صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۲۶۳۲۷

روزنامه کیهان **

 این کوزه 100 سال دیگر پُر می‌شود؟ / محمد ایمانی

  1- حکایت درویش آرزواندیش را شنیده‌اید که هر روز با روغن عاریتی از همسایه، کوزه‌ای را می‌انباشت. یک روز با خودش فکر کرد؛ «کوزه که از روغن پر شد، آن را می‌فروشم و چند گوسفند می‌خرم. گوسفندان، شش ماه یک بار

زاد و ولد می‌کنند؛ بنابراین بعد از شش هفت سال، صاحب گله می‌شوم. پس، شير و ماست و پنير و خامه و پشم گوسفندان را مي‌فروشم و خانه‌اي مي‌خرم. حتی مي‌توانم با دختری از یک خانواده نجيب ازدواج کنم. بعدش هم که صاحب فرزند می‌شوم. اما باید نهايت سعی خودم را بکنم تا بچه‌ها خوب تربيت شوند. حالا دیگر لازم است يک چوپان و يک خدمتکار هم استخدام ‌کنم. شاید بچه‌ها بازیگوشی بکنند، حتي ممکن است بخواهند گله را اذیت کنند. اگر فرزندان یا خدمتکارم کاری کردند که عصبانی شدم، چوب دستی را برمی‌دارم و آنها را می‌زنم...». و ناگهان صدای شکستن کوزه همان

و ریختن روغن همان! شاید هم او بود که روغن ریخته را نذر کرد!

2- به اذعان بسیاری از حامیان، مدیریت مدعیان اعتدال و اصلاحات، در اغلب حوزه‌ها از معنا و محتوا کاملا تهی شده است؛ نشان به آن نشان که حتی در مجلس همسو (مجلس قبلی) هم نتوانستند نمایندگان را قانع کنند و نمایندگان اعلام کردند از چهار پاسخ رئیس‌جمهور به پنج پرسش اقتصادی قانع نشدند؛ و اگر برخی ملاحظات در میان نبود، بی‌تردید همان مجلس همسو، نسخه استیضاح و برکناری را می‌پیچید. از مُشتی سیاست‌باز حزبی بهانه‌جو و فرافِکن که بگذریم، قاطبه مردم و تحلیل‌گران بی‌طرف، درباره ناکارآمدی مدیریت لیبرالی اتفاق‌نظر دارند. این «اتفاق نظر ملی»، محصول هفت سال خون دل خوردن و خسارت‌های اقتصادی و امنیتی و حیثیتی متحمل شدن است. با این وجود، مدیریت آرزواندیش، همچنان اصرار دارد مردم را درباره تبدیل کوزه مذاکره به اسباب گشایش اقتصادی، به خیال‌پردازی وادارد.

3- اتفاق نظر دوم این است که وقتی برجام را (صرف نظر از خوبی و بدی آن) از سبد عملکرد هفت‌ساله بر می‌داریم، تقریبا هیچ چیزی در کفه ترازو باقی نمی‌ماند. این ایراد بزرگی است که می‌توان از آن به عنوان رکودزدگی دولت یاد کرد. متاسفانه دولت، همان تیر 94 (با انعقاد برجام و شروع نقض‌های پیاپی و فزاینده آن) از محتوا تهی شد؛ چرا که هیچ برنامه و ایده دیگری نداشت. شاید اصلا جذابیت این رویکرد رُمانتیک -که به سرعت از چشم‌ها افتاد- به این بود که به وصال با غرب نرسد و در حد تمنا و حسرت و آرزو و هیجان برای طیف خوش‌بین به غرب باقی بماند؛

تا بتوانند بگویند نگذاشتند مشکلات را حل کنیم و گرنه با کمک کد خدا،

چه اقتصاد پررونقی می‌ساختیم!

اینکه مدیریت مدعی تدبیر، با برجام تمام شد، حرف ما نیست؛ تصریح بسیاری از مدعیان اعتدال و اصلاحات است؛

-تقی آزاد ارمکی جامعه‌شناس اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان (25 اردیبهشت ۹۷): «پروژه روحانی، بعد از برجام تمام شده و هیچ کاری نمی‌‌تواند انجام دهد. نه توانایی کار دیگری دارد، نه نیروهای او این چیزها را می‌فهمند؛

 او 100 سال دیگر هم رئیس‌جمهور بماند هیچ کاری نمی‌تواند بکند».

- آزاد ارمکی مهر 97 در گفت‌‌وگو با روزنامه آرمان و در پاسخ این سؤال که «دولت نه به وعده‌های خود عمل کرده و نه پاسخگوی مطالبات کوتاه‌مدت بوده، ارزیابی شما از این رویکرد چیست؟» اظهار داشت: «موقعیت دولت آقای روحانی با آقای هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد فرق می‌کند. از این جهت که دولت روحانی، بعد از برجام تمام شد. چون تمام هویت دولت را به برجام گره زده بود. آقای روحانی هیچ‌ ایده دیگری جز برجام نداشت. او اصلا کاری به پروژه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ندارد. جامعه‌ای که این همه بحث نابرابری اقتصادی در آن می‌رود، یک نفر در کابینه وجود ندارد که بحث تز اجتماعی یا رفاه اجتماعی را مطرح کند. دولتی که در چرخه مهم اجتماعی قرار گرفته، خود را تغییر نمی‌دهد و بر اساس سخنان دیروز عمل می‌کند. دولت از تز اقتصادی، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، تهی و پایان یافته است».

- سایت انتخاب در سالگرد انتخابات 96: «دوران پساروحانی آغاز شده است».

- سایت دیپلماسی ایرانی (وابسته به معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات)، 31 خرداد ۱۳۹۹: «برجام مرده و تبدیل به لاشه‌ شده، اما دولت روحانی جرئت دفن آن را ندارد».

4- اتفاق نظر سوم، درباره ماهیت و خاستگاه تحریم‌هاست. از معدود وطن‌فروشان پادوی دشمن که بگذریم، طیف‌ها و گروه‌های مختلف در کشور، درباره هر چیزی اختلاف نظر داشته باشند، در این باره متفق‌القولند که تحریم‌های آمریکا رفتاری به‌غایت ضد انسانی و خصمانه است. با این وصف، آیا نباید بپرسیم چرا برخی مدیران و فعالان سیاسی، اوباما و بایدن را که بانی تحریم‌های فلج‌کننده بودند و برجام را هم با تحریم‌های جدید (ویزا، آیسا، سیسادا و...) زیر پا گذاشتند، دوست جا می‌زنند و رسانه‌های زنجیره‌ای با وقاحت، فخر می‌فروشند که فلان مقام دولتی، سی سال است با بایدن رفیق است و بنابراین باید از فرصت این رفاقت استفاده کرد؟ این رویکرد تحریفی در حالی است که دموکرات‌ها مواضعی کاملا خصمانه و طلبکارانه دارند. اظهارات صریحی را که در ادامه از دموکرات‌ها می‌خوانید، مشتی از خروار است؛ مواضعی که هیچ تیتری درباره آنها در رسانه‌های زنجیره‌ای نمی‌بینید. حتی برخی از همین‌ها مانند فلان خبرگزاری دولتی، اظهارات را با تحریف منتشر می‌کنند تا وانمود کنند دموکرات‌ها برای بازگشت به برجام عجله دارند(!)؛

- کریس کونز، از گزینه‌های بایدن برای وزارت خارجه، برای بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی، شرط‌هایی را گذاشته و گفته است: «زمانی به برجام برمی‌‌گردیم که راهی برای محدود کردن برنامه موشکی و حمایت ایران از گروه‌های نیابتی‌ در منطقه پیدا شود».

- باراک اوباما در کتاب خاطراتش (A Promised Land) که به تازگی منتشر شد، می‌نویسد: «تحریم‌های بوش سمبلیک بود؛ تحریم‌های سخت علیه ایران را من آغاز کردم».

- او همچنین تصریح می‌کند که بعد از آشوب سال 88 در ایران، می‌خواسته به شکل صریح‌تری، از سبزها حمایت کند، اما پس از مشورت با کارشناسان در شورای امنیت ملی، به این نتیجه رسیده که این کار می‌‌تواند اثر عکس داشته باشد. جالب اینکه در تیم مشاوران شورای امنیت ملی اوباما، کسانی مانند سحر نوروززاده حضور داشته‌اند؛ همان که با رسول درّی اصفهانی (مشاور ارشد تیم مذاکرات برجام و متهم به ارائه اطلاعات به بیگانگان) ملاقات داشت! با وجود خباثت‌های اوباما در حمایت از فتنه و آشوب 88 و سپس تصویب قطعنامه 1929 و اعمال تحریم‌های فلج‌کننده، چرا باید رئیس‌جمهور ما، او را پس از پانزده دقیقه مکالمه تلفنی «بسیار مؤدب» بیابد؟!

- جو بایدن که خود، معاون و شریک جنایت‌های دولت اوباما بوده، دو ماه قبل تاکید کرد: «سیاست ترامپ در برابر ایران شکست خورد. روش‌های هوشمندانه‌تری هم برای سختگیری بیشتر بر ایران هست».

5- خسارت بزرگ برجام و مذاکره‌طلبی پس از آن، اعتبارزدایی از دولت در ارزیابی غرب است. طرف‌های بدعهد، این گونه می‌فهمند که هر معامله‌ای با برجام بکنند، مدیرانی در این سو، باز هم پای توافق می‌مانند هیچ، که حتی برای مذاکره ‌اشتیاق بیشتری هم نشان می‌دهند! بانیان دولتی برجام، از یک طرف، برجام را مقدس ساختند و مذاکره و توافق را از یک رفتار تاکتیکی در حوزه دیپلماسی، به راهبرد مقدس ارتقا دادند؛ پس از آن هم که نشان دادند خواستار مذاکره -و نه حتی توافق- به هر قیمت هستند! نگاه حیثیتی- ناموسی به برجام، چنان‌که هیچ صاحب‌نظری نتواند درباره خسارت‌هایش هشدار دهد، کجا؟ و بی‌تفاوتی مطلق در برابر دست‌درازی پیاپی آمریکا و اروپا به برجام کجا؟! با این وصف می‌توان گفت که آنها حتی مذاکره‌کننده خوبی هم نیستند؛ حتی اگر «به فرض محال» قرار بود دوباره با آمریکا مذاکره کنیم.

6- برجام -خوب یا بد- توافق منعقد شده است و نمی‌شود مجددا درباره آن مذاکره و چانه‌زنی کرد و امتیاز جدید داد. برخی مقامات دولتی هم در حرف، همین را گفتند؛ اما در عمل، در سه سال گذشته دائما پالس مذاکره فرستادند. آنها حتی باب مذاکره نیابتی از طریق فرانسه و ژاپن را هم گشودند و حال آنکه نفس قبول مذاکره دوباره، به معنای به رسمیت شناختن ابطال برجام است؛ و اینکه می‌پذیرند تعهدات رو به پایان برجامی تمدید شود و تعهدات فرابرجامی را هم قبول کنند. که چه بشود؟ تا آمریکا بتواند وعده‌های نسیه برجامی را دوباره به ایران بفروشد! زهی خیال باطل! دولت و وزارت خارجه، باید تکلیف خود را معلوم کنند. اگر برجام را باطل شده می‌دانند، باید اجرای تعهدات را هم متوقف کنند. اگر هم معتبر می‌دانند، حق ندارند از موضع پایین، درخواست مذاکره کنند؛ آن هم برای التماس اجرای توافقی که هزینه‌اش را تمام و کمال، ظرف دو ماه اول (پنج سال قبل) پرداخته‌اند! بازگشت آمریکا به تعهداتش و تادیه خسارت‌های ایران در این پنج سال هم مذاکره نمی‌خواهد؛ تعهد و اقدام روشن ‌می‌طلبد. کسانی که برجام را «متن مقدس» می‌نمایاندند، نمی‌توانند لگدمال شدن آن توسط دشمن را شایسته جشن گرفتن وانمود کنند و برای آرزواندیشی خود هورا بکشند.

7- دولت می‌توانست و می‌تواند از معنا و محتوا تهی نشود، بلکه سرشار از امید آورده واقعی گردد، مشروط بر اینکه از گارد متصلب تلقی یا تلقین‌های فانتزی خارج شود، خطوط قرمز منافع و اقتدار ملی را در برابر طرف بدعهد و زورگوی برجام احیا کند (به لوازم این اقتدار و عزت متعهد بماند)، و به ظرفیت‌های بزرگ ملی که معطل یا نیمه تعطیل مانده‌اند، احترام بگزارد. هرچه منت‌کشی مقامات عنود آمریکایی و اروپایی، قبیح باشد، فروتنی و استقبال از صاحبان ایده و ظرفیت و توانمندی در داخل، سزاوار تحسین است. قدرتمند شدن کشور، اصل اول در سیاست ملی است؛ باید قدرت ملی را غیرمعامله بشمارید، و یک تجربه تلخ را نه چند بار، بلکه حتی دو بار، تکرار نکنید. لازمه اقتدار ملی در این میان، تاکید بر همدلی و بی‌اعتمادی به دشمن است، و نه دوشقه و دوقطبی کردن جامعه با وجود عبرت‌های تلخ، که خیانتی نابخشودنی محسوب می‌شود. به تعبیر استاد شهید مطهری در نامه به دختر گرامی خویش؛ «می‌گویند مرد خردمند هنرپیشه را/ عمر دو بایست در این روزگار

تا به یکی تجربه آموختن/ با دگری تجربه بردن به کار. ولی بعضی افراد آن چنان زیرک و باهوش‌اند که گویی دو بار به دنیا آمده‌اند و این، بار دوم است. و بعضی افراد، چنان‌اند که با چند بار به دنیا آمدن هم، تجربه نمی‌آموزند».

***************************************

روزنامه وطن امروز**

تنها راهکار نجات اقتصاد نگاه دولت به داخل/ دکتر مهدی بشارت‌ده‌سلوطی*

اقتصاد کشور در حال حاضر با چالش‌ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. یکی از چالش‌های جدی که اقتصاد ایران را در سال‌های اخیر درگیر کرده و برای کشور مسأله‌ساز شده و بیش از هر چیز بخش تولید داخلی را تحت تأثیر خود قرار داده، نگاه دولت و مسؤولان برای گره‌گشایی از مشکلات اقتصادی کشور به بیرون است به طوری که برخی دولتمردان گلوگاه حل مشکلات کشور را در کمک گرفتن از برخی کشورها و مذاکره با کشورهای خارجی می‌دانند.

نمونه بارز این نگاه، مذاکرات برجام است. این مذاکرات با وجود به نتیجه رسیدن و حاصل شدن توافق، عایدی خاصی برای اقتصاد بویژه بخش تولید نداشت و اکنون می‌بینیم با تشدید تحریم‌ها این توافق به طور کامل بی‌خاصیت شده است.

یک- دولتمردان در حالی چشم‌انتظار گره‌گشایی از اقتصاد در خارج از کشور هستند که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی که نقشه راه اقتصاد کشور را بخوبی نمایان کرده، بر روی زمین مانده است. این در حالی است که حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب در سال‌های گذشته به شیوه‌های مختلف و تحت عناوینی چون تولید کالای داخلی و رونق تولید، نسبت به اجرای این سیاست‌ها تذکر داده‌اند.

به نظر می‌رسد مسؤولان آگاه نیستند کشورهایی که امروز جزو کشورهای توسعه‌یافته یا قدرت‌های برتر اقتصادی شناخته شده و فعالیت می‌کنند، روزی سیاست‌های مشابه اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. اقتصاد مقاومتی یک محور اصلی دارد که همان تولید داخل است و کشورهای پیشرفته امروز نیز، در گذشته پیش از هر چیز به تولید داخل رونق بخشیده‌اند تا امروز بتوانند مدعی اقتصاد در دنیا باشند.

دو- برخلاف باور بسیاری از افراد، اینگونه نیست که سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برای نخستین‌بار در ایران تدوین شده باشد بلکه همواره در بسیاری از کشورهای دنیا مانند چین، ژاپن، آلمان و آمریکا در حال اجرا بوده است و رهبر بزرگوار انقلاب برای این سیاست‌ها در ایران عنوان «اقتصاد مقاومتی» را برگزیدند. توجه به تولید داخل به قدری مهم است که در آمریکا روزی برای توجه به تولید داخل در نظر گرفته‌اند.

سه- واقعیت آن است که گره زدن حل مسائل اقتصادی و معیشتی به روابط خارجی، اشتباه محض است و به جای آن برای حل مشکلات، باید به رفع موانع تولید در داخل کشور بپردازیم. مهم‌ترین موانع رونق تولید قاچاق و واردات است که باید به آنها توجه ویژه کرد.

برای رفع این ۲ مانع باید سیاست‌گذاری مناسبی اعمال شود که این مساله در حیطه وظایف مجلس است که باید برای مقابله با آن قانون‌گذاری کند اما مجالس ما تاکنون در این زمینه خوب عمل نکرده‌اند. از طرف دیگر دولت که وظیفه بخش اجرایی را برعهده دارد، نیز اهتمامی برای مقابله جدی با قاچاق و واردات بی‌رویه ندارد.

همان‌گونه که گفته شد امید واهی به بیرون از کشور برای تولید همچون زهر است. این تفکر باعث شد مسؤولان امکانات داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی را نادیده گرفته و اینگونه تلقی شود که گره‌های اقتصادی کشور تنها با همکاری با شرکای خارجی حل می‌شود، در حالی‌ که چنین نیست.

از طرف دیگر وابستگی به نرخ دلار در اقتصاد باعث شده است با نوسانات قیمت آن، کشور با مشکل مواجه شود؛ از طرف دیگر آمریکا نیز از این مساله به عنوان یک اهرم برای فشار به کشور استفاده می‌کند، در حالی‌ که واضح است در شرایط تحریمی، ما هیچ مبادله تجاری با آمریکا نداریم و می‌توانیم مبادلات خود با سایر کشورها را با واحد پولی آن کشورها انجام دهیم.

در آخر باید گفت نگاه به بیرون برای حل مشکلات کشور در دولت فعلی در تمام دولت‌های پس از انقلاب بی‌سابقه بوده است. دولت فعلی سرنوشت اقتصاد را به خارج از کشور و برجام گره ‌زده و محصول این تفکر معطل ماندن کشور و تعطیل کردن اقتصاد معمولی و بومی کشور در دولت اول و دوم آقای روحانی است.

* کارشناس ارشد اقتصاد

***************************************

روزنامه خراسان**

شکرانه برف پاییزی در روزهای کرونایی/کورش شجاعی

دنیای «کرونا زده» زندگی را برای همه سخت کرده است، زن و مرد، پیر و جوان ، غنی و فقیر هم نمی شناسد و با هیچ کس شوخی ندارد. بیماری به شدت مسری کووید 19 هم سلامت وجان مردم را تهدید می کند و هم اقتصاد و معیشت و زندگی خصوصا افراد کم درآمد را تحت تاثیر جدی قرار داده است .این ویروس مرگبار تاکنون درجهان حدود یک میلیون و 400 هزار و در کشور ما نزدیک به 40 هزار قربانی گرفته، کرونا علاوه بر نشانه گرفتن جان و تاثیرگذاری بر  اقتصاد و معیشت، بر دیگر ابعاد زندگی مردم آثار سوء فراوانی گذاشته است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد، تاثیر بر روح و روان و امنیت روانی، اثرگذاری بر امید به آینده و ایجاد دلواپسی های فراوان و گاه افراطی، وسواس و پریشان خاطری و ... از جمله مشکلات تشدید شده به خاطر شیوع گسترده کروناست و البته در کنار این مشکلات و مسائل، نعمت ها و دلخوشی های فراوانی نیز از زندگی مردم در حال رنگ باختن و حذف شدن است، این روزها خصوصا با شیوع موج جدید و گسترده کرونا، حسرت مسافرت، گرفتن جشن عروسی، دورهمی های خانوادگی و صله رحم و حتی قدم زدن در بوستان ها و کوهپایه ها و ... بر دل خیلی ها مانده است . بگذریم که برخی بی خیال همه توصیه ها و بی توجه به شیوه نامه های بهداشتی، جان خود ، خانواده و افراد جامعه را به خطر می اندازند و عازم مسافرت می شوند و خصوصا در جاده های شمال صف می کشند اما بیشتر مردم این روزها همچنان حسرت به دل از دست دادن دلخوشی ها و نعمت های ارزشمند زندگی خود هستند، از زیارت بی دغدغه حرم مطهر ائمه اطهار(ع) گرفته تا حسرت بوسه زدن بر دست پدر و مادر و در آغوش فشردن فرزندان و نشستن سر سفره هایی که عزیزانمان همه با هم گرد آن نشسته باشند و ...اما همه این ها نباید اولا هیچ یک از ما را از پیش رو داشتن «فردای بهتر» ناامید کند و ثانیا نباید از دیدن و شکر نعمت های بس فراوان الهی که در اختیارمان است غافل کند. ببینید همین بارش باران و برف پاییزی در بسیاری از نقاط کشور و نزول این رحمت الهی در مشهد عزیز و ... چه برکات و نعمت های بی شماری دارد، آری کرونا هست که به لطف الهی و همت مردم و تلاش مسئولان ریشه کن می شود؛ ولی زندگی ادامه دارد ، امید هست، فردا هست و از همه مهم تر لطف و رحمت الهی شامل حال خلق هست و نبض حیات به مشیت و اراده قادر متعال همچنان می زند و نزول نعمات و برکات الهی تداوم دارد و بارندگی های اخیر و بارش اولین برف پاییزی خود جلوه ای از امید و رحمت و ریزش و نزول مدام نعم الهی است. باید چشم ها را شست و جور دیگر دید، باید خوان گسترده و کریمانه پروردگار عالمیان را برای بندگان با چشم سر و چشم دل دید و نیوشید. باید و می توان زیبایی بارش باران و چشم نوازی و سپیدی برف پاییزی را دید و تماشا کرد و بر این همه لطف و نعمت بی کران حضرت باری پیشانی شکر و سجده بر درگاه کبریایی اش سایید.

 باید و می توان به زیبایی باران و برف پاییزی نگریست و با دعا و شکر نعمت الهی به زمستانی پربارش و نویددهنده پرآبی و «ترسالی» و شکستن کمر خشکسالی به لطف الهی بسی امیدوار بود و همچنین به بهاری سرسبز و خرم و نوروزی پیروز و پرامید و بی کرونا امیدوار بود.آری کرونا هست، اقتصاد بیمار است، گرانی بیداد می کند، پای نظارت مسئولان لنگ و اراده بعضی هاشان سست است اما خدا هست، فردا هست، امید هست، لطف مدام باری تعالی هست و باید همت یقه گیری از برخی مسئولان پرادعا و نا شایست توسط مردم و مطالبه گری به حق توسط مجلس و نهادهای نظارتی افزون تر و موثرتر شود و اما بدانیم و ببینیم و بیندیشیم که نزول برکات و الطاف الهی و فیض مدام حضرتش بر عالم هستی، کمتر از «آنی» انقطاع ندارد که اگر چنین بود عالم در کمتر از لحظه ای از هم می پاشید پس به نعمت ها و الطاف بی کران و بی منت حضرت آفریدگار، بیشتر چشم سر و دل بگشاییم و بر این همه، فراوان تر شکر بگزاریم و دست به دعا و چشم گشوده بر زیبایی بارش اولین برف پاییزی، تداوم هرچه گسترده تر و فزون تر نعمت ها و برکات الهی را از درگاه حضرتش طلب کنیم.

***************************************

روزنامه ایران**

شهروندی جهانی باشیم برای حفظ جان انسان‌ها/معصومه ابتکار

معاون  رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده

این روزها خبر اول اکثر شبکه‌های خبری جهانی درباره افزایش شدید میزان مبتلایان به کرونا است. از هند و مکزیک و امریـــــکا و کشورهای اروپایی گرفتار آن هستند تا کشوری مثل ژاپن که تصور می‌رفت کووید 19 را به کنترل درآورده و حتی سوئد که تاکنون در مقابل محدودیت‌ها بشدت مقاومت می‌کرد. کشورهای گرفتار نا‌امنی و گسیختگی نظام درمانی مثل برخی کشورهای منطقه غرب آسیا؛ یمن، عراق و افغانستان هم که آمار درستی از میزان مرگ و ابتلا در اختیار ندارند تا عمق فاجعه را بشود مشاهده کرد. این روند در همه جا سبب فشار سهمگین بر کادر درمانی، بیمارستان‌ها و تخت‌های آی سی یو شده و علاوه بر تبعات بهداشتی و درمانی، باعث لطمات شدید به نیروی انسانی و متخصص شده است.

محققان تاکنون دو علت اصلی را برای این موج سهمگین در دنیا بیان کرده‌اند، اگر چه هنوز ابهامات زیادی در مورد این ویروس وجود دارد:

اول، جهش‌هایی در ساختار ویروس کرونا اتفاق افتاده که میزان سرایت و در بعضی موارد بیماری زایی و کشندگی ویروس را افزایش داده است.

دوم، کاهش محدودیت‌های اجتماعی به‌دلیل ضرورت‌های اقتصادی و عدم توانایی دولت‌ها برای تأمین بلندمدت نیازهای معیشتی و نیز خستگی مردم از انواع محدودیت‌ها و پروتکل‌های بهداشتی که مزید بر علت شده است. اینک خیلی از کشورها با پدیده‌ای به‌نام «کرونا فتیگ» یا بی‌حوصلگی مردم از رعایت الزامات بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی نیز روبه‌رو هستند که این بی‌حوصلگی بعضاً با برخی رفتارهای متعصبانه نیز تشدید می‌شود.

مجموعه این دو علت متأسفانه به خستگی مفرط کادر درمان، از خدمات گرفته تا پرستاران و پزشکان انجامیده که حدود 9 ماه است شبانه روز درگیر این بیماری کشنده بوده اند و همین طور فشار و فرسودگی ساختار و تجهیزات پزشکی که بر مشکلات افزوده است.

این روندهای منفی متأسفانه در تمام دنیا رخ داده و ایران هم مستثنی نیست، اما کشور ما با دو پدیده دیگر هم روبه‌روست. یکی تنوع بالای ژنتیکی ناشی از اقوام گوناگون که می‌تواند پاسخ‌های ایمنی متفاوتی را در برابر ویروس ایجاد کند. دوم شرایط خاص جنگ اقتصادی و تحریم‌های ظالمانه دو سال اخیر که محدودیت‌های زیادی را حتی برای دارو و تجهیزات پزشکی ایجاد کرده و آش این تحریم‌ها آنقدر شور شده که اخیراً بیش از 70 نماینده کنگره امریکا بعد از تأخیر و تعلل بسیار زیاد به این روند ضد حقوق بشری و ضد انسانی اعتراض کرده و خواستار رفع تحریم‌های ایران در موضوع دارو و تجهیزات پزشکی شدند.

اما به‌عنوان یک ایمونولوژیست که در جریان آخرین تحقیقات دانشگاهی هستم، باید بگویم که روندهای مثبت نیز در کنار این شرایط، راه خود را از میان سختی‌ها و تاریکی‌ها باز می‌کند. مانند تلاش‌ها برای ساخت واکسن کرونا و بهبود برخی روش‌های درمانی که در ایران نیز انجام شده است. سازمان بهداشت جهانی مراحل ساخت 8 واکسن کرونا در ایران را که حاصل سرمایه‌گذاری دولت تدبیر و امید در توسعه کشورهای دانش بنیان و حمایت از جوانان نخبه ایرانی بوده تأیید کرده است. همچنین کشور موفق به تولید تجهیزات پیشرفته مانند سی تی اسکن و ونتیلاتور و تجهیزات تولید ماسک 59N شده که شرایط را در تأمین تجهیزات مورد نیاز و در مواردی صادرات ارتقا داده است.

در زمینه تحقیقات دارویی برای کرونا نیز دانشگاهیان تلاش‌های فراوانی مبتنی بر پروتکل‌ها و استانداردهای جهانی داشته‌اند که تهیه داروهایی برای درمان بخشی از عوارض کرونا و همچنین تحقیق و توسعه تولید کیت‌های تشخیصی در داخل کشور را سبب شده و برنامه افزایش تست‌های تشخیصی به روزانه 50 هزار و بتدریج تا 100 هزار با همین پشتوانه است.

علاوه بر این، باید در مقابل ایثار و فداکاری کادر درمان کشور و شهدای سلامت سر تعظیم فرو آورد که  به عهد خویش وفادار ماندند.

 اما سهم ما چیست و چگونه می‌توانیم علیه جهل و بیماری در مقابله با کرونا تلاش کنیم؟ مهم‌ترین نقش آحاد ملت رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و پروتکل‌های بهداشتی مانند استفاده از ماسک است. البته فاصله‌گذاری اجتماعی شامل رفتارهای مهمی است که نباید به هیچ وجه ساده گرفته شود؛ مانند ممنوعیت دورهمی‌های خانوادگی که متأسفانه در هفته‌های اخیر بیش از نیمی از مبتلایان به‌خاطر آن بوده است. در کنار دولت که تمهیداتی از طریق بیمه‌های تأمین اجتماعی و بیکاری و تخصیص یارانه به اقشار آسیب پذیر از کرونا اندیشیده، نقش خیرین و نهادهای مدنی برای حمایت از آسیب دیدگان بسیار مهم و تعیین کننده است؛ مانند همیشه که در بحران‌های بزرگ بدون کمک مردم هر حرکتی ناقص و گاه ناممکن است.

همچنین توجه به مسأله خانواده در شرایط کرونا، امری مهم بوده چرا که با توجه به شرایط روحی و روانی اعضای خانواده ممکن است به اختلال در روابط و حتی خشونت منجر شود. بنابراین مردم باید در مواقع ضروری با اورژانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرند و برای دریافت مشاوره نیز بدانند خط صدای مشاور به شماره 1480 می‌ تواند آنها را راهنمایی کند. این روزها خانواده‌ها باید برای ایجاد نشاط و روابط سالم در میان خود بیشتر تلاش کنند و ساعات اضافه‌ای را که در خانه هستند فرصتی برای گفت‌و‌گو، مفاهمه و فعالیت‌های مشترک بدانند. معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده نیز در سایت خود و در ذیل پنجره «دسترسی مستقیم» محتواهای متنوعی را برای روزهای قرنطینه مانند «بهار در خانه»، «پادکست‌های خانه‌مان»، «مجله تصویری» و سرگرمی‌های «خانواده در خانه» در نظر گرفته است.

در این روزها همچنین یکی از کارهای مهم، مبارزه با اخبار نادرست و به اصطلاح فیک نیوز در مورد کروناست که می‌تواند به نجات جان‌ها کمک کند. با همکاری در مقابله با کرونا بیاییم شهروندی جهانی باشیم برای حفظ جان انسان ها.

***************************************

 روزنامه شرق **

تجربه ۳ دادگاه جرم سیاسی/صالح نقره‌کار- ‌وکیل دادگستری

‌۱. روز گذشته سومین دادگاه جرم سیاسی با حضور هیئت‌منصفه و در غیاب رسانه‌های غیردولتی برگزار شد. به‌لحاظ تجربه کمینه سه دادگاه جرم سیاسی، به عرصه عمومی کشاندن و گفت‌وگو‌کردن درباره کیفیت و آیین این دادگاه‌ها برای اصلاح و تثبیت رویه‌های منصفانه‌تر و استانداردتر ضروری است.

 

۲. شکل متمایز برگزاری این دادگاه ذیل علنی‌بودن آن معنی دارد. دادگاه علنی تعریف مشخصی دارد و آن اطلاع رسانه‌های عمومی و امکان‌پذیری حضور بدون مانع اصحاب رسانه است. جلوگیری از ورود رسانه‌های آزاد غیردولتی می‌تواند کیفیت دادگاه را دستخوش انحراف از قانون کند؛ بنابراین در تداوم روند دادگاه‌های جرم سیاسی، تضمین و تأمین حق برخورداری از دادگاه علنی با رفع موانع آن ضرورت دارد.

۳. عنوان کیفرخواست در هر سه دادگاه ذیل عنوان نشر اکاذیب و با فرض مقدر خیرخواهی و اصلاح امور عمومی تحریر شده و سوژه اصلی دایر بر نشر گفتارهایی از ناحیه متهمان بود که در آن سازمان و ارگانی را مخاطبه کردند. چه دادگاه اول با اتهام علیرضا زاکانی درباره وزارت اطلاعات و دوم نعمت احمدی پیرامون سازمان بازرسی و سوم حسام‌الدین آشنا با توییت نسبت به فاجعه هواپیمای اوکراینی و دادگاه طبری بود؛ اما در هر سه پرونده شاکی خصوصی وجود نداشت و دادستان در مقام مدعی‌العموم اقامه دعوی از حیث عمومی مطرح کرده بود‌.

۴. هرچند جرم نشر اکاذیب غیر قابل گذشت تلقی می‌شود و دادستان در این مجال حق اعلام جرم دارد، اما مقنن، مدعی‌العموم را حافظ حقوق عمومی دانسته و در مقام احیای حقوق عامه و گسترش آزادی، این جایگاه را مدافع حقوق شهروندان قرار داده است که به نظر می‌رسد دفاع از حقوق سازمان‌ها و ارگان‌ها تکلیف دادستان نیست و مستلزم شکایت خود شخص حقوقی ذی‌نفع است‌. چراکه دادستان، نماینده جامعه در مقام دادخواهی است و اگر نیاز به دادخواهی از طریق سازمان و ارگانی باشد، باید خود این نهادها شکایت طرح کنند.

۵. هر سه متهم به جرم سیاسی کنشگر عمومی هستند. بر سبیل خیرخواهی عمومی به زعم و تحلیل خودشان مطالبی ابراز و کنش‌هایی در فضای عمومی مطرح کردند. اینکه ماهیت اظهارنظر افراد در فضای عمومی مصداق جرم سیاسی اطلاق شود، به نظر مغایر با مراد مقنن در امر تقنین است. باری مقنن نخواسته به نام جرم سیاسی تفتیش عقاید مغایر با اصول ۲۳ و ۹ قانون اساسی تجویز شود. جرم سیاسی به اعتبار نوع و ماهیت جرم و انگیزه مجرم قوام می‌یابد؛ بنابراین اول باید فعل موصوف مجرمانه باشد و دوم انگیزه فاعل خیرخواهانه باشد. نگاه ما به موضوع جرم سیاسی شاید مستلزم تغییر در تشخیص و فرایند احراز است. اساسا اظهارنظر و تحلیل افراد ذیل اصل اباحه و برائت و آزادی گفت‌وگو صورت‌بندی می‌شود و جرم‌انگاری در این زمینه نافی اصل آزادی بیان، نظر و نقد است.

۶. عقل انتقادی و گفت‌وگو حول موضوعاتی که با نفع عمومی سر‌و‌کار دارد ایجاب می‌کند حرمت لوازم آن را پاس بداریم. جامعه ایران به گفت‌وگو نیاز دارد و به نظر جرم‌انگاری‌های حداکثری فضای کنش عمومی و سیاسی را تنگ کرده و واهمه تعقیب کیفری زمینه ابراز آزادی بیان و رشد کشور را دستخوش تخدیش می‌‌کند. نباید تفسیری از موضوع و حکم و موازین قانونی ارائه دهیم که شهامت آزادی نقد و بیان از کنشگران عمومی سلب شود، ‌بلکه اقتضا دارد زمینه گفت‌وگو در سطح ملی از طریق ابزار ارتباطی مدرن شکل گرفته تا کنشگران خیر عمومی بتوانند بی‌پروای تعقیب حکمرانی، ضمن رعایت قانون و حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی و نظم عمومی، خیر همگانی را بازگو کنند و آزادی پس از بیان را تضمین‌شده بپندارند. این‌گونه است که با توسعه خردها رویکردها اصلاح و رویه‌ها فرصت ‌دیده‌شدن می‌یابند‌.

۷. نهادهای حکمرانی نباید دل‌نازک عمل کنند و با هر نقد حتی ناصحیح دست به شکایت ببرند‌. کسی که مسندنشین ارکان حکمرانی می‌شود، این زحمت را بر خود هموار داشته که در منظر ملیون‌ها چشم حرکت کند؛‌ بنابراین تاب‌آوری دیده‌شدن و حتی بر خطا دیده‌شدن را داشته باشد. جای نهادهای عمومی پشت دیوارهای شیشه‌ای و پاسخ‌گو‌بودن است؛‌ از‌این‌رو نهاد عمومی کافی است در جواب نقد یا توصیه یا تردید کنشگران شهروندی صرفا پاسخ دهد و دست به شکایت بردن مستمر حتما طریق سزاواری نیست.

۸. تفکیک بین خبر و تحلیل در مقام تشخیص بزه نشر اکاذیب لازم است. یک موقع کنشگر عمومی خبری می‌دهد که محتمل است صدق یا کذب باشد. کارکرد خبر این است که اخبار از واقعی را ابراز می‌کند. اگر منطبق با واقع نبود، کذب قلمداد می‌شود؛ اما تحلیل چنین نیست‌. تحلیل صدق و کذب ندارد و صرفا صحیح و غلط دارد‌.

 

نمی‌شود کسی که فکر کرده و براساس آن تحلیلی مطرح نموده، به محاکمه کشاند‌. فکر جامعه نباید حدی فراروی خود ببیند. مردم باید آزادانه فکر کنند و لازمه تحرک کرسی‌های آزاداندیشی مورد نظر مقام معظم رهبری همین فکر آزادانه است‌. تحلیلگر فرضیه می‌دهد و محتمل است این فرضیه نهایتا به نظریه قطعی نرسد. نباید او را مجرم قلمداد کنند‌.

۹. دادستان در مقام کشف جرم نشر اکاذیب چشم به خیر عمومی دارد. ذی‌نفعان را که همه شهروندان هستند، مدنظر دارد. دادستان نباید پندار سوءظن‌گرایانه را تحمیل بر عبارات کنشگران کند. کلام و متن دلالت بر معنای عرفی دارد و روا نیست در تعقیب و تحقیق جرم فرض انگیزه مجرمانه داشتن را برخلاف اصل برائت جاری کند.

نگاه تفتیشی در عدالت آیینی کیفری منسوخ شده و محاکم نوین سعی دارند انصاف رویه‌ای را در تصمیم‌ها و اقدامات خود جای دهند. در موازین حقوق عمومی نیز ضمن تمایز بین جامعه باز و جامعه بسته این انگاره تقویت می‌شود که دستگاه عدالت پای به حوزه تفتیش اندیشه‌ها نگذاشته و صرفا بستر کنش آزادانه را در چارچوب قانون و اخلاق و نظم عمومی و خیر همگانی فعال کند؛ بنابراین تمرکز دادستان مصروف حمایت از حقوق مردم و نه حدود حکمرانی می‌شود و اقتدار در کف مدعی‌العموم در مصاف ناقضان حقوق و کرامت و آزادی و محیط زیست و... تبلور می‌یابد.

۱۰. استقرار هیئت‌منصفه در دادگاه یک تشریفات عارضی و تزئینی نیست بلکه مهم‌ترین رکن تعیین‌کننده است؛ چرا‌که قانون‌گذار خواسته نمایندگان واقعی وجدان عمومی فهم عرفی از فعل و انگیزه متهم را کشف کنند. هرقدر این هیئت منصفه مردمی‌تر باشند، ضریب خطای تشخیص مجرم سیاسی از کنشگر خیرخواه بیگناه دقیق‌تر و بی‌غش‌تر می‌شود. هیئت‌منصفه آزاد از مناسبات قدرت، با نقش‌آفرینی مستقل خود تمایز اراده عمومی از مقدرات و ملاحظات رسمی را به رخ می‌کشند و این ممیزه دادگاه جرم سیاسی، نگاه سخت به مفهوم جرم و مجازات را مبدل به نگاه حمایتی از خیرخواهان عمومی با قصد اصلاح کشور می‌کند‌.

امیدوارم با توجه به اصل ۸ قانون اساسی و قانون حمایت از آمران معروف و ناهیان منکر هیچ کنشگر خیر عمومی که برای اصلاح امور کشور قلم و بیان ابراز می‌دارد، محکوم دادگاه جرم سیاسی نشود.

حال که دادگاه جرم سیاسی با همت رئیس قوه قضا احیا شده، لوازم رسیدگی منصفانه آن به‌ویژه علنی‌بودن و هیئت‌منصفه برخاسته از وجدان عمومی و اصل برائت را جدی بگیریم تا رویه قابل افتخاری از این محاکم در کارنامه دستگاه عدالت‌گستری ثبت شود.

***************************************

 

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: