صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۴۹۱۹۶

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۳ مردادماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۳ مرداد

هتریک اردوغان در حاشیه خلیج فارس

صابر گل عنبری

در تور اردوغان به سه کشور عربستان، امارات و قطر که با موفقیت انجام شد. به نظر ایستگاه امارات مهم‌ترین و متفاوت‌ترین بود. از سه کشور پیشگفته روابط ترکیه با قطر در دو دهه اخیر به سطح شراکت راهبردی و تاریخی رسید اما با دو کشور دیگر تنشی و بحرانی بود و نوعی نزاع نیابتی میان آن‌ها و آنکارا از خاورمیانه تا شمال آفریقا جریان داشت.

در واقع، بن سلمان و بن زاید از یک سو و اردوغان از سوی دیگر چشم دیدن هم را نداشتند. در این میان روابط ریاض و آنکارا پس از قتل خاشقچی بحرانی‌تر شد و امارات نیز حتی به دست داشتن در کودتای نافرجام ۲۰۱۶ در ترکیه متهم شد. با این حال، با شکست بهار عربی و حذف اسلامگرایان از قدرت در کشورهایی که شاهد انقلاب بودند، عملا مهم‌ترین عامل تنش به ویژه میان ترکیه و امارات از بین رفت و همین خود، زمینه را برای بهبود روابط ترکیه با مثلث عربستان، امارات و مصر فراهم کرد اما این کل ماجرا نبود. بلکه پس از آن در طول دو سال اخیر، سیاست خارجی ترکیه نیز تحت تاثیر تحولات یک دهه گذشته به همان ریل واقع‌گرایی و پراگماتیسم دهه نخست هزاره سوم بازگشت. متعاقب آن آنکارا در دو سال اخیر از دُز نوعثمانی‌گری در سیاست خارجی خود کاست و با فاصله گرفتن از آرمان‌گرایی، در سایه مشکلات اقتصادی چند سال اخیر ناشی از افت مستمر ارزش لیر، دوباره اقتصاد را اولویت نخست سیاست خارجی ترکیه قرار داد.

اما در این میان آنچه تا حدودی غیر طبیعی و بیشتر قابل توجه و تامل است، شور و شعف عجیبی است که امارات برای نزدیکی به ترکیه از خود نشان می‌دهد؛ به گونه‌ای که روابط دو کشور فرایندی سریع را در جهت شراکت راهبردی و عمق بخشی به آن  طی می‌کند. در این راستا نیز گفتنی است که دیدار این هفته اردوغان و بن زاید در امارات پنجمین نشست میان آن‌ها در دو سال اخیر است که حدود یک ماه پس از سفر بن زاید به ترکیه برگزار می‌شود. امضای شراکت جامع اقتصادی ماه مارس گذشته برای افزایش مراودات تجاری به ۴۰ میلیارد دلار، امضای توافق‌نامه‌های سرمایه‌گذاری امارات در ترکیه به ارزش ۵۰ میلیارد دلار در سفر اردوغان به ابوظبی، اعطای نشان «زاید» به عنوان عالی‌ترین نشان اماراتی به رئیس جمهور ترکیه، همچنین پوشش گسترده سفر اردوغان از سوی رسانه‌های امارات، همه و همه برونداد این واقعیت است که روابط امارات و ترکیه در حال پیشرفت بی‌سابقه‌ای است.

بعید به نظر می‌رسد دل بن زاید فعلا با اردوغان صاف شده باشد اما جهان سیاست دنیای منافع است و وقتی همین قطب نمای سیاست خارجی یک کشور باشد، با تعمیق روابط دل‌ها نیز صاف می‌شود و کدورت‌ها می‌تواند به مرور زمان از بین برود. اما درباره انگیزه امارات از توسعه تاریخی روابط با ترکیه می‌توان به چند انگیزه و عامل احتمالی اشاره کرد.

نخستین انگیزه امارات از نزدیک شدن به ترکیه می‌تواند تنش پنهانی باشد که حدود یک سالی است میان بن زاید و بن سلمان به وجود آمده است. روابط این دو دوست صمیمی که قبلا متحدان جبهه‌ای منطقه‌ای را در مقابل ترکیه و قطر هدایت می‌کردند، به دلایلی شکر آب شده است. از این رو، به نظر می‌رسد که یکی از دلایل مهم دورخیز بن زاید برای نزدیکی به ترکیه نگرانی‌های او از سیاست‌های احتمالی بن سلمان و نوعی موازنه‌سازی و یارگیری در این تقابل پنهان با ریاض باشد.  اما انگیزه دوم می‌تواند نوعی تلاش امارات برای موازنه‌سازی منطقه‌ای در مواجهه با ایران در سایه دلخوری ابوظبی از سیاست‌های آمریکا در منطقه و متهم کردن آن به بی‌توجهی به دغدغه‌های امنیتی کشورهای عربی خلیج فارس، آن هم در هنگامه‌ای است که به نظر می‌رسد امارات بیشتر از قبل روی جزایر سه گانه با هدف رجوع به دیوان دادگستری بین‌المللی متمرکز شده است.

  به هر حال، فارغ از این که این دور برداشتن امارات برای توسعه بی‌سابقه روابط با ترکیه مشخصا معطوف به چه انگیزه یا انگیزه‌هایی است اما برآیند آن در هم تنیده‌ شدن بیشتر منافع ترکیه با کشورهای عربی خلیج فارس و به تبع آن تقویت و تثبیت حضور این کشور در این منطقه خواهد بود؛ حضوری که صرفا ابعاد اقتصادی ندارد و سال‌های گذشته نیز با ارسال و احداث پایگاهی در قطر متعاقب قطعی روابط چهار کشور عربی با دوحه جنبه نظامی نیز به خود گرفت.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۳ مرداد

تجلی عصبانیت غرب در دومینوی سلمان رشدی
سيد عبدالله متوليان
در پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی که در پی جسارت به ساحت قرآن در سوئد صادر شد، بر چهار نکته مشتمل بر «آرایش جنگی دولت سوئد در برابر دنیای اسلام»، «اشد مجازات برای عامل این جنایت»، «نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های اسلامی» و «تحویل جنایتکار به دستگاه‌های قضایی کشور‌های اسلامی» تأکید شده است. مسئله اسلام‌هراسی، اهانت به ساحت پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه و آله و اهانت به ساحت قرآن کریم در جهان غرب پدیده تازه‌ای نیست. پیش از این نیز بار‌ها و بار‌ها شاهد اقدامات موهن و توهین آمیز جهان غرب به ساحات اسلام بوده ایم. اگر چه تلاش مذبوحانه غرب برای جلوگیری از رشد اسلام در اروپا سابقه‌ای بس طولانی داشته و به قرن‌های گذشته بازمی‌گردد، اما دومینوی «اسلام‌هراسی»، «جسارت به ساحت قرآن و پیامبر گرامی اسلام» و توحش قرون وسطایی غرب به صورت رسمی و علنی از سال ۱۳۶۸ با حمایت از سلمان رشدی در چاپ کتاب «آیات شیطانی» شروع شده و تا امروز ادامه یافته است. 
اسائه ادب به ساحت قرآن کریم و قرآن‌سوزی اتفاق تلخی است که در طول تاریخ بار‌ها و بار‌ها رخ داده و هر بار عوامل و مسببان آن با نتیجه عکس مواجه شده و گرایش بیشتر مردم به اسلام و قرآن را در پی داشته است و این نیز از معجزات این کتاب آسمانی است که خداوند خودش وعده داده که از این کتاب محافظت می‌کند. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ، بى‏‌تردید ما این قرآن را نازل کرده‏‌ایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.»، اما این اقدام در دهه‌های اخیر (نه توسط مغولان در ۱۲۲۰ میلادی بلکه) از سوی کشور‌هایی که (برخلاف باطن غیرمتمدن، وحشی و قرون وسطایی) ادعای تمدن، عقلانیت و احترام به حقوق بشر دارند به شدت در حال گسترش است و ماجرای قرآن‌سوزی توسط یک مهاجر عراقی الاصل با مجوز رسمی پلیس سوئد تنها یکی از آن‌ها است. 
رشد اسلام‌گرایی و ابلاغ پیام رحمت در میان مردم جهان، صهیونیسم جهانی و غرب وحشی را به شدت عصبانی کرده و بر آن داشته تا با پست‌ترین ابزار و روش‌ها، تروریسم دینی و مذهبی و توهین به مقدسات و ارزش‌های اسلامی، وحشت خود را از تمایل مردم به اسلام نمایان کنند. در حالی که غرب اجازه اعتراض به توحش همجنس‌بازی و هولوکاست را نمی‌دهد و برای معترضان جرایم سنگین وضع می‌کند، دولت سوئد رسماً برای آتش زدن قرآن مجوز داده و در مجوز صادره صراحتاً نوشته شده که شما مجاز به آتش زدن کتاب مسلمان‌ها هستید این مجوز و این موافقت رسمی با آتش زدن قرآن قطعاً اعلان جنگ با قرآن، اسلام و با مسلمان‌ها است توجه شود که ظاهر قضیه آزادی بیان است ولی باطن قضیه فوران حقد، کینه و غضب از قرآن و از پیشرفت روز به روز اسلام در اروپاست. 
در برابر توحش آشکار غرب چه باید کرد. راهکار روشن است، برای جلوگیری از تکرار این اهانت‌ها، باید مجموعه‌ای از مطالبات و اقدامات ایجابی و سلبی در دستور کار کشور‌های اسلامی قرار گیرد. اولین و فوری‌ترین اقدام جهان اسلام، حرکت به سوی وحدت جهان اسلام است. مادامی که جهان اسلام اختلافات (انگلیسی ساخته) را کنار نگذارد باید منتظر تکرار اسائه ادب به ساحت اسلام، پیامبر (ص) و قرآن کریم و وقایع تلخ و جانسوز باشیم. جهان اسلام در سایه وحدت و در قالب سازمان همکاری اسلامی می‌تواند با اقتدار سفرای کشور هتاک را اخراج و غرب را تحریم (نه کالا بخرد و نه کالا بفروشد) و نفس غرب را به شماره انداخته و از ادامه دادن به خوی وحشی گری پشیمان کند. اگر در اولین اهانت «کشیش آلمانی»، «اهانت‌ها و کاریکاتور‌های نشریات دانمارکی و فرانسوی»، «فیلم توهیم آمیز تئودور ون گوک هلندی» و... به قرآن و رسول خدا (ص) سفیران این کشور‌ها توسط تمام کشور‌های اسلامی اخراج می‌شدند کار به اینجا نمی‌رسید اگر تمام مسلمان‌ها سفرای آن‌ها را طرد و محصولات آن‌ها را به خاطر قرآن تحریم کنند آن‌ها با ذلت سراغ مسلمان‌ها می‌آیند و با التماس زیر کفش مسلمان‌ها را می‌بوسند. 
از زمان توهین به حضرت محمد (ص) و قرآن کریم توسط سلمان رشدی مرتد ۳۵ سال می‌گذرد و طی این مدت به طور میانگین سالی یک بار شاهد جسارت افراد حقیقی و حقوقی و نشریات تحت حمایت مستقیم و وقیحانه دولت‌های غربی بوده‌ایم و عملاً به دلیل عدم انسجام و اتحاد جهان اسلام، هر سال بر حجم کمی و کیفی جسارت افزوده‌اند. اینک زمان آن فرا رسیده که جهان اسلام یکپارچه و متحد، در برابر آرایش جنگی غرب، آرایش جنگی بگیرد و در گام اول (بر اساس همان قوانین مورد قبول غرب) فرد جنایتکار را برای محاکمه در دادگاه اسلامی مطالبه نماید.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۳ مرداد
رزمایشی نظامی برای امنیت دسته جمعی
دکتر هادی محمدی
 رزمایش فداییان حریم ولایت 1402 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روز گذشته با رسیدن به اهداف خود و کسب نمره مطلوب از ناظران و طراحان رزمایش در ستادهای عالی ارتش و ستادکل نیروهای مسلح به کار خود پایان داد تا تمرین بزرگ و مناسب دیگری باشد برای تیزپروازان نیروی هوایی ارتش در دفاع از مرزهای هوایی این کشور . اما در این میان سه نکته به نظر حائز اهمیت است .
اول این که دو هفته قبل آمریکا و رژیم صهیونیستی در رزمایشی مشترک در سرزمین های اشغالی، مدعی شدند حمله به ایران را تمرین کرده اند. به گزارش وبگاه «تایمز اسرائیل»، ارتش اسرائیل روز دوشنبه 19تیرماه 1402 در بیانیه‌ای اعلام کرد در این رزمایش که «جونیپر اوک» نامیده شده، نیروی هوایی اسرائیل حملات هوایی را علیه «اهداف استراتژیک در عمق» انجام می‌دهد که اشاره آشکاری به تاسیسات هسته‌ای ایران دارد. ارتش اسرائیل در بیانیه خود گفته بود: علاوه بر این، رزمایش هوایی «به دست آوردن برتری هوایی در منطقه و دفاع سایبری در برابر تهدیدات مختلف» را شبیه‌سازی خواهد کرد. به نظر می رسد رزمایش اخیر فداییان حریم ولایت که یازدهمین مورد از نوع خود بوده، پاسخ مناسبی به چنین ادعا و تمرینی توسط دشمن اصلی ایران در منطقه باشد. ارتش ایران در این رزمایش از پهپادهایی برای بمباران و شناسایی استفاده کرد که تا عمق 2هزار کیلومتری قادر به نفوذ و عملیات هستند،یعنی به راحتی می توانند به سرزمین های اشغالی بروند، اهداف صهیونیستی را بمباران یا شناسایی کنند و به خانه بازگردند، بدون نیاز به سوخت گیری مجدد. پهپاد سیمرغ از این نوع است که می تواند لرزه بر تن هر دشمنی افکند .
موضوع دوم بحث این روزها در باره حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی ، تنب بزرگ و تنب کوچک بود که با امضای مشترک روسیه و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس پای بیانیه مشترک روسیه و شورای همکاری خلیج فارس داغ شد و اعتراضات گسترده رسمی و رسانه ای ایران علیه این کشورها به ویژه روسیه را در پی داشت . یکی از موضوعات مورد توجه در رزمایش اخیر عملیات سوخت گیری هوایی برفراز جزایر خلیج فارس،جمع آوری اطلاعات سیگنالی، شنود الکترونیکی و عکس‌برداری توسط هواپیماهای شناسایی و گشت دریایی و عملیات امداد توسط هواپیمای اورژانس هوایی سی۱۳۰ در منطقه عمومی بود که با موفقیت انجام شد و دیگر پرنده های نیروی هوایی هم سعی کردند علاوه بر گستره وسیع رزمایش در سراسر کشور در آسمان از مرزهای هوایی جمهوری اسلامی بر فراز خلیج فارس و به ویژه تنگه هرمز غافل نشوند تا این پیام به همه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای داده شود که اولا مرز هوایی ایران تا جزیره ابوموسی امتداد دارد و از آن حفاظت خواهیم کرد و ثانیا با هر نوع تعرض عملی و حتی سیاسی و  دیپلماتیک نیز تعارف نداریم و برخورد متناسب خواهیم داشت .
نکته سوم نمایش توانمندی های جدید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در این رزمایش به دلیل فناوری و دانش بنیان شدن تجهیزات و تسلیحات و به ویژه ارتقای توان بومی بود که به خوبی از پس آزمایش های سخت رزمایش نیز با موفقیت برآمدند. این توانمندی بومی و متکی به درون باعث شده امنیت بسیار مناسب و قابل قبولی برای فضای کشور از شمال تا تنگه هرمز و جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی تا مرزهای شمالی و شمال غرب تا جمهوری آذربایجان و افغانستان تأمین شود به گونه‌ای که هیچ دشمنی توان نفوذ و تجاوز به حریم هوایی کشور جمهوری اسلامی ایران را نداشته باشد و حتی فکر چنین عملیاتی نیز برایش دردناک باشد .
در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر اعزام هواپیماهای اف 16 و اف 35 آمریکا به منطقه خلیج فارس به بهانه دفاع از کشتی های تجاری منتشر شد و تعدادی از این هواپیماها نیز به برخی کشورهای عربی جنوبی منتقل شدند . رزمایش روزهای گذشته این پیام را به همه کشورهای محق و لاحق در منطقه داد که ایران همچنان خود را پرچمدار حفظ امنیت در کنار دیگر کشورها می داند و با داشتن توان بالا و بومی خود نمی گذارد نقشه های قدرت های فرامنطقه ای در خلیج فارس به راحتی اجرایی شوند .
جمهوری اسلامی ایران علاوه بر نمایش توان نظامی خود برای ایجاد یک امنیت دسته جمعی در خلیج فارس ، پیشنهادی سیاسی با عنوان مجمع گفت‌وگوهای منطقه ای با حضور شش کشور جنوبی خلیج فارس به همراه ایران ، عراق و یمن ارائه کرده که حرکت به سوی اجرای آن می تواند تا حد زیادی تنش های غیرضروری در منطقه را رفع کند و هزینه های سرسام آور نظامی این کشورها را به سمت توسعه و ثبات بیشتر منطقه حساس خلیج فارس سوق دهد .این حرکت منطقی نیاز به اراده کشورهای ساحلی دارد و این امیدواری ایجاد شده تا اولین گام در نشست وزیران خارجه کشورهای ساحلی خلیج فارس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برداشته شود .
عناوین اخبار روزنامه شرق در روز سه‌شنبه ۳ مرداد

بازی بزرگ!

حسین حقگو

آقای مخبر، معاون اول دولت، هفته قبل از 700 بسته سرمایه‌گذاری در مناطق آزاد به ارزش 430 هزار میلیارد تومان رونمایی کرد. او در این مراسم از لازمه سرمایه‌گذاری سالانه 200 میلیارددلاری برای دستیابی به رشد هشت‌درصدی سخن گفت که صد میلیارد آن باید از طریق منابع داخلی و صد میلیارد دیگر «حتما» باید از محل سرمایه‌گذاری خارجی تأمین شود. درباره بی‌معنایی تحقق سهم صد میلیارددلاری سرمایه‌گذاری داخلی نیاز به استدلال زیادی نیست. نه چنین منابع عظیمی در دولت و نهادهای مالی و بازار سرمایه وجود دارد و نه موانع سترگی مانند قیمت‌گذاری دستوری و بی‌ثباتی‌های اقتصاد کلان و ضعف شدید سرمایه اجتماعی دولت و... اجازه تجهیز چنین منابعی را از طریق مازاد درآمدهای بنگاه‌های اقتصادی بخش خصوصی می‌دهد؛ اما درباره تأمین صد میلیارد دلار از طریق سرمایه‌گذاری خارجی نکاتی درباره اخبار همین یکی، دو هفته اخیر قابل ذکر است:

دو روز قبل وزیر خارجه آمریکا عنوان کرد که «دیگر به دنبال گفت‌وگو با ایران درباره برجام نیستیم. توافقی روی میز بود، ایران یا نتوانست یا نخواست با آن موافقت کند». او هرچند از دیپلماسی به‌عنوان بهترین گزینه برای حل مسئله هسته‌ای یاد کرد؛ اما استفاده از گزینه‌های دیگر را نیز رد نکرد. در مجموع به نظر می‌رسد عجالتا برجام به بایگانی سپرده شده است و تحریم‌های بین‌المللی با شدت و ضعف‌هایی ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر گردش بیشتر سیاست خارجی کشور به سمت شرق با افزایش همکاری‌های اقتصادی و سیاسی با روسیه و چین و عضویت در پیمان شانگهای و نیز همکاری‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و مستثنا شدن اروپا و آمریکا و متحدان آنها در نقاط مختلف جهان از دایره شمول علاقه سیاست خارجی کشورمان (بند الف- ماده 101 برنامه هفتم توسعه)، موضوع دیپلماسی اقتصادی کشور را بیش از هر زمان دیگری به محل مناقشه جریان‌های سیاسی تبدیل کرده است. چنان‌که آقای رئیسی پس از سفر به سه کشور آفریقایی و عقد قراردادهایی برای تهاتر محصولات پتروشیمی با کالاهای اساسی، مورد انتقادهای بسیار قرار گرفت و دیپلماسی دولت سیزدهم اسباب تشدید عقب‌ماندگی کشور از روند جذب سرمایه و تکنولوژی عنوان شد. چنان‌که 70 دیپلمات سابق وزارت خارجه در نامه‌ای سرگشاده نبود توازن در مناسبات منطقه‌ای و جهانی را سبب خسارات جبران‌ناپذیری به منافع کشورمان دانستند. در همین یکی، دو روز اخیر نیز وزیر اسبق خارجه کشورمان به هم‌جهت‌نبودن سیاست خارجی با نیازها و ضرورت‌های اقتصای کشور اشاره کرد و گفت: «اگر مثل همه کشورهای دنیا دادوستد داشتیم، این‌همه ضرر و زیان نمی‌دادیم. مخازن نفتی که با برخی کشورهای همسایه به صورت مشترک داریم، چون ما تکنولوژی نداریم، دارند نفت ما را می‌برند ...

‌نمی‌توانیم با اغلب بانک‌های مهم دنیا رابطه داشته باشیم و همه چیز برای ما گران تمام می‌شود... شرایط معیشتی مردم، شرایط خوبی نیست ... شرایط اجتماعی ما خیلی سخت شده و بخش مهمی از آن مربوط به محدودیت‌ها و تحریم‌هاست و باید از این وضعیت خارج شویم» (صالحی، 31/4)؛ اما رسانه‌های اصولگرا و طرفدار دولت ضمن واکنش تند به این سخنان و دیگر انتقادها، هریک به نوعی به ستایش از سیاست خارجی دولت سیزدهم پرداخته و این سیاست‌ها و حتی تحریم‌ها را اسباب افتخار دانستند. چنان‌که روزنامه دولت در صفحه اول خود به نقل از فاکس‌‌نیوز تیتر زد: «ایران کلاس دورزدن تحریم‌ها برگزار می‌کند» و به نقل از یک کارشناس مؤسسه بنیاد دفاع از دموکراسی نوشت: «ایران کلاس پیشرفته‌ای در زمینه دورزدن تحریم‌ها برگزار کرده و روس‌ها دارند از برخی تاکتیک‌هایی که ایرانی‌ها در آن تبحر دارند، استفاده می‌کنند» (ایران، 1/5). همچنین روزنامه دیگر اصولگرا متن بیانیه 200 نماینده مجلس را منتشر کرد که در آن از سیاست خارجی دولت سیزدهم تمجید و رویکرد دولت در این حوزه «رویکردی صحیح و دارای دستاوردهای ملموس و درخورتوجه در ابعاد مختلف سیاسی و امنیتی و تجاری و اقتصادی» عنوان شده است. فارغ از این بحث‌های سیاسی و از منظر اقتصادی چنان‌که بسیار گفته شده، بزرگ‌ترین چالش کشورمان در زمینه توسعه ملی در دو، سه دهه اخیر و سال‌های آینده تبدیل اقتصاد نیمه‌سنتی‌-نیمه‌صنعتی متکی به درآمدهای نفتی به اقتصادی صنعتی، پویا، مولد و درآمدزا، استوار بر صادرات کالاهای ساخته‌شده با ارزش‌افزوده بالاست؛ یعنی همان ضرورتی که در سند چشم‌انداز 1404 که دو سال دیگر موعد آن به سر می‌رسد، مورد تأکید قرار گرفته است (در چشم‌انداز 20ساله، ایران کشوری است توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه... .) مقصودی که چنان‌که در این سند حاکمیتی آمده است، لازمه آن «تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‌الملل» است. درواقع گذار از اقتصاد معیشتی به اقتصاد توسعه‌یافته به‌عنوان یک ضرورت تاریخی از طریق دستیابی به سرمایه، فناوری پیشرفته، مدیریت نوین صنعتی با مشارکت در زنجیره‌های تولید و در پیوند با نهادها و فرایندهای اقتصاد آزاد و بازار جهانی ممکن می‌شود. در این گذار تاریخی، سیاست خارجی نقشی اساسی دارد و بسیاری بر این اعتقادند که ارتباط کارکرد سیاست خارجی با راهبرد توسعه صنعتی تقریبا تناظری یک به یک است؛ چراکه راهبرد توسعه صنعتی در اصلی‌ترین مسئولیت خود، مشخص‌کننده چگونگی تعامل بین صنایع داخلی و بازارهای جهانی است.* متأسفانه دهه‌هاست که کشورمان تحت تأثیر پارادایم‌های عمدتا چپ‌گرایانه و به‌ظاهر اخلاق‌گرایانه (ظلم‌ستیزی و مبارزه با تبعیض در عرصه جهانی و...) و مبتنی بر تضاد منافع کشورهای پیشرفته با کشورهای در حال توسعه و در قالب الگوهای «خودکفایی» و «جایگزینی واردات» از حرکت برای جذب سرمایه و فناوری و گسترش بازار بازمانده و از این گذر آسیب فراوان دیده است. این در حالی است که جهان امروز جهان «اشتراک منافع» است و همان کشورهای پیشرفته نیز برای کالاهای خود نیازمند بازارهای صادراتی کشورهای در حال توسعه‌اند که این نیز خود نیازمند افزایش درآمد این کشورهاست. در جهان امروز گسترش ارتباط جهانی نه‌فقط سبب تضعیف منافع ملی نمی‌شود؛ بلکه کشورهایی توانسته‌اند مردم خود را به رفاه برسانند که سیاست خارجی همسو با این پارادایم و حضور در زنجیره تولید و ارزش جهانی را اتخاذ کنند. راه توسعه مشخص است و ابزار آن هم اگر حقیقتا رهرو این راهیم و سرمایه عظیم هزار میلیارد دلاری را برای تحقق آن از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی طلب می‌کنیم، پس حقوق و خواست‌های مشروع آنان را به رسمیت بشناسیم و زمین و قواعد این بازی بزرگ را برای همه بازیگران فراهم و سامان دهیم.

استراتژی توسعه صنعتی، مسعود نیلی و همکاران، 1382

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۳ مرداد

آرایش جنگی

محمدهادی صحرایی
جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است.‌ اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت‌صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزون‌تر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد؛ امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه.  (سیّدعلی‌خامنه‌ای -۳۱ تیرماه ۱۴۰۲)
چند روزی است که وارد ماه محرم شده‌ایم و در هوای سید شهیدان، نفس تازه می‌کنیم. درود خدا و خوبان و ما نثار و نصیب حسین و فرزندان و یاران باوفایش و به‌ویژه عباس علمداری که اگر از حیات دنیوی بهره‌ای جز شنیدن نام و شناخت مرامش نداشتیم کافی بود که بگوییم خدایا شُکرت که عمرم هدر نشد. رفیق خوبم؛ نمی‌دانم با من موافقی یا نه که اگر حسین نبود زندگی نقاشی بی‌رنگ بود و صورت بی‌چشم؛ قفسی بی‌در بود و بغضی که وا نمی‌شد. داغی که سرد نمی‌شد بود و فریاد در خوابی که شنیده نمی‌شود. چشم می‌دید و گوش می‌شنید و عقل می‌فهمید و زبان می‌چرخید ولی افسرده عمیق را از این نعمات چه سود؟ و زندگی کلاف سردرگمی بود که سررشته آن پیدا نمی‌شد. 
باید خدایی را شکر کرد که ما را با حسین و راه عزتمندانه او آشنا کرد و ما اکنون به حسینی مؤمنیم که تکلیفمان را مشخص کرده و راهمان را مشخص نموده است. اگر سربلند جهانیم به خاطر ایمانی است که به راه او داریم و ما را به نام آزادگی او می‌شناسند و این چیزِ کمی نیست. همین آزادگی کیمیای دورانی است که می‌گذرانیم. وقتی فرمود: «ای شیعیان آل ابی‌سفیان، اگر دین ندارید پس در دنیایتان آزاده باشید» غیر از نصیحت دشمنان، معرفی آنان نیز هست. گروهی دین ندارند ولی شیطنتی هم ندارند. می‌شود با آنها مراوده کرد و معامله نمود. مثل برخی کشورهای کمونیستی که با جمهوری اسلامی رابطه خوبی دارند و کم‌فهمان، متلک می‌گویند که چرا با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی با وجودی که مسیحی‌اند، دشمنید ولی با فلان کشورها نه؟ 
 درک اینان از دین مثل فهمشان از سیاست،‌ اندک است و همین بضاعت کم، مانع دیدن حقایق می‌شود. برخورد مقتدرانه ولی دوستانه را نمی‌بینند و دوستی بدون ظلم کردن و پذیرفتن ظلم را نیز نمی‌فهمند. گروهی از اینان به بهانه تنش‌زدایی، تا توانستند در مقابل ستمِ ستمکاران کوتاه آمدند و نمی‌دانستند تکیه کلام لوس «تنش‌زدایی» که در دهان می‌چرخانند، واژه ابداعی «تنش‌زاهاست» برای ساده‌لوحان. برخی دیگر با استدلال کودکانه اسلام رحمانی، به ظلم ظالمان تمکین کردند و در مقابل تدبیرشان می‌خندیدند و وا می‌دادند. گروهی هم می‌دیدند و سکوت می‌کردند و گروه دیگری چهره خونخوار کدخدا و ملکه عفریته را بزک کردند و گروهی دیگر دست مردان قوم خود را بستند و... در اصل، تفاوت می‌کند کسی که در مکتب حسین پرورش یافته باشد با کسی که در مجلس دیگران گنده شده است. 
بدانیم که غیر اصحاب یزید، ساکتان و راضیان و بزک‌کنندگان و زمینه‌سازان هم جزو دشمنان امام حسین و از جمله ملعونین ابدی هستند. و سکوت، غیر از تأیید و ترس و تمکین، نشانه نفاق هم هست. 
جمله معروف «همه زمین‌ها کربلا و همه روزها عاشوراست» به معنی جریان داشتن خوبی و بدی و سریان داشتن کینه بدها از خوب‌هاست که تا قیامت ادامه دارد. و دشمن بودن با مخالف یا منتقد بودن متفاوت است. مخالف و منتقد را می‌شود مدارا و مدیریت و تحمل کرد ولی دشمنان را ابتدا باید شناخت و سپس، چاره ‌اندیشید. پس از آنکه سال‌ها پیش طرح «گفت وگوی تمدن‌ها» توسط رئیس‌جمهور ایران در سازمان ملل مطرح شد، بی‌درنگ آنها که به جای بوییدن گل، آن را می‌جوند، ایران را محور شرارت نامیدند و اعلام کردند. نتیجه ‌اشتباه گرفتنِ دوست و منتقد و مخالف و دشمن از هم، همین می‌شود که به جای تقویت دوستان و یافتن منطق صحیح اقناع مخالف و اصلاح و پیشرفتی که منتقد را مجاب کند، سال‌ها هزینه صرف شود برای دوست کردن دشمن. 
چند هفته‌ای است که بدون دلیل ظاهری، دولت سوئد دچار مرض توهین به مقدسات اسلامی شده و چندین نوبت است که با حمایت از چند بیمار روانی، که مملو از جهل و حماقت و عقده‌اند «قرآن‌سوزی» علیه عقل و قرآن اعلام جنگ کرده است. سوئد، جزو همان تمدنی است که غرب‌رفته‌هایی که غربزده شده‌اند و به جای تعمق، محو ماتیک وکراوات و WOW، هستند، همیشه از آن به عنوان کشوری پیشرفته یاد می‌کنند که حقیقت هم دارد. مظاهر تمدن و رفاه آنچنان مهیاست که ظاهربینان را فرصتی برای دیدن باطن نمی‌ماند و متوجه مخارج نمی‌شوند و قرار هم همین است که با دیدن رنگ و لعاب، اصل جنس پنهان بماند و کسی از پیشینه این بازار مکاره و این جنگل منظم نپرسد. مثل همین اکنونی که همان سنخ غربزده‌ها جرأت و توان پرسیدن این را ندارند که تمدنی که پیوسته از احترام به آزادی بیان و عقیده و مردم صحبت می‌کند چرا رفتاری چنین خشن و سیستمی و بدوی از خود نشان می‌دهد؟  
شعار ‌اشتباه «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» فقط برای تخطئه امر به معروف و نهی از منکر بود که در دهان دهن‌بینان افتاده است؟ تئوریزه کردن فحش و توهین و تحریک ادیان و اعتقادات، در تمدنی که بهشت فرقه‌ها و نحله‌ها و مهد دموکراسی است، تمدن است؟ تفکر شروری که هرگز نمی‌تواند ذات پلید و نیت کثیف خود را پشت رژ و پاپیون بپوشاند و دائم آتش می‌افروزد، در ایجاد جنگ تمدنی و ادیانی به دنبال چیست؟ چه اتفاقی افتاده که باید توجه جهان به جای دیگری جلب و جمع شود؟ بی‌ثباتی بی‌سابقه شش ماه اخیر رژیم صهیونی یا آشفتگی چندین ساله فرانسه یا ابتلای آمریکا به حاکمان گیج یا ناامیدی از پادشاهی بریتانیا یا بی‌نتیجه ماندن تقابل غرب با روسیه یا برخورد کشتی تایتانیک تمدن غرب با صخره واقعیات است که سوئد را سوپاپ پرصدای این تمدن به آخر رسیده کرده است؟ یا سوت آخر تقابل غرب با تمدن نوین اسلامی است که نتیجه تلخ شکست را به آنان تفهیم کرده است؟
انسان امروز حق دارد بپرسد که دستاورد تمدن غرب، غیر از تأمین رفاهیات گران برای شهروندان افسرده خود چه بوده است؟ آنها که با خون و خشونت و تجاوز و قتل عام، به ادکلن و پاپیون رسیدند و به نام علم، انسان را تحقیر کرده و او را حیوانی از نسل میمون معرفی می‌کنند و برایش باغ وحش منظم ساخته و آغل آذین کرده‌اند، چگونه مسیر را طی کردند که با ارتجاع توانستند به دستاورد هزاران سال پیش قوم لوط و عاد و ثمود برسند؟ جوان امروز مقایسه می‌کند که تمدن اسلامی که قرآنش به انسان کرامت و آزادی و عزت هدیه می‌دهد و او را به تفکر امر می‌کند ارجح است یا تمدنی که با ادعای گزافش اکنون توانسته اعمال قوم لوط را قانونی کند و برای آنها پرچم رنگین کمانی بسازد؟ اسلامی که نه ظلم می‌کند و نه ظلم می‌پذیرد متعادل است یا تفکر شروری که یا آدم می‌کشد یا کتاب می‌سوزاند و یا فحش می‌دهد؟ 
امر کردن و انجام دادن «قرآن‌سوزی» توسط «نامتعادل‌ها» اگرچه حیله شیطانیِ استکبار جهانی برای فرار از پاسخگویی به سؤالات اساسی است ولی نشانه اصلی زوال تمدنی و زبونی و ذلت آنها در مواجهه منطقی با اسلام است. ‌ای کاش می‌توانستند بفهمند، سوزاندن قرآن، نه آسیبی به قرآن می‌زند و نه عمر به آخر رسیده آنها را زیاد می‌کند، بلکه تنها این تمدن را با ساکتان و راضیان و بزک‌کنندگان و زمینه‌سازانش در کنار اقوام عذاب شده تاریخ، عبرت خلق خواهد کرد و اگرچه دیر است ولی ‌ای کاش در آن تمدن انسان‌های عاقلی بودند که برایشان تاریخ بخوانند و پیشینه‌هاشان را مرور کنند تا دلیل بدبختی و سردرگمی امروزشان را بفهمند و ‌ای کاش نمرود هم می‌دانست که آتش، ابراهیم‌ها را نمی‌سوزاند و تیر نمرود به آسمان نمی‌رسد و گاهی خدا، متکبرهای احمق را با یک پشه می‌پیچاند و می‌کُشد. 
روزنامه جام جم
واردات، انحصار خودرو را می‌شکند
علیرضا سلیمی
افزایش قیمت خودرو و کیفیت پایین تولیدات آن از نتایج ایجاد انحصار برای خودروسازان محسوب می‌شود که شرایط سختی را برای مردم رقم زده است. علاوه بر کیفیت پایین، میزان تولیدات خودروسازان متناسب با تقاضای بازار نیست و همین عدم تعادل در عرضه خودرو باعث برهم‌خوردن نظم بازار شده به طوری که مردم مجبورند با پرداخت پول بنز سوار پراید شوند.
برای تامین نیاز بازار و شکستن انحصار خودروسازان چاره‌ای جز واردات خودرو نداریم. ایجاد فضای رقابتی می‌تواند خودروسازان را نسبت به افزایش کیفیت محصولات خود سوق دهد. متاسفانه مجمع تشخیص مصلحت نظام موانعی را برای واردات خودرو ایجاد کرد که این موضوع با تذکر رهبر معظم انقلاب مواجه شد. ایشان نیز نسبت به کیفیت و قیمت خودرو گلایه‌های فراوانی داشتند. در همین خصوص، مجلس شورای اسلامی برای چندمین بار بحث واردات خودرو را دنبال کرد و در نهایت قانون واردات خودرو تصویب شد. البته تلاش مجلس محدود به امسال نبود و در سال گذشته نیز اقداماتی را انجام داد که متاسفانه پشت سد مجمع تشخیص مصلحت مانده بود. مصوبه مجلس کاملا شفاف است. مجلس اعتقاد دارد که واردات باید صورت بگیرد. همچنین علاوه بر واردات بر کیفیت آن‌ها نیز تاکید شده است. البته نگرانی‌هایی در خصوص اعمال نفوذ و ارائه تبصره‌هایی به دنبال تقلیل این قانون از سوی برخی دستگاه‌های اجرایی وجود دارد. در همین خصوص مجلس شورای اسلامی اعلام می‌کند که با هر اقدامی که خلاف قانون باشد، برخورد خواهد کرد و اجازه نخواهد داد عده‌ای این مصوبه را به انحراف بکشانند. در مورد حقوق گمرکی نباید به حدی تعریف شود که قیمت‌ها سرسام‌آور افزایش یابد. مجلس با تعیین کارکرد پنج ساله برای خودرو‌های وارداتی، پاسخ مناسبی به انتقادات غیرصحیح برخی افراد مبنی بر این که کشور در حال تبدیل‌شدن به قبرستان خودرو‌های فرسوده است می‌دهد. مجلس اکنون به صورت جدی به بحث واردات خودرو ورود کرده و در صورت ایجاد موانع از سوی برخی دستگاه‌ها، شاهد برخورد قاطع مجلس در این زمینه خواهیم بود.
باید از برخی پرسید که چرا مردم ایران با پرداخت پول بنز باید سوار خودروی پراید شوند؟ این اقدام ظلم به مردم و مصداق بارز بی‌عدالتی است و باید در مقابل این شرایط ایستاد. امروزه خودروسازان با خیالی راحت از انحصار در بازار، شرایط سختی را برای مردم رقم زدند که باید این شرایط نابرابر مهار شود و آن‌ها را مجبور به افزایش کیفیت و رقابت‌پذیری کرد. تجربه بسیاری از شرکت‌های بزرگ خودروسازی در جهان مانند بنز و فولکس نشان می‌دهد که ایجاد بازار رقابتی باعث افزایش کیفیت آن‌ها نیز شده است. 
همین انحصار در کشور باعث شد خودرویی مانند پیکان که سابقه طولانی در صنعت دارد، در سایه همین انحصار درجا بزند و هیچ رشدی را در خط تولید آن شاهد نباشیم و پس از چند سال نیز از رده خارج شود. علاوه بر این، روند کیفیت خودروسازان طی سال‌های اخیر به مرور کاهش یافته به طوری که کیفیت خودرو‌های ساخت قبل از خودرو‌های روز نیز بیشتر است. علاوه بر این، خودروسازان ضمن ضربه‌زدن به رفاه مردم با تولید بی‌کیفیت، بدهی خود را به قطعه‌سازان نیز پرداخت نمی‌کنند و این اقدام باعث ضربه به صنعت خودرو شده است. دولت موظف است آیین‌نامه اجرایی این قانون را نهایی کند تا جریان واردات خودرو تسریع یابد.
 
روزنامه رسالت
ما اهل کجاییم که قرآن تنهاست؟

مسعود پیرهادی

۱. اسم کوفه بد دررفته است؛ تاحدی‌که ادعا می‌کنیم «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»؛ بالاخره نه خطبه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام فراموش می‌شود نه کوچه‌های غریب‌نوازش با سفیر اباعبدالله از یادمان می‌رود؛ اما تعارف را کنار بگذاریم؛ ما اهل کجاییم؟ ما وقتی معاذالله به معصوم جسارت می‌شود چه می‌کنیم؟ ما هنگامی‌که به قرآن که عِدل اهل‌بیت علیهم‌السلام است توهین می‌شود چه واکنشی نشان می‌دهیم؟

۲. وَ قالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا

و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند.

این گلایه بابت وانهادن، دوری و متروک ساختن قرآن، یک بُعد ندارد.

دشمنان خدا و اولیاء شیطان، آرایش جنگی گرفته‌اند و دشمنی می‌کنند. موضع آن‌ها هم تهاجمی است؛ اما ما کماکان به بیانیه و تجمعات اعتراضی محدود، بسنده می‌کنیم. تعصب و غیرت ما نسبت به کلام خدا نشانه‌ای از محبت ما به صاحب کلام و عدم مهجوریت آن است و چنانچه ما نسبت به دین خود و کتاب آسمانی‌مان روی‌گردان شویم و بی‌تفاوتی پیشه کنیم، بازنده ماییم وگرنه گَردی به ردای کبریایی باری‌تعالی نمی‌نشیند. چرا ما می‌بازیم؟ چون خدا در همین قرآن به مؤمنان انذار داده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي الله بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ الله وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ذٰلِكَ فَضلُ الله يُؤتيهِ مَن يَشاءُ وَالله واسِعٌ عَليمٌ»

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند)؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.

کار خدا معطل امثال ما نمی‌ماند. فقط ما توفیق و فوز عظیم بندگی و ایمان را از دست می‌دهیم و بعد از ما گروهی که حقیقتا خدا را دوست دارند، می‌آیند و نشان می‌دهند که با کافران حربی چگونه باید برخورد کرد.

۳. قرآن، یکی از مهم‌ترین محورهای وحدت امت اسلامی است؛ وقتی ما حول کتاب آسمانی قریب به دو میلیارد نفر نتوانیم وحدت منجر به فعل و ترک فعل داشته باشیم، کارکرد این سازمان‌ها و اتحادیه‌ها و جمعیت‌هایی که پسوند اسلامی در آخر عنوانشان دارند، چیست؟

دستگاه دیپلماسی و هر مجموعه‌ای که مأموریت جهانی دارد این روزها نباید شب و روز داشته باشد تا این فاجعه بزرگ توهین به قرآن را تبدیل به یک درس عبرت برای دشمنان اسلام و مسلمین کند. هر چه ما بیشتر در مسیر دفاع از قرآن گام برداریم، هم به تکلیف الهی خود عمل کرده‌ایم و هم تخریب‌هایی که نسبت به تشیع می‌شود را خنثی می‌کنیم.اگر ما پرچم‌دار دفاع از قرآن باشیم، تهمت‌های دیگران در قبال شیعه، پیرامون دوری از قرآن، رنگ می‌بازد. ما باید جماعتی باشیم که مشمول گلایه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نباشیم؛ زندگی ما باید وقف و دائرمدار اسم‌ورسم قرآن، ظاهر و باطن قرآن، متن و تفسیر قرآن و ثقل اصغر و اکبر باشد.

۴. اقدام بجای برخی هیئات، شاعران و مداحان اهل‌بیت عصمت و طهارت در تکریم و ترویج بیشتر قرآن در مجالس محرم، ماه حسین علیه‌السلام را به ماه قرآن تبدیل کرد و این امر، بی‌شک آثار و برکات بزرگی به‌همراه خواهد داشت.

اشتباهات و تأخیرهایی که در زمینه اجرای حکم سلمان رشدی مرتد واقع شد نباید تکرار شود و به‌واقع باید آرایش جنگی مقابل دشمنان خدا بگیریم و از موضع انفعال خارج شویم تا مشمول مغفرت و رحمت پروردگار منان باشیم.

روزنامه وطن امروز
چه چیزی کیسینجر را به پکن کشاند؟!
آمریکا و معمای گره‌های کور خودساخته
حنیف غفاری
شبیه‌سازی جنگ اوکراین در مانور نظامی اخیر تایوانی‌ها، مصداق تحرکات تازه واشنگتن در شرق آسیا محسوب می‌شود. به صورت همزمان، دومین زیردریایی هسته‌ای آمریکا طی یک ماه اخیر وارد شبه جزیره کره و در آب‌های کره‌جنوبی مستقر شده است. به‌راستی در شرق آسیا چه می‌گذرد؟ آیا «تایپه» و «شبه‌جزیره کره» به نقاط آشکارساز بازی جدید ضد امنیتی غرب در محدوده جغرافیایی دیگری در جهان تبدیل شده‌اند؟ آیا مقامات چینی در برابر این تحرکات، گارد بسته خود را در برابر مداخله‌گرایی غرب باز خواهند کرد؟ چرا مقامات آمریکایی به صورت همزمان، ابزارهای «دیپلماسی» و «فشار» را در تقابل و تعامل با پکن پیش می‌برند؟ آیا این نوعی بازی مبتکرانه است یا نوعی سوءمحاسبه دهشتناک که ممکن است آینده‌ای تاریک و مبهم را برای غرب رقم بزند؟
اخیرا هنری کیسینجر، وزیر سابق خارجه آمریکا در سفری غیرمنتظره به پکن، با رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و مقامات ارشد حزب کمونیست چین دیدار کرد. آنچه این استراتژیست 101 ساله کهنه‌کار را به شرق آسیا کشانده، قطعا دلسوزی برای امنیت بین‌المللی یا حتی ترس از شکل‌گیری یک نبرد جدید نیست! سوابق کیسینجر و نقش وی در کشتار هزاران انسان در نقاط گوناگون دنیا بر همگان محرز است. آنچه کیسینجر و دیگر نظریه‌پردازان آمریکایی مانند فوکویاما را نگران کرده، ناتوانی دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه در پیشبرد استراتژی «خلق گره‌های کور راهبردی» در جهان است.
این استراتژی مدت‌هاست به یک دستورالعمل کلان در حوزه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده و خروجی آن، وقوع بحران‌های مزمن، دامنه‌دار و شکل‌گیری منازعات عمیق در نقاط گوناگون جهان با هدایتگری آمریکا و ناتو است. بر همین اساس، حیاط خلوت کشورهایی مانند چین، روسیه و منطقه غرب آسیا به عنوان حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران، هرگز نباید طعم امنیت دائمی و صلح پایدار را بچشد زیرا در این صورت، جهان چندقطبی با محوریت بازیگران ضدآمریکایی مسیر خود را برای گذار از نظام تک‌قطبی ادعایی غرب پیدا خواهد کرد. این همان خط قرمز آمریکاست! 
کیسینجر و فوکویاما طی هفته‌های اخیر به صورت مستقیم و غیرمستقیم نسبت به سوءمدیریت آمریکا در خلق و پیشبرد استراتژی خلق گره‌های کور راهبردی در جهان هشدار داده‌اند. یکی از این حوزه‌های جغرافیایی شرق آسیاست. چینی‌ها در مسیر رسیدن به هژمونی اقتصادی در سال 2032 میلادی و پشت‌سر گذاشتن آمریکا، کاملا عملگرایانه وارد صحنه شده‌اند و در حال تسخیر بسیاری از سنگرها و منافع واشنگتن در نقاط گوناگون دنیا هستند. در چنین شرایطی مقامات آمریکایی اعم از دموکرات و جمهوری‌خواه، تمرکز بر محیط پیرامونی چین و خلق منازعات دائمی در اطراف این کشور را در دستور کار قرار داده‌اند. در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، تقابل با پکن خود را در ترکیبی از جنگ اقتصادی، جنگ سایبری و تحرکات نظامی محدود آمریکا در دریای چین‌جنوبی نشان داد اما در دوران ریاست‌جمهوری بایدن، شاهد ورود بی‌پرواتر آمریکا به حیاط خلوت پکن هستیم: از انعقاد پیمان ضدچینی اوکاس میان آمریکا، استرالیا و انگلیس تا حمایت علنی از استقلال‌طلبان تایوان و حتی ورود زیردریایی‌های هسته‌ای به آب‌های شبه‌جزیره کره.
دولت‌های آمریکایی در چینش این معادله، 2 پیش‌فرض ذهنی نادرست دارند: یکی اینکه چینی‌ها تحت فشارها و تحرکات واشنگتن در نهایت ناچار به «پاکسازی محیط پیرامونی خود» از طریق «امتیازدهی به آمریکا» و حتی صرف‌نظر از برخی اهداف کلان اقتصادی خود در نظام بین‌الملل بر خواهند آمد. 
دومین پیش‌فرض نادرست آمریکایی‌ها، این است که استراتژی «خلق گره‌های کور راهبردی» و تحقق ابعاد گوناگون آن در گرو اراده مطلق واشنگتن و متحدانش بوده و مصداق نوعی بحران قابل مدیریت در حوزه سیاست خارجی کاخ سفید است. واقعیت امر این است که آمریکا بسیاری از بحران‌ها را در جهان خلق کرده است اما لزوما پایان آنها با اراده این کشور تحقق نیافته است! بهتر است دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا نیم‌نگاهی به ماجرای‌جنگ ویتنام، اشغال افغانستان، اشغال عراق و خلق داعش در منطقه غرب آسیا بیندازند تا متوجه عدم تعادل میان «ورودی» و «خروجی» منظومه ساخته و پرداخته خود شوند! این قاعده درباره شرق آسیا نیز صادق است. آمریکا به سوی تکمیل منازعه با چین پیش می‌رود اما ممکن است در مراحل بعدی، این منازعه به منظومه‌ای غیرقابل کنترل با کارکردی معکوس، به ضرر اهداف و منافع کلان بین‌المللی تبدیل شود. در این صورت، آمریکا باید علاوه بر پرداخت هزینه ابتدایی خلق منازعه، هزینه عقب‌نشینی از باتلاقی که به دست خود در شرق آسیا ایجاد کرده را نیز بپردازد. این همان نگرانی بزرگ کیسینجر بوده  که او را در 101 سالگی به پکن کشانده است! وی به وضوح می‌داند مدیریت بحران‌ها و تله‌های راهبردی ساخته شده توسط آمریکا از عهده امثال بایدن و ترامپ خارج است.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات