طلوع منبع مهر و باران رحمت حق، ولادت سرچشمه هدایت و تقوا حضرت امام زین العابدین(ع) مبارک باد
ظهور هوش مصنوعی و گسترش چشمگیر آن در دو سال اخیر، به منزله یکی از شگفتانگیزترین و احتمالاً تحولآفرینترین فناوریهای تاریخ بشر، نه تنها افقهای نوینی را در حوزههای گوناگون علمی، اقتصادی و اجتماعی گشوده، بلکه چالشهای جدی را نیز پیش روی جوامع بشری قرار داده است. در این میان، تلاش برخی کشورها برای ایجاد انحصار در این عرصه از طریق اعمال موانع تجاری و قانونی بر سر راه دسترسی به این فناوری، از جمله اعلام محدودیت صادرات تراشههای هوش مصنوعی شرکت آمریکایی Nvidia، بهویژه پس از اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر تبدیل ایالات متحده به قطب هوش مصنوعی جهان، نگرانیهای فزایندهای را در میان کشورهای مستقل و جوامع آزاد از سلطه ایالات متحده برانگیخته است. این انحصارطلبی نه تنها تهدیدی برای استقلال و حاکمیت ملی کشورها به شمار میآید؛ بلکه میتواند به تشدید نابرابریها و تحمیل اراده کشورهای برخوردار از فناوری هوش مصنوعی بر سایر ملل منجر شود.
تجربه استعمار در حوزه فناوری به خوبی نشان داده است که انحصار توسعه فناوری هوش مصنوعی در دست کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، تهدیدهای متعددی را متوجه کشورهای مستقلی، مانند کشور ما خواهد کرد. نخستین و مهمترین تهدید، از دست رفتن استقلال و حاکمیت ملی است. هوش مصنوعی به منزله یک فناوری چندمنظوره، در تمامی عرصههای زندگی بشر نفوذ کرده و کنترل آن، به معنای کنترل بر سرنوشت جوامع بشری است. اگر یک کشور یا گروهی از کشورها بتوانند انحصار هوش مصنوعی را در دست بگیرند، قادر خواهند بود سیاستهای خود را بر سایر کشورها تحمیل کرده و نظام بینالملل را به نفع خود شکل دهند. این امر به ویژه برای کشورهایی که با سیاستهای ایالات متحده همسو نیستند، تهدیدی جدی به شمار میآید.
دومین تهدید، ایجاد نابرابریهای گسترده در سطح جهانی است. هوش مصنوعی به منزله یک موتور محرک رشد اقتصادی، میتواند به ایجاد ثروت و رفاه در جوامع کمک کند؛ اما اگر این فناوری در انحصار چند کشور محدود باقی بماند، شکاف میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، بیش از پیش افزایش خواهد یافت. کشورهایی که از دسترسی به فناوری هوش مصنوعی محروم شدهاند، در رقابت اقتصادی و علمی با کشورهای پیشرو، عقب خواهند ماند و این امر به تشدید فقر و نابرابری در سطح جهان منجر خواهد شد.
سومین تهدید، استفاده ابزاری از هوش مصنوعی برای اهداف سیاسی و نظامی است. هوش مصنوعی میتواند در زمینههای گوناگونی، مانند تبلیغات، جنگهای سایبری و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته استفاده شود. اگر این فناوری در انحصار یک ابرقدرت قرار گیرد، میتواند از آن برای تضعیف مخالفان، ایجاد بیثباتی در کشورهای دیگر و تحمیل اراده خود بر آنها استفاده کند. این امر میتواند به افزایش تنشها و درگیریها در سطح جهانی انجامیده و صلح و امنیت بینالمللی را به خطر بیندازد.
در این زمینه، اظهارات ترامپ در نخستین روزهای استقرار مجدد در کاخ سفید مبنی بر تبدیل ایالات متحده به پایتخت هوش مصنوعی جهان، نشاندهنده عزم جدی این کشور برای ایجاد انحصار در این حوزه است. این اظهارات، نه تنها یک شعار تبلیغاتی نیست؛ بلکه نشاندهنده راهبرد بلندمدت برای حفظ برتری و سلطه آمریکا در جهان پسا جنگ سرد است. ترامپ و حامیانش به خوبی میدانند که هوش مصنوعی، کلید قدرت در قرن بیستویکم است و هر کشوری که بتواند این فناوری را در دست بگیرد، قادر خواهد بود آینده جهان را در چارچوب اهداف و منافع خود رقم بزند.
فناوری بتشکن چینی!
در چنین وضعیتی، ظهور استارتاپ چینی «DeepSeek» با مدل هوش مصنوعی قدرتمند و مقرونبهصرفه خود، بارقهای از امید را در دل کشورهای مستقل و جوامع آزاد روشن کرده است. این ابتکار نشان میدهد، انحصارطلبی در عرصه هوش مصنوعی، نه تنها امری ناممکن است؛ بلکه در بلندمدت، به ضرر خود انحصارگران نیز خواهد انجامید. استارتاپ چینی DeepSeek با ارائه یک مدل هوش مصنوعی با کارایی بالا و قیمت پایین، انحصار شرکتهای بزرگ فناوری آمریکایی، بهویژه گوگل و OpenAI را به چالش کشیده است. مدل هوش مصنوعی قدرتمند این استارتاپ، با قیمتی ۹۵ درصد کمتر از رقبای آمریکایی عرضه میشود. این دستاورد ثابت میکند برای دستیابی به پیشرفت در هوش مصنوعی، نیازی به صرف هزینههای هنگفت و تکیه بر تراشههای گرانقیمتی که عمدتاً در انحصار شرکتهای آمریکایی است، وجود ندارد.
این دستاورد فرصتهای بینظیری را پیش روی کشورهایی، مانند ایران عزیز ما قرار میدهد. نخستین و مهمترین فرصت، کاهش وابستگی به فناوریهای غربی است. با دسترسی به مدل متن باز هوش مصنوعی چینیها و الگوبرداری هوشمندانه از آن، کشور ما میتواند در بسیاری از زمینهها، از جمله صنعت، کشاورزی، بهداشت و آموزش، تنها با تکیه بر سختافزارهای موجود و در دسترس به خودکفایی برسد و از وابستگی به فناوریهای گرانقیمت و انحصاری غربی که در سایه تحریم و مافیای واردات دهها برابر گرانتر وارد کشور میشوند، رهایی یابد.
دومین فرصت ایجاد تحول در اقتصاد کشور است. هوش مصنوعی بومی میتواند به منزله یک موتور محرک رشد اقتصادی، به ایجاد شغلهای جدید، افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها کمک کند. با بهرهگیری از هوش مصنوعی ارزانقیمت، کشور ما میتواند در رقابت با سایر کشورها، جایگاه خود را در اقتصاد جهانی ارتقا دهد و به یک قدرت اقتصادی منطقهای تبدیل شود.
سومین فرصت، تقویت استقلال و حاکمیت ملی است. با توسعه فناوری هوش مصنوعی در داخل کشور، ما میتوانیم از وابستگی به فناوریهای خارجی در زمینههای حساس و استراتژیک، مانند امنیت سایبری و دفاع ملی، رهایی یابیم و استقلال و حاکمیت ملی خود را تقویت کنیم.
سیاستگذاران کشورمان باید به این نکته دقت کنند که فراگیری روزافزون هوش مصنوعی، چشماندازهای جدیدی را پیش روی جوامع و صنایع قرار داده است. در آیندهای نه چندان دور، هوش مصنوعی در همه عرصههای زندگی بشر نفوذ خواهد کرد و نحوه کار، زندگی و تعاملات اجتماعی ما را به طور اساسی تغییر خواهد داد. در عرصه صنعت، هوش مصنوعی به افزایش اتوماسیون و رباتیک منجر خواهد شد و کارخانهها و خطوط تولید، به طور فزایندهای به هوش مصنوعی وابسته خواهند شد. این امر، میتواند به افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها منجر شود، اما در عین حال، چالشهای جدیدی را نیز در زمینه اشتغال و آموزش ایجاد خواهد کرد.
در عرصه خدمات، هوش مصنوعی به ارائه خدمات شخصیسازی شده و بهبود کیفیت خدمات منجر خواهد شد. سیستمهای پشتیبانی مشتریان، نظامهای آموزشی و ساختارهای بهداشتی، به طور فزایندهای از هوش مصنوعی بهره خواهند برد و این امر میتواند به بهبود کیفیت زندگی مردم و کاهش هزینههای مربوط به خدمات منجر شود.
در عرصه علوم، هوش مصنوعی به تسریع روند تحقیقات و کشفهای علمی کمک خواهد کرد. هوش مصنوعی با کمک به دانشمندان در تحلیل دادههای پیچیده و کشف الگوهای پنهان، به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف علمی، از جمله پزشکی، زیستشناسی و فیزیک منجر خواهد شد.
سیاستهای پیشنهادی برای مواجهه هوشمند با عصر هوش مصنوعی
جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه با عصر فراگیری هوش مصنوعی، باید سیاستهای هوشمندانهای را اتخاذ کند. نخستین و مهمترین سیاست، سرمایهگذاری در آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزه هوش مصنوعی است. کشور ما باید با ایجاد دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی تخصصی، متخصصان هوش مصنوعی تربیت کند و از استعدادهای جوان کشور در این زمینه بهره ببرد.
دومین سیاست، حمایت از شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهای فعال در حوزه هوش مصنوعی است. دولت باید با ارائه تسهیلات و حمایتهای مالی، به ایجاد فضای کسبوکار مناسب برای شرکتهای فعال در این حوزه کمک کند و از نوآوری و خلاقیت در این زمینه حمایت کند.
سومین سیاست، ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه هوش مصنوعی است. دولت باید با سرمایهگذاری در زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ایجاد بستر مناسب برای توسعه هوش مصنوعی در کشور کمک کند.
چهارمین سیاست، تدوین قوانین و مقررات مناسب برای استفاده از هوش مصنوعی است. دولت باید با تدوین قوانین و مقررات مناسب، از سوءاستفاده از هوش مصنوعی جلوگیری کند و حقوق و حریم خصوصی افراد را در این زمینه حفظ کند.
باید تأکید کرد که عصر هوش مصنوعی، فرصتی بینظیر برای کشور ماست تا در عرصه فناوری به پیشرفتهای چشمگیری دست یابد. با این حال، این فرصت، بدون تلاش و برنامهریزی دقیق و هوشمندانه، محقق نخواهد شد. ما باید با درس گرفتن از تجربیات گذشته و با تکیه بر توان داخلی و استعدادهای جوان کشور، این فرصت را مغتنم شمرده و آیندهای روشن را برای میهن عزیزمان رقم بزنیم. البته مسئولان کشور باید هوشیار باشند که همچون دهههای گذشته، منابع تحقیقاتی کشور قربانی سودجویانی نشود که با الصاق برچسب «ملی» به پروپوزالهای صرفاً خوشآبورنگ خود به دنبال سوءاستفاده از بیتالمال هستند!
در پایان، به هوش باشیم که «لحظه اسپوتنیک» هوش مصنوعی فرا رسیده است و اکنون نوبت ماست که با هوشیاری و تلاش، از این لحظه به نفع خود و کشورمان و فرای آن، جبهه مقاومت بهره ببریم.