صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۲۳۴۴

«حسین اسوبعلی اف» کارشناس سیاسی و مدیر مرکز تحلیلی «راه حل‌های عاقلانه» در قرقیزستان در مطلبی با عنوان «مشارکت استراتژیک میان ایران و چین و تقویت مواضع بین المللی تهران» به همکاری‌های دو کشور اشاره کرده است.
در این یادداشت آمده است: بیش از چند ماه از زمان امضای سند تاریخی بین جمهوری اسلامی ایران و چین تحت عنوان «توافقنامه همکاری‌های جامع به مدت 25 سال» می‌گذرد. بدون تردید این رویداد در محافل کارشناسی و مطالعاتی بین المللی مورد توجه بالایی قرار گرفته و فرصتی را برای تجزیه و تحلیل چشم انداز همکاری‌های دو کشور در زمینه‌های مختلف، از علوم و اقتصاد تا همکاری‌های سیاسی و دفاعی را فراهم کرد.
البته بدیهی است که توسعه همکاری‌های استراتژیک دوجانبه ایران و چین می‌تواند باعث ایجاد تغییرات جدی و طولانی مدتی برای جمهوری اسلامی هم در سطح منطقه‌ای (موقعیت کلیدی ایران به عنوان عامل و فاکتور نفوذ در خاورمیانه، خلیج فارس، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی) و هم در سطح بین المللی (تقویت پایداری ایران در برابر تحریم‌های آمریکا و فراهم شدن شرایط مناسب‌تر برای ادامه سیاست خارجی مستقل) شود.
لازم به یادآوری است که ایران عملاً تنها کشوری در خاور نزدیک و خاورمیانه است که به طور مداوم از مسیر توسعه خاص خود دفاع کرده و از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به این طرف اولویت‌های اساسی سیاست خارجی خویش را تغییر نداده است. از این نظر توافقنامه استراتژیک با چین فرصت‌های دیگری را برای ایران (نه تنها به عنوان یک کشور در حال پیشرفت سریع، بلکه به عنوان یکی از مهمترین مدافعان منافع جهان اسلام و از جمله مدافع حقوق مردم مظلوم فلسطین در برابر اشغالگری‌های رژیم صهیونیستی) در جهت تحقق اهداف و ادامه مسیر خود ایجاد خواهد کرد.
البته نمی‌توان مزایای استراتژیکی را که چین نیز از ناحیه این توافقنامه به دست خواهد آورد، ذکر نکرد. تعدادی از کارشناسان روی این نکته اشاره داشتند که علاوه بر منافع اقتصادی مرتبط با دستیابی به منابع انرژی و دسترسی به بازار داخلی جمهوری اسلامی، در آینده به سایر مناطقی که تحت تاثیر نفوذ تاریخی و واقعی (امروزی) ایران قرار دارند، به دست خواهد آورد و همچنین چین فرصت اجرای قابل پیش بینی‌تری از پروژه بلندپروازانه «کمربند و جاده» خواهد داشت و در نتیجه ارتباطات جدیدی بین منطقه آسیا و خاورمیانه ایجاد خواهد کرد که برای اقتصاد رو به رشد چین امر بسیار ضروری است.
در بعد منطقه‌ای نیز چین از مزایایی در برابر هند به عنوان رقیب سنتی خود برخوردار می‌شود، زیرا با اتکا به مشارکت راهبردی با ایران شرایط دیگری برای مهار جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای هند را در اختیار خواهد گرفت.
کارشناسان ضمن بررسی موضوع مزایای متقابل چین و ایران از ناحیه این توافقنامه، هنوز به فاکتور روسیه توجه نشان نداده‌اند. با این وجود اکثر محققان بر آنند که تقویت روابط در چارچوب مثلث «چین - ایران - روسیه» بر مسائل امنیتی جهانی تأثیر گذاشته و شرایطی را برای شکل گیری نظم جهانی چند قطبی به عنوان وزنه تعادل در برابر هژمونی آمریکا و غرب ایجاد خواهد کرد. در حقیقت چنانچه موضوع را در متن چنین واقعیتی مورد توجه قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که واقعاً همکاری‌های سه جانبه در مورد مسائل جهانی حداقل می‌تواند به سنگ بنای امنیت و ثبات در اوراسیا و تا حدودی در خاورمیانه تبدیل شود.
البته در این مثلث تناقضاتی نیز وجود دارد که به میزان تبدیل شدن چین به قدرت دوم جهانی و به دست آوردن نفوذ و تأثیر اقتصادی و نظامی - سیاسی قابل مقایسه با آمریکا، می‌تواند بسیار سریع افزایش یابد. به این دلیل موضع روسیه واضح بوده و به آن ارتباط دارد که از نظر اقتصادی قدرت رقابت نه با آمریکا و نه با چین را دارا نیست.
میزان وابستگی چین به واردات هیدروکربن به 70 درصد رسیده است و به باور بسیاری از کارشناسان چنین میزان وابستگی برای اقتصاد این کشور خطرناک است. این در حالی است که چین بیشتر نفت خود را از طریق دریا دریافت می‌کند که کنترل بر تمام فضای مربوطه در توان «پکن» نبوده و از این نظر خطرات جدی برای تأمین بی وقفه هیدروکربن مورد نیاز وجود دارد. راه برون رفت از این وضعیت برای چین، وارد کردن منابع انرژی از راه زمینی و از طریق روسیه و آسیای مرکزی است. در رابطه با گاز، پکن با ساخت خط لوله ترکمنستان - ازبکستان - قزاقستان - چین این مسئله را برای خود حل کرده است.
بدون شک صادرات نفت روسیه از طریق پروژه خط لوله انتقال نفت «سیبری شرقی - اقیانوس آرام» به چین و به سواحل اقیانوس آرام در کاهش قیمت مواد خام خلیج فارس در کشورهای آسیایی تأثیر داشته است.
همچنین به طور موازی پروژه خط لوله انتقال گاز «نیروی سیبری» که چین متعهد شده است از طریق آن سالانه 38 میلیارد متر مکعب گاز خریداری کند، توسعه یافته است. اما همه گیری کرونا، رکود اقتصادی و کاهش قیمت انرژی منجر به تغییر وضعیت شده است. در حالی که در بازار بیش از میزان مصرف گاز طبیعی مایع عرضه شده است، چین نسبت به قراردادهای طولانی مدت برای واردات گاز علاقه مندی ندارد.
به عبارت دیگر توافقات بین روسیه و چین در مورد منابع انرژی بیشتر انگیزه سیاسی دارد تا اقتصادی. بنابراین با توجه به عمل گرایی سیاست خارجی رهبری چین، پیش بینی اینکه همکاری‌های انرژی بین «پکن» و «مسکو» تا چه مدت ادامه خواهد داشت، سخت است.
با این وجود انعقاد توافقنامه همکاری‌های جامع بین ایران و چین برای مدت 25 که شامل واردات منابع انرژی از ایران نیز است، تضمین‌های دیگری برای استقلال انرژی چین در صورت بروز اختلافات سیاسی و سایر موارد با روسیه، ایجاد می‌کند.
امضای این توافقنامه نقش تهران را هم در مثلث چین - ایران - روسیه و همچنین در سیاست‌های بین المللی افزایش می‌دهد.
علی رغم وجود میزانی از تردید در جامعه ایران و محافل سیاسی آن نسبت به این توافقنامه، در این سند منافع سیاست خارجی جمهوری اسلامی به وضوح دیده می‌شود که توافق سرمایه گذاری در اقتصاد ایران به میزان حدود 400 میلیارد دلار طی یک دوره 25 ساله از آن جمله است.
ضمن صحبت از سیاست خارجی، اشاره به همبستگی روسیه، چین و ایران در محکومیت تجاوزات رژیم صهیونیستی به خاک فلسطین اشغالی لازم است. «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد از جامعه جهانی خواست تا جهت آتش بس در منطقه درگیری بین فلسطین و اسرائیل اقدامات فوری اتخاذ شود.
وی در سخنرانی خود گفت: پایان دادن به تشدید درگیری‌های بین اسرائیل و فلسطین که منجر به تلفات جانی بسیاری در میان زنان و کودکان شده، بسیار ضروری است. جامعه جهانی باید اقدامات فوری برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع، تشدید بی ثباتی در منطقه و تامین زندگی و ایمنی مردم محلی را انجام دهد.
وزیر امور خارجه چین همچنین از آمریکا به عنوان متحد اصلی اسرائیل خواست تا «به تعهداتش پایبند بماند و موضع خود در قبال درگیری بین اسرائیل و نوار غزه را تصحیح کند». وی اعلام کرد که «نه توسل به زور می‌تواند صلح را تامین کند و نه خشونت می‌تواند آرامش بیاورد».
وانگ یی همچنین بر ضرورت خویشتنداری اسرائیل و پایبندی آن به قطعنامه‌های مربوطه سازمان ملل متحد و متوقف کردن تخریب خانه‌های فلسطینی‌ها و اخراج مردم فلسطین از سرزمینشان تاکید کرد.
در پی این موضوع بود که رسانه‌های اسرائیلی موضع گیری‌های قاطع چین در قبال اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی در غزه را ناشی از همکاری‌های نزدیک ایران و چین در چارچوب توافقنامه همکاری‌های جامع دانستند و خاطرنشان کردند چین همچنین مقابله با آمریکا در خاور نزدیک و میانه را در دستور کار خود قرار داده است. این در حالی است که سایر کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان سعودی نیز تأمین کننده انرژی چین به شمار می‌روند.
از نظر تاریخی، موضع چین در مورد سرزمین‌های اشغالی همیشه به جانبداری از مردم فلسطین بوده و پکن خواستار اجرای کلیه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در این مورد بوده است. با این حال از اواسط دهه 1990 ارتباطات و همکاری‌های نزدیک بین اسرائیل و چین به ویژه در حوزه نظامی و همچنین اقتصادی و تجاری برقرار شد. اما در چنین شرایطی نیز چین همیشه در مسئله فلسطین عمل گرا بوده و هرگز در سطح بین المللی از اسرائیل حمایت نکرده است. چین در رابطه به موضوع حل و فصل مسئله فلسطین عمدتا مواضع قاطع از خود نشان داده است.
حالا دیگر تصور اسرائیل این است که چین قصد ندارد از نزدیکترین شرکای خود در منطقه و از جمله ایران فاصله گیرد. بدون تردید سیاست آمریکا عامل نزدیکی چین و ایران است. اگر در مورد رقابت جهانی آینده بین آمریکا و چین صحبت کنیم، پس خاورمیانه به یکی از مهمترین مناطقی تبدیل خواهد شد که در آینده منافع واشنگتن و پکن در آن برخورد خواهند کرد. در این راستا برای چین اتکا به ایران با ثبات و قابل پیش بینی، مهمتر از توافقات زودگذر و ناپایدار با پادشاهی‌های عربی خلیج فارس است.
افغانستان نیز می‌تواند در آینده به یکی از موضوعات همکاری‌های میان ایران و چین تبدیل شود. پنهان نیست که چین طی یک دهه تلاش‌های ناموفق برای ایجاد آشتی ملی در افغانستان انجام داده و در این راستا به طور مرتب از نمایندگان طالبان دعوت  کرده و با دولت افغانستان نیز در تماس بوده است تا بتواند در ایجاد صلح و ثبات در این کشور نقش ایفا کند. تا قبل از این چین به پاکستان و نفوذ آن در افغانستان متکی بود.
اما اکنون با توجه به تصمیم آمریکا برای خروج نیروهای خود از افغانستان تا سپتامبر 2021 و تشدید درگیری‌ها بین طالبان و دولت افغانستان و همچنین حضور تعداد بالای شبه نظامیان خارجی در این کشور، وضعیت ممکن است به طور غیر قابل پیش بینی تغییر کند. ایران به عنوان عامل تأثیرگذار تاریخی و واقعی بر اوضاع افغانستان می‌تواند از ابتکارات چین در این کشور در جهت بازسازی اقتصادی و آشتی ملی و همچنین مقابله با تروریسم و ​​خنثی سازی تهدیدات ناشی از افغانستان حمایت کند.
البته نباید این انتظار را داشت که چین جای آمریکا در افغانستان را بگیرد  یا خود را درگیر روندهای طولانی مدت برای صلح و عادی سازی وضعیت این کشور کند. برای چین خنثی کردن تهدیدات مهم است، به ویژه تهدیداتی که ممکن است بر اجرای پروژه «کمربند و جاده» تأثیر بگذارد.
در هر صورت اکنون می‌توانیم تغییرات جدی و کیفی را در مواضع بین المللی چین و نقش ایران در سیاست‌های جهانی مشاهده کنیم. البته ایران کشوری خودکفا و مستقل است و برای تحقق اهداف استراتژیکش در مناطق حضور خود نیازی به کمک چین یا روسیه ندارد، اما چنانچه در یک دوره زمانی خاص منافع این کشورها با اولویت‌های ملی ایران مطابقت داشته باشند، پس باید از این فرصت با حداکثر سود برای جمهوری اسلامی استفاده شود. به خصوص اینکه توسعه موفقیت آمیز ایران بر کل جهان اسلام تأثیرگذار  است.

 

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: