادی منتشر نشده است اما می‌دانید که فضای مجازی پر شده از تصاویر اجتماع و اعتراض خانواده‌های یهودی که به ادامه اسارت اعضای خانواده‌شان در غزه به‌شدت معترض بوده و علیه دولت اسرائیل به صحنه آمده‌اند.
5- یک نکته مهم دیگر در این بین وضع طبیعی و یا غیرطبیعی طرفین در روابط خارجی است. وقتی این جنگ شروع شد، جبهه مقاومت از ایران تا لبنان و از عراق و سوریه تا یمن غرق در شادی شد و در مقابل، دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و... غرق در ماتم شدند. آنان که شاد شدند، به قدرت مقاومت اعتماد بیشتری پیدا کردند و آنان که به ماتم نشستند ضعف شدید رژیم اسرائیل را دیدند. از این رو جبهه مقاومت در یک وضع طبیعی و بدون سراسیمگی از متحد خود در فلسطین حمایت کرد و این حمایت در هر بخش از این جبهه یک رنگ و شکلی داشت و یکی از این اضلاع، حزب‌الله لبنان بود که وارد درگیری نظامی با رژیم شد و روند تصاعدی عملیات علیه رژیم غاصب را طی یک ماه حفظ کرد.
کما اینکه مقاومت عراق برای ضربه زدن به مهم‌ترین حامی رژیم و جنایات آن یعنی آمریکا وارد میدان شد و تاکنون روند اشتدادی حملات را حفظ کرده است و هکذا مقاومت یمن.
جبهه مقاومت منطقه‌ای در این میان، «حفظ مقاومت فلسطین» را به‌ عنوان خط قرمز خود در نظر گرفته و اقدامات خود را با سطح اقدامات دشمن در خصوص این خط قرمز تنظیم می‌کند. این یک اصل کلی است که همه اضلاع و اعضای مقاومت به آن پای‌بند می‌باشند. قدرت مقاومت در عملی‌کردن این اصل اساسی هم آشکارتر از آن است که به توضیح نیازمند باشد.

تثبیت موازنه‌ سابق
 
مصطفی منتظر 

بیانات سیدحسن نصرا... برخلاف چیزی بود که برخی تحلیل گران برای آن زمینه‌سازی کرده بودند. باید درک کنیم که برخی سعی دارند این سخنان را براساس انتظاری که برای آن ایجاد شده بود، بسنجند و در نتیجه آن را تفسیر و معنای منفی کنند. با این روش، متن آن چه سید گفته است بی‌اهمیت خواهد بود، مهم این است که او اعلان جنگ گسترده و سراسری نداشته. در مقابل این خدعه‌‌ رسانه‌ای باید مفاد اصلی این سخنرانی را مرور کرد که چه گفت و چه شد. سیدحسن بر ناتوانی ارتش صهیونیست تاکید کرد و با استفاده ازشواهد توضیح داد که ادعای سابق آن مبتنی بر قدرت، چقدر پوچ بوده. این که ارتش افسانه‌ای رژیم از روز اول حمله درخواست کمک از بزرگ تر خود را داشته و بعد از 30روز هنوز یک موفقیت نظامی واقعی به دست نیاورده است.او بر بی‌عقلی و تحیر صهیونیست‌ها تاکید کرد که هدف خود را نابودی کل حماس اعلام کردند و حالا قطعا نمی‌توانند به این هدف دست یابند. مثال تاریخی سید، هدف جنگ ۲۰۰۶ بود که در آن قرار بر نابودی کامل حزب‌ا... بود و نتیجه برعکس شد. سیدحسن برای جبهه مقاومت تعیین تکلیف نکرد. اضلاع مقاومت را نام برد و از آن ها تشکر کرد اما خود را رئیس آن ها ندانست. هر ضلع کار خودش را انجام می‌دهد. او تاکید کرد حزب‌ا... همین حالا در جنگ است و دامنه جنگ به دو عامل وضعیت غزه و نوع حملات صهیونیست‌ها به لبنان بستگی دارد. تاکید کرد که حمله به غیرنظامیان لبنانی منجر به حمله به شهرک‌نشینان صهیونیست خواهد شد. یعنی موازنه‌ یک کشته در مقابل یک کشته باقی خواهد ماند. سیدحسن برخلاف حماقت صهیونیست‌ها دو هدف را برای جبهه مقاومت مشخص کرد. یکی توقف جنگ علیه غزه و دوم پیروزی حماس در غزه.  او احتمال گسترش جنگ و کدهای مربوط به آن را اعلام کرد اما هماورد خود را آمریکا قرار داد نه صهیونیست‌ها. این هم از ضعف اسرائیل است که دیگر توان جنگیدن در چند جبهه را ندارد و با کمک بزرگ‌ترش سعی در مدیریت جنگ دارد. البته او توضیح داد که همین حالا کار بزرگی انجام شده و بخش اعظم ارتش صهیونیستی متوقف در جبهه شمالی است و همین یک کمک بزرگ به مقاومت غزه است. آمار یک سوم نیروی زمینی، نصف نیروی دریایی و یک چهارم نیروی هوایی به عنوان شواهد همین موضوع بود. سید با استفاده از تجربه تاریخی خود مبنی بر وعده پیروزی از طرف رهبر معظم انقلاب، وعده پیروزی غزه را قطعی دانست و توضیح داد که این وعده در تاریک‌ترین لحظات داده شد اما اتفاق افتاد و حزب‌ا... امروز گواه صدق آن وعده است. آن چه مهم است اهداف اعلام شده است. توقف جنگ و پیروزی حماس در آن. این که اضلاع مقاومت در این راستا چه خواهند کرد یا چطور حرف خواهند زد مهم نیست. مهم هدفی است که اعلام شده. اهداف اعلامی صهیونیست‌ها برای نابودی حماس هم مشخص است. آن اهدافی که در پایان محقق شده باشد، پیروز واقعی را مشخص خواهد کرد

مردم فلسطین پیروز این میدان
عباس حاجی نجاری
باگذشت دو هفته از عملیات طراحی‌شده به دست ژنرال‌های امریکایی و صهیونیستی برای تسخیر غزه و از بین بردن حماس این روز‌ها مسئولان رژیم صهیونیستی چاره‌ای جز اعتراف به ناتوانی دررسیدن به اهداف موردنظر ندارند. «بنی گانتز» عضو کابینه جنگ رژیم صهیونیستی روز پنج‌شنبه اذعان کرد که شرایط سختی را می‌گذرانیم و شرایط سخت‌تری پیش‌رو داریم. او با اشاره به کشته شدن تعداد زیادی از نظامیان رژیم صهیونیستی در جنگ با نیرو‌های مقاومت برای ورود به غزه یادآور می‌شود زمانی که می‌بینیم نظامیان تیپ جفعاتی کشته‌شده‌اند اشکمان جاری می‌شود. وزیر امور دارایی رژیم صهیونیستی نیز اذعان کرد: ما با چیزی روبه‌رو هستیم که پیش از آن نظیرش را ندیده بودیم. 
از همان روز‌های آغازین که موضوع عملیات زمینی امریکا و رژیم صهیونیستی برای ورود به غزه و نابودی حماس و حزب‌الله (همان‌گونه که بایدن وعده داده بود) مطرح‌شده، بسیاری از کارشناسان نظامی این عملیات را به‌رغم دستاورد‌های محدودی که می‌توانست برای آنان به همراه داشته باشد، به‌عنوان باتلاقی برای امریکا و صهیونیست‌ها قلمداد و پیامد‌های مهمی را برای آن برمی‌شمردند، اکنون و به‌رغم گذشت چند روز از آغاز آن عملیات، پیش‌بینی کارشناسان تحقق‌یافته و امریکا و رژیم صهیونیستی و متحدان غربی‌شان در این جنگ، بدون دستیابی به اهداف مورد انتظار با چالش‌های دیگری مواجه شده‌اند.
الف:ادامه عملیات زمینی رژیم صهیونیستی و متحدانش را با چند مسئله اساسی مواجه ساخته، از‌جمله:۱- اختلاف‌نظر در خصوص اهداف ترسیمی برای نبرد، ۲. کثرت تلفات و نابودی تجهیزات، ۳. عدم‌حمایت کامل غرب، ۴. تیره شدن روابط اعراب و کشور‌های اسلامی با اسرائیل، ۵. کشته شدن برخی از اسرا.
ب: وحدت میان نیرو‌های مقاومت از پیامد‌های اولیه این عملیات است. حمله زمینی رژیم صهیونیستی به فلسطین که بدون شک توأم با کشتار بی‌رحمانه غیرنظامیان، نابودی خانه‌های شخصی و زیرساخت‌های شهری همراه است، تحریک احساسات ضد اسرائیلی در سایر مناطق فلسطین و حتی کل جهان اسلام را در پی داشته است. اعلام همبستگی نیرو‌های دیگر جبهه مقاومت نظیر حزب‌الله، انصارالله و مقاومت عراق و سوریه و..؛ و اقدامات میدانی آن‌ها (همان‌گونه که از قبل هشدار داده بودند)، جبهه‌های جدیدی را علیه آن‌ها گشوده است. سخنان روز جمعه سید حسن نصرالله و بیانیه‌های انصارالله و مقاومت عراق تنها گوشه‌هایی از آن است و این امکان وجود دارد که با توجه به موج جدیدی از افکار ضد اسرائیلی و ضدامریکایی که در جهان اسلام شکل‌گرفته است، دیگر نیرو‌های مبارز را به صحنه بیاورد. 
ج:اوج‌گیری اعتراضات مردمی در جهان علیه رژیم صهیونیستی و امریکا به دلیل کشتار کودکان وزنان در ادامه این جنگ، امریکا و متحدان غربی صهیونیست‌ها را با بحران مواجه ساخته است و تداوم این روند را برای آن‌ها با دشواری مواجه ساخته است. در سفر روز گذشته بلینکن وزیر خارجه امریکا به سرزمین‌های اشغالی، او با تأکید بر فرسایشی شدن این جنگ و اینکه این جنگ بیش از چند روز طول می‌کشد، به همتایان اسرائیلی خود گفته است دولت بایدن به دلیل حمایت کامل از اسرائیل هم درصحنه داخلی و هم درصحنه بین‌المللی زیر آتش انتقادات قرارگرفته است، وی از مقام‌های اسرائیلی خواسته با پذیرش وقفه در جنگ فشار‌ها بر روی واشینگتن بابت حمایت تمام‌عیار از اسرائیل را کاهش دهند. 
د:به‌رغم گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز عملیات نیرو‌های مقاومت، امریکا و رژیم صهیونیستی با ریختن بیش از ۲۵ هزار تن بمب و موشک بر سر مردم مظلوم غزه، نه‌تن‌ها نتوانسته‌اند آن‌ها را وادار به ترک شهر کنند، بلکه مردم این شهر را که حالا اغلب آن‌ها بیش از چند شهید داده‌اند، برای گرفتن انتقام از متجاوزان صهیونیستی مصمم‌تر کرده‌اند.
ه:رژیم صهیونیستی برفرض شکست حماس در عرصه نظامی درجایی می‌خواهد مستقر شود که ازنظر مردم آن منفورترین رژیم موجود در جهان است، علاوه بر امتیاز ژئوپلتیکی نیرو‌های مقاومت در دفاع از غزه، این نیرو‌ها به خاطر دشمنی با رژیم صهیونیستی و نیز اجرای کار‌های خیریه برای مردم غزه، در میان مردم دارای محبوبیت هستند. اما امریکا و رژیم صهیونیستی و نظامیان آن‌ها در غزه نه‌تن‌ها هیچ دوستی و متحدی ندارند، بلکه ازنظر ساکنان غزه به‌عنوان اشغالگر و دشمن درجه اول شناخته می‌شوند؛ و اگر وارد غزه وارد شوند، و آن را تحت اشغال خود دربیاورند، احساسات دینی، ملی، وطنی و ضد اسرائیلی مردم غزه برانگیخته خواهد شد. درنتیجه، هر فلسطینی در غزه به یک نیروی رزمنده تبدیل می‌شود. 
و: غزه یکی از مناطق پرجمعیت جهان است که در آن ۲ میلیون فلسطینی در فاصله ۲۵ مایل طول و ۴ الی ۵/۷ مایل عرض از همدیگر در جاده‌های باریک و ساختمان‌های مرتفع زندگی می‌کنند. حماس از سال ۲۰۰۶ بدین سو حکومت و کنترل این شهر را به دست دارد. بدون شک، نه‌تن‌ها شناخت کافی از جغرافیای غزه دارد، بلکه در طول این مدت آمادگی‌های لازم برای دفاع در برابر تجاوز احتمالی ارتش اسرائیل را گرفته است. به باور کارشناسان، جغرافیای غزه و وجود تونل‌های زیرزمینی در غزه که بنا به اعلام کارشناسان مطلع طول مجموعه این تونل‌ها پانصد کیلومتر است، دست برتر را به نیرو‌های مقاومت به در این جنگ داده است. صهیونیست‌ها در این جنگ مجبور هستند در یکی از پرجمعیت‌ترین شهر‌های جهان جاده به جاده و پلاک به پلاک با حماس بجنگند، و همین امر آن را به یک جنگ فرسایشی مبدل می‌کند. ژنرال کنت فرانک مکنزی، فرمانده پیشین فرماندهی مرکزی امریکا در خاورمیانه (سنتکام) در مصاحبه‌ای با شبکه خبری ان‌بی‌سی با اذعان به مسئله، عملیات در غزه را به دلیل جمعیت زیاد و ساختمان‌های مرتفع این شهر، دشوارترین و بدترین نوع عملیات جنگی خواند. 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با ایشان در روز دهم آبان در تبیین دستاورد‌های صبر و ایستادگی مردم غزه خاطرنشان کردند که دل‌های ما به خاطر مصائب مردم فلسطین و به خصوص غزه خون است، اما با نگاه عمیق به صحنه معلوم می‌شود پیروز این میدان مردم غزه و فلسطین هستند که توانستند کار‌های بزرگی انجام دهند. معظم له کنار رفتن نقاب دروغین حقوق بشر از چهره غربی‌ها و رسوا شدن آن‌ها را ازجمله آثار صبر و ایستادگی و تسلیم نشدن مردم غزه دانستند و افزودند: مردم غزه با صبر خود، وجدان بشری را به حرکت درآوردند. می‌بینید امروز جمعیت‌های انبوه حتی در خیابان‌های امریکا و کشور‌های غربی، علیه اسرائیل و در موارد زیادی علیه امریکا شعار می‌دهند.

پاشنه آشیل بایدن

حنیف غفاری

طی روزهای اخیر نظرسنجی‌های معناداری در آمریکا منتشر می‌شود، که یکی از آنها مربوط به افت موقعیت رئیس‌جمهور آمریکا در بین هم‌حزبی‌های دموکرات وی است. بر این اساس، محبوبیت بایدن در میان دموکرات‌ها به پایین‌ترین میزان ممکن از زمان حضورش در کاخ سفید رسیده‌است.

نظرسنجی موسسه گالوپ نشان می‌دهد یک‌چهارم دموکرات‌ها نسبت به بایدن نظری منفی پیدا کرده‌اند. فراتر از آن، میزان محبوبیت عمومی رئیس‌جمهور آمریکا نیز به ۳۹ درصد رسیده‌است. قطعا این کاهش آشکار، معلول رویکرد خصمانه و توحش‌آمیز دولت آمریکا در حمایت از جنایات رژیم اشغالگر قدس و کابینه نتانیاهو در غزه است. بسیاری از دموکرات‌ها نسبت به پیروی مطلق بایدن از نتانیاهو و اصرار وی بر جنگ زمینی در غزه ناامید شده و دیگر حاضر به حمایت از نامزد خود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده نیستند. رئیس‌جمهور آمریکا برای انتخاب دوباره، به حمایت حداقل ۹۰ درصدی هم‌حزبی‌های خود در انتخابات (مطابق نتایج دور گذشته انتخابات) نیاز خواهدداشت. نکته مهم‌تر این‌که میزان محبوبیت بایدن در میان رای‌دهندگان مستقل نیز ۴ درصد (نسبت به نظرسنجی ماه گذشته) کاهش یافته و به ۳۵ درصد رسیده‌است. رای‌دهندگان مستقل نقشی به‌سزا در تعیین نامزد پیروز در ایالت‌های خاکستری مانند فلوریدا، آریزونا، ویسکانسین، پنسیلوانیا و میشیگان ایفا می‌کنند. انتشار این نظرسنجی‌ها در فاصله یک‌سال باقیمانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، زنگ خطر را برای دموکرات‌ها و کاخ سفید به صدا درآورده‌است. طی ماه‌های گذشته، مخالفت بایدن با برخی اقدامات و رویکردهای کابینه ائتلافی نتانیاهو تبدیل به نقطه‌ای مثبت در کارنامه حزبی وی شده‌بود، تا جایی که برخی رای‌دهندگان دموکرات و مستقل صرفا به همین دلیل از وی حمایت می‌کردند. با این حال حمایت واشنگتن از نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه و اعزام تفنگداران دریایی آمریکا به اراضی اشغالی، نمایانگر گرایش بایدن به نوعی منازعه پایدار در منطقه غرب آسیاست. این مسأله با ادعای دموکرات‌ها مبنی بر تسلط بر حوزه سیاست خارجی و ترجیح دیپلماسی نسبت به هر گزینه دیگری در مغایرت مطلق قرار دارد. درست در شرایطی که حتی افرادی مانند ترامپ ترجیح داده‌اند برای عوام‌فریبی و کسب آرای افراد مستقل در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ از نتانیاهو انتقاد کرده و حتی از شکست رسمی رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه سخن بگویند، بایدن مشغول زمینه‌سازی برای نسل‌کشی بیشتر صهیونیست‌ها در نوار غزه است. این به معنای خودزنی و خودکشی آشکار رئیس‌جمهور ناتوان و متوحش آمریکاست. در عین حال، انتشار برخی گزارش‌های مستند دال بر طراحی عملیات غزه توسط مقامات آمریکایی و حتی تلاش برای عملیاتی‌سازی آن، جایی برای توجیه تاکتیکی سیاست‌های دولت بایدن در قبال بحران جاری در منطقه باقی نمی‌گذارد. بدیهی است بایدن بهای گره‌زدن سرنوشت خود و کشورش به نتانیاهو و بن‌گویر را به بدترین نحو ممکن پرداخت خواهدکرد. موضوعی که حتی برخی نزدیکان وی را در وزارت خارجه و حزب دموکرات شدیدا نگران کرده‌است.

چرا به مشارکت نیاز داریم؟

منصورحقیقت‌پور

با ایجاد یک مدل جدید حکومتی بعد از انقلاب، با استفاده از ظرفیت‌های اعتقادی و دینی، اداره کشور را بر پایه اراده مردم و مردم سالاری طراحی شد بنابراین امروز حیات این انقلاب و مملکت بر استمرار اسلامیت و جمهوریت در مملکت استوار است، جمهوریت یعنی اعمال اراده مردم در اداره کشور. شاید ما تمرین خوبی در دو انتخابات گذشته سال ۹۸ و۱۴۰۰ نداشتیم و تراز حضور مردم در انتخابات تراز منطقی و قابل قبولی نبود. باید این جبران می‌شد، به چند دلیل داخلی و بیرونی. دلایل بیرونی، به‌عنوان مثال در کشور ترکیه هر ۱۰ سال یک کودتا انجام می‌شد.

حتی چند سال قبل هم انجام شدکه با کمک جمهوری اسلامی اردوغان توانست کنترل کند. تراز حضور مردم در انتخابات اخیر ترکیه چقدر بود، رکورد ۸۰ را رد کرد. ما در مردم سالاری و دموکراسی نباید از ترکیه عقب بیفتیم، حالا اگر در ترکیه بیش از۸۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و این طرف تراز مشارکت مردم ما بشود بیست یا بیست و پنج درصد، خیلی خوب نیست. ضمن اینکه یکی از سنجش‌های قدرت و قوام نظام ما در خارج کشورحضور مردم در انتخابات است؛ یعنی اگر در انتخابات پیش روی خودمان بالای ۶۰ درصد مردم شرکت کنند جمهوری اسلامی یک وزنی خواهد داشت ولی اگرحداقلی شرکت کنند، یک وزن دیگری خواهد داشت.

متأسفم در جمهوری اسلامی ایران برخی جریان‌های سیاسی نگاه و راهبردشان، بر اساس حداقل پایه مشارکت شهروندان در انتخابات است. دموکراسی، دیکتاتوری اعداد است، می‌گویند در ایران ۴۵ میلون نفر واجد شرایط هستند؛ ۵ یا۱۰ میلیون نفر شرکت می‌کنند و اینجا عدد کوچکتر بر عدد بزرگتر قالب است. اول اینکه ما در سطح منطقه باید نشان بدهیم مهد دموکراسی و مردم سالاری دینی هستیم و می‌توانیم با همه کشور‌هایی که مدعی هستند مثل ترکیه، رقابت کنیم. دوم وزن ما و قدرت ما در سطح بین‌الملل با نرخ مشاکت مردم در نعیین سرنوشت سنجیده می‌شود این بحث خارجی ما است. در بحث داخلی اگر زیر ۳۰ درصد مشارکت داشته باشیم، یعنی یک طبقه بزرگی از رای‌دهندگان شرکت نکردند و انتخابات را تحریم کردند و این برای ما خوب نیست، یعنی طیف عظیمی از مردم نسبت به روند جمهوریت دارای اشکال هستند. ‌

مقام معظم رهبری در بیاناتی که امسال خصوصاً در ضیافت افطار با مقامات اجرایی کشور داشتند، با درک این مطلب اهمیت انتخابات را مطرح فرمودند. در ۱۴ خرداد هم فرمودند که انتخابات بسیار مهمی در پیش رو داریم. رهبری چهار ویژگی برای انتخابات گفتند؛ یک سلامت انتخابات که این فرمایش‌ایشان خیلی با ارزش است. در کنار آن بحث امنیت انتخابات را هم مطرح کردند، ضمن اینکه ما در برخی حوزه‌ها رقابت‌های قومی و نژادی داریم که بعضا این‌ها به تنش‌هایی کشیده می‌شود که این تنش‌ها نباید باشد و ما بایدقواعد بازی دموکراسی رابپذیریم و در انتخابات شرکت کنیم و خودمان را ارایه بدهیم ضمن اینکه اخلاق را هم باید رعایت کنیم و به رقیب‌مان هم حمله و تعدی نکرده نتایج انتخابات را بپذیریم. ویژگی دیگری که رهبری فرمودند بحث پرشور بودن بود.

پرشور بودن یعنی اینکه حوزه‌های انتخابی در شهر‌ها داغ باشد؛ مردم شرکت کنند و افکار و‌اندیشه‌های مختلف را ارائه دهند. بحث بعدی رقابتی بودن است، ما در انتخابات ریاست جمهوری دیدیم رقابتی وجود نداشت و آن‌ها‌یی که می‌توانستند رقیب بشوند، نتوانستند بیایند. به هر ترتیب شاهدیم که نیرو‌های انقلابی که از کارنامه موفقی در حکمرانی و مدیریت اجرایی دارند برای گرم کردن تنور انتخابات و بالابردن مشارکت اعلام آمادگی کرده‌اند که در این مورد باید در انتظار تصمیمات نهاد‌های بالادستی مانند شورای نگهبان بمانیم

رئال پلیتیک و «لطیفه» اصلاحات

کوروش الماسی
پربیراه نیست اگر گفته شود که قاطبه سیاست‌ورزان و صاحب‌منصبان، کارگزاران، شهروندان و... می‌دانند که باید تحولاتی در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی‌، فرهنگی و اقتصادی رخ دهد. یقینا برخی مخالف این گفته خواهند بود؛ اما گویا هیچ‌یک از جناح‌ها، سیاست‌ورزان، متنفذان و ... نمی‌دانند چگونه و چه تحولاتی باید انجام شود. به عبارتی هیچ ذهن یا جناحی، ایده یا طرحی قابل اجرا برای برون‌رفت از شرایط که مورد توافق ملی و فراجناحی باشد، ندارد و تنها برخی ایده‌ها و طرح‌های وارداتی، تاریخی و رؤیاگونه، نمود و ویژگی آشکار بسیاری از اذهان آشفته و بلاتکلیف در عرصه سیاسی است. به منظور شفاف‌سازی عرصه سیاسی، این موجز تلاشی برای تبیین کلی و مختصر یکی از طرح‌های ناکام سیاسی، یعنی اصلاحات است. درخور توجه دلسوزان اینکه نپذیرفتن و توجیه ناکامی(ها)، به معنی تکرار و تداوم ناکامی‌هاست؛ ازاین‌رو در راستای درک کاربردی مفهوم اصلاحات، تبیین کلی و مختصری از مفاهیم رئال، تحول، سیاسی، اصلاح و لطیفه ارائه می‌شود.

تحول؟ به کلی‌ترین بیان، تحول معطوف به تغییر شکلی، درونی، ساختاری و کاربردی انواع پدیده‌های طبیعی، اجتماعی و انسانی است. اینکه تحول می‌تواند به روش‌های گوناگون (تکاملی، دگرگونی ریشه‌ای، معیوب و...) رخ دهد. به‌عنوان مثال خودروهای «خارجی» (انواع ماشین‌آلات) پیوسته (هر سال) متحول می‌شوند. تجهیزات و فنون دفاعی پیوسته متحول و به‌روز می‌شوند.

 رویکردها و باورها متناسب با تغییر، تکامل و کاربردی‌شدن نیازها، اهداف و خواسته‌های انسان‌ها (شهروندان) پیوسته متحول می‌شوند. ساختارها، نهادها، روش‌ها و اهداف سیاسی (حکمرانی) متناسب با مطالبات شهروندان پیوسته متحول می‌شوند. مثلا در قرون پیشین، حکمرانی موروثی بود؛ اما در جهان دانش، فناوری و اطلاعات‌بنیاد کنونی، حکمرانی یک حق همگانی محسوب می‌شود و... .

سیاست (سیاسی) چیست؟ سیاست معطوف به اتخاذ راهکار‌ها و روش‌های گوناگون برای استفاده بهینه از امکانات، دارایی‌ها، منابع گوناگون و توان جمعی انسان‌ها (کشور) برای تأمین رفاه، آرامش و امنیت شهروندان است. سیاست در شرایط (جامعه) قانون‌مند یعنی «تدبیر راهکار»؛ اما در شرایطی (جوامعی) که قانون به‌مثابه ابزار صیانت از منافع، اهداف و خواسته‌های یک اقلیت است، به معنی «تدبیر ترفند» است. یا به تعبیری کاربردی، سیاست به معنی راهکار، معطوف به اهداف ملی (جمعی) و سیاست به معنی ترفند، ریشه در منافع، اهداف و خواسته‌های یک اقلیت دارد. اینکه واژه سیاسی به‌عنوان صفت انواع امور، اندیشه‌ها، اهداف، طرح‌ها، عملکردها و... در عرصه‌های رسمی و غیررسمی سیاست‌ورزی تلقی می‌شود.

رئال؟ رئال از نگاه کاربردی، معطوف به «آنچه در زمان حال وجود دارد» است. «وجود دارد (کول‌بری، آشغال‌گردی، تضعیف بی‌‌سابقه نهاد خانواده، تضعیف بی‌سابقه اخلاق سیاسی، مهاجرت نخبگان، تورم، فقر، و...)» . به عبارتی، رئال معطوف به امور و چالش‌ها در زمان حال و نه گذشته یا آینده، است. به تعبیری کاربردی، رئال ‌پلیتیک ریشه در اذهانی دارد که جهان را متحرک، متغیر و در حال تکامل پیوسته درک می‌کنند. رئال‌ پلیتیک به کاربردی‌ترین و شفاف‌ترین بیان یعنی فهم این حقیقت کاربردی و عینی که در جوامع دانش، فناوری، اخلاق و اطلاعات‌بنیاد معاصر؛ اهداف، اندیشه‌ها، عملکرد‌ها و طرح‌های سیاسی باید برآمده و تابع انواع نیازهای جمعی (ملی) انسانی و اجتماعی باشد. اهداف و عملکردهای سیاسی که در راستای تحقق انواع نیازهای انسانی و اجتماعی نباشند، بی‌شک محصول دیدگاهی است که جهان انسانی و اجتماعی را وارونه، دل‌بخواهی و غیرعینی «درک و تلقی» می‌کنند.

اصلاحات (اصلاح)؟ در ادبیات و امور سیاسی و اجتماعی، اصلاح 

(reform) معطوف به «تغییر شکل (ساختار) رفتاری یا عملکرد» افراد، گروه‌ها و دولت‌هاست؛ اما از نظر کاربردی مفهوم تکامل و نه اصلاح برای درک پدیده‌ها و وقایع اجتماعی و سیاسی مناسب‌تر است؛ چراکه مفهوم اصلاح پدیده‌ای است که در امور کشاورزی و فناوری ژنتیک کاربرد دارد. به عبارتی مفهوم اصلاح مناسب «دستکاری ژنتیک» در کشاورزی و نه عرصه سیاسی است. در عالم سیاست برخلاف کشاورزی، ساختار‌ها تکامل می‌یابند و اصلاح نمی‌شوند. به عبارتی مفهوم اصلاح به معنی دستکاری ژنتیک انواع بذر یا مولکول‌های بنیادی موجودات زنده، کاربردی و قابل فهم‌تر است و مفهوم تکامل به منظور درک پدیده‌ها، عملکردها و امور سیاسی و اجتماعی کاربردی و قابل‌ فهم‌تر است.

لطیفه؟ لطیفه در معنای عام معطوف به ایجاد نشاط و سرگرمی در مخاطب است؛ اما می‌تواند کاربردهای گوناگونی مانند انعکاس یا بیان متناقض یا وارونه امور، پدیده‌ها، وقایع اجتماعی و سیاسی و رفتار افراد و گروها با اهدافی مانند نقد رفتار و اهداف، ترویج یک فرهنگ خاص، نکوهش یا تشویق اخلاقی برخی پدیده‌ها و عملکردها و... داشته باشد.

اگر تبیین کلی و مختصر مفاهیم تحول، رئال، سیاست، لطیفه و اصلاحات منطقی و کاربردی تلقی شود، آن‌گاه می‌توان ادعا کرد که «با توجه به جمیع جهات، ایده اصلاحات، نه تدبیر و نه ترفند؛ بلکه یک لطیفه است». به‌ این‌ دلیل ساده و کاربردی که تحقق امنیت، توسعه، آرامش و... اجتماعی و ملی برایند عملکرد ساختار‌های جامعه پویا و در حال تکامل است که در تعامل پیوسته با الزامات محیط پیرامون هستند.

اگر ساختار جوامع را دارای دو عنصر نرم (زاویه نگاه به عالم یا پارادایم) و سخت (ساختار عملکرد در قالب انواع نهادهای مدیریتی) تلقی کنیم، آن‌گاه براساس منطق حاکم بر بودن و رفتار انواع پدیده‌ها در عالم هستی باید گفته شود برای برون‌رفت از شرایط پرچالش اجتماعی و ...، لازم است در هر دو اینها تغییراتی صورت بگیرد

نام آشنای سپهر سیاست ایران

محمدکاظم انبارلویی

۱-حبیب  الله عسکراولادی یک چهره آشنا در سپهر سیاست ایران است. نقش او و یارانش در همراهی با نهضت اسلامی امام خمینی (ره) تعیین کننده است.
 یک دهه از فقدان او می‌گذرد، اما یاد او همچنان در خاطره انقلابیون باقیمانده است.نام عسکراولادی در دهه ۴۰ پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست وزیر بهایی مسلک و صهیونیستی صفت شاه خائن بر سر زبانها افتاد. او و همرزمان و همراهانش در پدیداری قیام تاریخی ۱۵ خرداد به عنوان یک بازوی سازماندهی شده امام (ره) عمل کردند.
 پس از انقلاب اسلامی سمت های گوناگون از سوی امام (ره) به او سپرده شد. مهمترین آن مسئولیت های کلیدی پذیرفته شده در کمیته امداد امام خمینی (ره)، بنیاد مستضعفان و… بود. او از سوی دولت وقت به عنوان وزیر بازرگانی انجام وظیفه کرد. همچنین از سوی مردم دو دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را به عهده داشت. 
۲-عسکراولادی در کسوت دبیرکلی حزب موتلفه اسلامی و نیز جبهه پیروان خط امام و رهبری به عنوان یکی از علمداران سیاسی کشور شناخته می شد. او و یارانش خودشان را چشم و گوش نظام و رهبری می دانستند. یادم می آید یک وقتی به من می گفت؛ در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی که نامش در فهرست نیروهای خط امام (ره) بود به نفع یکی کنار رفت. به مناسبتی که خدمت امام شرفیاب شده بود، امام (ره) از او گله کرده بود که چرا خود را از لیست حذف کرده است. امام (ره) گفته بود:«من گفتم شما در لیست باشید». از این بیان امام معلوم بود که غیر از آنکه عسکراولادی خود را چشم و گوش رهبری می دانست، رهبری هم این شأن را برای او قائل بود.
حبیب الله عسکراولادی از اصحاب سرّ امام(ره) بود.در لایه های مشورتی حرف او مسموع بود.
۳- این روزها شاهد پیروزی شگفت انگیز مقاومت علیه رژیم غاصب صهیونیستی هستیم.عسکراولادی مواضع صریح و روشن و شجاعانه ای علیه رژیم صهیونیستی داشت. او معتقد بود امام (ره) رژیم صهیونیستی را مانع اصلی اسلامی شدن ایران،‌جهان اسلام و مانع جدی اسلامی شدن جهان در آستانه حضور حضرت مهدی (عج) می دانست.لذا در این خصوص هوشمندی حیرت انگیزی داشت.
او معتقد بود ریشه اختلافات جناح های سیاسی در داخل به فعالیت سرویس های  موساد و سیا و ام آی۶ انگلیس بر می گردد. 
لذا برای همگرایی نیروهای خط امام(ره) در جهت وحدت ملی و انسجام اسلامی تلاش می کرد. نامه های او به سران مجمع روحانیون مبارز و سران به اصطلاح اصلاحات و روشنگری در این خصوص نشان می داد به این موضوع عمیقا حساس است. ردپای دشمن در ضربه به وحدت ملی را دنبال می کرد و در وقت مقتضی با آن مقابله می کرد.
۴- او از شاگردان برجسته آیت الله حق شناس بود و در سلوک روحی و اخلاقی و حتی در حوزه سیاست در این مسیر گام برمی داشت. معمولا در جلسات به هر بهانه ای  از وی یاد می کرد.
آیت الله حق شناس در مورد تشخیص اعلم معتقد بود باید دید «عَلَم» در دست کیست ؟
 لذا عسکراولادی پس از انقلاب وقتی « عَلَم » انقلاب را در دست بهشتی و خامنه ای و با باهنر دید، با تمامی یاران حزب مؤتلفه اسلامی به حزب جمهوری اسلامی پیوست. پس از انحلال حزب با کسب اجازه از امام (ره) دوباره حزب را احیاء کرد. اما همواره به علمداری روحانیت مبارز و جامعه مدرسین در سپهر سیاست ایران احترام می گذاشت و سعی می کرد حزب را ذیل رهبری حضرات مدیریت و رهبری کند. لذا او و حزب مؤتلفه اسلامی یک پای ستون همگرایی، وحدت و ائتلاف بود.
۵-آموزه های سیاسی او بر ذهن بسیاری از مدیران کشور و رهبران احزاب و گروه‌های رجال سیاسی کشور هنوز وجود دارد. او در مدت حیات پربرکتش مدیران زیادی را تربیت کرد و جوانان بسیاری را در خط امام و رهبری آموزش داد. امروز آنان منشاء برکات زیادی در مدیریت جامعه ما در سراسر کشور هستند.
۶-روزنامه« رسالت» یکی از یادگارهای گرانسنگ او در شمار مطبوعات برجسته کشور است. از آن زمان که او و یارانش تصمیم گرفتند یک گفتمان سیاسی متفاوت از دولت وقت داشته باشند،«رسالت» را تأسیس کردند. عسکراولادی به عنوان یک روزنامه نگار  حرفه ای در« رسالت» سرمقاله نوشت، مصاحبه کرد و در هدایت تحریریه آن با حضور مداوم در هیئت امناء« رسالت» این نقش را به نیکی انجام داد. 
او تا آخرین روزهای حیاتش بر این نقش اصرار داشت و در جلسات «رسالت» به طور منظم شرکت می کرد.
یادش گرامی و راهش پر رهروباد

نام:
ایمیل:
نظر: