صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۳۹۶۵۴

یادداشت روزنامه های دوشنبه، 14 شهریورماه

چرا امریکا درباره توافق هسته‌ای تعلل می‌کند؟

مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای با روی کار آمدن دولت جدید در ایران ادامه یافت و تلاش‌های جدید و مضاعفی صورت گرفت تا اشکالات توافق پیشین تکرار نشده و توافق جدیدی انجام شود که به سرنوشت قبلی دچار نشود. با این حال به‌رغم حسن نیت طرف ایرانی و انعطاف معقول و منطقی ایران، طرف امریکایی همچنان به دنبال اهداف زیاده‌خواهانه خود از این توافق است. در این باره برخی نکات قابل توجه است:
۱. جمهوری اسلامی ایران تاکنون برای رسیدن به توافق، حداکثر انعطاف را نشان داده و تمام مساعی خود را برای رسیدن به یک توافق معقول و منطقی که ضامن منافع ملی ایرانیان باشد، انجام داده است. امروز روزی است که طرف غربی، و به خصوص طرف امریکایی، می‌بایست ادعا‌های خود را ثابت کند و اراده خود را برای احیای توافق نشان بدهد و از بهانه‌گیری‌های بیهوده دست بردارد.
۲. آنچه از رویکرد طرف امریکایی روشن است تلاش برای تحمیل توافقی با ابهامات و منافذ زیاد است تا هرگاه که اراده کردند از این ابهامات و منافذ برای ناکارآمد کردن توافق در موضوع تحریم‌ها و نیز دستاویز قرار دادن آن برای باز کردن موضوعات و مسائل جدید و منوط کردن رفع تحریم‌ها به این مسائل جدید استفاده کنند. رویکردی که به روشنی نشان‌دهنده خوی فریبکار و مزور امریکایی‌هاست. تجربه قبلی برجام نشان می‌دهد که گنجاندن یک فعل یا حتی یک حرف اضافه مبهم در متن توافق نیز از حیله امریکایی‌ها به دور نیست و بعداً می‌تواند دستاویز نقض جدی تعهدات طرف غربی باشد.
۳. امریکایی‌ها علاوه بر تلاش زیاد برای تحمیل توافقی با ابهام در موضوعات مهمی، چون تحریم‌ها و تضمین‌ها، در تلاش هستند با باز گذاشتن پرونده موضوعات پادمانی بین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یک بهانه مهم و ظاهراً مشروع را برای زیر پا گذاشتن تعهدات خود و تحت فشار قرار دادن مجدد ایران در دست داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران چگونه باید توافقی را بپذیرد که در آن پرونده‌ای به نام سؤالات پادمانی آژانس که به روشنی با هدایت رژیم صهیونیستی طراحی و پیگیری می‌شود باز بوده و منشأ بسیاری از اقدامات بی‌اثر‌کننده برجام و متضرر کردن ملت ایران خواهد بود؟ و آیا اساساً رسیدن به توافقی با عدم بسته شدن پرونده مسائل پادمانی خواهد توانست تحریم‌ها را لغو و منافع اقتصادی ملت ایران را تأمین کند؟ پرونده سؤالاتی که ایران بار‌ها به آن‌ها پاسخ داده و در واقع اتهامات مطرح شده توسط آژانسی است که هدایت آن کاملاً تحت مدیریت امریکا و رژیم صهیونیستی بوده و رئیس آن نیز طی مذاکرات چند ماه گذشته چندین بار به سرزمین‌های اشغالی سفر و با مقامات رژیمی دیدار کرده که اساساً عضو NPT نبوده و دشمن مسلم ایرانیان است!

۴. مردم ایران باید توجه داشته باشند که تأمین منافع ملی ایرانیان و منفعت داشتن هر نوع توافقی و به عبارت روشن‌تر خوب یا بد بودن یک توافق به صورت فی‌نفسه در خود یک توافق می‌تواند باشد یا نباشد و این مفاد حقوقی و نیز ترتیبات اجرایی و تضامین موجود در یک توافق است که به آن ماهیتی تضمین‌کننده منافع ملی یا ناقض منافع ملی را خواهد داد نه نامه فلان تعداد نماینده مجلس امریکا به رئیس‌جمهور این کشور علیه توافق هسته‌ای یا نامه ۵ هزار مقام امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی به جو بایدن برای عدم انجام توافق! آیا برای دولت فریبکاری مثل امریکا و رژیم جنایتکاری مثل اسرائیل در راستای جنگ شناختی علیه افکار عمومی مردم ایران برای فشار به مذاکره‌کنندگان و مسئولان ایرانی و نیز ایجاد خطای محاسباتی در ذهن مسئولان ایرانی برای ایجاد فضای هیجانی کاذب برای قبولاندن توافقی که تأمین‌کننده منافع ایران نبوده و اراده امریکا و رژیم صهیونیستی را تحمیل کند، کار سختی است که سفارش نامه‌ها و بیانیه‌های کذا را بدهند؟! پس شرط عقل این است که تحت تأثیر فضای هیجانی القا شده قرار نگرفت، اسیر بازی‌های عمدتاً رسانه‌ای نشد و در آرامش و با کمال هوشیاری با طرف مقابل برخورد کرد و اجازه داد مذاکره‌کنندگان بدون ذره‌ای فشار اجتماعی ناشی از عملیات ادراکی طرف مقابل، کار خود را انجام دهند.
۵. امروز در شرایطی هستیم که به دلیل وضعیت جدید جهانی، تحریم‌ها دیگر مثل سابق اثرگذار نیست و ایران نیز توانسته تا حد زیادی خود را با وضعیت موجود وفق دهد. دولت جدید ایران نیز برخلاف دولت قبلی هیچ موضوعی را به سرنوشت مذاکرات گره نزده و با یک دیپلماسی فعال با همسایگان و قدرت‌های غیرغربی توانسته در زمینه‌های بین‌المللی و اقتصادی توفیقات خوبی به دست بیاورد. ایران نیز کشور ۲۰ و حتی ۱۰ سال پیش نیست و توانسته در حوزه‌های مختلف قدرت خود را توسعه بدهد و به یک قدرت مسلم منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای تبدیل شود، به گونه‌ای که اروپایی‌ها از ایران برای حل مسئله اوکراین درخواست میانجیگری کرده‌اند. با ادامه روند تحولات جهانی، نظم موجود جهانی نیز دستخوش تغییرات جدی شده و با استفاده بیش از حد و افراطی امریکا از ابزار تحریم در ارتباط با کشور‌های مختلف، به نظر می‌رسد چاقوی تحریم روز به روز کندتر شده و خواهد شد. با این اوصاف شایسته نیست که به مذاکرات هسته‌ای اهمیتی بیش از اندازه داد و برای رسیدن به هر نوع توافقی، بی‌دقتی و تعجیل شود یا توافقی ضعیف را که متضمن کامل منافع ملی و لغو تحریم‌ها نباشد، پذیرفت.
۶. وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد امریکا در توافق قبلی برجام گفته بود فریب و نیرنگ در DNA ایرانیان است، ولی واقعیت‌های تاریخی و موجود نشان می‌دهد که دقیقاً این سیاستمداران امریکایی‌ها هستند که فریب و نیرنگ نه تنها در ذات آن‌ها که جزئی از هویت تاریخی و سیاسی آنان است و لازم است همه این موضوع را مدنظر قرار دهند.
امریکایی‌ها تمام تلاش خود را خواهند کرد تا توافقی نهایی شود که توانمندی هسته‌ای موجود ایران را برچیده‌سازی، معکوس‌سازی و فریزسازی نماید، بدون آنکه منفعت قابل توجهی به ایران برسد. موافقت یا مخالفت رژیم صهیونیستی و سایر ارکان غیر دولتی امریکا با برجام نیز در نتیجه نهایی آن که همان مهار ایران هسته‌ای است، نهفته است و نه در این ژست‌های مخالفت یا موافقت رسانه‌ای و سیاسی! پس باید با چشمانی باز در برابر امریکا به عنوان سردمدار نظام سلطه ایستاد و از خوش‌بینی در برابر آن پرهیز کرد و اسیر عملیات رسانه‌ای آن نشد و فراموش نکرد که این امریکا همان امریکایی است که ایرباس ایران را بر فراز خلیج‌فارس مورد حمله قرار داد، از صدام سال‌ها علیه ما حمایت کرد و بعد از پذیرش برجام توسط ایران آن را آن گونه زیر پا گذاشت و سردار دل‌ها را بزدلانه ترور کرد! در برابر امریکای فریبکار باید با هوشمندی برخورد و از غفلت پرهیز کرد.


تغییر زمین نبرد از اوکراین به بازار انرژی

معادلات جنگ 6 ماهه اوکراین از آن چه در روی کاغذ پیش بینی می‌شد، پیچیده تر شده است. خرس سرکش روسی که با آغاز جنگ علیه اوکراین، تصور می‌شد با مجموعه تحریم های غرب مهار شود، حالا پیروزمندانه در حال خوردن عسل است. روسیه با بسته‌های تحریمی، سلاحی که قرار بود علیه مسکو استفاده شود، به جنگ اروپا رفته است. آن چه در هفته‌های اخیر از تحولات جنگ به چشم می خورد، این است که میدان نبرد از اراضی اوکراین، به زمین بازی انرژی منتقل شده است. در روزها و هفته‌های اخیر، تحولات میدانی اوکراین همزمان با مقاومت نظامیان این کشور و دریافت سلاح های پیشرفته‌تر، روند آرام‌تری را به لحاظ پیشروی‌ها و اشغال اراضی توسط روسیه تجربه کرده است. تمرکز درگیری‌ها بیشتر حول تبادل آتش حوالی نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا در جنوب اوکراین بوده است. اما در زمین جنگ انرژی، روسیه دستاوردهای بزرگی داشته است. ابتدای هفته جاری، پراگ، پایتخت جمهوری چک که از آخرین کشورهای جدا شده از بلوک شرق است، شاهد حضور حدود 70 هزار شهروند معترض در خیابان‌ها بود. معترضانی که علیه افزایش قیمت انرژی، با شعار خروج از اتحادیه‌اروپا، ناتو و لغو تحریم‌های وضع‌شده علیه روسیه به خیابان‌ها آمده بودند. هرچند دولت چک این تظاهرات را «پروپاگاندای» طرفداران روسیه می داند، اما نمی‌توان واقعیت بحران انرژی در قاره سبز را نادیده گرفت. اتحادیه اروپا تاکنون ۶ بسته تحریمی را علیه روسیه تصویب کرده است که بر مبنای آخرین مورد آن صادرات نفت مسکو به کشورهای عضو تا پایان سال ۲۰۲۲ به‌طور کامل متوقف شده است. همزمان، قیمت انرژی در سراسر اروپا به دنبال کاهش عرضه گاز روسیه به این کشورها به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. افزایش قیمت گاز، به افسارگسیختگی قیمت برق در کشورهای اروپایی که توسط نیروگاه‌های گازی تولید می‌شود، انجامیده است. در هفته گذشته، قیمت برق برای قرارداد سال ۲۰۲۳ در آلمان و فرانسه برای هر مگاوات در ساعت به ترتیب به ۸۵۰ یورو و بیش از هزار یورو رسید که این قیمت‌ها در هر دو کشور نسبت به سال گذشته میلادی بیش از 10 برابر افزایش داشته است. بریتانیا نیز شرایط بی ثباتی را به دلیل افزایش قیمت حامل‌های انرژی تجربه می‌کند. آن چه زنگ خطری برای اروپاست، آغاز موج تظاهرات در سایر کشورهای اروپایی همزمان با رسیدن فصل سرما و افزایش قیمت انرژی است. روسیه اکنون از نفت و گاز به عنوان سلاح برای نبرد با کل اروپا استفاده می‌کند. مسکو  چهارشنبه گذشته، از توقف 72 ساعته انتقال گاز از طریق خط لوله «نورد استریم ۱» به دلیل (یا به بهانه )تعمیر و نگهداری توربین‌های آن خبر داد. حال آن که توقف انتقال گاز با گذشت 5 روز همچنان ادامه دارد و روسیه زمان بندی دقیقی برای پایان این فرایند ارائه نکرده است. خط لوله نورد استریم ۱ عمده‌ترین خط لوله انتقال گاز از روسیه به اروپاست که گاز را از میادین گازی سیبری به شمال آلمان منتقل می‌کند و سپس گاز به سایر کشورهای اروپایی صادر می‌شود. آن چه درباره ناکارآمدی تحریم های اروپا و آمریکا حائز اهمیت است، جایگزینی مشتریان آسیایی با اروپایی است.  چین، هند و عربستان از جمله این مشتریان هستند. برای مثال، هند در سه‌ماه دوم سال جاری میلادی واردات نفت خام از آمریکا را یک  میلیون تن پایین آورده و خرید نفت ارزان‌قیمت روسیه را افزایش داد. حتی خرید نفت روسیه آن قدر مقرون به صرفه بود که عربستان تصمیم گرفت سوختی را که برای نیروگاه های برقی خود نیاز داشت از روسیه با قیمت بسیار ارزان‌تر خریداری کند و در عوض نفت خود را با قیمت بازار جهانی به مشتریان غربی بفروشد.  در همین زمینه،عربستان واردات سوخت از روسیه برای مصرف در بخش نیروگاه برقی را طی سه ماه دوم سال جاری میلادی به ۶۴۷ هزار تن (معادل ۴۸ هزار بشکه در روز) رساند که دو برابر مدت مشابه پارسال است. بر اساس آمار منتشر شده از سوی (Bank of Russia,IIF) تراز تجاری از ماهانه 5-6 میلیارد دلار (پیش از آغاز جنگ) به متوسط 20 میلیارد دلار رسیده است. همه شواهد نشان می‌دهد روسیه که نتوانسته   در نبرد میدانی توفیق اولیه  راداشته باشد و برخلاف انتظارها با مقاومت جدی در اوکراین مواجه شده اما به نظر می رسد در نبرد انرژی کارت های بازی بیشتری در اختیار دارد  کارت های بازی که با رسیدن فصل سرما اهمیت بیشتری نیز پیدا خواهند کرد .  حال باید دید آیا اروپا و غرب می توانند راهی برای گریز از این بحران و خنثی کردن این اهرم فشار مهم مسکو پیدا کنند ؟


چند معیار مهم در ارزیابی دولت روحانی و رئیسی (یادداشت روز)

  1-یک معیار مهم در ارزیابی مدیران، میزان رضایت و امیدی است که در میان ملت یا دشمنان برمی‌انگیزند. مدیران به همان میزان که در خدمت به مردم موفق باشند، موجب کینه دشمن خواهند شد. در این صورت، طبیعی است زبان دشمنانی که روی نقاط ضعف و گرفتاری مانور می‌دادند، کُند شود و به ناچار، خبرهای خوب را سانسور کنند. این واقعیتی است که پس از راه‌اندازی طرح ملی غدیر و تامین آب ۴.۷ میلیون نفر در 26 شهر و 1608 روستای خوزستان به چشم آمد. رسانه‌های بیگانه و دنباله‌های آنها ترجیح دادند حاصل همت ‌و تلاش چندهزار مهندس و کارگر ایرانی را سانسور کنند. آنها در حالی ناراحتی خود را از شادمانی مردم بروز دادند که ظرف چند سال گذشته، با بهانه کردن مشکل آب، به التهاب و ناامنی در خوزستان دامن زده بودند.
2- پروژه آبرسانی غدیر، متاسفانه ۱۲ سال به طول انجامیده بود. بهانه، فقدان منابع مالی بود. پروژه تا سال گذشته، فقط ۴۵درصد پیشرفت داشت و قرار بود سه سال دیگر هم طول بکشد! اما با همت دولت و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص)، ظرف ده ماه به سرانجام رسید تا مردم شریف خوزستان، بیش از این در رنج نباشند. این، یکی از ده‌ها مصداق احیای اعتماد و امید و نشاط در میان مردم است. دولت، درست در زمانی که به مهار قتل‌عام روزانه 709 نفر در اثر کرونا همت می‌گماشت، در زمینه گسترش دیپلماسی و افزایش درآمدهای نفتی و غیرنفتی جدیت به خرج داد و ضمنا، ظرفیت‌های ملی را تدریجا به میدان آورد. این‌گونه بود که دهان رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و صهیونیستی چه در موضوع کرونا و چه معضل آب خوزستان دوخته شد.
3- اکنون دیگر خبری از یاوه‌گویی نتانیاهو نیست. او 20 خرداد 1397 گفته بود «مردم ایران قربانی یک رژیم استبدادی بی‌رحم هستند که حتی آب مورد نیاز را هم از آنها دریغ می‌کند. عیسی کلانتری وزیر پیشین کشاورزی [رئیس وقت سازمان محیط‌زیست] اشاره کرد که به‌دلیل آسیب‌های محیط‌زیستی، ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ایران ناچار به ترک خانه خود خواهند بود.» نتانیاهو در ادامه می‌گوید: «اسرائیل از مردم ایران حمایت می‌کند و می‌خواهد به نجات تعداد بی‌شماری از آنها کمک کند. ما از فناوری خوبی برخورداریم و می‌توانیم حدود 90 درصد از آب فاضلاب خود را بازیافت کنیم. اسرائیل توانایی لازم برای جلوگیری از این فاجعه زیست‌محیطی را دارد. اسرائيل وبسایتی به فارسی برای آموزش مقابله با بحران آب راه‌اندازی کرده. ما به کشاورزان ایرانی نشان می‌‌دهیم چگونه خانواده خود را سیر کنند. مردم ایران نباید به تنهایی در برابر چنین رژیم بی‌‌رحمی بایستند»!
4- این لاف گزاف، در حالی بود که رژیم صهیونیستی در کنار مدیترانه، با بحران آب و خشکسالی دست به‌ گریبان بود. روزنامه‌ هاآرتص همان زمان هشدار داده بود «حتی اگر امسال پربارش باشد، اسرائیل همچنان در وضعیت بحران آب باقی خواهد ماند. مقامات ذی‌ربط می‌گویند، دریاچه طبریه به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع آب، تا چند سال دیگر به‌طور کامل از بین می‌رود و به مرداب تبدیل می‌شود». روزنامه تایمز اسرائیل هم به نقل از سازمان آب رژیم صهیونیستی هشدار داده بود در صورت تداوم وضعیت بحرانی، ممکن است در برخی مناطق، هیچ آبی در لوله‌‌ها وجود نداشته باشد. رژیم صهیونیستی از بزرگ‌ترین وارد‌کنندگان آب در منطقه بوده است.

5- سخنان فریبکارانه نتانیاهو، دقیقا همان زمانی بود که صهیونیست‌ها از آمریکا می‌خواستند برای به زانو درآوردن ملت ایران، فشار تحریم‌ها را «حداکثری» کنند. در عین حال، گروهک‌های تروریستی مزدور سیا و موساد و MI6، سرگرم تحریک به اغتشاش و اقدامات خرابکارانه در مناطقی مثل خوزستان بودند. نخست‌وزیر مستاصل اسرائیل در ویدئوی مذکور، روی سخنان کسی (معاون بعدی رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط‌زیست در دولت روحانی) مانور می‌داد که دو سال بعد، رئیس سازمان محیط‌زیست شد؛ اما نه‌تنها اتفاق سازنده‌ای در این سازمان رخ نداد، بلکه کسی به معاونت سازمان انتخاب شد که همکار رسانه‌های ضدایرانی و جاسوس بیگانگان بود. جاسوسان محیط‌زیستی مرتبط با موساد، در همین دوره بازداشت شدند.
6- ناتوان‌نمایی کشور، بدون کمترین همت و تدبیر برای حل مشکلات، و موکول کردن مسئولیت‌ها به بستن با کدخدا، ویژگی بارز مدیریت اشرافی غربگراست. در رأس این مدیریت، کسی بود که 17 خرداد 94 گفت «تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، تا مسئله محیط‌زیست، اشتغال جوانان، و صنعت حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود». طبیعتا، تا وقتی مشکلات سر جای خود بود و دولت، اهتمام جدی به حل مشکلات نمی‌کرد، دلیلی نداشت دشمن، تحریم‌ها را بردارد. ما با یک چرخه دائما کاهنده و تحلیل‌برنده توانمندی‌های ملی مواجه بودیم. باورکردنی نیست؛ اما اوایل مرداد 1394 (دو ماه بعد از سخنان آقای روحانی) آقای «ع- ف» از نمایندگان حامی دولت در مجلس نهم گفت: «احساس می‌‌شود در ۱۲ سال گذشته، اروپا از ورود ابرهای بارشی به آسمان ایران جلوگیری کرده، و از زمان توافق، آب و هوا به کلی متحول شده(!) باران‌‌هایی که به‌صورت سیل درآمده حتما همین باران‌های بلوکه‌شده ایران بوده که پس از لغو تحریم‌‌ها آزاد شده. مشاهده می‌‌کنید شرایط جوی بعد از مذاکرات تغییر کرده و بارش‌ها افزایش پیدا کرده و گرما کاهش یافته. به نظر می‌‌رسد علت خشکسالی‌‌های اخیر، جنگ و جدال هسته‌ای بوده است»! این در حالی بود که برجام، صرفا امضا شده بود و تازه، از اواخر دی‌ماه 94 به اجرا درمی‌آمد!
7- چالش مشابه مسئله آب، مشکل تامین برق و گاز بود. قطع برق همزمان با گرمای بی‌سابقه، کلافه‌کننده و آزاردهنده شده بود. سطح چالش به این حد نازل رسیده بود که مردم و فعالان اقتصادی از دولت می‌خواستند جدول خاموشی‌ها را اعلام کند تا بتوانند برنامه‌ریزی کنند؛ اما همان هم دریغ می‌شد. کشور در حالی دچار چالش شده بود که می‌توانست و باید، طبق سند چشم‌انداز، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و برنامه توسعه، صادر‌کننده برق و گاز در منطقه باشد؛ بدون نفت، ارز‌آوری داشته باشد و سازوکار مبادلات با همسایگان را چنان در هم بتند، که تحریم از خاصیت بیفتد. اما متاسفانه، مدیریتی که در حوزه نفت می‌گفت «پالایشگاه‌‌سازی، کثافت‌کاری است»، در حوزه نیرو ادعا می‌کرد «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد
و زیر بار فشار مافیای نیروگاه‌‌‌‌‌سازی نمی‌‌روم»؛ در حوزه ساخت‌وساز مسکن هم که می‌توانست پیشران رونق اقتصاد کشور باشد، افتخار می‌کرد حتی یک واحد مسکونی نساخته؛ و مدیر چهارم مدعی بود «تاکید بر خودکفایی در تولید گندم اشتباه است»!
8- یک معیار مهم در ارزیابی عملکرد مدیران، میزان امیدی است که در میان ملت برمی‌انگیزند، و بُغضی که در دل دشمنان پدید می‌آورند. اگر تسریع در بهره‌برداری از پروژه آبرسانی، مردم را امیدوار و شادمان می‌کند، طبیعی است که دشمنان مترصد برای ایجاد نارضایتی را
سر خشم بیاورد و مثلا قرارگاه خاتم‌الانبیای سپاه پاسداران را بارها تحریم کنند. در ماجرای تحریم بنزین هم مهندسان سپاه بودند که به ساخت پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس همت گذاشتند و با تولید و صادرات بنزین، تحریم‌کنندگان را تحقیر کردند. نقطه مقابل این رویکرد، مدیریتی بود که با حذف کارت سوخت (شفافیت)، موجبات قاچاق روزانه 100 میلیارد تومان (144 هزار میلیارد تومان ظرف 4 سال) را فراهم کرد و با سوءتدبیر عجیب خود، مجال آشوب‌افکنی را در آبان 1398 به دشمن داد.
9- اکنون می‌توان به حکمت بیانات رهبر انقلاب در دو دیدار به فاصله یک سال پی برد. ایشان ششم مرداد 1400 در آخرین دیدار با دولت دوازدهم فرمودند: «دیگران باید از تجربه‌‌های شما استفاده کنند. یک تجربه عبارت است از بی‌‌اعتمادی به غرب. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؛ به ما کمک نمی‌کنند و هرجا بتوانند ضربه می‌زنند؛ آنجایی که ضربه نمی‌زنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ این تجربه‌ بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامه‌‌های داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد،‌ چون قطعاً شکست می‌خورَد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به غرب، ناموّفق ماندید؛ هرجایی که قد عَلَم کردید و حرکت کردید، موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم این‌جوری است. هرجا شما موضوعات را به توافق و مذاکره‌ با غرب و آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمی‌کنند، دشمنند دیگر... یک‌بار توافق‌ها را نقض کردند و کاملاً بی‌‌هزینه
نقض کردند. و الان هم که گفته می‌شود بایستی تضمین بدهید که
نقض نمی‌کنید، می‌گویند تضمین نمی‌دهیم».
10- رهبر انقلاب، همچنین چند روز قبل در دیدار با اعضای دولت سیزدهم گفتند: «در بخش توفیقات، به نظر من مهم‌ترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است. مجموع عملکرد دولت، به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش می‌کند و برای آنها خدمت می‌کند. این، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد... یک توفیق دیگری که شما پیدا کردید، این سفرهای استانی است... توفیق دیگری که شما داشتید، سرعت عمل شماست در قبال حوادث پیش‌بینی ‌نشده مثل سیل و زلزله... یک توفیق دیگرِ دولت، این بود که جامعه را از حالت چشم‌‌انتظاری و نگاه به بیرون خارج کرد... اینکه حالا باید حتماً با فلان کشور ارتباط برقرار کنیم تا مشکلات‌مان حل بشود، یا فلان گره باید از فلان جا باز بشود تا مشکلات ما حل بشود، این خیلی برای کشور مضر است... یک توفیق دیگر شما این است که این دولت، از فرافکنی و بهانه‌تراشی احتراز کرده و مسئولیّت ‌پذیر بوده. ما در این مدّت، از مسئولین محترم دولتی نشنفتیم که بگویند «نمی‌گذارند کار کنیم، اختیار نداریم، اختیارات دست ما نیست»... می‌گوید «ما هستیم، باید کار کنیم و کار هم می‌کنیم. این نقطه‌ مثبت بسیار مهمّی است»./ محمد ایمانی


عناوین اخبار روزنامه اطلاعات در روز دوشنبه ۱۴ شهريور

گورباچف و سیاست بین‌الملل: روایت‌ها و واقعیت‌ها

مرگ میخائیل گورباچف، دبیرکل منحصربه‌فرد حزب کمونیست اتحاد شوروی در ۸ شهریور ۱۴۰۱ (۳۰ اوت ۲۰۲۲) حادثه‌ای نبود که مانند مرگ برخی از رهبران تاریخ هزار ساله روسیه، زلزله‌ای سیاسی ایجاد کند؛ اما جهان را به یاد زلزله‌ای عمیقاً سیاسی انداخت که در دوران او در اتحاد جماهیر شوروی و جهان سیاست را به‌گونه‌ای ساختاری تغییر داد. لذا مجموعه رنگارنگی از اقدامات نمادین و تحلیل‌های سیاسی همراه با قضاوت‌ها در مورد او و مرگش، تقریباً تمام دست‌اندرکاران فکری و اجرائی سیاست خارجی و روابط بین‌الملل را به اندیشه فرو برد.
عده‌ای او را «خائن» معرفی کردند و خیانت گورباچف به اتحاد شوروی را شرح و بسط دادند و جالب آنکه عده‌ای از «خیانت» غرب به گورباچف سخن گفتند و غرب را نسبت به او که همگرا‌تر و همراهتر با ارزش‌‌های غربی در مقایسه با سایر رهبران شوروی بود، خائن معرفی کردند و تنها گذاشتن او توسط غرب و دوستان غربی، مخصوصاً در دوره پایانی زندگی او که با بیماری جسمی و درد روحی ناشی از مرگ همسرش که گورباچف بعد از ۴۶ سال زندگی مشترک به او بسیار متکی بود، نمونه‌ای ناهنجار از خیانت معرفی کردند.
برخی او را ستودند و بیان داشتند که گورباچف بود که جهان را از خطر برخورد اتمی در اوج رقابت‌های استراتژیک رها کرد؛ آزادی را به شرق اروپا عطا کرد و امپراتوری کمونیستی را پایان بخشید. در این میان، بعضاً با مرور آثار و پژوهش‌هایی که در سه دهه گذشته در مورد سقوط اتحاد شوروی از نظر علمی صورت گرفته، بحث‌های عمیقی از جهات گوناگون من‌جمله بحث کهن ولی همیشه جذاب «سیستم» و «فرد» دوباره مطرح شد و پرسش این بود که یک «فرد» می‌تواند «سیستم» را دگرگون کند و آن را فرو بپاشاند. این دوگانه فرد و سیستم یا ساختار و کارگزار، گفتمان‌های فراوانی را شکل داده و جالب آنکه طیف‌ها و قطب‌ های مختلف این منظومه گفتمانی، گورباچف و سیستم اتحاد شوروی را آوردگاه علمی خود قرار داده و انواع بحث‌ها ارائه کرده‌اند. در بین آثار علمی، البته توجه و تمرکز بر سطح تحلیل‌ فردی، یعنی زندگی شخصی و سیر تحول و تطور گورباچف، به معنای واقعی کلمه، شگفت انگیز و عبرت‌آموز است.
اما آنچه که فراتر از مقصر معرفی کردن‌های فرد و سیستم حائز اهمیت‌تر است نسبت گورباچف با سیاست بین‌الملل است. چگونه می‌توان نسبت گورباچف و سیاست بین‌الملل را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ این پرسش از آن جهت اهمیت دارد که سیاست بین‌الملل، قبل و بعد گورباچف، دگرگون شد؛ جنگ سرد پایان یافت؛ نظام دو قطبی مبتنی بر محوریت آمریکا و شوروی به تاریخ پیوست و تلاطمی جهانی روابط بین‌الملل را فرا گرفت که هنوز ادامه دارد.
در بررسی نسبت گورباچف با سیاست بین‌الملل سه موضوع در خور تعمق و به‌هم پیوسته وجود دارد: «روایت گورباچف از روابط بین‌المللی»، «منازعات قدرت در درون و بیرون اتحاد شوروی» و «رفت و آمد بین روایت‌ها، نبرد برای قدرت و واقعیت‌ها». به عبارت دیگر گورباچف، روایت و گفتمانی از روابط بین‌الملل داشت که محصول زندگی ونگرشش بود؛ در کانون و مرکز کشمکش قدرت در کرملین و فرا سوی آن قرار داشت و البته با واقعیت‌هایی سروکار پیدا کرد که فکر آنها را نمی‌کرد. این مخلوط و ترکیب، نه فقط شوروی را دگرگون کرد، بلکه روابط بین‌الملل را هویتی جدید داد. این پدیده‌ها در خور تعمق‌اند و در شماره آینده به آنها پرداخته خواهد شد .

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات