صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۳۲۸۰۱

روزنامه کیهان **

آیا رئیسی موفق می‌شود؟/جعفر بلوری

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور منتخب از همان ثانیه‌های ابتدایی انتخاب، با چالش‌های جدی رو‌به‌رو بوده؛ آن‌قدر جدی که شاید امروز یکی از سؤال‌های مهم و کلیدی مردم درباره ایشان این باشد که با وجود این همه چالش و مشکل «آیا ایشان موفق خواهد شد؟». ایشان در دو تجربه مدیریتی اخیرشان یعنی تولیت آستان قدس رضوی و ریاست قوه قضائیه، بدون تعارف درخشیده و بسیار موفق عمل کردند و علت رغبت بسیاری از مردم به ایشان در انتخابات اخیر، موفقیت‌های بزرگی بوده که در این دو حوزه کسب کرده‌اند.
قلع و قمع تروریست‌های اقتصادی، شناسایی و محاکمه مفسدان ریز و درشت اقتصادی بدون هیچ‌گونه ملاحظه و بدون توجه به اینکه آن فرد، به چه کسی یا چه قدرتی مرتبط است، و از همه مهم‌تر، بازگرداندن ۲۰۰۰ کارخانه تعطیل و نیمه‌تعطیل به چرخه تولید و ایجاد اشتغال برای هزاران نفر از کارگران این کارخانه‌ها کار کوچکی نبود. امیدی که امروز در دل مردم جوانه زده، ریشه در همان مبارزات بی‌امان با فساد و کار‌های بزرگش دارد. اما وضعیت بحرانی کرونا، کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی، ارّه برجام و انبوهی از مشکلات ریز و درشتی که دولت اعتدال و اصلاحات برای ایشان و مردم به ارث گذاشته‌اند، ممکن است برخی را با این سؤال جدی مواجه کرده باشد که آیا آقای رئیسی می‌تواند کشور را از این مسیر سنگلاخ و ناهموار عبور دهد یا خیر؟ بخوانید:
۱- مدیریت خوانده‌ها می‌گویند، برای موفقیت یک مدیر، فقط توانایی‌های فردیِ آن مدیر به تنهایی کافی نیست. مدیری موفق می‌شود که، هم خود توانمند و باانگیزه باشد، هم تیمی که می‌بندد توانمند، با انگیزه و هماهنگ بوده و اعضای تیم با یکدیگر در تعامل باشند. طبق نظریه «ساختی کارکردی»، یک سیستم (اینجا کابینه دولت) زمانی موفق عمل می‌کند که اعضای تشکیل‌دهنده آن (اینجا وزرا)، با یکدیگر در تعامل بوده و هماهنگ باشند. برای درک این «هماهنگی» یک خودرو را تصور کنید. خودرو از اجزای ریز و درشتی تشکیل شده که هر یک از آن‌ها وظیفه‌ای دارند. اینجا خودرو همان «ساختار»‌ی است که پارسونز از آن سخن می‌گوید. به محض استارت خوردن خودرو، «کارکرد» شروع می‌شود. اگر اجزای تشکیل‌دهنده این خودرو هماهنگ با یکدیگر عمل نکرده و با یکدیگر تعامل نداشته باشند، حرکت خودرو دچار اختلال شده یا اصلا حرکت نخواهد کرد.
دیروز اسامی اعضای پیشنهادی کابینه آقای رئیس‌جمهور ارائه شد. از آنجایی که تا لحظه تنظیم این یادداشت، خبری راجع به اعلام وصول این اسامی از سوی مجلس منتشر نشده بود، نظر قطعی دادن درباره این کابینه زود است. اما اگر همین تیم را قطعی در نظر بگیریم، با توجه به جوان، باانگیزه و انقلابی بودن بسیاری از آن‌ها می‌توان به موفقیت آن‌ها امیدوار بود. اینکه این تیم چقدر با یکدیگر هماهنگ بوده و در تعامل خواهند بود را هنوز نمی‌دانیم چون، بسیاری از آن‌ها تجربه وزارت ندارند اگرچه موفقیت‌های مدیریتی در برخی حوزه‌های تحت امرشان دیده می‌شود. به‌نظر می‌رسد باید منتظر بمانیم تا اسامی وزرا قطعی شده و کار را شروع کنند و این یعنی، طی ماه‌های آینده بتوان دقیق‌تر در این مورد نظر داد.
۲- در ابتدای این وجیزه گفتیم، راهی که رئیس‌جمهور منتخب در پیش دارد سنگلاخ و ناهموار است و بی‌نقص‌ترین خودرو‌ها هم در چنین مسیری، یا متوقف می‌شوند یا به کندی حرکت می‌کنند. تصور نمی‌کنیم کسی در عالم، وجود داشته باشد که مخالف این ادعای ما باشد. مردم امروز نتایج مدیریت غلط، ضعیف، ناهماهنگ و پیر دولت اعتدال و اصلاحات را با پوست و گوشت خود حس می‌کنند. کافی است قیمت برخی اقلام مصرفی و غیرمصرفی مثل مرغ، تخم‌مرغ، خودرو و مسکن را نه با ۸ سال قبل که با همین ۸ روز قبل مقایسه کنید! توانمندترین و هماهنگ‌ترین کابینه‌های جهان هم نمی‌توانند، چنین وضعی را به سرعت راست و ریست کنند. تخریب کردن همیشه آسان و ساختن، دشوار است. ۸ سال تخریب را می‌توان ظرف چند ماه ساخت؟! با وجود تغییرات مهمی که در مدیریت کشور ایجاد شده (رفتن دولت امیدوار به غرب و آمدن دولت مردمی) می‌توان به بهبود اوضاع اقتصادی امیدوار بود، اما این بهبود وضعیت، قطعا زمان خواهد برد. شاید چند سال...!
۳- «وضع موجود»، تنها و بدترین چالش رئیس‌جمهور منتخب نیست بلکه می‌توان گفت «عاملان وضع موجود» شاید، بدترین چالش آقای رئیسی هستند حتی بدتر از «وضع موجود»! وضع موجود را می‌شود با برنامه‌ریزی، تلاش شبانه‌روزی، تیم قوی و صدالبته فداکاری پس از مدتی تغییر داد اما، تغییر دادن برخی آدم‌ها کار راحتی نیست و بعضا حتی غیرممکن است. به‌ویژه آن‌هایی که مثل آب خوردن دروغ می‌گویند، در عین بدهکاری، خود را طلبکار جا می‌زنند و پس از ۸ سال! ضعف‌ها و شکست‌ها را به دولت‌های ماقبل خود نسبت می‌دهند. اینجا این چند جمله را در گوشه ذهن‌تان نگه دارید: «بخشی از عاملان وضع موجود (داخلی یا خارجی) طی همین ۶ روزی که از روی کار آمدن آقای رئیسی گذشته نشان داده‌اند، موفقیت این دولت را نمی‌توانند تحمل کنند. رئیسی نماد بازگشت دولت به ریل انقلاب است. موفقیت او یعنی موفقیت «مدل انقلاب اسلامی» و این بزرگ‌ترین کابوس مخالفان جمهوری اسلامی است! لذا، نمی‌خواهند آب خوش از گلوی این دولت و مردم پایین برود. علائم و نشانه‌های این «نمی‌خواهند» طی روز‌های گذشته به خوبی خود را نشان داد. آن‌ها با تمام توان تلاش خواهند کرد این دولت موفق نشود»؛ لذا اینکه می‌بینید هنوز دولت تشکیل نشده و تنها ۴ روز از رئیس‌جمهور شدن آقای رئیسی نگذشته این‌طور و با این حجم به او حمله می‌شود، و از ایشان می‌خواهند پاسخگوی وضعیتی باشد که خود عامل آنند یعنی، از هم‌اکنون برای ناهموارتر کردن این مسیر سنگلاخ، خیز برداشته‌اند.
۴- اگرچه خبر داریم یکی از دلایل این همه هجمه و اظهارات خلاف عقل و منطق آنها، اختلافات سنگینی است که بین‌شان به‌وجود آمده و هوش و تمرکزشان را به هم ریخته. یکی از آن‌ها چند روز پیش نوشته بود، آقای رئیسی به جای تشکیل دولت، به فکر مهار کرونا باشد! خبر‌های دقیقی هست که، آن‌ها به شدت از انتخابات اخیر و در افکار عمومی ضربه خورده‌اند و برای زنده نشان دادن خود، نیاز به این به سروصدا دارند.
۵-، اما پاسخ سؤال این یادداشت. آیا آقای رئیسی با وجود وضعی که به ارث برده و عاملان این وضع، موفق خواهد شد؟ برای رسیدن به موفقیت، علاوه بر مواردی که در بند اول این یادداشت به اختصار به آنها اشاره شد، باید موانع را هم شناسایی و از مسیر برداشت. لازمه آمدن یک دولت باانگیزه، بابرنامه، جوان و انقلابی، رفتن دولت قبلی است! پس اولین و یکی از بزرگ‌ترین موانع با سازوکاری به نام انتخابات، برداشته شده است. اما این همه مسئله نیست. آقای رئیسی قطعا راه سختی برای موفقیت پیش‌رو دارد، اما با توجه به شناختی که از او و برخی اعضای کابینه‌اش سراغ داریم و کار‌های بزرگ و سختی که در آستان قدس و قوه قضائیه انجام داده، علی‌رغم میل و خواسته مخالفان، اطمینان داریم به فضل الهی اوضاع، بهتر از امروز خواهد شد چرا که معتقدیم «إن مع العسر یسراً».

********************

روزنامه وطن امروز**

چرا صهیونیست‌ها از سخنان سیدحسن نصرالله آشفته شده‌اند؟
۴ مؤلفه مهم مواضع سید مقاومت/نوید مؤمن‌

دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنان خود در سالروز پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی، خطاب به صهیونیست‌ها هشدار داد: «چیزی که باعث شده در حال حاضر صهیونیست‌ها به لبنان حمله نکنند، ترس این رژیم از درگیری گسترده با مقاومت [لبنان]است. امروز دشمن صهیونیستی نسبت به موجودیت خود، بیش از هر زمان دیگری نگران است. دشمن صهیونیستی از سال ۲۰۰۶ تا به امروز نگران سلاح حزب‌الله بوده است. توانمندی موشکی مقاومت، بسیار افزایش یافته و دقیق شده است».
فراتر از این موارد، سیدحسن نصرالله تاکید کرد حملات محدود اخیر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان، به‌سرعت از سوی حزب‌الله پاسخ داده شد.
۴ مؤلفه مهمی که باید در سخنان سید مقاومت روی آن‌ها تمرکز داشت، به ترتیب «بازدارندگی»، «اقدام»، «اقناع» و «سرعت پاسخ» هستند. واقعیت امر این است که شکست رژیم اشغالگر قدس در جنگ ۳۳ روزه، به طور تبعی قدرت «بازدارندگی» حزب‌الله را در برابر تل‌آویو افزایش داد. یکی از اهداف صهیونیست‌ها در آغاز جنگ ۲۲ روزه سال ۲۰۰۹ با حماس، بازتعریف موازنه قوا در منطقه (پس از شکست در برابر حزب‌الله) بود، اما در این نبرد نیز مغلوب توان جبهه مقاومت شدند. پس از آن، صهیونیست‌ها با کمک استراتژیست‌های ارشد دولت وقت اوباما و با تکیه بر مهره‌های مزدور سعودی و اماراتی خود در منطقه، داعش را تاسیس کردند تا بلکه بتوانند از تروریست‌های تکفیری و دست‌ساز خود، به‌مثابه عواملی برای به چالش کشیدن قدرت بازدارندگی مقاومت استفاده کنند. با همه این اوصاف، در هم شکستن منظومه پلید و متعفن داعش به دست رزمندگان جبهه مقاومت و برچیده شدن خلافت خودساخته آن‌ها در مناطقی از سوریه و عراق، رویای خونین تل‌آویو و واشنگتن را تبدیل به یک کابوس واقعی (برای دشمنان مقاومت) کرد. این روند تا امروز نیز ادامه دارد. در این معادله، «جنگ ۳۳ روزه» حکم یک مطلع و نقطه آشکارساز را دارد؛ نقطه‌ای که در آن «شکست نظامی صهیونیست‌ها» از یک «هدف» به یک «واقعیت» تبدیل شد. «اقدام» مؤلفه مهم دیگری است که در کنار «بازدارندگی» معنادار می‌شود. علامه سیدحسن نصرالله در سخنان خود از مصادیق «قدرت بازدارندگی» و «قدرت اقدام حزب‌الله» به صورت همزمان پرده برداشت تا به صهیونیست‌ها و حامیان آن‌ها اثبات کند رفتار مقاومت در دایره محدود «واکنش‌ها» ترسیم نمی‌شود و هر جا اقتضا کند، مقاومت در مسند و کسوت یک «کنشگر» ظاهر می‌شود. تلفیق «بازدارندگی» و «اقدام»، دشمنان مقاومت را شدیدا سردرگم و وحشت‌زده کرده است. آن‌ها به وضوح می‌دانند سید مقاومت در این باره اغراق نمی‌کند و مصادیق قدرت اقدام و بازدارندگی حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌های مقاومت، امروز در جای‌جای منطقه قابل رصد و مشاهده است.
مؤلفه سوم در کلیدواژه «اقناع» خلاصه می‌شود. سیدحسن نصرالله در سخنان اخیر خود، افکار عمومی منطقه و دنیا را نیز خطاب قرار داده و مسیر رفت و برگشت منازعه اخیر حزب‌الله و رژیم صهیونیستی را برای آن‌ها تشریح کرده است. سید مقاومت تاکید کرده است «موشکباران اخیر یک پایگاه نظامی در اراضی اشغالی»، پاسخی متناسب با «حملات صهیونیست‌ها به جنوب لبنان» بوده است. به عبارت بهتر، دبیرکل حزب‌الله مسیر رفت و برگشت این حادثه را به گونه‌ای برای افکار عمومی دنیا تشریح کرده است که جای کمترین شبهه‌ای درباره حقانیت مقاومت در پاسخ‌دهی به این حملات را باقی نمی‌گذارد. در نهایت، با مؤلفه‌ای به نام «سرعت پاسخ» مواجه می‌شویم. سید مقاومت بر لزوم «پاسخ‌دهی سریع» نسبت به هر گونه حمله‌ای از سوی دشمن صهیونیستی تاکید کرده است. زمانی که سید مقاومت از «سرعت عمل» در پاسخ‌دهی به تهدیدات عینی تل‌آویو سخن به میان می‌آورد، بدون درنگ صهیونیست‌ها یاد لشکر کشته‌شدگان خود در مزارع شبعا می‌افتند!
ژانویه سال ۲۰۱۵ میلادی، گروهی از نیرو‌های حزب‌الله لبنان، در حوالی شهر «مزرعه الامل» در منطقه «قنیطره» واقع در جولان سوریه مورد حمله موشکی ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفتند و به درجه رفیع شهادت نایل شدند. در میان شهدای سلحشور حزب‌الله لبنان، سردار «محمدعلی الله‌دادی» از فرماندهان ایرانی و «جهاد مغنیه» فرزند شهید عماد مغنیه فرمانده ارشد حزب‌الله نیز حضور داشتند. مقامات رژیم اشغالگر قدس معتقد بودند حزب‌الله واکنشی سریع نسبت به این اقدام نشان نخواهد داد، اما این تصور و محاسبه نادرست به ضرر رژیم اشغالگر قدس تمام شد! ۱۰ روز پس از جنایت صهیونیست‌ها، یک کاروان نظامیان صهیونیستی شامل ۹ خودروی زرهی در «مزارع اشغالی شبعا» مورد هدف توپخانه رزمندگان حزب‌الله قرار گرفتند و ده‌ها نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیدند. پس از آن، نتانیاهو، آویگدور لیبرمن و کسانی که دم از مواجهه نظامی با مقاومت می‌زدند، به نماد‌های شکست و ناکامی رژیم اشغالگر قدس در برابر مقاومت لبنان تبدیل شدند. در هر حال تجمیع ۴ مؤلفه بازدارندگی، اقدام، اقناع و پاسخ‌دهی سریع در سخنان سید مقاومت دیدنی است. البته از این پیرو واقعی مکتب عاشورای حسینی جز این نیز انتظار نمی‌رود.

********************

روزنامه خراسان**

تبعات تردید در انتخاب تیم اقتصادی کابینه/مهدی حسن زاده

روز گذشته با انتشار آمار عملکرد ۲ ماهه بودجه ۱۴۰۰، مشخص شد که ۴۰ درصد بودجه از محل استقراض از بانک مرکزی تامین شده است. استقراضی که بازپرداخت آن با توجه به روند کسری بودجه، بسیار سخت است. به این ترتیب رسما با پدیده پولی شدن کسری بودجه مواجه شده ایم. پدیده‌ای که در سال‌های قبل از جمله سال ۹۹، به شکل کمتری ظهور داشت، اما اکنون به شکل پررنگی در حال ظهور است. به گونه‌ای که تعهدات سنگین و جدید دولت برای همسان سازی حقوق بازنشستگان و افزایش حقوق کارمندان با کاهش درآمد نفت و چالش بر سر انتشار اوراق بدهی همراه شده است.
درآمد‌های مالیاتی نیز رشد چندانی نداشته است تا به این ترتیب کسری بودجه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی در پیش باشد. اتفاقی که به وضوح افزایش تورم از محدوده ۵۰ درصد فعلی به ارقام بالاتر را محتمل می‌سازد. در چنین شرایطی با گذشت نزدیک به یک هفته از تحلیف رئیس جمهور، معرفی کابینه به مرحله نهایی رسیده است و خبر‌ها حاکی از انتشار فهرست کابینه در روز جاری است. با این حال خبر‌های غیررسمی و شنیده‌ها حاکی از این است که انتخاب تیم اقتصادی کابینه محل تردید و رایزنی‌هایی بوده که نهایی شدن گزینه‌ها را به تاخیر انداخته است. این تاخیر اگر چه به احتمال فراوان امروز تمام می‌شود، اما مسئله مهم تر، تردیدی است که تاکنون در انتخاب برخی چهره‌های اقتصادی کابینه وجود داشته است. ممکن است تردید به دلیل انتخاب گزینه‌ای بهتر باشد، ولی زمانی که با گزینه‌های دارای رویکرد متفاوت برای وزارتخانه مهم و از جنس سیاست گذاری مواجه هستیم، یعنی تردید در جهت گیری اقتصادی نیز وجود دارد. واضح است که نمی‌توان انتظار داشت، شخص رئیس جمهور، مانند یک اقتصاددان بسیار عالم و محقق، دارای یک بینش اقتصادی مشخص باشد، ولی حتما انتظار می‌رود که رئیس جمهور به ویژه در فرصت انتخاب شدن توسط مردم تا انتخاب کابینه، به یک دیدگاه مشخص در زمینه اقتصاد برسد. به عنوان نمونه در زمینه مدیریت ارزی در طیف اقتصاددان‌هایی که نزدیک به آقای رئیسی هستند، برخی قائل به لزوم کاهش نرخ ارز و پرداخت ارز ۴۲۰۰ با تشدید نظارت هستند و برخی دیگر، قائل به شناورسازی نرخ ارز متناسب با شرایط اقتصادی و حذف ارز ۴۲۰۰ و توزیع نقدی مابه التفاوت آن با ارز آزاد هستند. در چنین شرایطی فارغ از این که کدام دیدگاه در زمینه مدیریت ارزی در شرایط فعلی صحیح است، اگر قرار باشد در تیم اقتصادی، به ویژه در مثلث کلیدی و سیاست‌گذار آن یعنی سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، افرادی متفاوت حضور داشته باشند، در وضعیت سخت فعلی از بحران عبور نخواهیم کرد. تیم اقتصادی نیاز به یک هماهنگی و همفکری خواهد داشت که قبل از معرفی تیم باید در ذهنیت رئیس جمهور به شکل پاسخ مشخص به چالش‌های اصلی اقتصاد کشور شکل بگیرد. به این صورت که رئیس جمهور باید بتواند به نحوه جبران کسری بودجه، چگونگی مواجهه با یارانه انرژی، سیاست ارزی و جنبه برون گرایی اقتصاد از جمله در زمینه رابطه دیپلماسی و اقتصاد به جمع بندی مشخصی برسد. به عنوان مثال اگر فرایند فعلی مذاکرات را بی ثمر و امکان گشایش در درآمد‌های دولت از این محل را منتفی می‌داند، برنامه جایگزین خود را برای تعامل با کشورها، منطقه و دیپلماسی اقتصادی مشخص و تیم اقتصادی و حتی سیاست خارجی خود را متناسب با این دیدگاه انتخاب کند. در هر حال حتی در صورت معرفی کابینه و شکل گیری یک کابینه ائتلافی و با دیدگاه‌های متفاوت در تیم اقتصادی، رسیدن رئیس دولت به یک دیدگاه مشخص و نهایی در زمینه‌هایی که اختلاف دیدگاه بین اقتصاددانان کشور وجود دارد، ضروری است و رئیس جمهور باید به این سمت حرکت کند.

********************

روزنامه ایران**

دومینوی زنجیره انرژی در ایران/رضا پدیدار*

دیروز رئیس جمهوری فهرست وزیران پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد. معرفی یک وزیر مبرز در بخش نفت و نیرو نیاز به توجه ویژه دارد؛ و آن این است که وزرای نفت و نیرو باید بازهم چند قدم عقب‌تر از برنامه‌های صادراتی، به تراز انرژی یعنی فاصله میان تولید و مصرف انرژی در کشور توجه داشته باشند.
چراکه زنگ خطر ناترازی در برخی از شاخه‌های انرژی همین امسال نیز به صدا درآمده و یا در معرض خطر است. یکی از این بخش‌ها، صنعت برق است. طبق آمار رسمی کشور، ظرفیت تولید برق ایران ۸۵ هزار مگاوات است که البته این میزان اسمی است و رقم واقعی آن کمتر است. تقریباً ۶۰ هزار مگاوات توان تولید برق کشور می‌شود که ۱۲ هزار مگاوات آن مربوط به نیروگاه‌های برق آبی است و امسال با توجه به خشکسالی‌ها با نصف ظرفیت کار می‌کنند. با در نظر گرفتن این احتمال که ممکن است سال‌های آتی نیز با خشکسالی و کم‌آبی مواجه باشیم، ظرفیت‌سازی در بخش نیروگاهی کشور مسأله مهی برای دولت سیزدهم خواهد بود. ایران سالانه باید ۵ هزار مگاوات افزایش ظرفیت نیروگاهی را عملی کند تا بتواند نیاز کشور را به شکل پایدار و مطمئن تأمین کند. این درحالی است که سال گذشته وزارت نیرو رشد ۴۸۰۰ مگاواتی تولید برق را هدف‌گذاری کرده بود، اما ۴۰ درصد آن هم محقق نشد و سال ۹۸ هم نصف برنامه اجرایی شد.
در این رابطه، در سال ۱۳۹۸ حدود ۷۱۴ هزار مشترک خانگی جدید و در سال ۱۳۹۹ حدود ۷۵۴ هزار مشترک خانگی جدید به متقاضیان برق کشور اضافه شدند و این روند امسال نیز ادامه خواهد داشت. از این‌رو میزان درخواست مدام در حال افزایش است و اگر به میزان کافی ظرفیت ایجاد نشود و اقتصاد برق و نحوه مصرف آن اصلاح نشود، با کسری برق در سال‌های آتی نیز مواجه خواهیم بود.
امسال اگرچه به خاطر رکود ناشی از تحریم و کرونا و همین‌طور شکل‌دهی همکاری‌ها، دولت توانست در صنعت مصرف برق را کاهش دهد تا برق عمومی تأمین شود، اما باید این مسأله را ریشه‌ای حل کرد. البته این تنها یکی از الزاماتی است که وزارت نیروی دولت سیزدهم باید به آن بپردازد. در این رابطه لازم به یادآوری است که حدود ۴۴ درصد ظرفیت تولید برق کشور از نیروگاه‌های حرارتی گازی و بخاری با ۲۰ تا ۳۲ درصد راندمان است؛ درحالی که با تبدیل این نیروگاه‌ها به سیکل ترکیبی می‌توان به راندمان بالای ۴۵ درصد رسید. بخش عظیمی از نیروگاه‌های کشور راندمان کمی دارند و با توجه به اینکه در زمستان‌ها با کمبود گاز مواجه هستیم باید به این مسأله توجه بیشتری شود. ضمن آنکه ۱۲ درصد برق تولیدی کشور در مرحله انتقال و توزیع از بین می‌رود و تلفات برق در شبکه توزیع کشور حدود ۴۰ تراوات ساعت است و این رقم ۴۳ درصد مصرف خانگی است.
در همین راستا، شورای عالی انرژی نیز در گزارشی اعلام کرده که از سال‌جاری یعنی ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۱۰ تراز گازی کشور منفی می‌شود و اگر سیاست‌گذاری درستی انجام گیرد، ممکن است که بعد از سال ۱۴۱۰ این تراز مجدداً مثبت شود. این موضوع از ضرورت دقت به تراز گازی کشور در کنار تراز برق حکایت دارد. با فرض اعمال سیاست‌های بهینه‌سازی مصرف و همینطور پیش‌بینی نرخ رشد اقتصادی ۵.۶ درصدی احتمالاً امسال با تراز گاز منفی ۲۹.۹ میلیون متر مکعبی در روز مواجه می‌شویم. قطع گاز و قطع احتمالی برق (درصورت عدم هماهنگی برای تأمین سوخت مایع) محتمل است که پیامد تصمیمات نادرست گذشته خواهد بود و اگر دولت به آن توجه نداشته باشد فرایند اقتصادی کشور با مشکل مواجه خواهد بود.
در این رابطه، میزان تولید و عرضه گاز طبیعی برای سال‌جاری میانگین ۸۱۲ میلیون متر مکعب در روز برآورد شده است که ۲۹۶ میلیارد مترمکعب در سال می‌شود. اما میزان مصرف ۸۳۴ میلیون متر مکعب تخمین زده می‌شود و بر این اساس نیز تراز گازی کشور حداقل ۲۱ میلیون متر مکعب منفی است که با توجه به ۳۳ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی ایران و قدار گرفتن آن در رتبه دوم ذخایر گازی جهان پس از روسیه، به نحوی نامطلوب ارزیابی می‌شود.
منفی شدن تراز گاز در ایران در حالی است که قطر سال گذشته قرارداد‌های توسعه بیشتری را منعقد کرده و در ۵ سال آینده برنامه دارد که ۴۰ درصد تولید خود را از میدان مشترک با ایران یعنی پارس جنوبی، افزایش بدهد؛ و این ما هستیم که باید از سرمایه خودمان مراقبت کنیم و از آن بهره‌برداری کنیم. ضمن آنکه قطر ۱۰ سال زودتر از ایران توسعه پارس جنوبی را آغاز کرده است و تا الان نیز ۲.۵ برابر ایران برداشت گاز از این میدان مشترک داشته است. اگر ایران این میدان را در ادامه کار خود هرچه سریعتر توسعه ندهد، ناترازی گاز برای دولت سیزدهم مدام بیشتر خواهد شد و این تراز منفی می‌تواند برای کشور مشکلاتی را ایجاد کند. همان‌طور که تابستان امسال در برق با آن مواجه بودیم. مسأله سومی که باید به دقت بررسی و برای آن برنامه‌ریزی شود، بنزین است. بنزین سوخت استراتژیکی است که تراز آن آسیب پذیر است و باید قبل از وقوع بحران کنترل آن در دست گرفته شود و از برتری تولید نسبت به مصرف صیانت شود.
این فرآورده استراتژیک اکنون مصرفی در حدود ۸۵ میلیون لیتر و تولیدی در میزان ۱۱۵ میلیون لیتر در روز را در موازنه خود دارد. در شرایط بدبینانه امسال میانگین مصرف ۹۵ میلیون لیتر در روز و در حالت خوشبینانه ۸۵ میلیون لیتر در روز خواهد بود. اما باید توجه داشت که پاندمی کرونا و کاهش رفت و آمد‌ها در کنترل مصرف این سوخت نقش مهمی داشته و به ایران حتی امکان صادرات ۴۵ میلیون لیتر در روز را داده است. به طوری که در این مدت کشور توانست به کشور‌های همسایه از جمله عراق و اقلیم کردستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، افغانستان و پاکستان صادرات بنزین انجام دهد و با منابع حاصل از این صادرات بخشی از نارسایی‌ها در بخش تأمین مالی ارزی کشور را جبران کند.
از این رو با عبور از بحران کرونا مدیریت این تراز نیز ممکن است به یکی از دغدغه‌های دولت سیزدهم تبدیل شود و باید پیش از وقوع این ناترازی برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام داد. در این رابطه، پارامتر‌هایی مانند جمعیت، قیمت، نرخ شماره‌گذاری خودرو‌های سبک، تولید ناخالص داخلی، فرهنگ داخلی، وضعیت ناوگان حمل و نقل عمومی از راه‌آهن و مترو تا اتوبوس و نرخ مصرف سوخت‌های جایگزین مانند سی‌ان‌جی باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرد و فرمولی برای تضمین ضریب امنیت و اولویت‌ها تعیین شود. در دولت سیزدهم امسال با چالش تأمین گاز و سال آینده با چالش تأمین برق و گاز مواجه خواهد بود و اگر به‌درستی برنامه‌ریزی نشود، ممکن است که در سال دیگر و یا سال ۱۴۰۲ بنزین نیز به این چالش‌ها اضافه شود. از این‌رو دولت جدید در تعامل با تمام بخش‌ها بخصوص بخش خصوصی فعال در اقتصاد، باید پتانسیل‌ها و ظرفیت‌ها را به کار گیرد و بحران‌ها را قبل از وقوع پیش‌بینی و رفع کند. در کنار این مسأله، به موارد دیگری مانند توسعه داخلی و گسترش بازار‌های انرژی و تبادلات نیز باید توجه کند. این مسأله نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق و رفع موانع موجود است.

*رئیس کمیسیون انرژی و محیط زیست اتاق تهران

********************

روزنامه شرق**

گل‌های افسرده/سیدمصطفی هاشمی‌طبا

چهار سال قبل در انتخابات ریاست‌جمهوری فرصتی شد تا این سروده زنده‌یاد عباس یمینی‌شریف را که در کتاب‌های درسی بود، از سیمای جمهوری اسلامی ایران به سمع و نظر مردم و مسئولان برسانم، شاید اندک احساسی راجع به سرزمینی که در آن زاده شده‌اند، پدیدار شود و از این رهگذر به سرزمین خود نگاهی هدفمندانه پیدا کنند و برای نجات آن و توقف مرگ تدریجی آن که به مرگ ساکنان منتهی می‌شود، آستین بالا بزنند.

ما گل‌های خندانیم/ فرزندان ایرانیم/ ما سرزمین خود را/ مانند جان می‌دانیم/ ما باید دانا باشیم/ هشیار و بینا باشیم/ از بهر حفظ ایران/ باید توانا باشیم/ آباد باش‌ای ایران/ آزاد باش‌ای ایران/ از ما فرزندان خود/ دلشاد باش‌ای ایران.
اینک پس از چهار سال بی‌اعتنایی به این سروده و «ایران» از سوی مسئولان و مردم دل مام میهن «ایران» به تنگ آمده و پاسخ فرزندان ایران را می‌سراید.‌ای گل‌های خندانم/ فرزندان جانانم/ گیرم که دانا باشی/ هشیار و بینا باشی/ این مادر پرنعمت/ پردرد است و پرنقمت/ از درد و رنج و حرمان/ بر لب رسیده او جان/ اینک دلم پریش است/ افسرده است و ریش است/ کس فکر جان من نیست/ این ناسپاسی از چیست/ من مادری شریفم/ تاریخ را رفیقم/، چون کف نشسته این خاک/ بس دل شکسته شد تاک/ غافل شدید از من/ از رنگ و بوی گلشن/ کو گلشن درختان/ کو آب و رنگ و بستان/ خشکیده شد قناتم/ تفتیده گشته چاهم/ نابود گشته جنگل/ آلوده گشته رودم/ گر من همی بمیرم/ کس دیگری نزیّد/ همت کنید باهم/ آید به شاخه بارم/ دریاچه‌ها دوباره/ شیدا شوند و لاله/ کوه و قنات و صحرا/ غوغا کنند هرجا / همت کنید دیر است/ جانا خطر کمین است.
شکی نیست که مردم درحال‌حاضر دچار مشکلات فراوانی هستند. بگذریم از طیف محرومان و ناتوانان و آسیب‌پذیران که ظاهرا بر پیشانی آنان فقر و محرومیت حک شده و فریادرسی ندارند و بگذریم از قشر مرفه بی‌دردی که تورم و گرانی و مشکلات مختلف بر آنان تأثیر ندارد، اما به‌هرحال قاطبه مردم هم که گذران زندگی می‌کنند، دچار سختی‌های فراوانی هستند، اما این سختی‌ها در کشور بالقوه ثروتمندی مثل ایران با تغییر برخی سیاست‌ها و تدابیر قابل رفع و رجوع است؛ یعنی این مشکلات از نوعی است که به‌هرحال با برنامه‌ریزی عاقلانه و نظام‌مند اگر نه در کوتاه‌مدت، ولی به‌هرحال قابل برگشت و حل‌وفصل است، اما نوعی دیگر از مشکلات وجود دارد که نه‌تن‌ها قابل برگشت و حل نیست، بلکه با بدترشدن باعث ممانعت از حل مشکلات نوع اول خواهد شد، درست مانند واکنش‌های شیمیایی که برخی برگشت‌پذیرند، ولی برخی از آنان باعث ایجاد رسوب یا گاز می‌شوند که غیرقابل برگشت هستند. متأسفانه سازمان برنامه و بودجه دولت دوازدهم تنها در جهت حفظ رضایت ظاهری مردم (که البته توفیق نیافت) به مسئله پخش پول میان مردم بیش از دولت‌های نهم و دهم اهمیت داد و تلاش بی‌سرانجامی کرد تا بدون آنکه روش‌هایی برای مقابله با تحریم‌ها و تأمین حداقل‌های زندگی طراحی کند، صرفا برای مقابله با تورم حجم بودجه جاری کشور را افزایش دهد و سرانجام با پیشنهاد بودجه‌های سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ که از سوی مجلس قبل و مجلس فعلی متورم‌تر شد، بالغ بر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسر بودجه را به دولت سیزدهم تقدیم کرد.

صدالبته دولت سیزدهم هم چنانچه از نظرات پیدا و پنهانشان پیداست، در لایحه بودجه ۱۴۰۱ همین راه را خواهد رفت و کسر بودجه‌ای بیشتر به یادگار خواهد گذاشت. قابل تأسف آنکه این کسر بودجه در جهت هزینه‌های جاری است و نظر به آنکه مدیریت‌های سازمان برنامه و بودجه درد کشور را ندارند، برای حل مسائل اصلی کشور و طرح‌های سرمایه‌ای که محیط زیست و زیستگاه مردم را نجات دهد اقدامی نکرده‌اند. حتی در طلیعه دولت سیزدهم با وجود آنکه از پدیده‌هایی مانند کسر بودجه، ثبات در بازار سرمایه و بورس، کنترل تورم و گرانی‌ها و مسئله کرونا و آب و برق در کلام و نوشته‌ها بار‌ها استفاده می‌شود و تنها ریاست جمهور در مراسم سوگند نامی از محیط زیست بردند، اما هرگز عنایتی مستقل به مشکل اصلی و اساسی سرزمینی کشور ایران نشده است، سرزمینی که به‌تدریج به نابودی می‌گراید و در پس این نابودی تدریجی مشکلات منطقه‌ای و قومی و مهاجرت‌ها و ناامیدی‌ها روی می‌دهد. اگر مردم در ساختمانی زندگی کنند و شالوده ساختمان به‌تدریج ضعیف شود، ساختمان فرومی‌ریزد و ساکنان آن در زیر آوار‌ها دفن می‌شوند. سرزمین ایران همان ساختمانی است که مردم در آن سکنی دارند و شالوده‌های آن در حال آسیب پذیری است، اما ما به مردم می‌خواهیم نان برسانیم. اگر ساختمان فرو ریزد مردم و نان‌ها در آن دفن می‌شوند. وقتی مسئولان و مردم به گفتن‌ها و نوشتن‌ها بی‌توجه‌اند و فقط به‌دنبال آبنبات برای شیرین‌کردن دهان هستند، معلوم نیست به چه زبانی باید با آنان صحبت کرد. نه رئیس‌جمهور دوازدهم و نه دولت و نه مردم و نه مجلس قبلی و فعلی و نه تشخیص مصلحت هیچ‌کدام به اندیشه آسیب این ساختمان نبوده و نیستند و اگر هم حرفی می‌زنند، برای توجیه وجودی خود و تسکین و آرامش ظاهری مردم است. متأسفانه غبار مسائل جاری چشم مسئولان و مردم را از فاجعه‌ای که برای سرزمین ایران رخ می‌دهد، بسته است. تصور نشود که فقط مسئولان مسئول هستند، مردم نیز حسب غریزه‌شان برای زندگی و تأمین زندگی به‌صورت قانونی یا غیرقانونی به سرزمینشان فشار می‌آورند؛ اما باید بدانیم این مسئولان هستند که هدایت جامعه را بر عهده دارند و اگر آنان به‌گونه‌ای رفتار کنند که مردم به حال خودشان رها شوند و نتیجه‌اش نابودی سرزمین باشد، خیانت مضاعف کرده‌اند، زیرا آنان با اطلاعات، ارقام، تذکر دانایان جامعه و پیش‌بینی آینده‌پژوهان مجهز هستند و سکوت و بی‌عملی‌شان جای بخشش ندارد و حتما مستوجب عقاب در همین دنیا و نیز روز جزا هستند. اینک سخن را مستقیم با رئیس‌جمهور سیزدهم جناب حجت‌الاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی در میان می‌گذاریم. رئیس‌جمهوری معزز زاده خراسان، در تاریخ خراسان بسیار کسان بودند که موجب سربلندی ایران در زمینه‌های مختلف فرهنگی سیاسی و نظامی بودند؛ اما می‌توان گفت در رأس آنان ناجی ملک و ملت نادرقلی افشار فرزند شمشیر بوده است. آنکه ایران را از دست اشغالگران رهایی بخشید و سرکشان سراسر مرز‌های ایران را که همگی تشنه به خون شیعیان بودند، سرکوب کرد و عثمانی و روس را از ایران بیرون انداخت و حکومت ایران را نجات داد و قوام بخشید. گیرم کسانی با این بهانه که او برخی افراد ملبس به لباس روحانیت را اذیت کرده با او مخالف باشند. هرچند این روایت ناکامل است، اما آن‌هایی که از جهال هستند و به‌جای مبارزه با دشمن با پختن آش می‌خواستند محمود افغان را سرکوب کنند، مستحق گاوآهن هستند. آن علمایی که سینه در سینه استکبار می‌اندازند و ندای استقلال و رهایی از استکبار سر می‌دهند، شایسته تحلیل هستند و نه واماندگان دین شعار. نادر خراسانی فرزند شمشیر، ناجی ایران و قوام‌بخش ایران شیعی شد و آن را از چشم زخم دشمنان رهانید. اینک شما به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران وارث نادر نیز هستید. رسیدگی به مسائل جاری اهمیت دارد کمک به نیرو‌های مبارز علیه اشغالگران اهمیت دارد، مبارزه با استکبار اهمیت دارد، اما توجه کنید که شالوده زیر پایتان در حال آسیب است و آوار ساختمان‌ها همان‌گونه که گفته شد، بر سر مردم و شما فرومی‌ریزد. آقای رئیس خراسانی، اولویت شما باید نجات سرزمین ایران باشد، نه آنکه به دیگر مسائل نیندیشید، اما اگر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برای پرداختن حقوق و دستمزد کارکنان دولت و یارانه‌ها کسر بودجه دارید، چرا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان برای نجات سرزمین ایران کسر بودجه نداشته باشید؟ چرا به‌جای آنکه ۲۵ میلیون تن محصولات کشاورزی تراریخته از خارج وارد کنید، کشاورزی کشور را نوین و آباد نکنید. چرا فاضلاب‌ها و پسماند‌های طلای سیاه را قبل از تصفیه به رودخانه‌ها و داخل زمین پاک می‌ریزید. چرا به‌جای هوای پاک، هوای آلوده به مردم می‌خورانید و آنان را بیمار می‌کنید. آیا نجات یک کشور و ملت از نابودی وظیفه اصلی شما نیست؟ آقای ناجی خراسانی، هر آن‌کس که کاری برای کشور کرد و آن کار ماندگار شد، در دل‌های مردم جای گرفته، حتی اگر دنیایی تبلیغات دولتی علیه او باشد، اما اگر کار ماندگاری نکرده باشد و ظاهرا هم رفتارش مهربانانه با مردم باشد، از او هرگز به نیکی یاد نمی‌شود. باور کنید فرصت بسیار ناچیز است. تهدید داخلی سرزمینی در برابر تهدید خارجی بسیار سهمگین‌تر است، نه اینکه تهدید خارجی را سبک بشماریم بلکه تهدید سرزمینی داخلی را باور کنیم و به جنگ تمام‌عیار با آن برویم. آیا نگاه به داخل جز این است؟ مقام معظم رهبری در حکمشان کشور را نیازمند مدیریتی باکفایت، جهادی، دانا و شجاع دانسته‌اند.

تسلیم به یک سیستم بوروکراسی و دنباله‌روی از جریانات قبلی لزوما مغایر صفات ذکر‌شده است و حتما به نجات سرزمینی ایران نخواهد انجامید. اگر امروز که تازه بر مسند نشسته‌اید، از این مهم چشم بپوشید و غرق در مسائل جاری اقتصادی و به‌اصطلاح درست یا غلط تنها گرفتار مسائل معیشتی مردم شوید، سیل مشکلات روزمره شما را با خود خواهد برد و غرق خواهد کرد. پیش خود ارزش هر کار را تعیین کنید و برابر آن وقت بگذارید. شاید باور نکنید، اما مطمئن باشید اگر امروز هم با سرهم‌بندی مالی بتوانید گشایش مختصری برای معیشت مردم و سایر مسائل مختلفی که نام برده‌اید پیدا کنید، نه در بلندمدت بلکه در همان کوتاه‌مدت هم اقدامات خنثی خواهد شد و فنر تورم، محرومیت و نارضایتی تحت فشار مجددا به بالا خواهد جهید. جناب آقای رئیس‌جمهور، یکی از مشکلات رئیس‌جمهور قبل صحبت‌نکردن با مردم، حضورنیافتن در مباحثه‌های عیان برای راه‌حل‌ها و چالش حضوری با مدعیان و ابراز خطابه به‌جای گفتگو بود. اگر با مردم با صراحت صحبت کنید و مشکلات را بی‌پرده به آنان بگویید و تهدید‌های داخلی و خارجی را بیان کنید و واقعا از خارج‌کنندگان سرمایه، رانت‌خواران و قاچاقچیان صحبت کنید، مردم با شما و برنامه‌های شما همراه خواهند بود. سؤال‌های بی‌شماری در ذهن مردم هست که پاسخ داده نمی‌شود و این بی‌پاسخی و پوشاندن ضعف‌ها، دائم انرژی منفی به مردم می‌دهد، به‌ویژه که فضای مجازی دائم اطلاعات مختلف (راست و دروغ) به مردم خواهد داد. به یاد داشته باشید که با فضای مجازی به نام صیانت از مردم نمی‌توان مبارزه کرد، بلکه باید هر آنچه را به مردم می‌دهند، با صداقت خنثی کرد و اطلاعات درست در اختیار مردم گذاشت و در آخر سرزمین ایران را به خاطر داشته باشید.

***********************************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: