حسن رشوند
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز سه شنبهای که گذشت در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، هدایت فرهنگی کشور را شأن و نقش اصلی این شورا خواندند و با اشاره به ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشورفرمودند: شورای عالی انقلاب فرهنگی باید با رصد و شناخت دقیق ضعفها و گزارههای غلط فرهنگی در عرصههای مختلف، راهحلهای عالمانهای برای رواج گزارههای صحیح و پیشبَرنده ارائه کند. پیشتر نیز معظم له این شورا را متولی قرارگاه فرهنگی کشور معرفی کرده بودند. ایشان میفرمایند: «شما اینجا در آن قرارگاه مقدم فرماندهى هستید، عقبه فکرى شما در مراکز دانشگاهى و حوزوى و دبیرخانه خودتان است، که باید محور همه این مراکز باشد. خط مقدمتان هم عبارت است از دولت، مجلس و حتى مجمع تشخیص مصلحت و دستگاه قضایى و دیگر دستگاههایى که در کشور هستند، اینها بازوان اجرایى شما هستند.»
قرارگاه فرهنگی به این مفهوم است که چینش و سازماندهی فرهنگی کشور باید توسط چنین نهادی صورت گرفته و همه دستگاههای فرهنگی کشور از این فرماندهی قرارگاه پیروی کنند، ولی سؤال اینجاست که آیا این نهاد فرهنگی تاکنون توانسته به وظیفه خود عمل کند و قدرت بسیجکنندگی دستگاههای فرهنگی را برای مهمترین عرصه نظام داشته باشد که اگر چنین کرده بود امروز نمیبایست شاهد این میزان از شکاف فرهنگی در کشور میبودیم. آنچه از برآیند عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول این چهاردهه از عمر انقلاب بر میآید این است که این نهاد در انجام ماموریت خود به شایستگی عمل نکرده است. در دورههایی از تاریخ این انقلاب، شورا تنها به تغییر و معرفی رؤسای دانشگاهها بسنده میکرد و آنچه از عملکرد این شورا در جامعه پژواک میکرد فقط تغییر و تحولات در این حد بود و رئیسجمهور هم وقعی به حضور در جلسات این شورا نمیگذاشت و بعضاً به خاطر نقد یکی از اعضای شورا شرط حضور و اداره جلسه را منوط به عدم شرکت و حذف فلان عضو شورا میکرد. آنچه در دوره ریاست آقای روحانی و لج بازی بچگانهای که او با رحیمپور ازغدی آن هم فقط به جهت اعتراض وی در جلسه در خصوص موضوعی داشت، تا مدتها جلسات شورا برگزار نمیشد. رفتارهای خارج از قاعده و ساختارشکنانهای راکه این روزها در محیطهای علمی و دانشگاهی توسط برخی دانشجویان و معدود اساتید شاهد هستیم باید محصول عملکرد ناصواب یا بی عملی برخی رؤسای شورای انقلاب فرهنگی در ادوار گذشته شورا دانست.
در نظام جمهوری اسلامی نهادها و سازمانهای مختلفی به طورمستقیم یا غیرمستقیم مسئولیت رسیدگی به امور فرهنگی کشور را بر عهده دارند، اما در رأس این نهادها و تأثیرگذارترین آنها، «شوراى عالى انقلاب فرهنگى» است که متولی سیاستگذاریهای عرصه فرهنگ به عنوان مبناییترین رکن ثبات بخش هویتی جامعه اسلامی است. به همین دلیل همواره مقام معظم رهبری در دیدارها و بیانات خود با مسئولان این شورا، توصیهها و راهکارهایی را برای هرچه بهترشدن عملکرد آن بیان میکنند. بیاناتی که لازم است در این برهه حساس که دشمن، فرهنگ و ارزشهای فرهنگی را هدف برنامههای نفوذ خود قرار داده است، با سعی بیشتری اجرایی شده و با همکاری دیگر سازمانهای وظیفهمند در تمامی سطوح جامعه پیگیری شود و این نهاد فرهنگی در جامعه اسلامی بدون تأثیرپذیری از گرایشهای سیاسی و گروه بندیهای متاثر از فضای حاکم بر جامعه در زمانهای مختلف، با نگاهی آینده نگرانه و پیشگیرانه تأثیر روزافزون خود را به خصوص در عرصه ارتقای فرهنگ ایرانی اسلامی و با هدف تحقق تمدن متعالی آن بر جای گذارد. تا چنین حرکت بزرگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت نگیرد نباید انتظار داشت این خواسته مهم و حیاتی رهبر معظم انقلاب یعنی «ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» تحقق یابد. چرا که محور اصلى کارکردهاى این شورا حل مسائل فرهنگى کشور است.
با توجه به فرامین حضرت امام ره) و توصیهها و تأکیدات رهبر حکیم انقلاب در این سه دهه و اندی، هرآنچه که بهطورمستقیم یا غیرمستقیم به امور فرهنگى کشور در بخش هاى دانشگاهى، مدارس و مؤسسات آموزشى مربوط میشود، در حیطه کارى شوراى عالى انقلاب فرهنگی است؛ لذا اگر ضعفها و ناکاستیهایی امروز در حوزههای یاد شده دیده میشود باید بیش از همه دستگاههای فرهنگی از عملکرد این شورا انتقاد داشت. با مرور محورهاى اصلى فعالیت هاى شوراى عالى انقلاب فرهنگی میتوان ارزیابی دقیقی از کارکرد شورا در این مدت و میزان دوری و نزدیکی این کارکردها با توصیهها و تأکیدات امامین انقلاب داشت. امروز اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی باید از خودشان این سؤال و ارزیابی را داشته باشند که تا چه میزان توانستهاند حداقل در خصوص محورهای زیر که جزو سیاستها و برنامههای فعالیت آنهاست موفق عمل کرده اند: ۱-گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامى در جامعه؛ ۲- تزکیه محیط هاى علمى و فرهنگى کشور؛ ۳- تحول دانشگاهها، مدارس و مراکز فرهنگى و هنرى بر اساس فرهنگ اسلام؛ ۴- تعمیم سواد و تقویت و بسط روح تفکر، تحقیق و علمآموزى؛ ۵- حفظ، احیا و معرفى آثار اسلامى و ملى؛ ۶- نشر آثار و افکار فرهنگى انقلاب اسلامى و ایجاد و تحکیم روابط فرهنگى با کشورهاى دیگر و ۷- تدوین اصول سیاستهای فرهنگى نظام.
با رصد شکافهای بزرگ فرهنگی در جامعه و مراکز دانشگاهی میتوان گفت شورا هرچند در این هفت محور کارهایی را انجام داده است، ولی تاکنون کار قابل دفاعی نداشته است و هشدارهای رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر گویای این کم کاری هاست که امید است در دوره جدید مدیریتی شورا، این نقیصهها و کم کاریها مرتفع و شاهد شتاب بیشتر و اقدامات اثر بخش باشیم.
میخواهید تا تامین بودجه قانون هوای پاک نفس نکشیم؟!
سید صادق غفوریان
وقتی در مسئله مهم و حیاتی و صددرصد ملموس همچون «دارو» به مشکل بر می خوریم، شاید نباید برای مسئله کمتر ملموسی همچون «آلودگی هوا» چندان داد وفریاد کنیم، ضمن این که این هیاهوها از آلودگی هوا، موقتی است و چندی بعد فراموش می شود. در این فصل سال وقتی آلودگی هوا تشدید و بعضا به عنوان راهکار مقطعی، مدارس تعطیل می شود، کمی حرف و حدیث درباره چرایی و درمان آلودگی هوا به میان می آید، اما خیلی زود به بایگانی سپرده و باز سال بعد، همین وقت ها این تراژدی تکرار می شود. بودجه ای که نیاز است، بودجه ای که اختصاص می دهند همه می دانیم که دلیل عدم اجرای همه جانبه قانون هوای پاک، عدم اختصاص بودجه مورد نیاز به آن است؛ بودجه ای که طبق اعلام رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست رقم آن بیش از 180 هزار میلیارد تومان است.
این در شرایطی است که بنا بر گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، مجموع اعتبارات لحاظ شده در لایحه بودجه 1401 که به نوعی در کاهش آلودگی هوا می تواند موثر باشد، حدود 2 هزار میلیارد تومان برآورد شده است. طبیعی است که اجرای راهکارهای موثر قانون «هوای پاک» از جمله نوسازی و توسعه ناوگان حمل ونقل عمومی، توسعه قطار شهری، اجرای طرح های ترافیکی، کنترل و ارتقای معاینه فنی، توسعه حمل ونقل پاک، اصلاح سوخت صنایع و نیروگاه ها، جابهجایی صنایع آلاینده از اطراف شهرها، نصب تجهیزات فیلتراسیون آلاینده ها در صنایع و نیروگاه ها، اجرای طرح کهاب(کاهش، هدایت، انتقال و بازیافت بخار بنزین)،
برقی سازی موتورسیکلت ها و... با بودجه هایی شبیه به آن چه در سال 1401 اختصاص یافته یعنی 2 هزار میلیارد تومان، داشتن هوای پاک بیشتر شبیه یک رویای دست نایافتنی خواهد بود. آیا مجازات «ترک فعل»ها درباره هوای آلوده به نتیجه می رسد؟ قطعا تمامی کسانی که این روزها، خواستار مجازات مسئولانی هستند که در اجرای قانون هوای پاک قصور کرده اند، خود می دانند که چنین خواسته ای چندان به نتیجه نخواهد رسید، چرا که همه متهمان «ترک فعل» در این ماجرا، پاسخ و توجیه بزرگ «نداشتن بودجه» را در جیب شان آماده دارند که به محض فراخوانده شدن در هر دادگاهی آن را روی میز قاضی قرار دهند.
ضمن این که، نمایندگان مجلس نیز که خود امروز از مطالبه گران مجازات «ترک فعل» قانون هوای پاک هستند، مگر خود، لایحه بودجه سالانه را مصوب نکرده اند؟ بنابراین آن ها خود نیز درباره «هوای آلوده» امروز، مسئول هستند. انتخاب بین تامین بودجه یا این حجم خسارت های جانی و مالی احتمالا تامین آنی اعتبار 180هزار میلیارد تومانی در یک یا حتی دو لایحه سنواتی بودجه، برای «هوای پاک» در شرایط کنونی کاهش درآمدهای کشور، کمی سخت و آرمان گرایانه به نظر می رسد، اما آیا راهکار دیگری هم وجود دارد که بتوان با «هوای آلوده» مقابله کرد؟ آیا می توان به مردم و سیستم های تنفسی و ریه هایشان گفت که فعلا از این هوا استفاده نکنید تا بودجه «قانون هوای پاک» تامین شود؟ آیا می توان مدارس را در تمام روزهای آلوده پاییز و زمستان تعطیل کرد؟ تازه مگر، هوای آلوده فقط برای دانش آموزان مضراست؟ اگر چه آمارهای مرگ و میر مرتبط با آلودگی هوا این روزها آن قدر بیان شده که ذکر آن کمی ملال آور است، اما به نظر باید آن قدر تکرارش کرد که شاید آقایان مسئول را از «ترک فعل» بر حذر دارد.
مطابق آمار رسمی وزارت بهداشت سالانه بیش از ۲۰ هزار نفر در کشور به طور مستقیم بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند. این در حالی است که بارها از رئیس جمهور درباره بیماری کرونا شنیدیم که: «حتی فوت یک نفر هم بر اثر کرونا زیاد است.» و این یعنی جان انسان ها در برابر هر آسیبی عزیز و قابل احترام است. در کنار خسارت های جانی که البته غیر قابل جبران است، خسارت های مالی هوای آلوده نیز خود اعداد و ارقام هولناکی است که رسما به دست خود، آن را رقم می زنیم؛ براساس برآوردهای بانک جهانی خسارت آلودگی هوا فقط در شهر تهران برابر 6/2 میلیارد دلار در سال است. (منبع: گزارش مرکز پژوهش های مجلس/ اسفند1400) حالا این شما مسئولان هستید که... حالا این شما مسئولان هستید که باید میان این حجم دردناک خسارت های جانی و مالی به مردم و کشور و اختصاص بودجه لازم یک راه را انتخاب کنید. بیایید و همت کنید، یک بار برای همیشه در همین روزها که لایحه بودجه 1402 در حال تدوین است، قدمی اساسی برای هوای پاک بردارید و اجازه ندهید که مردم، پاییز و زمستان گرفتار «دود» باشند و تابستان را هم گرفتار گرد و غبار.
رضا صادقیان
جهان امروز به دلیل تغییر سیاستهای اعمال شده از سوی صاحبان قدرت مانند تمام سالهای گذشته دائم در تغییر و تحول است.
شدت تغییرات در دنیای امروز در مقایسه با سالهای گذشته بسیار گستردهتر و عمیقتر شده است. این تغییر را میتوان در شکل و محتوی سیستمهای سیاسی کشورها نظاره کرد. چه بسا در شماری از کشورها به دلیل تغییر شرایط دستگاه حاکم به این نتیجه برسد که سیاستهای گذشته به حاشیه رانده و در راستای تطبیق با امور بینالملل و پاسخ به نیازهای شهروندان، سیاست مبتنی بر نگرش یکجانبهنگر جای خود را به دیدگاه چندجانبه و نوین بدهد. دیدگاهی که با کمترین هزینه در حوزه روابط بینالمللی و سیاست داخلی امکان بهرهوری افزونتر و تامین کننده منافع ملی را فراهم میآورد.
طی یک سال گذشته حوادث پیوستهای در جهان رخ داده که جای بازنگری و تعریف چشماندازی جدید را برای کشورها در راستای منافع ملیشان لازم کرده است. عبور کردن از کنار این رویدادها و وقایع را با عینک دیروز دیدن نه تنها هزینه کشورداری را برای حاکمان افزایش خواهد داد، بلکه باعث میشود بدون در نظر داشتن تغییرات پیرامونی جهان معاصر به اهداف سابق و براساس همان رویکردها ادامه مسیر داده شود. در قبال این شرایط میتوان دو نوع رویکرد متفاوت و بعضا متضاد را گزینش کرد: 1. سیاستها را با توجه به تغییر شرایط مورد بازخوانی قرار دارد. 2. چهرههای جدید را برای انجام سیاستهای سابق به استخدام درآورد. رویکرد نخست وابسته به چهرههای سیاسی، دیپلماتها و اشخاص نیست، چرا که با عوض شدن و اصلاح رویههای گذشته اشخاص نیز در راستای سیاستها نوین گام برمیدارند. اما در روش دوم نه تنها سیاستها عوض نمیشود، بلکه راه سابق با چهرههای جدید ولی با ادبیات گذشته ادامه خواهد یافت. به عبارتی حاکمان گمان میکنند که در کلیت سیاستها ایرادی نیست و میتوان با جابجایی افراد به چشمانداز مورد نظر رسید.
به عنوان مثال؛ شرایط امروز جهان، سیاستهای آمریکا و کشورهای اروپایی برای احیای برجام طی سه ماه گذشته و خصوصا پس از اعتراضات خیابانی شهروندان تغییرات گستردهای کرده است. لحن و گفتار مسالمتجوی طرفهای مذاکره کننده در مقایسه با ماههای گذشته نه تنها عوض شده، بلکه محتوای نفی و انکار را درباره سیاستهای هستهای ایران نمایان میکند. میتوان گفت فهم واقعیتهای اکنون و شاخصهایی که به عنوان برگ برنده در نظر دولت سیزدهم و مدافعان طولانی شدن مذاکرات بود، در حال حاضر نه تنها وجود ندارد، بلکه از میان رفته و بازگشت به شرایط سه ماه گذشته بسیار پیچیده است. بخشهای از رویدادهایی که به این نقطه منجر شده از قبیل: 1. نامشخص بودن فرجام جنگ روسیه با اوکراین 2. تغییر سیاستهای اتحادیه اروپا در قبال انرژیهای فسیلی و کاهش واردات گاز از روسیه 3. افزایش صادرات گاز قطر و آمریکا به اروپا 4. برقراری روابط جدید میان چین و عربستان بر پایه انرژی 5. انتظار نامشخص برای فرا رسیدن فصل سرد در اروپا 6. وقوع اعتراضهای خیابانی در ایران 7. مدارا کردن چین با تایوان 8. افزایش نگرانیها آژانس انرژی اتمی درباره فعالیتهای جدید هستهای 9. صدور قطعنامه انتقادی شورای حکام درباره برنامه هستهای 10. تغییرات سیاسی در رژیم صهیونیستی.
چنانچه بپذیریم که سیاستگذاریها با رویکردهای محدود قابل تحقق نیست و براساس شواهد و قرائن موجود نیازمند بازنگری است و سیالیت سیاست را به عنوان بنیان تغیرات پیرامونی درک کنیم، لاجرم به سوی فهم سیال از سیاست خواهیم رفت. فهمی که تغییرات اکنون را میپذیرد، اصلاح میشود، براساس وضعیت موجود اقدام به تصمیمگیری سیاسی میکند تا با تکیه به منابع محدود به دستاوردهای نامحدود دسترسی پیدا کند. انتقال این پیام، سیاستگذاری براساس تغییرات جهان در زمینههای مختلف به شهروندان و مخاطبان خارجی برای گام برداشتن به سوی حکمرانی نو و اصلاح رویهها بسیار کارساز خواهد بود.