بصیرت: سفر اخیر پمپئو و بولتون به منطقه با چه هدفی صورت گرفت؟
مهمترین هدفی که مایک پمپئو وزیر امورخارجه آمریکا و جان بولتن مشاور امنیت ملی این کشور در سفر منطقهای خود دنبال میکردند، آن بود که متحدان منطقهای خود را از حمایت ایالات متحده مطمئن سازند. بعد از اینکه آمریکاییها اعلام کردند از سوریه خارج میشویم متحدان سنتی آمریکا در منطقه نگران حمایت آنها بودند که به راحتی دولت آمریکا پشت آنها را خالی خواهد کرد. یعنی در مواقع لزوم و شرایط بحرانی حمایتی از این دولتها نخواهد داشت. لذا سفر وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا به منطقه تا اندازهای از بار روانی عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه را کاهش داد و اعلام کردند منطقه را برای کشورهای رقیب خالی نمیکنیم.
در سطح داخلی دولت ترامپ در حال تحت شعاع قرار دادن ناکامیهای خود در خصوص تعطیلی دولت و نیز ضعف و شکست ناشی از عقبنشینی از سوریه است. در سطح منطقهای این اطمینان را به متحدان خودشان بدهند و هم پیامی به جمهوری اسلامی ایران داده باشند که وقتی از سوریه خارج شویم به این معنا نیست که خلا قدرتی اتفاق بیافتد و دست ایران باز باشد و بخواهند هر کاری را انجام دهند. عملا خواستند از این منظر یک سیگنالی برای جمهوری اسلامی ایران ارسال کنند. هر چند ارزیابیهایی که از میزان موفقیت این سفرها وجود دارد این است که سفرهای دوره ای مقامات آمریکایی موفقیت آمیز نبوده است چون متحدان آمریکا با رئیس جمهوری مواجه هستند که سیاستهای اصولی سالهای قبل آمریکا را زیر پا میگذارد و راحت نظر خود را تغییر میدهد. از طرف دیگر آمریکاییها در منطقه با خروج از سوریه از موضع ضعف برخوردارند. چون روابط و حوزه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه به معنای نفوذ نرم و گسترش ایده انقلاب اسلامی میباشد و آمریکاییها نتوانستند به آن هدفی که می خواستند برسند.
بصیرت: برخی سخنرانی پمپئو در قاهره را اعلام استراتژی جدید آمریکا برای منطقه دانسته اند. نظر شما درباره محتوای این سخنرانی چیست؟
سخنرانی پمپئو در دانشگاه آمریکایی قاهره ژستی سیاسی و بیانیهای در مخالفت با سیاستهای اوباما در خاورمیانه بود. وی که تلاش میکند تور خاورمیانهای خود را تاریخی و اثرگذار جلوه دهد در این سخنرانی، انفعال و عدم درک درست آمریکای اوباما از تحولات انقلابی خاورمیانه را بهشدت مورد نقد قرار داد و آن را عامل بسیاری از مشکلات این منطقه میداند. به عقیده وزیر خارجه آمریکا، عدم درک صحیح از نقش ایدئولوژی در شکلگیری "تروریسم اسلامی" و عدم حمایت از متحدان آمریکا در دوران اوباما سبب شد تحولات انقلابی منطقه منافع آمریکا و متحدانش را به خطر اندازد. وی صراحتاً عقبنشینی آمریکا از منطقه را عامل آشوب میداند و آمریکا را نیرویی آزادیبخش میخواند که رؤیای سلطه بر خاورمیانه را برخلاف ایران نداشته است!
پمپئو تلاش کرد مانند گذشته در این سخنرانی نیز ایران را در محور سخنان خود قرار دهد و مقابله با این کشور را هدف اصلی اقدامات آمریکا بداند؛ لذا با تکرار اتهامات گذشته علیه تهران، ائتلافسازی منطقهای جهت مهار ایران را مطرح نماید. در این راستا اتحاد و حل مشکلات اعراب و رژیم اسرائیل از یکسو و نزدیکی عراق با کشورهای عربی خلیجفارس از سوی دیگر در دستور کار آمریکا قرارگرفته است.
هرچند وزیر خارجه آمریکا تلاش میکند سیاست دولت ترامپ را متفاوت از گذشته نشان دهد اما در عمل آنچه در دو سال گذشته رخداده دنباله سیاستهای اوباماست و تحول ماهوی در آن شکل نگرفته است. تناقضات متعددی در سخنان مقامات آمریکایی دیده میشود که همه نشان از فقدان راهبرد کلان در مورد خاورمیانه دارد و از سوی دیگر این تناقضات نشان میدهد اعضای تیم امنیت ملی آمریکا با رئیسجمهور نظرات یکسانی نداشته و عدم انسجام در دولت آمریکا نمایان است. بهعنوان مثال وزیر خارجه در حالی عدم ورود اوباما به مسائل خاورمیانه را نقد میکند که ترامپ نیز عملاً در حال عقبنشینی از سوریه و واگذاری امور به متحدان است.
درحالیکه مقامات ارشد آمریکا به منطقه سفر میکنند تا توجیهگر سیاستهای ترامپ باشند و متحدان را از حمایت واشنگتن مطمئن سازند؛ آنچه در عمل رخ میدهد با سیاست اعلامی آنها همخوانی ندارد و منجر به سردرگمی دوستان آمریکا شده است.
بصیرت: یکی از اصلی ترین جنبه های این تور منطقه ای، اتخاذ مواضع ضدایرانی بود. آمریکایی ها در این زمینه چه هدف یا اهدافی را دنبال می کنند؟
تحرکات روزهای اخیر آمریکا ضد جمهوری اسلامی ایران متعاقب سفر وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی این کشور به منطقه، نشان از طراحی عملیات روانی در ابعاد مختلف و مانور نمایش قدرت ایالات متحده جهت حصول به اهداف مختلف داخلی و بینالمللی است. در بُعد بین المللی اقداماتی نظیر سخنرانی ضدایرانی پمپئو در قاهره، اعلام خبر برگزاری همایش بینالمللی ضد ایران در لهستان، انتشار هدفمند خبر دستور ترامپ و بولتون به وزارت دفاع جهت بررسی طرحهای حمله به ایران، ادعاهای نتانیاهو مبنی بر اقدام رژیم صهیونیستی ضدمواضع محور مقاومت، القای ضعف، و یا شکستهای تاکتیکی ایران در سوریه، اعلام عدم تمدید استثناهای واردات نفت ایران و در واقع افزایش فشارهای تحریمی ضد تهران، همه در یک راستا و با اهدافی مشخص و ذیل یک دستور کار معین صورت گرفته است.
در بُعد داخلی آمریکا از یکسو قصد دارد با هدف تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی داخل ایران و اِرعاب مردم به امکان حمله نظامی و افزاش فشار تحریمی، آنها را ضد حاکمیت بسیج نماید و در سطح بالاتر قصد دارد ذهنیت مسئولان و نظام محاسباتی آنها را تغییر داده، گزینههای آنها را محدود ساخته و آنها را وارد زمینبازی خود کرده و در نهایت آنها را در راستای پذیرش پیشنهاد مذاکره جهتدهی کند. به عبارت بهتر از طریق ائتلافسازی بینالمللی ضدایرانی و افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی، آنها را وادار به ورود به فاز امتیازدهی کند. به عبارت بهتر دولت ترامپ همان روش «ایجاد تنش باهدف حل مسئله» را بار دیگر به آزمون گذارده است؛ لذا تشدید جنگ روانی در ابعاد مختلف و با توجه به تحولات داخل ایران در دستور کار واشنگتن قرارگرفته است.
بصیرت: از سیاست های جدید آمریکا بعد از اعلام خروج از سوریه به نوعی «تقسیم کار دوباره میان کشورهای وابسته منطقهای» و «به حاشیه راندن نسبی ترکیه» و «طرح بازگرداندن منافقین به عراق» می باشد. نظر شما درباره این سه سیاست چیست؟
درباره تقسیم کار دوباره میان کشورهای وابسته منطقهای، آمریکایی ها آمدند یک ائتلاف بین المللی یا منطقهای ضد ایرانی ایجاد کنند. ترامپ رئیس جمهور آمریکا در اولین سفر خارجی خود با هدف مهار و جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه وارد عربستان شد. ائتلافسازی یکی از اهدافی است که پمپئو وزیر امور خارجه و مقامات آمریکایی تعقیب میکنند. آنها می خواهند از این طریق کشورهای متحد خودشان را ضد ایران بسیج کنند. این اقدامات در دوره جدید ترامپ با سر و صدای تبلیغاتی و یک جنگ روانی خیلی آشکار انجام میشود.
در مورد آنکارا، در دوره جدید بین ترکیه و آمریکا یک مقداری اختلافات به وجود آمده است. یک بخش آن به رسمیت شناختن دغدغههای ترکیه است. بخش دیگر تسلط و حضور میدانی ترک ها بر کُردهای بعضا مخالف دولت می باشد. اما ترکها به بهانههای بحثهای مربوط به حقوق بشر و بعضا کُردها متحد آمریکا محسوب میشوند. در حال حاضر خلا قدرتی که بین آمریکا و ترکیه ایجاد شده یک نوع تقسیم کاری است که مثلا در ازای باز گذاشتن دست ترکیه در مورد کُردهای سوری یا عراقی در قسمتهای جنوبی مرزهای ترکیه است. ترکها نیابتا از آمریکاییها، منافع سیاسی آنها را در مذاکرات صلح در مورد سوریه تعقیب می کنند. این بعید نیست اتفاق هم بیافتد. علیرغم همه لفاظی ها و درگیریهای لفظی که بین مقامات طرفین وجود دارد در نهایت ترکها متحد ناتو آمریکا هستند و بعید است آمریکاییها در راهبرد کلان خودشان بخواهند به ترکها بیش از این فشار بیاورند و لذا به نظر میرسد دنبال یک راه میانهای هستند که ترکیه را اهرم فشار خودشان علیه ایران و روسیه در مذاکرات مربوط به سوریه تبدیل کنند و خیلی نمیتوانیم بر روی دعوای ترکیه و آمریکا به عنوان یک مسئله راهبردی تاکید کنیم هر چند که اختلاف نظر به شکل تاکتیکی وجود دارد.
طرح بازگرداندن منافقین به عراق شاید به لحاظ عملی در مقطع فعلی با توجه به اینکه دولت عراق به نگرانیهای جمهوری اسلامی توجه دارد مطرح نباشد ولی به شکل علنی و مُصَرح آمریکاییها تلاش میکنند بین دولت عراق و دولت جمهوری اسلامی فاصله بیاندازند. وزارت خارجه آمریکا به دنبال تفرقهافکنی بین ایران و عراق است و رسما می خواهند روابط عراق و شورای همکاری خلیج فارس را بهم نزدیک کنند تا از این طریق منافع جمهوری اسلامی تحت الشعاع قرار گیرد. اما اینکه عراقی ها بخواهند منافقین را در آنجا مستقر کنند به عنوان یک سیاست مشخص، شواهدی در این زمینه وجود ندارد.
مصاحبه از وحید قاسمی